🌺#نمازشب و شهدا🌹
🌹شهید سید مرتضی شفیعی 🌹
💠مادر بزرگوار طلبه ی بسیجی، مفقودالاثر مرتضی شفیعی می گوید: «در آخرین ماه رمضانی که سید مرتضی در جمع ما بود، نیمه های شب از بستر خواب بر می خاست و طوری که کسی متوجه او نشود، #نمازشب می خواند.
🌺#نماز_شب های او بسیار دیدنی بود. طوری که هر بیننده ای را از خود بی خود می کرد. به یاد دارم که آخرین سجده ی #نمازشبش بسیار طولانی بود و با چشمان گریان #شهادت را #آرزو می کرد.
🌺«سید» جمعه هایی که در شهر بود، از من فانوس می خواست و با همرزمان دیگر خود پس از اذان صبح بر مزار دوستان شهیدش حاضر می شد و دعای ندبه می خواند. او سرانجام در عملیات کربلای چهار جاودانه شد.
📚کتاب زخم های خورشید، صص ۳۶،۳۷
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#خاطرات_شهید
فقط یک #آرزو دارم....!!!
گفت:
«توی دنیا بعد از #شهادت فقط
یک آرزو دارم:
اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت:
«یک صحنه از عاشورا
همیشه قلبمو آتیش می زنه؛
بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر»
والفجر یک بود که مجروح شد.
یک تیر تو آخرین حد بردش خورده
بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب،
داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت:
آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت.
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
#التماس_شفاعت
•♡ټاشَہـادَټ♡•