eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🕊•° یـہ روز داشتیم با ماشیـن تـو خیابون مےرفتیـم سر یـہ چراغ قرمز ...🚗🚦 پیرمـرد گل فروشـے با یـہ ڪالسڪه ایستاده بود...💐😍 منوچـہر داشت از برنامـہ ها و ڪارایـے ڪـہ داشتیم مےگفت ...😌 ولـے مـن حواسـم بـہ پیرمرده بود ... منوچـہر وقتے دید حواسم به حرفاش نیست ...🙃 نگاهـمو دنبال ڪرد و فڪر ڪرده بود دارم به گلا نگاه میکنم ... توے افڪـار خـودم بودم ڪہ احسـاس ڪـردم پاهام داره خیس مے شہ ...!!!😟 نـگاه ڪردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دستہ دستہ میریزه رو پاهام ...☺️😳 همـہ گلاے پیرمرد و یہ جا خریده بود ..! بغل ماشین ما ، یـہ خانوم و آقا تو ماشین بودن …🚙 خانومـہ خیلـے بد حجاب بود …😰 بـہ شوهرش گفت : "خـاااااڪـــــ بـر سرتــــــ ... !!!😵 ایـݧ حزب اللہـیـا رو ببین همه چیزشون درستـہ"😎✌️🏻 منوچہر یـہ شاخـہ🌹برداشت و پرسیـد : "اجازه هسـت ؟" گفتـم : آره داد به اون آقاهـہ و گفت : "اینو بدید به اون خواهرمون ...!"👱🏻‍♀ اولیـݧ ڪاری ڪہ اون خانومہ کرد ایـن بود که رژ لبشو پـاڪــ ڪـرد💄 و روسریشو ڪـشـید جلو !!! 💚 🌷 @taShadat 🌷
جهاد اسمش جهاد رسمش تولد مبارک داداش 🕊 🌷••• 🥀 🌷 @tashadat 🌷
🌸🍃 هر وقت ‌ميخواست‌ برایِ بچـه هـا‌ یادگارى بنویسه مینوشت : 🔸مَن کان لِله کانَ الله لَه🔸 هرکى با‌خدا‌ باشہ‌ خدا‌ با‌ اوست 🌷°•| رفیق اونیه که ما رو به امام حسین برسونه بقیش بازیه....🌱 رفیق تویی ، بقیه اداتم نمی تونن در بیارن❤️ 😍 💖 🌷 @taShadat 🌷
  🕊•° برای محمد مهدی👱🏻‍♂وقت می گذاشت مسائلی را به او یاد میداد که هنوز آنها را انجام می دهد . مثلا وقتی او را حمام 🛁 می برد به او با نیت اطاعت ، طهارت ، شجاعت ، شهادت ، پاکی و دوری از گناه 🌿 را یاد داده بود.☝️ ✨ شهید مسلم خیزاب 🌷 @tashadat 🌷
🌸🍃 هر وقت ‌ميخواست‌ برایِ بچـه هـا‌ یادگارى بنویسه مینوشت : 🔸مَن کان لِله کانَ الله لَه🔸 هرکى با‌خدا‌ باشہ‌ خدا‌ با‌ اوست 🌷°•| رفیق اونیه که ما رو به امام حسین برسونه بقیش بازیه....🌱 رفیق تویی ، بقیه اداتم نمی تونن در بیارن❤️ 😍 💖 🌷°•| 🌷 @taShadat
🕊 محـمد..! زندگی ڪُن برای مھدی درس بخوان برای مھدی ورزش ڪُن برای مھدی... محـمد..! من تو رو از خدا برای خودم نخواستم تو رو از خدا خواستم برای مھدی(عج) 🌹 ❣❣❣❣❣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
🌸🌱 به رفیقش پشت تلفن گفت: ذکر "الهی به رقیه" بگو مشکلت حل میشه رفیقش یک تسبیح برداشت به ده تا نرسیده دوستاش زنگ زدن و گفتن سفر کربلاش جور شده...! •♡ټاشَہـادَټ♡•
💌 "زرنگی نکن" به‌مسجدنرسیده‌بود؛ برای‌نمازبه‌خانه‌آمدورفت‌توی‌اتاقش. داشتم‌یواشکی‌نمازخواندنش‌راتماشا‌می‌کردم.حالت‌عجیبی‌ داشت.انگارخدادرمقابلش‌ ایستاده‌بود. طوری‌حمدوسوره‌رامی‌خواند مثل‌اینکه‌خدا‌رامیبیند!ذکرهارادقیق‌وشمرده‌ادامیکرد.بعدهادر موردنحوه‌نمازخواندنش‌ازش‌پرسیدم. گفت:"اشکال‌کارمااینه‌که‌برای‌همه‌وقت‌ میذاریم‌جزبرای‌خدا.نمازمون‌روسریع‌ میخونیم‌وفکرمیکنیم‌زرنگی‌کردیم‌ امایادمون‌ میره‌اونی‌که‌به‌وقت‌برکت‌میده،فقط‌خودخداست" 📚کتاب‌مسافرکربلا،صفحه۳۲ ❣❣❣❣❣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
💌 "شهیدی که دلتنگ امام رضا(ع) بود" سال 64 بود که محمد حسن از جبهه مرخصی اومد قم.بهم گفت: بابا! خیلی وقته حرم امام رضا(علیه السلام) نرفتم دلم خیلی برای آقا تنگ شده. گفتم: حالا که اومدی مرخصی برو، گفت:نه، حضرت امام که نایب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است گفته جوان ها جبهه ها را پر کنند.زیارت امام رضا(علیه السلام) برام مستحبه، اما اطاعت امر نایب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) لازم و واجبه. من باید برگردم جبهه؛ نمی توانم؛ ولو یک نفر، ولو یک روز و دو روز!امر امام زمین می مونه. گفتم: خوب برو جبهه؛ و او رفت.عملیات والفجر هشت با رمز یافاطمة الزهرا (سلام الله علیها) شروع شدو محمدحسن توی عملیات به شهادت رسید. به ما خبر دادندکه پیکر پسرتون اومده معراج شهدای اهواز ولی قابل شناسایی نیست. خودتون بیایید و شناسایی کنید. رفتیم معراج شهدا و دو روز تمام گشتیم اما پیکر پیدا نشد.نشستم و شروع به گریه کردن کردم که یکی زد روی شونه ام و گفت: حاج آقای ترابیان عذرخواهی می کنم،ببخشید؛ پیکر محمدحسن اشتباهی رفته مشهد امام رضا(علیه السلام)دور ضریح آقا طواف کرده و داره برمی گرده.گفتم: اشتباهی نرفته، او عاشق امام رضا(علیه السلام) بود. 《🖤السلام‌علیک یاعلی بن موسی الرضاالمرتضی علیه السلام🖤 🌹 •♡ټاشَہـادَټ♡•
- دیگِه‌سِفـٰارِش‌نَکنم‌ها! +ازبَرشُدم‌مامـٰان‌جـٰان! - بازبگودِلم‌آروم‌شِـه..! + سَعۍکنم‌تیرنَخورم - دیگِه؟! +اگه‌خوردم‌شَھیدنَشم - دیگِه؟ +اگه‌شُدم،پلاکَم‌روگـُم‌نکنم - خُب؟ +اگه‌گُم‌کَردم،زیرآفتـٰاب‌نَمونم((:💔.. ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔹با وضو راه می رفت، دائم‌الوضو بود! موقع اذان خیلی ها می رفتند وضو بگیرند، ولی حسن اذان و اقامه را می گفت و نمازش را شروع می کرد. ☘می‌گفت: «زمین جای جمع کردن ثوابه حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره؟ 📖 کتاب یادگاران ، جلد ۲۵، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🌸🍃 💌 به دلیل تصادفی که در اردیبهشت ماه داشتند دچار کمر درد شدید شدند و دیسک ایشان تحت فشار بود ولی هر وقت تماس میگرفتند ایشان مینشستند یا . همسرشان به ایشان میگفت استراحت کن ایشان که شما را نمیبینند ولی شهید میگفتند نمیبینه ولی که میبینه! ✨ 🌹 شادی روح شهدا فاتحه وصلوات 🌹🍃🌹🍃🌹 ❣❣❣❣❣ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
💌 ✍آخرین نمازجمعه "ظهر بود و موقع نماز، از همرزمش خواسته بود با هم به مسجد بروند ولی او موافق نبود، می گفت اینجا اهل سنت است، از لحاظ امنیتی صحیح نیست! ولی محسن قبلاً هم آنجا رفته بود. با مسجدی پر از جمعیت نماز جمعه برگزار شد. بعد از نماز محسن هم صحبت امام جماعت شده بود. روبوسی سلام و علیک. برایشان خیلی جالب بود تا بحال نظامی‌ها را در آن مسجد ندیده بودند. یکی از اهالی به محسن گفت که سید است، شجره نامه‌اش را نشانش داد، اجدادش به امام جعفر صادق(ع) می‌رسید. محسن شجره نامه را بوسید و بر روی چشم گذاشت. معتقد بود رزمندگان ایرانی بیشتر از تأثیر نظامیشان است. قرار گذاشتند که از هفته بعد در نمازجمعه آن مسجد شرکت کنند ولی این آخرین نمازجمعه محسن بود. 🌹🍃🌹🍃 ❣❣❣❣❣ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
‌ ‌همزاد ڪویࢪم تب باࢪان داࢪم دࢪ سینہ دلۍ شڪستہ پنھان داࢪم دࢪ دفتࢪ خاطࢪات من بنویسید من هࢪچہ ڪہ داࢪم از شھیدان داࢪم
💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔹با وضو راه می رفت، دائم‌الوضو بود! موقع اذان خیلی ها می رفتند وضو بگیرند، ولی حسن اذان و اقامه را می گفت و نمازش را شروع می کرد. ☘می‌گفت: «زمین جای جمع کردن ثوابه حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره؟ 📖 کتاب یادگاران ، جلد ۲۵، شهیدحسن‌طهرانی‌مقدم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔹با وضو راه می رفت، دائم‌الوضو بود! موقع اذان خیلی ها می رفتند وضو بگیرند، ولی حسن اذان و اقامه را می گفت و نمازش را شروع می کرد. ☘️می‌گفت: «زمین جای جمع کردن ثوابه حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره؟ 📖 کتاب یادگاران ، جلد ۲۵، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ۲۱ آبان سالروز شهادت شهید طهرانی مقدم🌹 شادی روحش صلواتی هدیه میکنیم🌹
بخشے از وصیت نامہ شهید احـمـد مـحـمـد مَـشـلـب: "خدا تو را کمک کند اےامام زمان! مـا انـتـظـارِ او را نـمـے ڪشـیـم؛ او انـتظار مـا را مے کشد و وقتے خودمان را درست کنیم واصلاح کنیم بعد ساعاتے ظهور می کند."🥀
💌 ✍تقلب یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد من گفتم دانشگاه اگه تقلب نکنی اصلا نمیشه....حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب کنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه... خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نکردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم.....و دوباره درس رو برداشتم و فرصت کردم بخونم و نمره خوب هم آوردم😔واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفکرش غبطه خوردم که اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست... خوشابحالت رفیق نابم.
💌 در کویر 🍃يكى از مسئولين مستقيمش ميگفت: ماه رمضان بود، رفته بودم بادينده (منطقه اى كويرى در اطراف ورامين) كه محمودرضا را آنجا ديدم. مهمانانى از حاشيه خليج فارس داشت و با زبان روزه داشت در هواى گرم آنها را آموزش ميداد. 🍃نقطه اى كه محمودرضا در آنجا آموزش ميداد،در عمق ١١٠ كيلومترى كوير بود گرماى هوا شايد ۴۵ درجه بود آن روز ولى روزه اش را نشكسته بود در حالی كه نيروهايش هيچكدام نبودند و آب مى خوردند... 🍃محمودرضا ميگفت: من چون مربى هستم و در مأموريت آموزشى و كثير السفر هستم نمى توانم روزه ام را بخورم حقا مزد محمودرضا كمتر از نبود... 🕊🌹 @tashahadat313