📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۳ شهریور ۱۳۹۸
میلادی: Wednesday - 04 September 2019
قمری: الأربعاء، 3 محرم 1440
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹رسیدن عمر بن سعد لعنة الله علیه به کربلا، 61ه-ق
📚 رویدادهای این روز:
🔹فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین (علیه السلام)
🔹روز مردم شناسی
🔹 روز تعاون
🔹 روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا عاشورای حسینی
▪️22 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️32 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️47 روز تا اربعین حسینی
▪️55 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
🏴 @taShadat 🏴
💠 حدیث روز 💠
🏴 فضیلت زیارت مرقد أباعبدالله الحسین (ع)
🔻امام محمد باقر علیهالسلام:
لَو يَعلَمُ النّاسُ ما في زِيارَةِ قَبرِ الحُسَينِ (علیه السلام) مِنَ الفَضلِ لَماتُوا شَوقا
🔸اگر مردم میدانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین (علیه السلام) است از شوق زیارت میمردند.
📚ثواب الاعمال، ص ۳۱۹
🏴 @taShadat 🏴
اولین سلام صبحگاهی،
تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان(عج) ...
السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان
🌺أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)🌺
به قصد زيارت ارباب بی کفن :
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني سلام الله أبدا
ما بقيت و بقي الليل و النهار
و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولاد الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين.
أللهم ارزقنا زیارت الحسین ع
🌺السلام علیک یا امام الرئوف🌺
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
🌾 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ ألْفَرج🌾
🏴 @taShadat 🏴
#زندگینامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
#شهید_رضا_ملکیان
فرزند علی اکبر در تاریخ 1336/08/18 در دامغان و در خانواده ای مذهبی و خدا شناس و زحمتکش متولد شد.
مسئولیت :فرمانده گردان پیاده امام علی
تاریخ شهادت :1361/06/06
محل شهادت :پیرانشهر
گلزار :گلزار شهدای دامغان
🏴 @taShadat 🏴
@shahed_sticker۳۶۷.attheme
154.2K
• #محرم 🏴 ۷
• #تم_مذهبی
• #تم 📲
🔻تم_های_جذّاب_ایتا⚫️
🏴 @taShadat 🏴
#سلام_بر_شهدا
•┄❁#قرار_روزانه❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر دو طفلان حضرت زینب(سلام الله علیها)وتمامی شهدا
🏴 @taShadat 🏴
#منبرمجازی📿|
اگر امام زمان(عج)روی شما نظر کنه مطمئن باشید وقتی شهید شدین غـــوغـــا میکنین....
مثل #محسن_حججی که دنیا رو بهم ریخت.امام زمان(عج) روش نظر کرده بود...
حاج حسین یکتا
🏴 @taShadat 🏴
°•|#شهیــدانہ|•°
بازۍ اسم فامیل بود...
اسم با [شیڹ] رو نوشتہ بود؛
#شہیده ...♡
ڪلے بہش خندیدیم!
بعدنا ڪہ شہید شد فہمیدیم
چہ قدر عاشق بودهـہ...
🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ
#خداحافظ_رفیق
#شهادتاتفاقےنیست
🔹 تو این شهر شلوغ موندیم و زیر دست و پا داریم لِه میشیم 😔
@tashadat
#شهدا↓
همهۍما
روزۍ
#غروب خواهیمڪرد
ڪاشآنغروبرا
بنویسند:شهــــادتانشاءالله
#ازمرگفرارڪن
#شهیدنشویمیمیرۍ❤️✨
🏴 @taShadat 🏴
▪️#پارت۲۲▪️
اهانت به رهبر
از زماني كه به عراق رفت و در نجف ساكن شد، نگرش خاصي به موضوع ولايت فقيه پيدا كرد. به ما كه در تهران بوديم مي گفت: شما مانند يك ماهي كه قدر آب را نمي داند، قدر ولايت فقيه را نمي دانيد. مشكل كار در اينجا نبود بحث ولایت فقیه است. لذا آمريكا بر گُرده ي اين مردم سوار است و هر طور مي خواهد عمل مي كند.
خوب يادم هست كه ارادت هادي به ولي فقيه بسيار بيشتر از قبل شده بود.
هر بار كه مي آمد، پوسترهاي مقام معظم رهبري را تهيه مي كرد و با خودش به نجف مي برد.
در اتاق شخصي او هم دو تصوير بزرگ روي ديوار بود. تصوير مقام معظم رهبري و در زير آن پوستر شهيد ابراهيم هادي.
هادي در آخرين سفري كه به تهران داشت ماجراي عجيبي را تعريف كرد. او به نفوذ برخي از عمامه هاي انگليسي و افراد ساده لوحي كه از دشمنان اسلام پول مي گيرند تا تفرقه ايجاد كنند اشاره كرد و ادامه داد: مدتي قبل شخصي مي آمد نجف و به جاي ارشاد طلبه ها و... تنها كارش اين شده بود كه به مقام معظم رهبري اهانت کند!
او انگار وظيفه داشت تا همه ي مشكلات امت اسلامي را به گردن ايشان بيندازد. من يکي دو بار تحمل کردم و چيزي نگفتم.
بعد هم به جهت امر به معروف چند كلامي با ايشان صحبت كردم و او را توجيه كردم، اما انگار اين آقا نمي خواست چيزي بشنود! فقط همان جملاتي كه اربابانش براي او ديكته كرده بودند تكرار مي كرد!
من درباره ي خيانت هاي آمريكا و انگليس، به خصوص در عراق براي او سند آوردم اما او قبول نمي كرد!
روز بعد و بار ديگر اين آقا شروع به صحبت كرد. دوباره مشغول اهانت شد، نمي دانستم چه كنم.
گفتم حالا ديگر وظيفه ي من اين است كه با اين آقا برخورد كنم، چون او ذهن طلبه ها را نسبت به حضرت آقا خراب مي كند.
استخاره کردم با اين نيت كه مي خواهم اين آقا را خوب بزنم، آيا خوب است يا نه؟ خيلي خوب آمد.
وقتي که مثل هميشه شروع كرد به حضرت آقا اهانت کند، از جا بلند شدم و ...
حسابي او را زدم. طوري با او برخورد کردم که ديگر پيدايش نشد. از آن جايي که من هيچ گاه با هيچ کس بحثي نداشتم و هميشه با طلبه ها مشغول درس بودم وسرم به کار خودم بود. بعد از اين اتفاق، اين موضوع براي همه عجيب به نظر آمد.
هر کس من را مي ديد مي گفت: شيخ هادي ما شما را تا به حال اينگونه نديده بوديم. شما که اصلاً اهل دعوا و درگيري نيستي؟ چه شد که اينقدر عصباني شدي؟ مگر چه اهانتي به شما کرده بود؟
من هم براي آنها از بحث تفرقه و كارهايي كه برخي عالم نماها براي ضربه زدن به اسلام استفاده مي كنند گفتم. براي آنها شرح دادم كه چندين شبكه ي ماهواره اي وابسته به يك عالم در كشور انگليس فعال است و تنها كاري كه مي كند ايجاد وهن نسبت به شيعه و تفرقه بين فرقه هاي اسلامي است.
🏴
@taShadat 🏴
▪️#پارت۲۳▪️
🖌اسلام اصیل
راوی:( محمدحسین طاهری)
مؤسسه اي در نجف بود به نام اسلام اصيل كه مشغول كار چاپ و تكثير جزوات و كتاب بود. من با اينكه متولد قم بودم اما ساكن نجف شده و در اين مؤسسه كار مي كردم.
اولين بار هادي ذوالفقاري را در اين مؤسسه ديدم. پسر بسيار با ادب و شوخ و خنده رويي بود.
او در مؤسسه كار مي كرد و همان جا زندگي و استراحت مي كرد. طلبه بود و در مدرسه كاشف الغطا درس مي خواند.
من ماشين داشتم. يك روز پنجشنبه راهي كربلا بودم كه هادي گفت: داري مي ري كربلا؟
گفتم: آره، من هر شب جمعه با چند تا از رفيق ها مي ريم، راستي جا داريم، تو نمي خواي بياي؟
گفت: جدي ميگي؟ من آرزو داشتم بتونم هر شب جمعه برم كربلا.
ساعتي بعد با هم راهي شديم. ما توي راه با رفقا مي گفتيم و مي خنديديم، شوخي مي كرديم، سربه سر هم مي گذاشتيم اما هادي ساكت بود.
بعد اعتراض كرد و گفت: ما داريم براي زيارت كربلا ميريم. بسه، اين قدر شوخي نكنيد.
او مي گفت، اما ما گوش نمي كرديم.
براي همين رويش را از ما برگرداند و بيرون جاده را نگاه مي كرد. به كربلا كه رسيديم، ما با هم به زيارت رفتيم.
اما هادي مي گفت: اينجا جاي زيارت دسته جمعي نيست. هركي بايد تنها بره و تو حال خودش باشه، ما هم به او محل نمي گذاشتيم و كار خودمان را مي كرديم!
در مسير برگشت، باز همان روال را داشتيم. شوخي مي کرديم و مي خنديديم.
هادي مي گفت: من ديگر با شما نمي آيم، شما قدر زيارت امام حسين (علیه اسلام) آن هم شب جمعه را نمي دانيد.
اما دوباره هفته ي بعد كه به شب جمعه مي رسيد از من مي پرسيد؟ كي مي ري كربلا؟
هادي گذرنامه ي معتبر نداشت، براي همين، تنها رفتن برايش خطرناك بود. دوباره با ما مي آمد و برمي گشت.
اما بعد از چند هفته ي ديگر به شوخي هاي ما توجهي نداشت. او براي خودش مشغول ذكر و دعا بود.
توي كربلا هم از ما جدا مي شد. خودش بود و آقا ابا عبدالله (علیه السلام). بعد هم سر ساعتي كه معين مي كرديم مي آمد كنار ماشين. روزهاي خوبي بود. هادي غير مستقيم خيلي چيزها به ما ياد داد.
يادم هست هادي خيلي آدم ساده و خاکي بود. در آن ايام با دوچرخه از محل مؤسسه به حوزه ي علميه مي رفت. براي همين از او ايراد گرفته بودند.
مي گفت: براي من مهم نيست كه چه مي گويند. مهم درس خواندن و حضور در كنار مولا علي (علیه السلام) است.
مدتي كه گذشت از كار در مؤسسه بيرون آمد! حسابي مشغول درس شد. عصرها هم براي مردم مستحق به صورت رايگان كار مي كرد.
به من گفت: مي خوام لوله كشي ياد بگيرم! خيلي از اين مردم نجف به آب لوله كشي احتياج دارند و پول ندارند.
رفت پيش يكي از دوستان و كار لوله كشي هاي جديد با دستگاه حرارتي را ياد گرفت.
آنچه را كه براي لوله كشي احتياج بود از ايران تهيه كرد. حالا شده بود يك طلبه ي لوله كش!
يادم هست ديگر شهريه ي طلبگي نمي گرفت. او زندگي زاهدانه اي را آغاز كرده بود.
يک بار از او پرسيدم: تو كه شهريه نمي گيري، براي كار هم مُزد نمي گيري، پس براي غذا چه مي كني؟
گفت: بيشتر روزهاي خودم را با چاي و بيسكويت مي گذرانم!
با اين حال، روزبه روز حالات معنوي او بهتر مي شد. از آن طلبه هايي بود كه به فكر تهذيب نفس و عمل به دستورات دين هستند.
🏴
@taShadat 🏴
May 11
#خاطرات_شهید
چنان با #شهدا عجین بود ڪہ در سخنرانے هایش مے گفت:
"من با شهدا راه مےروم
غذا مےخورم و مےخوابم
و این آسایشے ڪه برای من شهیدان بوجود آورده اند هرگز نخواهم گذاشت پرچـم #یامهــدی_ادرکنے، آن ناله های رزمندگان در نمازهای شب و هنگام شب عملیات زمین بماند..."
#حاج_عباس_عبدالهے همــواره در سخنرانے هایش میگفت: “جسمم را به خاڪ و روحم را به خـدا و راهم را به آیندگان مے سپارم ”
جزو بهترین تڪ تیراندازهای ایران بود او همواره سخت ترین راه را انتخاب مےکرد چه آن زمان که فرمانده گردان صابرین تیپ امام زمان(عج) لشڪر عاشــورا بود و چه زمانے که بعد از بازنشستگے نشستن را بر خود حرام کرد و راه سوریه در پیش گرفت...
منبع: کتاب مدافعان حرم، خاطرات #شهیدجاویدالاثرعباس_عبداللهی🌷
🏴 @taShadat 🏴