🏴…🏴…🏴
#سلام_بر_محرم
#پنجم_محرم
#حضرت_زهیر_و...
◾️این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
◾️زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.
#ســــــلامــ
#صبحتون_حسینـی
#رزقتـــــون_کربلایــــی
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
@tashadat
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
بخشی از زيباييهاي وقايع کربلا:
زيباترين خواهش يک زن
همراه کردن زهير با امام حسين (عليه السلام) توسط همسرش
زيبا ترين بازگشت : توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (عليه السلام)
زيباترين وفا داري : نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (عليه السلام)
زيبا ترين جنگ : نبرد حضرت علي اکبر (عليه السلام) با دشمن
زيبا ترين پاسخ :احلي من العسل جناب قاسم ابن الحسن(عليه السلام)
زيبا ترين هديه :تقديم عون و محمد به امام حسين (عليه السلام) توسط مادرشان حضرت زينب (سلام الله عليها)
زيبا ترين نماز : نماز ظهر عاشورا در زير باران تير
زيبا ترين جانثاري : حائل قرار دادن دستها ، توسط عبدالله ابن حسن (عليه السلام) و دفاع از عمو
زيبا ترين سخنراني :
سخنراني امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) در کاخ ظلم
و از همه زيبايي ها زيباتر جمله ی
« ما رأيتُ الا جميلاً » که حضرت زينب (سلام الله عليها) حيدر وار بيان کرد.
وقتی که ابن زیاد با کنایه از ایشان پرسید:خب , چه دیدی؟
و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم
@tashadat
#خاطرات_تفحص
در فکه کنار یکی از ارتفاعات، تعدادی شهید پیدا شدند که یکی از آنها حالت جالبی داشت. او در حالی روی زمین افتاده بود که دو دبه پلاستیکی 20 لیتری آب در دستان استخوانی اش بود. یکی از دبه ها ترکش خورده و سوراخ شده بود. ولی دبه دیگر، سالم و پر از آب بود. درِ دبّه را که باز کردیم، با وجود این که حدود 12 سال از شهادت این بسیجی سقا می گذشت، آب آن بسیار گوارا و خنک مانده بود
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@tashadat
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
#شهیده_ناهید_فاتحی_کرجو
علت شهادت : زنده به گور شدن توسط کوموله های کردستان
#یاس_کبود
یازده ماه اسیر بود و بعد هم زنده به گورش کرده بودن. 😔
وقتی پیداش کردیم موهای سرش رو تراشیده بودن و همهی ناخناش رو کشیده بودن، همه جای بدنش کبود بود و سرش هم شکسته.
خانمهای مسن نمی ذاشتن جَوونا برن توی غسّال خونه؛ وقتی هم که اومدن بیرون، قدرت تعریف کردن نداشتن.
خدا رحمتش کنه؛ دختر کم حــرف و آرومی بود، ولی وقتی میخواست حدیث و روایت📚 یا داستان بگه، حسـابی تلافی میکرد و از گفتن خسته نمیشد. #شهیده_ناهیدفاتحی_کرجو🏴
فاتح هشمیز، صفحه41 تا 46
#امام_صادق_علیه_السلام🏴
اهل حق تا بوده اند همیشه در سختی قرار داشته اند، اما بدانید که دوره این سختی کوتاه است، ولی آسایش طولانی در پی دارد.
🏴 @taShadat 🏴
#لحظهایباشهدا ❤️
کاری ڪُن ↶
که اگه خُدا دید
خوشِش⇄بیاد
نَه بَندِهخُدا...🌸
#شهید_ابراهیمهادۍ 🍃
🏴 @taShadat 🏴
آنان کہ #حسابشـان پـاک اسـت؛
#راحَـت مےمیـرنـد!
و آن ها کـہ #بےحسـابنـد؛
با #شهادت..🕊
اگه نگاهت کنترل بشه در قلبت باز میشه
🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جاری شدن خون از سنگی که سر امام حسین (ع )برروی آن قرار داشت
مقام راس الحسین (ع)
خودش میگه
خودت ببین
یاثارالله ادرکنی
@tashadat
#خاطرات_شهید
شهید علی الهادی در ۱۶ سالگی به عنوان مدافع حرم راهی سوریه شد و در ۱۷ سالگی به شهادت رسید.
دوستانش اذعان میکنند که نماز اول وقت، نافله شب و زیارت عاشورا بعد از نمازهای یومیه، کارهایی بود که علی هیچ وقت ترک نمیکرد.
محبوبیت او بین همکلاسیهایش به قدری بود که تلاشهای آنها برای شناساندن علی در #فضای_مجازی باعث شده تا نام و یاد این شهید بعد از دو سالی که از شهادتش میگذرد، همچنان در بین دوستداران شهدا زنده و تازه باقی بماند.
#شهید_علی_الهادی🌷
#شهید_مدافع_حرم_حزب_الله
#شهید_خانطومان
@tashadat
عاقبت به خیری
یعنی انتهای زندگی شاهرخ!
یعنی شهید ضرغام ...
شب چهارم محرم به رسم
قدیمی ها از حُر میخوانند
امشب یادی کنیم از حر انقلاب
#حر_انقلاب
#شهید_شاهرخ_ضرغام🌷
🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ سردار شهید مهدی نعیمایی🌷
#از فرماندهان ارشد سپاه قدس❌
🏴 @taShadat 🏴
🔘کپی با ذکر صلوات
◽التماس دعا
▪️#پارت۲۴▪️
🖌شروع بحران
راوی:(محمد حسین طاهری)
با اينكه هادي از مؤسسه ي اسلام اصيل بيرون آمده بود، اما براي زيارت كربلا در شب هاي جمعه به سراغ ما مي آمد و با هم بوديم.
در آنجا درباره ي مسائل روز و ... صحبت داشتيم و او هم نظراتش را مي گفت.
با شروع بحران داعش مؤسسه به پايگاه حشدالشعبي براي جذب نيرو تبديل شد.
هادي را چند بار در مؤسسه ديدم. مي خواست براي نبرد به مناطق درگير اعزام شود. اما با اعزام او مخالفت شد.
يك بار به او گفتم: بايد سيد را ببيني، او همه كاره است. اگر تأييد كند، براي تو كارت صادر مي كنند و اعزام مي شوي.
البته هادي سال قبل هم سراغ سيد رفته بود. آن موقع مي خواست به سوريه اعزام شود اما نشد.
سيد به او گفته بود: تو مهمان مردم عراق هستي و امكان اعزام به سوريه را نداري.
اما اين بار خيلي به سيد اصرار كرد. او به جهت فعاليت هاي هنري در زمينه ي عكس و فيلم، از سيد خواست تا به عنوان تصويربردار با گروه حشدالشعبي اعزام شود.
سيد با اين شرط كه هادي، فقط حماسه ي رزمندگان را ثبت كند موافقت كرد.
قرار شد يك بار با سيد به منطقه برود. البته منطقه اي كه درگيري مستقيم در آنجا وجود نداشت.
هادي سر از پا نمي شناخت. كارت ويژه ي رزمندگان حشدالشعبي را دريافت كرد و با سيد به منطقه اعزام شد.
همانطور كه حدس مي زدم هادي با يك بار حضور در ميان رزمندگان، حسابي در دل همه نفوذ كرد.
از همه بيشتر سيد او را شناخت. ايشان احساس كرده بود كه هادي مثل بسيجي هاي زمان جنگ بسيار شجاع و بسيار معنوي است، و اين همان چيزي بود كه باعث تأثيرگذاري بر رزمندگان عراقي مي شد.
بعد از آن براي اعزام به سامرا انتخاب شد. هادي به همراه چند تن از دوستان ما راهي شد.
من هم مي خواستم با آنها بروم اما استخاره كردم و خوب نيامد!
يادم هست يك بار به او زنگ زدم و گفتم: فلان شخص كه همراه شما آمده يك نيروي ساده است، تا حالا با كسي دعوا نكرده چه رسد به جنگيدن، مواظب او باش.
هادي هم گفت: اتفاقاً اين شخصي كه از او صحبت مي كني دل شير دارد. او راننده است و كمتر درگير كار نظامي مي شود، اما در كار عملياتي خيلي مهارت دارد.
بعد از يك ماه هادي و دوستان رزمنده به نجف برگشتند.
از دوستانم درباره ي هادي سؤال كردم. پرسيدم: هادي چطور بود؟
همه ي دوستان من از او تعريف مي كردند؛ از شجاعت، از افتادگي، از زرنگي، از ايمان و تقوا و...
همه از او تعريف مي كردند. هر كس به نوعي او را الگوي خودش قرار داده بود.
نماز شب ها و عبادت هاي هادي حال و هواي جبهه هاي نبرد رزمندگان ايران با صداميان بعثي را براي بقيه ي رزمندگان تداعي مي كرد.
هادي دوباره راهي مناطق عملياتي شد. ديگر او را كمتر مي ديدم. چند بار هم تماس گرفتم كه جواب نداد.
مدتي گذشت و من با چند تن از دوستان براي زيارت راهي ايران و شهر قم شديم.
يادم هست توي قم بودم كه يكي از دوستانم گفت: خبر داري رفيقت، همون هادي كه با ما مي آمد كربلا شهيد شده؟
گفتم: چي ميگي؟ سريع رفتم سراغ اينترنت. بعد از كمي جستوجو متوجه شدم كه هادي به آنچه لايقش بود رسيد.
🏴 @taShadat 🏴
▪️#پارت۲۵▪️
🖌دست سوخته
راوی:(سیدروح الله میرصانع)
از بالاترين ويژگي هاي آقا هادي كه باعث شد در اين سن كم، ره صدساله را يكشبه طي كند طهارت دروني او بود.
بر خلاف بسياري از انسان ها كه ظاهر و باطن يكساني ندارند، هادي بسيار پاك و صاف و بدون هر گونه ناپاكي بود. حرفش را مي زد و اگر اشكالي در كار خودش مي ديد، سعي در برطرف نمودن آن داشت.
يادم هست اواخر سال 1390 آمد و در حوزه ي كاشف الغطا نجف مشغول تحصيل شد. بعد از مدتي كار پيدا كرد و ديگر از شهريه استفاده نكرد.
آن اوايل به هادي گفتم: نمي خواي زن بگيري؟
مي خنديد و مي ً گفت: نه، فعلاً بايد به درس و بحث برسم.
سال بعد وقتي درباره ي زن و زندگي با او صحبت مي كردم، احساس كردم بدش نمي آيد كه زن بگيرد. چند نفر از طلبه هاي هم مباحثه با هادي متأهل شده بودند و ظاهراً در هادي تأثير گذاشته بودند.
يك بار سر شوخي را باز كرد و بعد هم گفت: اگر يه وقت مورد خوبي براي من پيدا كردي، من حرفي براي ازدواج ندارم.
از اين صحبت چند روزي گذشت. يك بار به ديدنم آمد و گفت: مي خواهم براي پياده روي اربعين به بصره بروم و مسير طولاني بصره تا كربلا را با پاي پياده طي كنم.
با توجه به اينكه كارت اقامت او هنوز هماهنگ نشده بود با اين كار مخالفت كردم اما هادي تصميم خودش را گرفته بود.
آن روز متوجه شدم كه پشت دست هادي به صورت خاصي زخم شده، فكر مي كنم حالت سوختگي داشت. دست او را ديدم اما چيزي نگفتم.
هادي به بصره رفت و ده روز بعد دوباره تماس گرفت و گفت: سيد امروز رسيديم به نجف، منزل هستي بيام؟
گفتم: با كمال ميل، بفرماييد.
هادي به منزل ما آمد و كمي استراحت كرد. بعد از اينكه حالش كمي جا آمد، با هم شروع به صحبت كرديم. هادي از سفر به بصره و پياده روي تا نجف تعريف مي كرد، اما نگاه من به زخم دست هادي بود كه بعد از گذشت ده روز هنوز بهتر نشده بود!
صحبت هاي هادي را قطع كردم و گفتم: اين زخم پشت دست براي چيه؟ خيلي وقته كه مي بينم. سوخته؟
نمي خواست جواب بده و موضوع را عوض مي كرد. اما من همچنان اصرار مي كردم.
بالاخره توانستم از زير زبان او حرف بكشم!
مدتي قبل در يكي از شب ها خيلي اذيت شده بود. مي گفت كه شيطان با شهوت به سراغ من آمده بود. من هم چاره اي كه به ذهنم رسيد اين بود كه دستم را بسوزانم!
من مات و مبهوت به هادي نگاه مي كردم. درد دنيايي باعث شد كه هادي از آتش شهوت دور شود. آتش دنيا را به جان خريد تا گرفتار آتش جهنم نشود.
🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار زیبا
مظلوم یا حسین مداح خردسال ❣
@tashadat
🚨 #خبر_فوری
⚫️همزمان با ایام سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام پیکرهای مطهر ۵ شهید دوران دفاع مقدس شناسایی شد.
🌷شهید حسن صادقی
شهید حسن صادقی، فرزند محمد ، متولد ۴۰، اعزامی ازاستان فارس ،شهرستان استهبان (ناجا) می باشد. این شهید بزرگوار سال ۶۷ درتک دشمن در سال ۶۷ در منطقه زبیدات به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید از طریق آزمایش دی ان ای شناسایی گردید
🌷شهید ولی الله صدرایی
شهید ولی الله صدرایی فرزند قربانعلی ، متولد ۳۶، اعزامی ازساری (ناجا) می باشد. این شهید بزرگوار سال ۵۹ در جریان درگیری با دشمن در منطقه دهلاویه به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید از طریق اطلاعات میدانی شناسایی گردید
🌷شهید رضاعلی ابراهیم نژاد
شهید رضا علی ابراهیم نژآد ، فرزند محمد قلی ، متولد ۴۱، اعزامی ازبابل لشکر ۲۵ کربلا می باشد. این شهید بزرگوار سال ۶۵ در جریان عملیات کربلای ۵ در منطقه عملیاتی شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید از طریق پلاک هویت، شناسایی گردید
🌷شهید محسن مهاجر قوچانی
شهید محسن مهاجر قوچانی ، فرزند محمد حسن، متولد ۴۴، اعزامی از مشهد لشکر ۵ نصر می باشد. این شهید بزرگوار سال ۶۱ در جریان عملیات مسلم ابن عقیل ع در منطقه عملیاتی سومار به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید از طریق پلاک هویت، شناسایی گردید
🌷شهید زید الله قهرمانی
🌷شهید زیدالله قهرمانی ، فرزند سرخوش ، متولد ۴۱ ، اعزامی از تهران لشکر ۵۸ ذوالفقار می باشد. این شهید بزرگوار سال ۶۱ در جریان عملیات محرم در منطقه عملیاتی سومار به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید از طریق آزمایش دی ان ای شناسایی گردید .منزل شهید در استان اردبیل می باشد
💠پیکرمطهر این شهدای گرانقدر برای وداع ، تشییع و تدفین به استانهای خود اعزام خواهد شد .
((اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک))
🏴 @taShadat 🏴