#حاج_قاسم
تجلی خداست در نگاهش؛
که اینگونه مایه آرامش دلهاست ...
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷فعاݪیٺامرۅزڪاناݪمٺبرڪبہݩام
شہیدراہاسݪام🌷
💚محمد اینانلو💚
تاریخ تولد: ۱۸ فروردین ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۲۱ دی ۱۳۹۴
محل شهادت: خان طومان
وضعیت تأهل: بله
تعداد فرزندان: یک دختر
تحصیلات: دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه آزاد کرج
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
🌷فعاݪیٺامرۅزڪاناݪمٺبرڪبہݩام شہیدراہاسݪام🌷 💚محمد اینانلو💚 تاریخ تولد: ۱۸ فروردین ۱۳۶۷ تاریخ ش
🌹#وصیت_نامه🌹
💚تمنا دارم پاسدار حرمت خون شهیدان باشید و تنها راه حفظ حرمت آن؛ پشتیبانی مطلق و بدون قید و شرط از ولایت فقیه و رهبری فرزانه انقلاب است.
ولی فقیه و نایب امام زمان خود را تنها نگذارید که عزت و عاقبت بخيري ما و کشورمان در اطاعت بی چون و چرا از ولی امرمان است.💚
•♡ټاشَہـادَټ♡•
انا لله و انا الیه راجعون
متاسفانه باخبر شدیم که مادر شهید هادی ذوالفقاری به فرزند شهید شون پیوستند و مهمان شهید شدن در کنار آقا اباعبدالله ان شاءالله که شفیعمون باشن .......
شادی روح مطهرشان صلوات
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🥀 #پنجشنبه آمد و دل نا آرام میشود
🕯یاد آنهایی که روزی شادی
🥀زندگی بودن🌸
🥀با خواندن #صلوات و #فاتحه ای
🕯 یادی کنیم
🥀از غایبین زندگیمان 🌸
🥀خدایا همه اموات و
🕯گذشتگانمان را
🥀ببخش و بیامرز و
🕯قرین رحمت خویش قرار بده...🤲
🥀آمیــن
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #سی_وسه سعد بیخبر از خاطرم پرخاش کرد _بس کن نازنین! داری
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #سی_وچهار
تا حتی #راه_خودکشی را به رویم ببندد.
تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه فاصله گرفته..
و #قلب من هنوز پیش #نام زینب جا مانده بود که دلم سمت حرم پرید
و #بی_اختیارنیت_کردم..
اگر از دست سعد #آزاد شوم، دوباره #زینب شوم!
اگر حرفهای مادرم حقیقت داشت،..
اگر اینها خرافه نبود..
و این شیطان🔥 رهایم میکرد، دوباره به تمام مقدسات #مؤمن میشدم
و ظاهراً خبری از اجابت نبود..
که تاکسی مقابل ویلایی زیبادر محلهای سرسبز متوقف شد تا خانه
جدید من و سعد باشد...
خیابانها و کوچه های این شهر همه سبز و اصلاً شبیه درعا نبود..
و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل #اسیری پشت سعد کشیده میشدم..
تا مقابل در ویلا رسیدیم...
دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف میرفت..
و حتی #رحمی به شانه مجروحم نمیکرد که لحظهای دستم را رها کند و میخواست همیشه #درمشتش باشم.
درِ ویلا را که باز کرد..
به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین زبانی کرد
_به بهشت داریا خوش اومدی عزیزم!
و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان میریخت
_اینجا ییلاق دمشق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه سوریه!
و من جز #فتنه در 🔥چشمان شیطانی سعد🔥 نمیدیدم..که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد
_دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره!
یاد دیشب افتادم که به صورتم دست میکشید و دلداری ام میداد تا به #ایران #برگردیم..
و چه راحت دروغ میگفت و آدم میکشت و حالا....
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
•♡ټاشَہـادَټ♡•