در#اولین حضورش #عملیات ظفرمند سوسنگرد و بعد #فتح قله های الله اکبر را تجربه کرد. #عملیات نصر در منطقه #الله اکبر و #شحیطیه گام بعدی #شهید مهدی میرزایی بود.
🍃⚘🍃
اما زخم ترکش دشمن باعث شد تا مدت کوتاهی در پشت جبهه به انتظار بماند. پس از بهبودی برای شرکت در #عملیات طریق القدس خودش را به #خط مقدم رساند.
🍃⚘🍃
#دلاوری های زیادی برا #آزاد سازی شهر بستان کرد.ایشان در این عملیات بار دیگر #مجروح شد و برای درمان به مشهد رفت.
🍃⚘🍃
اما روح بی قرار#شهید طاقت ماندن در شهر را نداشت هنوز زخم هایش التیام نیافته بود که خود را به #جبهه رساند.
🍃⚘🍃
دلش میخواست در حمله بعدی حضور داشته باشد در #تنگه ی چزابه با #خلاقیت و#شجاعتش همه رو متحیر کرد.
🍃⚘🍃
و به دنبال ان در #عملیات فتح المبین پا به پای رزمندگان متجاوزان عراقی را به عقب راندند.
🍃⚘🍃
3⃣
🌷 @tashadat 🌷
ایشان وحاج قاسم با هم رفیق بودند. همشهری بودن و مسئولیت هایی که در لشکر ۴۱ ثارالله به عهده داشت باعث دوستی و همراهی بیشترشان شده بود.
🍃⚘🍃
به قول #سردار سلیمانی ، #حاج مهدی #کلید لشکر بود و در جایی دیگر از #شجاعتش یاد می کرد و می گفت ذره ای ترس در وجود #حاج مهدی نبود.
🍃⚘🍃
به روایت از همسر #شهید :
اهل كرمان بودم. #حاج مهدي از بستگانم بودند و از قبل ، بينمان آشنايي وجود داشت و در سال ۵٩ كه ايشان ٢۰ سال داشت به خواستگاري ام آمد و به عقد هم دراومديم.
هزينه ی كليه ی مراسم ما از خريد تا عروسي و هزينه هاي آن حدود 8 هزار تومان شد. مهمان هايمان را دعوت كرديم. يكي از اساتيد حوزه در مجلس عروسي ما سخنراني كردند.
🍃⚘🍃
بعد هم برنامه ی عقد برگزار شد و دوستان نمايشي را اجرا كردند. بعد سفره ی شام پهن شد كه شام عروسي ما هم نان و پنير و سبزي بود.
🍃⚘🍃
روز دوم بعد ازدواج ، ايشان به كردستان اعزام شدند. من هم همراهيشان كردم و هيچ مخالفتي با حضورشان در#جبهه نداشتم. ده روز بعد از اعزامشان ، وقتي جا و سر پناهي براي من مهيا كردند من را هم با خود می بردند.
🍃⚘🍃
3⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•