✨﷽✨
⛔ *خانم هایی که از ظاهر زیبا برخوردارند یا با ظاهری زیبا (و آرایش و کم حجاب⛔)به خیابان می آیند ، این داستان عجیب را حتماً بخوانند و برای دیگران بفرستند*
👇🏼👇🏼👇🏼
_*⭕ هنوز جایِ تاوَلها روی مچ دستم باقیست❗*_
_🛑 خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت_
_✔️( این خاطره، در ویرایشِ جدید به کتاب اضافه شده است)_
*📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياری خـدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلـی خوب بود و افـراد بسياری خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراوانـی رویِ آنها داشته است.*
_🔰 اصـل داسـتـان_
*يك روز صبح، طبق رِوال هميشه از مسير بزرگراه به سویِ محل كار می رفتم .*
*يك خانم خيلـی بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسی بود. از دور او را ديدم كه دست تكان می داد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، برای همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.*
_✴️ بی مقدمه سلام كرد و گفت:_
*می خواهم بروم بيمارستان ... من پزشكِ بيمارستان هستم*_.امـروز صبح ماشينم روشن نشد._*شما مسيرتان كجاست؟*
گفتم: *محل كارِ من نزديك همان بيمارستان است. شما را می رسانم. آن روز تعدادی كتاب سه دقيقه در قيامت رویِ صندلـیِ عقب بود.*
*اين خانم يكـی از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد.*_بعد گفت:_*ببخشيد اجازه نگرفتم، می تونم اين كتاب را بخوانم؟*
گفتم: *كتاب را برداريد.*
_🎁 هـديه برایِ شماست._*به شرطـی كه بخوانيد.*
*تشكر كرد و دقايقـی بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم.*
_خيلـی تشكر كرد و پياده شد._
*✴️ من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مـرا در اين وضعيت نبينند!*
*كافـی بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ...*
*چند ماه گذشت و من هم اين ماجـرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتـی ساعتِ كاری تمام شد، طبق رِوال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلـی اداره بيرون آمدم .*
*✳️ همين كه خواستم وارد خيابان اصلـی شوم، ديدم يك خانم چادری از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!*
_توقف كردم._*ايشان را نشناختم، ولـی ظاهراً او خـوب مرا می شناخت!*
*شيشه را پائين كشيدم. جلوتر آمد و سـلام كرد وگفت: مـرا شناختيد؟*_خانم جوانـی بود._*سرم را پائين گرفتم و گفتم: شرمنده، خير.*
گفت: _خانم دكتری هستم كه چند ماه پيش،_*يك روز صبح لطف كرديد و مـرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه ای با شما كار دارم.*
گفتم: *بله، حال شما خوبه؟*
*رسمِ ادب نبود، از طرفـی شايد خيلـی هم خوب نبود كه يك خانم غـريبه، آن هم جلـویِ اداره وارد ماشينم شود.*
_✴️ ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو،_*در حالـی كه سَرم پائین بود به سخنانش گوش كردم.*
گفت: *اوّل از همه بايد سـؤال كنم كه شما راویِ كتاب سه دقيقه در قیامت هستيد؟*
_🎁 همان كتابـی كه آن روز به من هـديه داديد؟ درسته؟_ *می خواستم جواب ندهم ولـی خيلـی اصرار كرد.*
گفتم:*بله بفرمائيد، در خـدمتم.*
_✳️ گفت: خـدا رو شكر ، خيلـی جستجو كردم._*از مطالب كتاب و از مسيری كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار می كنيد. از همکارانتان پيگيری کردم، الان هم يكـی دو ساعته تویِ خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.*
گفتم: *با من چه كار داريد؟*
گفت: _اين كتاب، رِوال زندگـی ام را به هم ريخت._*خيلـی مـرا در موضوعِ معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزی اين دوران جوانـی من هم تمام خواهد شد و من هم پير می شوم و خواهم رفت. جواب خـداوند را چه بدهم؟!*
*درسته که مسائل دينـی رو رعايت نمی كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام.*
*يك هفته بعد از خواندن اين كتاب*_، خيلـی در تنهايـی خودم فكر كردم. تصميم جدّی گرفتم كه توبه كامل كنم._
_❇️ من نمی توانم گناهانم را بگويم،_ *امّـا واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهای گذشته ام را ترك كنم.* _درست همان روز كه تصميم گرفتم ، تصادف وحشتناكـی صورت گرفت_ *و مـن مـرگ را به چشم خود ديدم!*
*مـن كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، امّـا مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيبائیها را نديدم!*
_✴️ دو ملك مـرا گرفتند تا به سویِ عذاب ببرند،_*هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتّـی دستبندی به من زدند كه شعله ور بود.*
_امّـا يكباره داد زدم:_*مـن كه امـروز توبه كردم. مـن واقعاً نيّت كردم كه كارهایِ گذشته را تكرار نكنم.*
_✴️ يكـی از دو مأموری كه در كنارم بود گفت: بله،_*از شما قبول می كنيم، شما واقعاً توبه كردی و خـدا توبه پذير است.*
*تمام كارهایِ زشت شما پاك شده،*
_❓ امّـا حـق النّـاس را چه می كنـی؟_
گفتم: *من با تمام بديها خيلـی مراقب بودم كه حقّ كسـی را در زندگـی ام وارد نكنم .*
*حتّـی در محل كار، بيشتر می ماندم تا مشكلـی نباشد.*_تمام بيماران از من راضـی هستند و......._
_❇️ آن فرشته گفت: بله، درست می گویـی،_
ادامه👇👇
@tasbiheto📿
ادامه👇👇
*امّـا 🧮 هـزار و صـد نفر از مردان هس
تند كه به آنها در زمينه حـقّ النّـاس بدهكار هستـی!*
_🩸وقتـی تعجب مرا ديد، ادامه داد:_*خـداوند به شما قد و قامت و چهره ای زيبا عطا كرد، امّـا در مدّت زندگـی ، شما چـه كـردی؟!*
_❇️ با لباسهای تنگ و نامناسب⛔_
_آرايش و موهای رنگ شده⛔_
_و بدون حجابِ صحیح ⛔_
*از خانه بيرون مـی آمدی، اين تعداد از مردان، با ديدن شما دچار مشكلات مختلف شدند.*
_👌🏼 بسياری از آنها همسرانشان به زيبايـیِ شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدی._
*برخـی از مردانِ جـوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با ديدن زيبایـیِ شما به گناه افتادند و........*
_گفتم: خُب آنها چشمانشان را حفظ ميكردند و نگاه نمی كردند._
*به من جواب داد: شما اگُر پوشش و حريمها و حجاب را رعايت می کردی و آنها به شما نگاه می کردند، ديگر گناهـی برایِ شما نبود.*
*چون خـداوند*_به هـر دو گـروه زن و مـرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد._
*امّـا اكنون به دليل عدم رعايت دستور خـداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستـی .*
_❇️ تو باعث اين مشكلات شدی و اين کار، از بين بردن حقّ مردم در داشتن زندگـیِ آرام است._
*تو آرامش زندگـی آنها را گرفتـی و اين حـقّ النّـاس است.*
*پس به واسطه حـقّ النّـاس اين 🧮 هـزار و صـد نفر، در گرفتاری و عذاب خواهـی بود تا تك تكِ آنها به برزخ بيايند و بتوانـی از آنها رضايت بگيری.*
اين خانم ادامه داد:
*هيچ دفاعـی نمی توانستم از خودم انجام دهم*
_هـرچه گفتند قبول كردم._
_🛑 بعد مـرا به سمت محل عذاب بردند._*من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم .*
*✴️ درست در زمانـی كه قـرار بود وارد آتش شوم*_، يكباره ياد كتاب شما و توسّل به حضـرت زهـرا سلام الله علیها افتادم ._
*✳️ همانجا فرياد زدم و گفتم:*
_خـدايا به حقّ مادرم حضـرت زهـرا سلام الله علیها به من فرصت جبران بده. خـدا......_
*🩸تا اين جمله را گفتم، گویـی به داخل بدنم پرتاب شدم!*
*با بازگشت علائم حياتـی ، مـرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه بهبودی كامل پيدا كردم.*
*✴️ امّـا فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر رویِ بدنم باقـی مانده*_. دستبندی از آتش بر دستان من زده بودند، وقتـی من به هوش آمدم ، مچِ دستانم می سوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده!_
_*❇️ دستان من با حلقه ای از آتش سوخته و هنوز جایِ تاولهای آن رویِ مچِ من باقـی است! فكر ميكنم خـدا می خواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم.*_
_✳️ من به توبه ام وفادار ماندم. گناهان گذشته ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتّـی نمازهایِ قضا را می خوانم._
*✴️ولـی آنچه مـرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مـرا ياری كنيد. مـن چطور اين 🧮 هـزار و صـد نفر را پيدا كنم؟*
_❓ چطور از آنها حلاليّت بطلبم؟_
*اين خانم حـرفهایِ آخـرش را با بغض و گريه تكرار كرد .*
*من هم هيچ راه حلـی به ذهنم نرسيد،جـز اينكه يكـی از علمایِ ربانـی را به ايشان معرفـی كنم.*
_🟨 یک تمنّا_
*خواهشمند است که کتاب « سه دقیقه در قیامت »را حتماً و حتماً بخوانید و تهیه و به دیگران (خصوصاً جوانان و نوجوانان) نیز هـدیه بفرمائید،که باعث تحوّل روحـی انسان و مراقب اعمال می شود.*
*در فضای مجازی نیز کتاب* _« سه دقیقه در قیامت »_*وجود دارد.*
_🟦 و سخن آخـر:_
*خانم هایـی کـه به آشکار ساختن موهای خود و آرایش خود به نامحرم کم اهمیت هستند،*
*فقط*_👌🏼یک درصد👌🏼_
*احتمال میدهند*
*‼️این داستان راست باشد*
*اگـر احتمال یک درصدی هم میدهند*
*پس باخود و خـدا عهد ببندند🤝🏻 تا بخاطرِ خـدا*
_*زیبایـی خود را برای نامحرم به نمایش نگذارند.*_
نشر حداکثری
<><><><><><><><>
@tasbiheto📿
*﷽*
_#ڪلام_شهیدان ...._
❤️
_❣️ شهیدمحسنحججی ❣️_
*یک طورے زندگے ڪن ڪه خداعاشقت بشه، تا خوب تورو بخره*
❤️
_❣️ شهیدحمیدسیاهکالی ❣️_
*مادامے که پشت سر ولے فقیه باشیم و مطیع ولایت باشیم و در مسیر حضرت ولی عصر(عج) قرار بگیریم پیروز خواهیم بود چرا که نقطه قوت ما ولایت است.*
❤️
_❣️ شهیدحسینمعزغلامی ❣️_
*تامیتوانیدبراے ظهوردعاڪنیدڪه بهترین دعاهاست.*
❤️
_❣️ شهیدمحمودرضابیضایی ❣️_
*شیعه به دنیا آمدهایم ڪه مؤثردرتحقق ظهورباشیم.*
❤️
_❣️ شهیدجوادمحمّدی ❣️_
*دراون دنیا جلوے بے حجاب هاوآنهایے ڪه تبلیغ بے حجابے میڪنند رامیگیرم.*
❤️
_❣️ شهیدمحمّدهادیذوالفقاری ❣️_
*از خواهران مےخواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند،نه مثل حجابهاے امروز چون این حجابها بوے حضرت زهرا(س) را نمےدهد.*
❤️
_❣️ شهیدرضاسنجرانی ❣️_
*نمازهایتان را اول وقت بخوانید ڪه بهترین عمل است.*
❤️
_❣️ شهیدحسینمحرابی ❣️_
*هرجوان پسریادخترے ڪه نمازش رااول وقت بخواند و حجابش را رعایت کند شفاعتش میڪنم.*
❤️
_❣️ شهیدحسنقاسمیدانا ❣️_
*ازراه واهداف انقلاب وسخنان امام خامنه اے دور نشوید.*
_روحمان به یاد شهدا شاد با ذکر صلــ🌷وات_
*--------------------------*
@tasbiheto📿
AUD-20220704-WA0083.mp3
2.21M
*دستور عمل ساده و بسیار پر برکت.*
رفع بیکاری،رفع فقر
پول💵💴
🎤سخنران سید حسن احمدی اصفهانی
#پیشنهاد_دانلود
@tasbiheto📿
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_⁉️چگونه برایش کار کنم؟👌🏼_ ۰:۵۹
@tasbiheto📿
💠 #حدیث_روز 💠
💎 روایتی قابل تأمل!!
🔻امام علی عليه السلام:
ما أنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَداً مِن أجَلِهِ؛
❇️ هرکسى که فردا را جزو مهلت عمر خود بداند، #مرگ را درست نشناخته و آن را در جایگاه حقیقى خود قرار نداده است.
📚 اصول كافى، ج ۳، ص ۲۵۹، ح ۳۰
@tasbiheto📿
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حدیث نگاه به نامحرم👀❗️
از زبان استاد شھید مطهری🎙
🦋♡[@tasbiheto📿]♡🦋
🌹امشب؛شب تولد دوست یکی از کاربران عزیز هست؛خواستند که از طریق این کانال به دوستشون تبریک بگند♥️
ماهم تولدشون رو تبریک میگیم؛
ان شاءالله دوستیتون پایدار باشه همیشه؛تبریک مارو پذیرا باشید.🌺
هدایت شده از -پناه-
شب تولدت ای دوست، برای من شب تولد تمام خوبی هاست🌺.
فاطمه جان تولدت مبارک ❤️
《از طرف نرجس》