🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🌹 #پیامکی_از_بهشت 🌹
دانش آموزان عزیز که در جبهه علم عليه جهل ، علمي كه بايستي كشورمان را بسوي خودكفايي سوق بدهد كه ديگر وابسته به اين و آن نباشيم فعالیت دارید ، ما احتياج به متخصص متعهد داریم ، متخصص غير متعهد داريم اما چه فايده كه نه از درد مردم خبر دارند و نه كمبود مردم را مي دانند و برای همین هم نمي تواند از تخصص خود در راه خدمت به مردم استفاده كنند .
🕊 #شهید_والامقام 🕊
🌹 #اصغر_حبیب_الهی🌹
✋ #سلام_به_دوستان_شهداء ✋
🌺 #روزتان_شهدایی 🌺
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
@taShadat
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🕊پیکر مطهر شهید محسن ساری فرزند مرتضی شناسایی شد
💠شهید بزرگوار محسن ساری اعزامی از لشکر 27 محمد رسول الله ص در عملیات بدر منطقه عملیاتی شرق دجله به درجه رفیع شهادت نائل گردید و امروز طی مراسمی، شناسایی شهید به خانواده محترم اعلام گردید .
✅ان شاالله پس از هماهنگی باخانواده شهید، زمان برگزاری مراسم وداع در معراج شهدا اعلام خواهد شد
💐شادی ارواح طیبه شهدا خصوصاً شهید محسن ساری صلوات
#شهدا
#محرم
#شهید_جواد_محمدی
نزدیڪ ایام محرم ڪہ میشد
دیگہ دل تو دلش نبود؛ جواد بود و پیراهن مشڪی ڪہ ڪل ایام ماه محرم و صفر تنش بود..
خیلی مقید بود هر شب حتما در هیئت حضور داشتہ باشہ، اڪثر وقتها هم تو آشپزخانہ مسجد بود و مشغول آماده ڪردن شام هیئت...
جواد ثابت ڪرد بچہ هیئتی آخرش #شهید میشہ...
راوی :
#همسر_شهید
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@taShadat
❤️🌺🍀🌺❤️
#خاطرات
#شهید_احمد_کاظمی
بعــد از پیروزی انقـلـاب با #شــهید محمدمنتظــری راهی لبنان شــد تا جنگ هــای چریکــی را بیامــوزد. فکــر کنم بار دومــش بــود می رفت. ایــن دفعــه هم مــدت زیادی از خانــواده دور بــود. بعــد هم کــه برگشــت #قائله کردســتان شروع شد که ســریع خودش را به آنجا رساند و ماند تا زمانی کــه زخمــی شــد و از ناحیــه ران پا آســیب جــدی دیــد. بعد از مجروحیت چون توان ماندن نداشت، برگشت و مدتی را در خانه اســتراحت کرد تا حالش کمی بهتر شــود و برگردد. ولی خب به جایی نکشید که #عراق به ایران حمله کرد و با شنیدن این خبــر از داخل رختخــواب و با عصــا خــودش را به #جنوب رساند. آن موقع هیچ کس نتوانست مانع رفتنش بشود.
#راوی:
حسن کاظمی(برادر شهید)
@taShadat
┗━🌺🍂🕊🍃🌺━┛
🌹شهید عبد الصمد پور مرادی
این جمله را به یـاد داشته باشید:
اگر در #راهخــدا رنــج را تــحمل
نڪـنید!!
مجبور خواهید شد درراه شیطان
رنــــج را تـحمل ڪنید.
#ڪــلامشهــــید
↬ @taShadat
💠تبلور سيره اولياءالله در زندگی شهید ابراهيم هادی1⃣
بسم الله الرحمن الرحيم
خسته و درمانده از شهر شام خودش را به مدينه رسانده بود. با سينه اي مملو از بغض علي (عليه السلام) و آل علي. در مدينه حسن بن علي(ع) را ديد. تا حضرت را ديد بي درنگ هرچه در سينه از بغض و كينه پنهان كرده بود به حضرت نثار كرد؛ به جرم آنكه فرزند علي (ع) است.
🔆حضرت در خلال صحبتهايش هيچ نگفت!!
مرد شامي آرام كه شد؛
حضرت سلام كرد!
لبخند زد!
سپس فرمود: تو اينجا غريبي! كمك ميخواهي در خدمتيم.
ميخواهي بارت را به مقصد برسانيم؟
گرسنه اي؟ سيرت كنيم!
برهنه اي؟ لباسي فراهم كنيم!
🌀به منزل ما بيا مهمان ما باش..
مرد شامي در حيرت آن همه كظم غيظ و بردباري ماند، گريه كرد...
📚اخلاق معاشرت/جواد محدثی
(با اندکی دخل و تصرف)
🍃سلام و تحیت خدا بر ابراهیم🍃
💫با موتور به سمت میدان آزادی می رفتیم.
یک ماشین مدل بالا از کنار ما رد شد. خانمی کنار راننده نشسته بود که حجاب درستی نداشت. نگاهی به ابراهیم انداخت و حرف زشتی زد.
ابراهیم گفت: سریع برو دنبالش! من هم با سرعت به سمت ماشین رفتم. بعد اشاره کردم بزن بغل، با خودم گفتم ابراهیم این دفعه حتما دعوا میکنه.
⭕️اتومبیل کنار خیابان ایستاد.منتظر برخورد ابراهیم بودم. ابراهیم کمی مکث کرد و بعد همینطور که روی موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسی گرمی کرد!
راننده که تیپ ظاهری ما و برخورد خانمش را دیده بود، توقع چنین سلام و علیکی را نداشت. بعد از جواب سلام، ابراهیم گفت: من خیلی معذرت میخوام، خانم شما فحش بدی به من و همه ریشدارها داد. میخوام بدونم که...
🔸راننده حرف ابراهیم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد، بیجا کرد!
ابراهیم گفت: نه آقا اینطوری صحبت نکن. من فقط میخوام بدونم آیا حقی از ایشان گردن بنده هست؟ یا من کار نادرستی کردم که با من اینطور برخورد کردند؟!
🔻راننده اصلا فکر نمیکرد ما اینگونه برخورد کنیم. از ماشین پیاده شده. صورت ابراهیم را بوسید و گفت: نه دوست عزیز، شما هیچ خطایی نکردی. ما اشتباه کردیم. خیلی هم شرمنده ایم. بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد.
📌ابراهیم همیشه میگفت: در زندگی، آدمی موفقتر است که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بی منطق انجام ندهد.
📚سلام بر ابراهیم1
@taShadat
شهدایی که با شکنجه زنده به گور شدند
در حوالی دریاچه ماهی 25 شهید پیدا کردیم که با شکنجه زنده به گور شده بودند. این شهدا را 5 تا 5 تا با سیم خاردار به هم بسته بودند و آنها را زنده زنده دفن کرده بودند. 5 نفر دیگر از شهدا را مثل دوستانشان نبسته بودند، در گودالی دیگر که زنده به گور کرده بودند، پیدا کردیم. این شهدا بند انگشت نداشتند.
زمانی که خاک به روی آنها ریخته میشد برای اینکه بتوانند از گودال بیرون بیایند آنقدر چنگ به گودال انداخته بودند که ناخنهایشان جدا شده بود.
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🏴 @taShadat 🏴
May 11
🍃هر که شد گمنام تر
زهرا (س) خریدارش شود
🍃بر در این خانه از
نام و نشان باید گذشت...
گمنامی و اخلاص ، انسان
را ماندگار میکند.
🌹|🌹
@taShadat
خوب نگاه ڪنیدبہ چهره هاشان
آن ها ڪہ تنها بہ زبان نگفتند
انی_حرب_لمن_حاربکم...
عاشورا رادرڪ ڪردند
وڪوشیدند
و مصداق"الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام"
ســلام_بر_شــ🌷ــهدا✋
@taShadat
#شهیدانه
[از قافله عقب ماندم]
امام صادق (ع) می فرماید:
((چنان که اعضایت را با آب پاک میکنی،قلبت را با نور تقوی و
یقین پاک گردان .))
بعضی وقت ها متوجه میشوم که
چقدر از قافله عقب ماندم.
اصلا تو قافله نیستم یا بهتر بگویم، راهم نمیدهند.
جای هرکسی که نیست،لیاقت
میخواهد که جزو قافله باشی،
چ رسد به این که شهید شویم.
خدایا! به ما گوشه ای از آن شناختی که شهیدان به تو داشتند،
به فضل و کرمت عطا فرما.
خدایا!تو گفتی دعا کنید، من هم میدانم که لیاقت ندارم ولی به امید تو ،به تو وصل شدم...
ناامیدم نفرما.
از دست نوشته های شهید
سید احمد پلارک
@taShadat
1_14087968.mp3
3.69M
#فایل_صوتی
غربت امام زمان(عج) #بهترین_پست
#حجت_الااسلام_دانشمند
#حجت_الاسلام_مومنی
حجم کم
#ویژه #تکان_دهنده #شنیدنی #داستان
@taShadat
حتما گوش کنید😭😭😭
امام زمان خیلی غریبه😭😭😭😭💔
بخدا حجمش کمه فقط گوش کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا شهدا رو به مردم معرفی نمیکنن😭😭
▪️#پارت۴۵▪️
🌹وصیت نامه
هادي با اينكه سه ماه در مناطق مختلف عملياتي حضور داشت اما فقط يك هفته قبل از شهادت دست بر قلم برد و وصيتنامه خود را اينگونه نگاشت) :
اينجانب محمدهادي ذوالفقاري وصيت مي کنم که من را در ايران دفن نکنند. اگر شد، ببرند امام رضا (علیه السلام) طواف بدهند و برگردانند و در نجف و سامرا و کربلا و کاظمين طواف بدهند و در وادي السلام دفن کنند.
دوست دارم نزديک امام باشم و همه ي مستحبات انجام شود. در داخل و دور قبر من سياهي بزنند و دستمال گريه ي مشکي و ... مثل تربت بگذارند.
داخل قبر من مثل حسينيه شود و اگر شد جايي که سرم مي خورد به سنگ لحد، يک اسم حضرت زهرا (علیها السلام) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ، آخ نگويم و بگويم يا زهرا (علیها السلام)
بالاي سر من روضه و سينه زني بگيرند و موقع دفن من، پرچم بالاي قبرم قرار بگيرد و در زير پرچم من را دفن کنيد.
زياد يا حسين (علیه السلام) بگوييد و براي من مجلس عزا نگيريد، چون من به چيزي که مي خواستم رسيدم. براي امام حسين (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) مجلس بگيريد و گريه کنيد.
(من را) رو به قبله صحيح دفن کنيد... روي سنگ قبرم اسم من را نزنيد و بنويسيد که اينجا قبر يک آدم گناهکار است.
يعني؛ العبد الحقير المذنب و يا مثل اين. پيراهن مشکي هم بگذاريد داخل قبر.
وصيتم به مردم ايران و در بعضي از قسمت ها براي مردم عراق اين است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگي مي کنم، مشکلات خارج کشور بيشتر از داخل کشور است، قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولي فقيه باشند.
با بصيرت باشند؛ چون همين ولي فقيه است که باعث شده ايران از مشکلات بيرون بيايد.
از خواهران مي خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (علیها السلام) رعايت کنند، نه مثل حجاب هاي امروز، چون اين حجاب ها بوي حضرت زهرا (علیها السلام) نمي دهد.
از برادرانم مي خواهم که غير حرف آقا حرف کس ديگري را گوش ندهند.
جهان در حال تحول است، دنيا ديگر طبيعي نيست، الان دو جهاد در پيش داريم، اول جهاد نفس که واجبتر است؛ زيرا همه چيز لحظه ي آخر معلوم مي شود که اهل جهنم هستيم يا بهشت.
حتي در جهاد با دشمن ها احتمال مي رود که طرف کشته شود ولي شهيد به حساب نيايد، چون براي هواي نفس رفته جبهه و اگر براي هواي نفس رفته باشد يعني براي شيطان رفته و در اين حال چه فرقي است بين ما و دشمن! آنها اهل شيطان هستند و ما هم شيطاني.
دين خودتان را حفظ کنيد، چون اگر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بيايد احتمال دارد روبه روي امام باشيم و با امام مخالفت کنيم. امام زمان را تنها نگذاريد.
من که عمرم رفت و وقت را از دست دادم. تا به خودم آمدم ديدم که خيلي گناه کردم و پل هاي پشت سرم را شکسته ام و راه برگشت ندارم.
بچه هاي ايران و عراق، من دير فهميدم و خيلي گناه و کارهاي بيهوده انجام دادم و يکي از دلايلي که آمدم نجف به خاطر همين بود که پيشرفت کنم.
نجف شهري است که مثل تصفيه کُن است که گناه ها را به سرعت از آدم مي گيرد و جاي گناهان ثواب مي دهد. اين مولاي ما خيلي مهربان است.
همچنين مي خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصاً حرم ها دفاع کنند و اجازه به اين ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصاً طلاّب نجف در اين جهاد شرکت کنند، چون ديدم که مدافع هست لکن کم است، بايد زياد شود.
و مطمئنم که اين ها (دشمنان) کم هستند و فقط با يک هجوم با اسم حضرت زهرا (علیها السلام) مي شود کار اين مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شويم.
بهتر است که دست به دست همديگر دهيد و اين غده ي سرطاني را از بين ببريد. براي من خيلي دعا کنيد؛ چون خيلي گناه کارم و از همه حلاليت بگيريد.
وصيت من به طلاب اين است که اگر براي رضاي خدا درس مي خوانند و هدف دارند، بخوانند. اگر اين طور نيست نخوانند.
چون مي شود کار شيطاني. بعد شهريه ي امام را هم مي گيرند؛ ديگر حرام در حرام مي شود و مسئوليت دارد.
اگر مي توانند درس بخوانند (و ادامه بدهند) البته همه اش درس نيست، عبوديت هم هست بايد مقداري از وقت خود را صرف عبادت کنند؛ چون طلبه اي با تقوا کم داريم اول تزکيه ي نفس بعد درس.
اي داد از علَم شيطاني. دنيا رنگ گناه دارد، ديگر نمي توانم زنده بمانم. ان شاءلله امام حسين (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) و امام رضا (علیه السلام) در قبر مي آيند...
والسلام
▪️#پارت۴۶▪️
🌹تشبیع وتدفین
خبر پيدا شدن پيكر هادي درست زماني پخش شد كه قرار بود شب جمعه، يعني شب اول ايام فاطميه در مسجد موسي ابن جعفر (علیه اسلام) تهران براي او مراسم برگزار شود.
همزمان با مراسم اعلام شد كه امروز پنجشنبه، براي شهيد هادي ذوالفقاري چهار مراسم تشييع برگزار شده!
هادي وصيت کرده بود پيکرش را در سامرا، کاظمين، کربلا و نجف طواف دهند. اين وصيت بعيد بود اجرا شود؛ زيرا عراقي ها شهداي خود را فقط به يکي از حرمين مي برند و بعد دفن مي كنند.
اما درباره ي هادي باز هم شرايط تغيير کرد، ابتدا پيكر او را به سامرا و بعد به کاظمين بردند. سپس در کربلا و بين الحرمين پيکر او تشييع شد. بعد هم به نجف بردند و مراسم اصلي برگزار شد.
در همه ي حرم ها نيز برايش نماز خواندند! پرچم زيباي ايران نيز بر روي پيكر اين شهيد، حرف هاي زيادي با خود داشت. اينكه مردم ما، برادران شيعه خود را رها نمي كنند.
تشييع هادي در نجف بسيار با شكوه بود. چنين جمعيتي حتي در تشييع علما و فرماندهان ديده نشده بود.
مرحوم آيت الله آصفي (نماينده ي مقام معظم رهبري) هم در نجف بر پيکر هادي نماز خواند. در آخر هم همه ي جمعيتي که براي تشييع پيکر هادي آمده بودند براي تدفين به سمت وادي السلام رفتند.
مي گويند عراقي ها در نجف براي شهداي خودشان تشييع خوبي در حرم ها راه مي اندازند، ولي بعد از آنکه مي خواهند شهيد را دفن کنند، همه مي روند و فقط چند نفر مي مانند.
ولي در تشييع پيکر هادي همه چيز فرق کرد. صدها نفر وارد وادي السلام شدند. خود عراقي ها هم از شرکت چنين جمعيتي در مراسم تدفين شهيد تعجب کرده بودند و مي گفتند اين شهيد استثنايي است.
اما نكته ي ديگر اينكه قطعه ي شهداي عراق در نجف از حرم حضرت امير (علیه اسلام) فااصله ي بسياري دارد اما مزار هادي به حرم حضرت علي (علیه اسلام) بسيار نزديک است.
اين قبر متعلق به يکي از دوستان هادي بود كه او هم قبر را براي مادرش در نظر داشت، اما هادي قبل از اعزام با او صحبت كرد. او هم مادرش را راضي نمود تا مزار را براي هادي قرار دهد.
يكي از دوستانش مي گفت: هادي در اين روزهاي آخر، بيشتر شب ها و سحرها بر سر مزاري که براي خودش در نظر گرفته بود حاضر مي شد و دعا و نماز مي خواند.
دست آخر درست در شب جمعه و شب اول فاطميه، در همان مزار (كمي جلوتر از قبر عالمه سيد علي قاضي) به خاک سپرده شد.
شهيد ذوالفقاري وصيت هاي عجيبي براي تدفين داشت که عمل کردنش مشکل بود، اما به خواست خدا همه اش تحقق يافت.
او وصيت کرده بود قبر مرا سياهي بزنيد و بعد مرا در آن دفن کنيد! اما امکانش نبود، قبرهاي نجف به شکلي است که ماسه هاي سستي دارد. ممکن است خيلي ساده فرو بريزد.
هادي در معرکه شهيد شد و غسل نداشت. خودش قبلاً پرچم سياهي تهيه کرده بود که خيلي ناگهاني پيکرش را در ميان آن پرچم پيچيدند و در قبر قرار دادند! ناخواسته کل قبرش سياه و وصيت شهيد عملي شد.
به گفته ي دوستانش يک شال «يا فاطمـه الزهرا (علیها السلام)» هم بود که آن را روي صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالاي سنگ لحد شهيد نوشتند: يا زهرا (علیها السلام)
اما همه ي دوستان و آشنايان بر اين باورند که شايد علت اين مفقوديت ارادت ويژه ي شهيد به حضرت زهرا (علیها السلام) بوده. چون وقتي پيکر او با اين تأخير چندروزه پيدا شد، آغاز ايام فاطميه بود. شبي که او به خاک سپرده شد شب اول فاطميه بود.
دوستانش مي گويند بعد از شهادت هادي وقتي به خانه اش رفتيم ديديم حتي سجاده اش پهن بوده است.
انگار که او بعد از نماز براي رفتن و جنگيدن به قدر سجاده جمع کردني هم درنگ نکرده است.
پایان