﷽
#براساس_داستان_واقعیق
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_شصت
🔹 جایی برای مردها
پرونده ام رو گرفتیم ... مدیر مدرسه، یه نامه بلند بالا برای مدیر جدید نوشت ... هر چند دلش نمی خواست پرونده ام رو بده ... و این رو هم به زبان آورد ... ولی کاری بود که باید انجام می شد ... نگران بود جا به جایی وسط سال تحصیلی... اونم با شرایطی که من پشت سر گذاشتم ... به درسم حسابی لطمه بزنه ...
روز برگشت ... بدجور دلم گرفته بود ... چند بار توی خونه مادربزرگ چرخیدم ... دلم می خواست همون جا بمونم ... ولی ... دیگه زمان برگشت بود ...روزهای اول، توی مدرسه جدید ... دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم ... توی دو هفته اول ... با همه وجود تلاش کردم تا عقب موندگی هام رو جبران کنم ... از مدرسه که برمی گشتم سرم رو از توی کتاب در نمی آوردم ...
یه بهانه ای هم شده بود که ذهن و حواسم رو پرت کنم ... اما حقیقت این بود ... توی این چند ماه ... من خیلی فرق کرده بودم ... روحیه ام ... اخلاقم ... حالتم ... تا حدی که رفقای قدیم که بهم رسیدن ... اولش حسابی جا خوردن ...سعید هم که این مدت ... یکه تاز بود و اتاق دربست در اختیارش ... با برگشت من به شدت مشکل داشت ... اما این همه علت غربت من نبود ... اون خونه، خونه همه بود ... پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم ... همه ... جز من ... این رو رفتار پدرم بهم ثابت کرده بود ... تنها عنصر اضافی خونه ... که هیچ سهمی از اون زندگی نداشت ...
شب که برگشت ... براش چای آوردم و خسته نباشید گفتم... نشستم کنارش ... یکم زل زل بهم نگاه کرد ...
کاری داری؟ ...
دفعه قبلی گفتید اینجا خونه شماست ... و حق ندارم زیر سن تکلیف روزه بگیرم ... الان که به تکلیف رسیدم ... روزه مستحبی رو هم راضی نیستید؟ ... توی دفتر پدربزرگ دیدم... از قول امام خمینی نوشته بود ... برای برنامه عبادی ... روزه گرفتن روزهای دوشنبه و پنجشنبه رو پیشنهاد داده بودن ...
خیلی جدی ولی با احترام ... بدون اینکه مستقیم بهش زل بزنم ... حرفم رو زدم ...
یکم بهم نگاه کرد ... خم شد قند برداشت ...
پس بالاخره اون ساک رو دادن به تو ...
و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... فقط صدای تلویزیون بلند بود ... و چشم های منتظر من ... نمی دونستم به چی داره فکر می کنه؟ ... یا ...
- هر کار دلت می خواد بکن ...
و زیر چشمی بهم نگاه کرد ...
- تو دیگه بچه نیستی ...
باورم نمی شد ... حس پیروزی تمام وجودم رو فرا گرفته بود... فکرش رو هم نمی کردم ... روزی برسه که مثل یه مرد باهام برخورد کنه ... و شخصیت و رفتار من رو بپذیره ... این یه پیروزی بزرگ بود ...
🌷 @taShadat 🌷
🌷 #مهدی_شناسی 🌷
قسمت 0⃣6⃣
💠اسامی امام زمان عج الله فرجه
🌹غریم
🔸اين نام از القاب خاص حضرت بقية الله علیه السلام است، زيرا در زمان غيبت صغری نام غريم به زبان تقيه و به صورت رمز به کار میرفته است تا وجود مبارک حضرت از آزار و اذيت دشمنان در امان بمانند.
👈🏻غريم در فرهنگ اصطلاحات به دو معنای مخالف و ضد هم به کار میرود اين نام هم به معنای طلبکار و هم بدهکار استعمال میشود.
◀️به کار بردن معنای طلبکار برای حضرت از آن روست که مردم حق ايشان را در جايگاه امامتشان ادا نمیکنند، هر چند نبض عالم هستی و شاهرگ کائنات در دستان مبارک حضرت است و آنچه در جهان نام هستی دارد با وساطت ايشان ارتزاق میکنند اما همگان از اين نعمت بزرگ غافلند و نسبت به شکر اين نعمت ناسپاساند.
🔺حضرت جلوه ی نام صمد و غنی خداوند سبحان هستند وجود ايشان بینياز از مردم است. اما در اين عالم هرکس برای ادای وظيفهای خلق شده است. با توجه به اين قانون کلی خلقت مردم نسبت به امام زمان وظايفی دارند و چون در انجام آن کوتاهی و نقصان روا میدارند حضرت در جايگاه ولايی خويش از آنها طلبکار میشوند.
🔹پيامبر(ص) در حديث ثقلين مردم را به دو چيز سفارش کردهاند کتاب خدا و اهل بيت:
فِيهِمْ نَبِيُّكُمْ ص حَيْثُ يَقُولُ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي
(بحارالانوار ج۲)
☝️🏻آنچه رسول خدا مردم را به نگهداری و محافظت از آنها فرا میخواند به توجهای خاص نياز دارد.
اميرالمومنين(ع) میفرمايد:
«نَحْنُ نِعْمَةُ اللَّهِ الَّتِي أَنْعَمَ بِهَا عَلَى الْعِبَادِ»
⚜اگر جايگاه امام زمان را در اين روايت بررسی کنيم بايد بگوييم حضرت سر منشا تمام نعمتهايی هستند که خدا در اختيار انسان قرار داده است و هر نعمت شکری بر خويش لازم دارد.
برای چه کسی امکان شکرگزاری از نعمات ميسر است تا بتواند حق نعمت را ادا کند؟ وقتی امام هر زمان نعمت جاری شده بر مردم است. هيچ کس توان ادا کردن حق امام را ندارد.
🌀غريم در معنای طلبکار از القاب حضرت است. اين نام حضرت اعتباری خاص به نوع بشر بخشيده است. انسان در پرتو نام غريم حضرت به چنان جايگاه والا و با ارزشی دست میيابد که بنده حقيری چون او بدهکار والاترين طلبکار-امام زمان- میشود؛ طلبکاری کريم، با شرح صدر و غنی... زيرا خداوند سبحان روزی که در عالم اَلَست امانت خويش را بر زمين و آسمان عرضه کرد هيچ موجودی به غير از انسان پذيرای آن امانت نشد، حق ولايتی که انسان در آن روز پذيرفت مودّت و دوستی نسبت به اهل بيت بود که حضرت حق به او وديعه داد.
🌾اين وديعه نوعی بدهکاری برای مردم و طلبکاری برای حضرات معصومين ايجاد کرد. ولی اين بدهکار و طلبکار در شمار ساير غرايم نيستند. بلکه به هر اندازه انسان بدهکاری خود را نسبت به حضرت صاحب الزمان ادا کند در نزد خدای سبحان از قرب و ارزش بيشتری برخوردار میشود. هر ذره پرداخت بدهکاری راههای کمال و سير و سلوک را بر افراد هموارتر میکند.
📌نکته قابل توجه اينجاست که اين طلبکار، خود، به بدهکارانش در پرداخت بدهی ها و غرضهايشان کمک میکند. فقط کافی است کسی نيت ادا کردن حق او را بکند، ديگر لازم نيست زحمتی بر خويش متحمل کند.چون وجود مقدس بقية الله شرايط را برای انجام وظيفه افراد فراهم میکنند.
🍃طلبکاری حضرت بهانهای برای قرب و اتصال به مقام ولايت است تا افراد در عالم ظلمانی ماده توقف نکنند و مسير عبوديت را با معرفت طی کنند.
〽️بدهکاری ما نسبت به حضرت به ميزان نقصان در عبوديتهای ماست و انجام هر وظيفهای که از جانب ما صورت میگيرد حمل کالای بیارزش و شکستهای برای سلطان مقتدر و بینياز است. اما اين سلطان بینياز نه تنها اين ظرف شکسته را دريافت میکند بلکه جايگزين آن ظرفی سرشار از معرفت میگرداند.
🔹ادامه دارد...
#مهدی_شناسی
#قسمت_شصت
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
•♡ټاشَہـادَټ♡•