eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.8هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | 💠شهید در مورد بیت‌المال و حق‌ّالناس بسیار حساس و مسئولیت‌پذیر بود، زمانی که کارمند سپاه بود، صبح‌ها قبل از دیگران به محل کار می‌رفت و بعدازظهر حدود ساعت سه، به منزل برمی‌گشت، اغلب مواقع که به خانه می‌رسید، سردرد شدیدی داشت که مربوط به خستگی و آسیبی بود که در دوره‌ی جنگ به چشم‌شان وارد شده بود. 🔻پزشک گفته بود نباید زیاد از خودش کار بکشد ولی حاج‌آقا خستگی‌ناپذیر بود و همچنان به فعالیت‌هایش ادامه می‌داد، از طرف سپاه، ماشینی در اختیار حاج‌آقا قرار داده بودند تا با آن، امور مربوط به کارش را انجام دهد، تا زمانی که ماشین در اختیارمان بود به جز خودشان، آن هم فقط برای انجام کارهای اداره، هیچکدام از ما سوارش نشدیم، همسرم اجازه نمی‌داد و می‌گفت این ماشین برای استفاده‌ خانوادگی نیست، آن موقع ما معمولاً با موتوری که داشتیم، بیرون می‌رفتیم؛ تا زمانی که خودمان توانستیم ماشین بخریم. 🌷 شهید مدافع حرم سردار حاج روزبه هلیسایی🌷 @tashahadat313
🔰 🌟کلاس اول دبیرستان بود. دو یا سه هفته ایی از مدرسه میگذشت، یک روز با چشمانی پر از اشک و چهره ای غمگین به خانه آمد. گفتم: مامان! راضیه جان چرا ناراحتی؟! گفت: مامان توی سرویس مدرسه راننده و بعضی از بچه ها نوار ترانه روشن میکنند و من اذیت میشوم. چندین بار به آنها تذکر دادم و خواهش کردم امام میگن تو دیگه شورشو در آوردی...! 💠یک روز یکی از بچه ها پرسید: راضیه تو چرا اصرار داری ترانه روشن نکنند؟! میگوید: گوشی که صدای حرام بشنود صدای امام زمانش را نمیشنود نمی شنود و چشمی که حرام ببیند توفیق دیدن امام زمان خود را پیدا نمیکند... 🌷شهیده راضیه کشاورز🌷 @tashahadat313
🔰 | 🔻توجه کردن به یتیمان از شاخصه های اخلاقی شهید بود. با وجود حقوق پایین خود و تمام مشکلات که وجود داشت، سرپرستی یک یتیم را قبول کرده بود و این در حالی بود که هیچ کس از این قضیه با خبر نبود . اخلاص در عمل و حساس بودن به حفظ بیت المال دیگر شاخصه های اخلاقی شهید عطری بود . همسر شهید عطری می‌گوید، روحیه توکل اخلاق و شجاعت شهید آن چنان زیاد بود که، اگر شهید نمیشد باید تعجب می ‌کردیم . در توصیه ای فرموده بود؛ از همسر بزرگوارم میخواهم که فرزندانم را همچون من مطیع رهبر عزیزمان پرورش دهد؛ زیرا آقا مایه افتخار و مباهات ما مسلمانان و همه مظلومان عالم است.... 🌷 شهیدمدافع حرم محمدحسین عطری 🌷 @tashahadat313
🔰 | 🌟در مدت ۲۵سال زندگی مشترکمان، هيچگاه احمدآقا مسائل‌كاری را به خانه نياورد. می‌گفت مرد بايد مسائل كارش را پشت در بگذارد و وقتی داخل خانه هست، فقط حواسش به اهل خانه باشد. همين مسئله خودش راز خوشبختی است. يكبار نشد حقّ مأموريتش را به خانه بياورد. می‌گفت «حقّ مأموريت مال ما نيست. من فقط يک حقوق دارم.» او حق مأموريتش را هميشه به نيازمندان می‌بخشيد. حواسش به همسايه‌ها بود.بچّه‌ها عادت كرده بودند اگر لباس‌شان سالم و اندازه بود، همان را شب‌عيد هم می‌پوشيدند. به آنها می‌گفت «هر وقت لازم بود خريد كنيد.» اما عيد غدير خم حتماً به بچه‌ها عيدی می‌داد. از اينكه جوان‌ها كمتر به مسجد می‌روند، دلخور بود. با صدای بلند به اعضای هيئت اُمنای مساجد می‌گفت «مسئوليت را به جوان‌ها بدهيد و بگذاريد آنها مديريت كنند!» خيلی به جوان‌ها اعتماد داشت. 💬راوی: همسر شهید 🌷شهید مدافع‌حرم احمد اسماعیلی🌷 @tashahadat313
🔰 | 🔻از همان بچه گی علاقه خاصی به گمنامی داشت. دوست نداشت برای کارهای خوبش توی چشم باشد و تعریف و تمجید شود.سوریه هم که رفت، اگر ما به فامیل نگفته بودیم، کسی نمی فهمید که به کجا می رود و از کجا می آید. از سوریه هم که بر می گشت، فامیل ها می آمدند و توقع داشتند از اخبار آنجا و اینکه آنجا چه می کند بگوید، فقط از کلیات جنگ سوریه می گفت. اما از کارهای خودش چیزی نمی گفت. نهایتا می گفت: دعاتون کردیم. گویا فقط رفته باشد سفر زیارتی. این عشق به گمنامی در وصیت نامه اش هم مشهود بود. آنجا که وصیت کرده بود که غریبانه تشییع شود و روی قبرش به جای نام و نشان فقط بنویسیم: «پر کاهی تقدیم به پیشگاه خدای تعالی» حتما چنین کاری بکنید. چون من از روی پر نورشهدای گمنام خجالت می کشم که قبر من مشخص و جنازه ام با احترام تشییع و دفن شود؛ ولی آن نوگلان، پرپر روی دشتها و کوهها بی غسل و کفن بمانند. او در کردار و رفتار، عبادت و متانت، زبانزد خاص و عام بود و با رفتارش دل همگان را به‌دست می‌آورد. مقید بود، کسی از دستش ناراحت نشود. محبت و مهربانی، ولایت‌مداری و شجاعت و غیرت و مردانگی‌اش در قاب چند جمله نمی‌گنجد. 📚منبع: کتاب سند گمنامی 🌷شهید مدافع حرم احمد مکیان🌷 @tashahadat313
🔰 | 🔻همیشه دوستان را به احترام به پدر و مادر سفارش میکرد.به این نکته بسیار اهمیت می داد. ازکسایی نبودکه فقط شعارمیدهند و دریغ از عمل. پدر شهید: بسیار به ما احترام میکرد.از بچگی این طور بود.به هیچ وجه پاهاشان را جلوی ما دراز نمی کردند، بسیار ازش راضی بودم. دائم به ما سر میزد و حالمان راجویا بود، در کل کمک ما و خانواده بود.آری از آن چیزهایی که خداوند سریع اجرش را میدهد احترام به پدر مادر است وچه خوب اجری گرفتی ای شهید... 🌷شهیدمدافع حرم عبدالمهدی کاظمی🌷 @tashahadat313
🔰 | 🔻 شهید به غیبت حساس بود یک روزبا دوستان مشغول صحبت از هر دری بودیم که یکی از دوستان از سیدرضا اجازه خواست تا مطلبی را بگوید. آن دوست ما قبل از صحبتش نگاهی به اطراف انداخت و تا رفت صحبتش را شروع کند، سید رضا مانعش شد و گفت: نمیخواهد بگویی... 🔆همه تعجب کرده بودیم. لحظاتی بعد دوستمان از سید رضا پرسید: چرانگویم؟ سیدرضا لبخندی زد و گفت: قبل از صحبتت به اطراف نگاه کردی، حدس زدم بخواهی غیبت کسی را بکنی! برای همین گفتم جلوی غیبتت را بگیرم.همیشه به غیبت حساس بود و به هر طریقی که می توانست مانع غیبت میشد. 📚منبع:کتاب طاهر خانطومان 🌷شهید سید رضا طاهر🌷 @tashahadat313
🔰 | 🔻محسن همیشه فردی خندان و خوش‌رو بود و در هیچ شرایطی گل لبخند از لبانش چیده نمی‌شد، حتی در سخت‌ترین شرایط جبهه زمانیکه یکی از بچه‌ها زخمی شد و روی زمین افتاد محسن بالای سر او رفته بود و می‌خندید وقتی بچه‌ها از او پرسیدند چرا در این شرایط می‌خندد؟ پاسخ داد نمی‌دانم چرا می‌خندم؟این خنده از شادی است یا ناراحتی؟! محسن خودش تعریف می‌کرد که در زمان خدمت سربازی یک روز در مراسم صبحگاه مشترک که اتفاقاً در جلوی صف هم ایستاده بودم ناگهان خنده ام گرفت و نتوانستم خود را کنترل کنم.فرمانده پادگان که مشغول سخنرانی بود از این حرکت من تعجب کرد دستور داد مرا از صف بیرون بکشند و 24 ساعت بازداشت نگه دارند بعد هم به من تذکر دادند که این عمل را انجام ندهم اما من گفتم خنده در ذات من است به هر حال خنده‌ای گاه و بیگاه محسن به همه بچه‌ها روحیه می داد. 💬راوی:همرزم شهید 🌷شهید محسن دین شعاری🌷 @tashahadat313
❇️ 🟠شهید مدافع‌حرم ♻️من متعلق به خودم نيستم 💥برادر شهید نقل می‌کند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانسته‌های خودش می‌افزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دوره‌های آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچه‌های آموزش‌ديده از لحاظ برگزاری كلاس‌های آموزشی، اخلاقيات و... می‌آورد. 💥روی تربيت معنوی نيرو‌ها هم توجه می‌كرد. بودن با نيرو‌ها هميشه خوشحالش می‌كرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيت‌الله حسن‌زاده آملی می‌برد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفس‌كشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت. 💥هميشه به او می‌گفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچه‌ات برس! اما می‌گفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمی‌گذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت می‌كرد. ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🦋 💚اسماعیل از همان دوران نوجوانی اش خیلی فعالیتهای فرهنگی داشت(مسجد محل،یادواره شهدا و...) 💛اسماعیل من خیلی به آدمهای فقیر کمک می کرد مثل حضرت علی(ع)،شبها بسته های غذایی آماده می کرد و می برد پشت در فقرا میگذاشت،زنگ می زد و سریع میرفت تا اونها با دیدن بابا خجالت نکشن. 🧡یکی از خصوصیات رفتاری اسماعیل خدمت به پدر و مادر بود.فرزند بزرگتر بود و در کارهای کشاورزی به من کمک می کرد. ❤️علاوه بر خوش اخلاقی،مشکلات مردم را هم حل میکرد.حتی بعضی از سربازها هم باهاش راحت بودن و ازش راهنمایی میگرفتن... ✍🏻راوی:پدر شهید ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🦋 💚سعید خیلی به نفس خود مسلط بود،هیچگاه او را عصبانی و یا پرخاشگر ندیدم،در این مواقع سکوت می کرد.با وجود اینکه بسیار شاد و شوخ بود اما هیچگاه از حد اعتدال خارج نمی شد و هرگز کسی را با مزاح و خنده هایش نمی رنجاند. ❤️بسیار مراقب بود که گناه نکند.نظم خاصی داشت بویژه در خصوص نماز بسیار دقیق و منظم بود.به نماز که می ایستاد بسیار سنگین،باوقار و متواضع بود. 🧡اهل تعقیبات و ذکر و اهل دعا و مناجات بود.همیشه سعی داشت نمازش را به طور اول وقت و به جماعت بخواند،زمان تحصیل اش که ساکن قم بود برای نماز یا به مسجد مقدس جمکران می رفت یا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و یا حتی نمازخانه. 💛بارها در موضوعات مختلف به ما میگفت باید طوری زندگی کنیم که زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) باشیم.زن و زندگی،مهمانی رفتن،حتی لباس پوشیدنمان و...اصلاً ورد زبانش بود که زمینه ساز ظهور باشیم... ✍🏻راوی:برادر شهید ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
جهت دسترسی اسان به مطالب کانال این پست رو میکنم براتون💛 💫لیست رمان ها💫 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/2553 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/4046 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/10764 https://eitaa.com/tashahadat313/7185 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/24689 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/34361 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/36177 ،🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/43706 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/44122 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/44714 💗 https://eitaa.com/tashahadat313/45376 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/46414 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/47032 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/47589 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/51215 https://eitaa.com/tashahadat313/51887 https://eitaa.com/tashahadat313/52681 https://eitaa.com/tashahadat313/53348 🍏 https://eitaa.com/tashahadat313/54289 https://eitaa.com/tashahadat313/54874 https://eitaa.com/tashahadat313/55484 https://eitaa.com/tashahadat313/56057 https://eitaa.com/tashahadat313/57592 https://eitaa.com/tashahadat313/58729 🍃🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🍃 ✨مطالب مهدوی✨ 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🍃🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🍃 🌟متفرقه 🌟 نماز سکوی پرواز🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 معرفی شهید🌼 🌼 سیره شهدا🌼 وصیت نامه 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 . سخنرانی های استاد شجاعی لینک پست اول https://eitaa.com/tashahadat313/53282 https://eitaa.com/tashahadat313/55910 کارگاه های توحیدی https://eitaa.com/tashahadat313 /55477 https://eitaa.com/tashahadat313/59302 https://eitaa.com/tashahadat313/57851 و..... هرچیزی رو که میخوایید در جستوجوی کانال بزنید پیدا میکنید😍🍃 اینم ناشناس مون برام پیام بزارید در مورد پستها و هرچیزی که میخواید htts://harfeto.timefriend.net/16663665120560
📝 راوی: همسر شهید نیلچیان 🔶 شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش. 🔹 مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛ ♦️ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که می‌شود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود. ⚜ عروسی‌مان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ی بخت. 📚 کتاب قرمز رنگ خون بابا
🔰 🔻با اینکه اقا داوود به سن تکلیف نرسیده بود ،اما مقید بود به خواندن نماز های یومیه، چراکه معقتد بود نباید ارتباط خود را باخدا کم کند. 📌حتی فرزندم در آن دوران ،نماز شب هم میخواند وسعی می کرد درگمنامی خوانده شود اما با این وجود ،خداوند برای عبرت دیگران، بعضی اسرار را آشکار می کرد. 🔺راوی: مادر شهید
‍ ❇️ 🟣شهید مدافع‌حرم مهدی اسحاقیان ♻️خدمت به خانواده‌های شهدا 💜از کارهای شاخص شهید اسحاقیان، خدمت به خانواده‌ی شهدا بود و با رسیدگی و سرزدن به خانواده شهدا از حال آنها جویا می‌شد و خاطرات شهدا را جمع‌آوری می‌کرد. ☘چون شهرمان، درچه، معروف به شهر شاهد نمونه با ۵۳۰شهید و ۱۹سردار شهید است، مهدی سعی می‌کرد به اغلب خانواده‌های این شهدا سرکشی کند و آنقدر به خانواده‌های شهدا ارادت داشت که بیشتر آنها را به اسم می‌شناخت و این امر، نشان‌دهنده اخلاص آقا مهدی بود. 💜آقا مهدی بسیار پیگیر خانواده‌ی شهدای مفقود‌الاثر بود و برای گرفتن DNA و شناسایی خانواده‌ی شهدا، بسیار تلاش می‌کرد و از طرفی به عنوان خادم‌الشهداء در مواردِ بُردن خانواده ایثارگران به اماکن متبرکه مثل کربلا، مشهد و... فعال بود. ☘شهید در کارهای فرهنگی همچون جذب نوجوانان به پایگاه‌های بسیج خیلی فعالیت داشت و با برگزاری اردوهای فرهنگی از جمله قم و جمکران جوانان شهر درچه را به حضور در پایگاه مساجد تشویق می‌کرد.  🎙راوے: پسرخاله شهید 🎁 ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات      اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد 🌷@tashahadat313🌷
از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچه های هیئت صحبت کند. 🔹️ آن شب جمعیتی منتظر بود؛ هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند. اما ساعت از 9 شب گذشت و آقای رجایی نیامد! به نخست وزیری تلفن زدم و پرس وجو کردم گفتند: «آقای رجـایی خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشد.» 🔹️در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و دنبالش می گشتم، یک نفر آمد و دم گوشم گفت:«آقا سید! یک نفر بغـل دست من نشسته که با آقای رجـایی مو نمیـزنه!» دنبالش رفتم و دیدم، بلـــــه؛ خود آقای رجایی ست. وسط جمعیت نشسته بود و صداش هم در نمی‌آمد! رفتم جلو و گفتم: «آقـا، سـلام. شمــا اینــجایی؟ دو ساعته حيــرون شــما هستم؛ تیم حفاظت را چی کار کردید؟!» گفت: «تیــم حفـاظت نمیخـوام! سـوار تاکـسی شـدم آمدم! » 🌹 🌷نثار روحش صلوات🌷
🔰 📌در منزل خوش اخلاق و قابل تحسین بود. به گفته مادرش: او گل سرسبد خانواده بود. با پدر، مادر، خواهر و برادرانش بسیار مهربان بود و همیشه به آن‌ها سفارش می‌کرد که به فقرا و بیچارگان کمک کنند و نگذارند آن‌ها طعم فقیری را بچشند. 🔰 به مادر می‌گفت: اولین چیزی که به منزل می‌آورید، مقداری از آن را به فقرا بدهید. 🔰 نماز و روزه‌اش ترک نمی‌شد و اسراف را از خصوصیات بد برای انسان‌ها می‌دانست و خود نیز در این امر بسیار کوشا بود که مبادا اسراف کند، چه در لباس و پوشاک و چه در غذا و خوراک. 🔰سرانجام ۱۳۶۵/۷/۴ در جبهه پیرانشهر و در حین درگیری با دشمن، دست در دست معشوق نهاد و تا اعلا علیین پرواز کرد. پیکر مطهر و معطرش را در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده‌اند. فریدبهنام
💌 🟡شهید مدافع‌حرم ♨️سفــارش به صلـــه رحــم 🌟برادر شهید نقل می‌کند: یکی از اموراتی که مجتبی بسیار سفارش می‌کرد و همیشه خود نیز در انجام آن پیش‌قدم بود، صله‌رحم بود. در یکی از اعیاد نوروز هنگامی که مجتبی در ارتفاعاتِ سر به فلک‌کشیده‌ی سنندج مشغول پاسداری از نظام و حکومت اسلامی بود، همه ما در شهر و دیار خود مشغول انجام دید و بازدیدهای مرسوم بودیم. به محض مراجعه ما به منزل اقوام، با این سخن روبه‌رو می‌شدیم که همین الان مجتبی از سنندج با ما تماس گرفت و عید را تبریک گفت. 🌟او آنقدر به انجام احکام اسلامی و ایجاد وحدت در بین اقوام خود تاکید داشت که حتی در زمان انجام مأموریت، اگر لحظه‌ای زمان پیدا می‌کرد، قطعا آن لحظه را به دید و بازدید تلفنی اختصاص می‌داد تا همه ما را متوجه این سفارش مهم اهل‌بیت علیهم‌السلام کرده باشد.
❇️ 💠شهید مدافع‌حرم برادر شهید نقل می‌کنند: عمر روی مسائل دينی تعصب داشت و روی نماز و روزه تعصب زيادی به خرج می‌داد؛ گاهي برای نماز خواندن كل افراد خانواده را بسيج می‌كرد؛ يادم هست آنقدری كه عمر صبح‌ها برای نماز خواندمان تأكيد داشت، پدرمان حساسيت نداشت📿🧎‍♂ عمر خيلی روی مسائل اعتقادی حساس بود و به همان اندازه‌ای كه در مسائل اعتقادی محكم بود، در موارد ديگر زندگی شوخ‌طبعی هم داشت💛 هر وقت از روستا می‌آمد، ماشين پدرم را نگاه می‌كرد و می‌گفت كدام قسمت ماشين خراب است و ماشين را تعمير می‌كرد🔧🚗 پدرم می‌گويد: عمر واقعاً در هر زمينه‌ای عصای دستم بود و الان مانده‌ام چه كار كنم؛ برادرم واقعاً ستاره‌ای بود كه الان نبودش در زندگی همه‌مان احساس می‌شود💔 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
جهت دسترسی اسان به مطالب کانال این پست رو میکنم براتون💛 💫لیست رمان ها💫 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/2553 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/4046 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/10764 https://eitaa.com/tashahadat313/7185 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/24689 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/34361 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/36177 ،🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/43706 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/44122 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/44714 💗 https://eitaa.com/tashahadat313/45376 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/46414 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/47032 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/47589 🌸 https://eitaa.com/tashahadat313/51215 https://eitaa.com/tashahadat313/51887 https://eitaa.com/tashahadat313/52681 🍃🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🍃 ✨مطالب مهدوی✨ 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🍃🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🍃 🌟متفرقه 🌟 نماز سکوی پرواز🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 معرفی شهید🌼 🌼 سیره شهدا🌼 وصیت نامه 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 و..... هرچیزی رو که میخوایید در جستوجوی کانال بزنید پیدا میکنید😍🍃 اینم ناشناس مون برام پیام بزارید در مورد پستها و هرچیزی که میخواید htts://harfeto.timefriend.net/16663665120560
❇️ 🟣شهید مدافع‌حرم ♻️پیشقدم در کارهای خیر ☂همسر شهید روایت می‌کند: محرمعلی در انجام کار خیر همیشه پیشقدم بود. به جرئت می‌توان گفت روزی نبود که ایشان مشکل چندنفر را حل نکند یا با تلفن و یا با ملاقات حضوری. حتی پیش می‌آمد که پیرمردها و پیرزن‌ها و افراد مختلف به ملاقاتش در دفتر کارش می‌آمدند و ایشان با تمام وجودش سعی می‌کرد مشکل افراد را حل کند. ☘با اینکه از لحاظ سازمانی چنین وظیفه‌ای نداشت ولی برای حلّ مشکل مردم تمام تلاشش را می‌کرد. از کارگری‌کردن برای خانه‌سازی افراد نیازمند گرفته تا تحت تکفّل‌گرفتن بچه‌های بی‌سرپرست و پرداخت هزینه‌ی تحصیل یا کمک برای شروع کار و هر کار خیری که فکرش را بکنید. ☂یتیم‌نواز بودنِ محرمعلی بسیار نمایان بود. مخصوصاً نسبت به فرزندان شهدا بسیار اهمیت می‌داد تا ذره‌ای از فقدان پدر برای فرزندان شهدا کاسته بشود. بعد از شهادت محرمعلی مشخص شد که سرپرستی چند یتیم را نیز برعهده داشته است. 🌸 🌸🌼🌺 🌸🌼🌺🌼🌸 🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🦋 ❤️آقا روح الله خوش اخلاق و شوخ طبع بودند،دائم الوضو و دائم الذکر بودند. 🧡شبها قبل از خواب سوره واقعه میخواندند و صبح ها دعای عهد ایشان ترک نمیشد. 💙به نماز اول وقت و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی می‌دادند،عاشق و مطیع امر رهبری بودند. 💛به مسافرت اهمیت زیادی میدادند و سالی دو بار به پابوسی امام رضا(ع) میرفتیم. 💚به حضرت رسول(ص) هم ارادت زیادی داشتند،بخاطر همین اسم محمد رسول را برای پسرمان گذاشتند و به نقل از دوستانش در لحظه جان دادن یا رسول الله گفتند و عروج کردند... 🎙راوی:همسر شهید
❇️ 🔵شهید مدافع‌حرم ♻️مثل شهید 🦋دوست شهید روایت می‌کند: به محض ورود به دانشکده افسری در سال۱۳۷۸ و با دیدن اولین ملاقات، شیفته اخلاق اقا محسن شدم. من بچه شهرستان بودم و ایشان بچه تهران. اما هیچ زمانی هیچ برتری برای خودش قائل نبود. 💚از ترم دوم به بعد بود که همکلاسیها بخاطر برخورد خوب محسن از فرمانده گروهان خواستند که ایشان به عنوان ارشد کلاس باشد. ارشد اختیارات زیادی داشت اما این قدرت هیچ تاثیری بر او نگذاشت و بیشتر با بچه‌های کلاس صمیمی شد. 🦋بچه‌ها هم با دل و جان از ایشان اطاعت‌پذیری می‌کردند. طبق قانون دانشکده هر دانشجو فقط یک ترم میتوانست ارشد باشد اما به دلیل مدیریت و اخلاق خوب محسن و با رضایت بچه‌ها، در ترم بعد هم به عنوان ارشد انتخاب شد. 💚درس خوبی داشت. یک روز یکی از اساتیدمان به ایشان گفت «من چند سال در خدمت شهید صیاد شیرازی بودم. هرچه در وجود شهید صیاد دیدم، در وجود شما هم می‌بینم؛ نظم، انضباط، خوش‌خلقی و ذکاوت هوشی شما مانند صیاد شیرازی است».
🕊🍂🍂🕊 🌺 شهید تقوی در جبهه دعای را از حفظ در قنوت نمازش میخواند. همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد. یک بار از او پرسیدم:حاج حمید ، چرا این کار را انجام میدهید؟؟ جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم؟، ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم. من پایم را جلوی شما دراز کنم!!؟ 🌹 ...🕊🌷🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
❇️ 🔵شهید مدافع‌حرم سجاد باوی ♻️ایثــــارگــــری 💙همسر شهید نقل می‌کند: هميشه دوست داشت به هر نحوی شده به فقرا كمک كند. هميشه لبخند به چهره داشت و هركس او را می‌ديد، فكر می‌كرد سجاد خودش اصلاً مشكلی ندارد و هميشه مشكلات ديگران را بر كار خودش ترجيح می‌داد. آقاسجاد روحيه‌ی ايثارگری خوب و عجيبی داشت كه او را به سعادت شهادت رساند. 💚همرزمانش می‌گفتند سجاد، باقیمانده‌ی غذای رزمنده‌ها را می‌بُرد و به كودكان سوری می‌رساند. از آنها دلجويی می‌كرد و با آنها مشغول صحبت می‌شد. حتی سجاد توانسته بود با تعدادی از نظاميان روسی كه در سوريه مستقر بودند، ارتباط خوبی برقرار كند؛ طوری كه آنها بعد از روبه‌روشدن با خبر شهادت سجاد بسيار متأثّر شده بودند. 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🦋اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🦋 @tashahadat313