eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
♡..خاصیتِ شهید..♡ رفیق شهـید یعنے:🧐 تو اوج نا اُمیدی یہ نفر پارتے بین ـتو و ـخدا بشہ! وجوری دستت رو بگیره ڪہ متوجہ نشے :) • اللهم عجل لولیڪ الفرج 🌷 @taShadat 🌷
🌹 محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت ❗️ محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند☝️ ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود 😊 به نقل از دوست شهید شهید مدافع حرم محمد حسین عطری🌹 🌷 @taShadat 🌷
✍️ ‏جوانانی که ‎ (ره) را درک نکرده‌اند، شخصیت ایشان را در آیینه تمام نمای ‎ ببینند. ایشان دقیقا کپی برابر اصل‌اند. 🌷 @taShadat 🌷
شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد گره ات کور شود غم به روان ات برسد 🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋 شده دلتنگ شوی چاره نیابی جز اشک من به این چاره بی چاره دچارم هرشب #رفیق_شهیدم #احمد_مشلب •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @tashadat •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
داستان خیلی قشنگه 😍حتما بخونید ☝️ { این داستان برای شهید مجیدزین‌الدین اتفاق افتاده به نقل یکی از دوستانشون} @tashadat
⚠️تلنگر ⚠️ اگه اهل گناه بشی یعنی دلت چیزی رو خواسته که امام زمانِت ازش متنفره ┄┅─✵💝✵─┅┄ @tashadat ┄┅─✵💝✵─┅┄
*⚘﷽⚘ طلبه های جوان👳آمده بودند برای 👀 از جبهه 0⃣3⃣نفری بودند. که خوابیده 😴بودیم دوسه نفربیدارم کردند😧 وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!😜 مثلا میگفتند: چه رنگیه برادر؟!😐 شده بودم😤. گقتند: بابابی خیال!😏 توکه بیدارشدی نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمیگویند😍😂☺️ خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم!😅😉 حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!😇 قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه کنند!😃😄 فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا و گرفتیم تحت هرشرایطی 😶خودش رانگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿بچه ها و راه افتادیم👞 •| و زاری!😭😢 یکی میگفت: ممدرضا ! نامرد چرا رفتیییی؟😱😭😩 یکی میگفت: تو قرار نبود شهید شی! دیگری داد میزد: دیگ چی میگی؟ مگه توجبهه نمرده! یکی میکشید😫 یکی می کرد😑 در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه➕میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه 😭و شیون راه می انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق را بردیم داخل اتاق این بندگان خدا که فکر میکردند جدیه رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران 📖خواندن بالای سر در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم : برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک نیشگون محکم بگیر☺️😂 رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت: محمد رضا این قرارمون نبود😩 منم میخوام باهات بیااااام😭 بعد نیشگونی 👌گرفت که محمد رضا ازجا پرید وچنان جیغی کشید😱که هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند! ماهم قاه قاه میخندیدیم😬😂😂😂😅 .....خلاصه آن شب با اینکه 👊سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم 😂 اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ @tashadat
🍃🎈 💠دخترخانوم خوشگل ! 💠آقا پسر خوشتیپ ! 👌لطفا ڪنار آینہ اتاقت بنویس: طورے آرایش ڪن؛ لباس بپوش؛ و تیپ بزن ڪہ؛ "امام زمـــــان" نگاهت ڪنہ نہ مردم ... #ترڪ_یڪ_گناه_به_نیت_فرج☘ @tashadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠فکه دیگر جای من نیست! ✍یکی از روزها که شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف «عباس صابری» هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی #خاک رویش بریزند. 🍁کلافه شده بودیم. شهیدی پیدا نمی شد. بیل مکانیکی را کار انداختیم. ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی عباس بریزد، متوجه #استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد. سریع کار را نگه داشتیم. 🍁درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش را روی عباس بریزیم تا به شهدا التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک #شهید پیدا کردیم. بچه ها در حالی که می خندیدند به عباس صابری گفتند: 🍁بیچاره شهیده تا دید می خواهیم تو رو کنارش خاک کنیم، گفت: فکه دیگه جای من نیست، باید برم جایی دیگه برای خودم پیدا کنم و مجبور شد خودشو نشون بده...  . عباس در روز ۷ محرم مصادف با 5/3/1375 همچون مولایش ابوالفضل العباس(ع) با دست و پاهای قطع شده و صورتی در داغ شقایق سوخته بر اثر انفجار مین در منطقه عملیاتی والفجر یک (فكه) در حین تفحص شهدا به شهادت رسید.🕊 #جستجوگر_نور #شهید_عباس_صابری ♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥️ 🍃🌱↷ 『 @tashadat
❤️ به قول شهید ابراهیم هادی : نماز خوبـه به وقتش باشه اونم به جماعت✌️ 🌷 @taShadat 🌷
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز پنج شنبه صبح (چهاردهم آذرماه) بود که بعد از یکی دو ماه بیماری، قطعی اینترنت و شلوغی کار توانستم باهاش مفصل درباره حال این روزهای عراق صحبت کنم👌 و البته پر انرژی تر از قبل وضعیت رو تحلیل می کرد.🍃 وقتی ازش پرسیدم احمد امروز خیلی پرانرژی و با روحیه هستی🤔، گفت: مردم به دعوت مرجعیت مثل سیل خروشان دارن میرن میدان التحریر و میخواهند بساط گروه هایی که دنبال درگیری هستند رو جمع کنند 😊تا همه بتوانند آرام اعتراض خودشان را اعلام کنند.👌 گفت زودتر از اینها منتظر این روز بودم اما بالاخره وضعیت داره تغییر می کند🌱 و ان‌شاءالله مردم تمام نفوذی ها که بین جمعیت دنبال آشوب و درگیری ها هستند را بیرون می‌کنند تا همه یک نفس راحت بکشیم.🌷 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞کلیپ "دلارام "باصدای حامد زمانی تقدیم به مقام معظم دلبری آغاز زعامت و رهبری امام خامنه ای ( حفظه الله) مبارک😍 ...•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @tashadat ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
▪️از مراسم سالگرد خسته و کوفته😪 و با زبون برگشته بود خونه، لباساشو عوض کرده بود و راه افتاده بود که تولد محمدپارسا رو تبریک بگه به آبجی جونش☺️ اما بیمارستان رو اشتباهی رفته بود و فکــ💭ـر کرده بود همون بیمارستانی که ریحان به دنیا اومده اونم به دنیا اومده! وقتی تماس📞 گرفت که چرا اسم آبجی جون تو لیست بستریا نیست و متوجه شدیم که اشتباهی رفته، هممون از خنده روده بر شدیم😂 حق داشت اشتباه کنه، به فاصله نه روز دوبار شده بود. بچه ها انگار عجله داشتن که حتما دایی جونشونو ببینن و باهاش عکس📸 داشته باشن! حالا ما موندیم و انتظار رسیدن تو راهی که هرگز داییشو ندیده😔 و عکس یادگاری هم باهاش نداره خدا کنه که بچه ها راه داییشونو ادامه بدن... 🌷 🌷 @tashadat 🌷
بندها را آنقدر محكم بسته كه هنوز پاهايش در پوتين ها آماده جهاد مانده است.. 🔻امام خمینی (ره) 🔅مذهب تشیع، مذهب شهادت است از اول با شهادت تحقق پیدا کرده است و با شهادت ادامه پیدا کرده است و امیدوارم که ادامه‌اش تا آخر ابد باشد . انسان که باید برود از این جا هیچ انسانی جاودان نیست همه باید منتقل بشویم از این راه به مقصد بهتر که با شهادت در راه اسلام و خدا، انسان منتقل بشود 🌷 @taShadat 🌷
#تلنگر یادماݩ بآشد ↴ گناه ڪه‌ڪردیم°• آݩ را به حساب جوانی ݩگذاریمـ×°• میشودهم↷ 🍃°•جوانی ڪرد به عشق مهدے(عج) به شهادت رسید فدای مهدے(عج)🥀•° شهدا راه تان ادامه دارد... #شهید_مدافع #شهید_بابک_نوری #مَـدیـونِ_شُـهَـدا🍃 #منتظر.../❣️ 🌹🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🌹 ❤️❤️به شهید بی سر بپیوندید❤️❤️ ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆ @ tashadat ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
══🍃🌷🍃══════ 🔹 سواحل هاوایی صدای سائیده شدن دندان هاش رو بهم می شنیدم ... رفت پای تخته ... ـ امروز اول درس میدم ... آخر کلاس تمرین ها رو حل می کنیم ... و شروع کرد به درس دادن ... تا آخر کلاس، اخم هاش توی هم بود ... نه تنها اون جلسه ... تا چند جلسه بعد، جز درس دادن و حل تمرین کار دیگه ای نمی کرد ... جزء بهترین دبیرهای استان بود ... و اسم و رسمی داشت... اما به شدت ضد نظام ... و آخر بیشتر سخنرانی هاش ... - آخ که یه روزی برسه سواحل شمال بشه هاوایی ... جانم که چی میشه ... میشه عشق و حال ... چیه الان آخه؟... دریا هم بخوای بری باید سرت رو بیاری پایین ... حاج خانم یا الله ... خوب فاطی کاماندو مگه مجبوری بیای حال ما رو هم ضد حال کنی؟ ... ـ دلم می خواد اون روزی رو ببینم که همه این روحانی ها رو دسته جمعی بریزیم تو آتیش ... توی هر جلسه ... محال بود 20 دقیقه در مورد مسائل مختلف حرف نزنه ... از سیاسی و اجتماعی گرفته تا ... در هر چیزی صاحب نظر بود ... یک ریز هم بچه ها رو می خندوند ... و بین اون خنده ها، حرف هاش رو می زد ... گاهی حرف هاش به حدی احمقانه بود که فقط بچه های الکی خوش کلاس ... خنده شون می گرفت ... اما کم کم داشت همه رو با خودش همراه می کرد ... به مرور، لا به لای حرف هاش ... دست به تحریف دین هم می زد ... و چنان ظریف ... در مورد مفاسد اخلاقی و ... حرف می زد که هم قبحش رو بین بچه ها می ریخت ... هم فکر و تمایل به انجامش در بچه ها شکل می گرفت ... و استاد بردگی فکری بود ... - ایرانی جماعت هزار سال هم بدوه ... بازم ایرانیه ... اوج هنر فکریش این میشه که به پاپ کورن بگه چس فیل ... آخرش هم جاش همون ته فیله است ... خون خونم رو می خورد اما هیچ راهکاری برای مقابله باهاش به ذهنم نمی رسید ... قدرت کلامش از من بیشتر بود ... دبیر بود و کلاس توی دستش ... و کاملا حرفه ای عمل می کرد ... در حالی که من یه نوجوان که فقط چند ماه از ورودم به 18 سالگی می گذشت ... حتی بچه هایی که دفعات اول مقابلش می ایستادند ... عقب نشینی کرده بودن ... گاهی توی خنده ها باهاش همراه می شدن ... هر راهی که به ذهنم می رسید ... محکوم به شکست بود... تا اون روز خاص رسید ... نویسنده: سید طاها ایمانی📝 🌷 @taShadat 🌷
══🍃🌷🍃══════ 🔹 Breaking time عین همیشه ... وسط درس ... درس رو تعطیل کرد ... به حدی به بچه ها فشار می آورد ... و سوال و نمونه سوال های سختی رو حل می کرد ... که تا اسم Breaking time می اومد ... گل از گل بچه ها می شکفت ... شروع کرد به خندوندن بچه ها ... و سوژه این بار ... دیگه اجتماعی ... سیاسی یا ... نبود ... این بار مستقیم خود اهل بیت رو هدف گرفت ... و از بین همه ... حضرت زهرا ... با یه اشاره کوچیک ... و همه چیز رو به سخره گرفت ... و بچه ها طبق عادت همیشه ... می خندیدن ... انگار مسخ شده بودن ... چشمم توی کلاس چرخید ... روی تک تک شون ... انگار اصلا نفهمیده بودن چی شده و داره چی میگه ... فقط می خندیدن ... و وقتی چشمم برگشت روی اون ... با چشم های مست از قدرت و پیروزی بهم نگاه می کرد ... برای اولین بار توی عمرم ... با همه وجود از یه نفر متنفر بودم... اشتباهش و کارش ... نه از سر سهو بود ... نه هیچ توجیه دیگه ای ... گردنم خشک شده بود ... قلبم تیر می کشید ... چشم هام گر گرفته بود ... و این بار ... صدای سائیده شدن دندان های من بهم ... شنیده می شد ... زل زدم توی چشم هاش ... ـ به حرمت اهل بیت قسم ... با دست های خودم نفست رو توی همین کلاس می برم ... به حرمت فاطمه زهرا قسم رهات نمی کنم ... از خشم می لرزیدم و این جملات رو توی قلبم تکرار می کردم ... اون شب ... بعد از نماز وتر رفتم سجده ... ـ خدایا ... اگر کل هدف از خلقت من ... این باشه که حق این نامرد رو بزارم کف دستش ... به خودت قسم که دفاع از سرورم برای من افتخاره ... خدایا تو می دونی من در برابر این مرد ضعیفم ... نه تواناییش رو دارم ... نه قدرت کلامش رو ... من می خوام برای دفاع از شریف ترین بندگانت بایستم ... در حالی که می ترسم که ضعف و ناتوانیم ... به قیمت شکست حریم اهل بیت تموم بشه ... ترجیح میدم همین الان و در جا بمیرم ولی مایه سرافکندگی اهل بیت پیامبر نشم ... و سه روز ... پشت سر هم روزه گرفتم ... نویسنده: سید طاها ایمانی📝 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 ☝️برگی از دفتر خودسازي شهیده زینب کمایی ✍مادر زينب دربارۀ دفتر خودسازی دختر نوجوان خود، این گونه روایت می‌کند: «زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان (عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم‌ خوردن صبحانه، ناهار و شام. دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبۀ کارهایش جدول را علامت می‌زد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در پوشیدن و خوردن افتادم، به یاد آن اندام لاغر و نحیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب‌های طولانی و بی‌صدایش، به یاد گریه‌های او در سجده‌هایش و دعاهایی که در حق امام خمینی (ره) داشت. زینب در عمل، تک ‌تک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت می‌کرد.» 🌷 @taShadat 🌷
❗️❕ اگر دخترها👩 میدونستن☝️ همشون امام زمان هستن😓 شاید دیگه 🔥 به وجود نمیزدن!!😔 شاید عکساشون رو از توی دست🤚 و پای👣 جمع میکردن ...🚯 °•| اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 🌹🌹 به شهید بی سر بپیوندید🌹🌹 💕🌟......🔮......🌟💕 @tashadat 💕🌟......🔮......🌟💕
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
⚘﷽⚘ ۸_به_وقت_امام_هشتم🕗 تاخراسان راهی نیست...✋ دست بر سینه و عرض ادب 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک... تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام... به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام... خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری.... 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا 🌷 @taShadat 🌷