eitaa logo
کاش یک دانه ی تسبیح تو باشم..
342 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
10.1هزار ویدیو
97 فایل
میخوای برای امام زمانت مفیدباشی؟ میخوای یه تصمیم جدی برای آخرتت بگیری؟ ظهورنزدیکه؛جانمونی😉 کانال نذر پدرم صاحب الزمان🌷 نشرمطالب؛(در صورت امکان باذکر یک صلوات)؛ #حلال میباشد همسایه مون: @zohore_deltangiii ارتباط با ما: @FaghatKhodayam
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀مکاشفه عذاب یکی از شبها برای گرفتن وضو به حیاط آمدم. دیدم کل ساختمان و حیاط ما که پنجاه - شصت متر بیشتر نبود، خیلی بزرگ است و به صورت کاروانسرای بسیار بزرگی است که حجره های فراوانی دارد. ناگاه دیدم از یکی از حجره ها، صدای نالۂ دل خراشی می آید. به طرف ناله رفتم. دیدم درون یکی از حجرهها یک نفر خوابیده و سنگ بزرگی به اندازه اتاق روی سینه اش است. یک نفر هم بالای سنگ خوابیده و یک میله آهنی را در گلوی شخصی که زیر سنگ خوابیده، فشار می دهد. من هر چه فشار دادم، در حجره باز نشد تا به آن شخص کمک کنم. خیلی ناراحت بودم. آن شخص را میشناختم؛ یکی از تجار تهران بود. با کمال يأس بازگشتم و خوابیدم، اما پس از مدتی دوباره بیدار شده، داخل حیاط آمدم. دیدم حیاط ما، همان حیاط سابق است. بلافاصله وضو گرفتم و به سوی منزل حاج میرزا جواد آقای تبریزی دویدم. زنگ زدم. ایشان داشتند نماز شب می خواندند. بعد از مدتی آمدند و در را باز کردند. گفتم: آقا! یک چنین چیزی برای من اتفاق افتاده است. من نمیفهمم خواب بودم یا بیدار؟ مرحوم حاج میرزا جواد آقا فرمودند: «یک کشف و یک شهودی برای شما بوده، خواب نبوده است. آن کسی را که زیر سنگ دیده ای، فوت کرده و آن سنگ آسیاب که روی سینه اش قرار داشت، همان تعلق او به دنیایش بوده و کسی هم که بالای سنگ ایستاده بوده و با سیخ در گلویش فشار میداده، ملک الموت بوده است و آن شخص در حالت جان کندن بوده که شما او را دیده اید. چیزی نیست.» من برگشتم و ساعت و شب آن واقعه را یادداشت کردم. در آن زمان هم وسایل ارتباطی مثل امروز قوی نبود. بعد از چند روز، خبر رسید که این شخص تاجر در همان شب، حالت احتضار و مرگش بوده است. 🔰منبع:ناگفته های عارفان،ص53_52(به نقل از:سیدمهدی کشفی رحمه الله علیه) °°°○🌿🌸🌿○°°° @tasbiheto📿