eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴هشدار 🔹شربت زادیتین مخصوص سرماخوردگی کودکان، قلابی و کشنده است! 👈اگه سلامتی عزیزانتون مهمه براشون بفرستین 🌷 @taShadat 🌷
🔻 👌 🎙 : 🌾شهدا وسط عملیات رو تمرین کردند 🍂و ما الان معبریم در یک پیچ مهـــم تاریخی🗓 ! 🌾هر کس از (س) طلب کمک کنه؛ خانــــم دستش رو خواهد گرفت👌 ! 🍂وسط این همه و شبهه و حرف و حدیث نباید کُپـی کنیم❌ درست 📿 کنید ؛ سیل و طوفانے🌪 که اومده همه رو میبره ! 🌾مگر اینکه به کسی نظر کنه. وسط معبر کم نیاورند و اقتدا به کردند ! راست گفتند: به دوستت داریم❤️ و عمل کردند به حرفشون 🍂 نکنه ما کم بیاریم تو ! حرف ، سر و صدا نمیخرن❌ ! میخـــــــــرن ! 🌷 @taShadat 🌷
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۳ آذر ۱۳۹۸ میلادی: Saturday - 14 December 2019 قمری: السبت، 17 ربيع ثاني 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️18 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️26 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️46 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️56 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️63 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌷 @taShadat 🌷
🌹امام صادق عليه‌السلام فرمودند: 📍 مَن غَضِبَ عَلَيكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ و َلَم يَقُل فيكَ سوء فَاتَّخِذهُ لِنَفسكَ خَليلاً؛ 📌 هر كس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستى انتخاب كن. 📚 معدن الجواهر ،ص۳۴ 🌷 @taShadat 🌷
⚘﷽⚘ #پرواز_تا_آسمان...🕊 بچه ی تهران بود،متولد ۱۳۷۴ حدود ۴۰روز عاشقانه ازحرم اهل‌بیت(ع) دفاع کرد تا سرانجام عصر روز ۲۱ آبان ماه سال ۹۴ در حالی‌که تنها ۲۰ سال داشت به آرزویش که شهادت بود،رسید. مادر شهید : شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است آن موقع نیمه‌شب از خواب بیدار شدم.  حالت غریبی داشتم، آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.  صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود.  به بچه‌ها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم،احساس می‌کردم مهمان داریم. . ‌ عصر بود که همسرم، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند. صدای زنگ در بلند شد. به همسرم گفتم حاجی قوی‌باش خبر شهادت محمدرضا را آورده‌اند.  وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است.  من می‌دانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است.... " : جمله ی آخر شهید دهقان : " به قول شهید آوینی شهادت بال نمیخواد حال میخواد.این جمله ی آخر منه" #شهیـد‌محمدرضا‌دهقان‌امیرے 🌷 @taShadat 🌷
نماز جماعت به_نقل_از_همرزم_شهید🍃 عبدالرضا مانند #دوست و برادرم بود☺️.در سوریه با هم بودیم.هنگام شهادت هم کنارش بودم😔 با صدای خوشی که داشت حتما باید اذان میگفت و همهء نیروهای حزب الله و سوری و فاطمیون را برای نماز بلند میکرد و میگفت حتما باید نماز به جماعت باشد👌. میگفت یک مداح باید نمازش را به #جماعت بخواند. شهید مدافع حرم عبدالرضا مجیری🌹 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #ڪلیپ 🔴ماجرای مواجهه رهبر انقلاب با دختری که اصرار به بی حجابی داشت! #رهبر #رهبری #سیدعلی #سیدعلی_خامنه_ای #شهید #شهدا #شهادت #حجاب 🌷 @taShadat 🌷
سردار حاج علی فضلی ،که دوران دفاع مقدس فرمانده لشکر ۱۰سیدالشهدا بود لشکر او در اکثر عملیات ها خط شکن بود. حاج علی فضلی همواره مورد خشم حزب بعث عراق و صدام بود. رادیو رژیم صدام به او علی یک چشم میگفتند و از حاج علی ولشکرش شدیدا وحشت داشتند. این روزها،این قهرمان شجاع،و وشهید زنده، هم رزم حاج همت، شهید حسین خرازی واحمد متوسلیان وسردار سلیمانی و... بخاطر جراحات دوران دفاع مقدس، در بستر بیماری است. برای سردار دلها وشفای این مرد خدا و جانباز ولایت دعا کنیم. 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹نماهنگی زیبا👌 برای شهید #حججی محسن جان مارو هم پیش ارباب بی کفن یاد کن😔😔 #نماهنگ #حججی 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍁 داستان جذاب و واقعی 🍁 💗ترمز_بریده💗 قسمت چهاردهم دیدم جوانی مقابلم ایستاده ... خوشرو ولی جدی ... دستش رو روی مچ پام گذاشت ... آرام دستش رو بالا میاورد ... با هر لمس دستش، فشار شدیدی بر بدنم وارد می شد ... خروج روح رو از بدنم حس می کردم ... اوج فشار زمانی بود که دست روی قلبم گذاشت ... هنوز الرحمن تمام نشده بود ... حاجی بهم ریخته بود ... دکترها سعی می کردن احیام کنن ... و من گوشه ای ایستاده بودم و فقط نگاه می کردم ... وحشت و ترس از شب اول قبر و مواجهه با اعمالم یک طرف ... هنوز دلم از آرزوی بر باد رفته ام می سوخت ... با حسرت به صورت خیس از اشکم نگاه می کردم ... با سوز تمام گفتم: منو ببخشید آقای من. زندگی من کوتاه تر از لیاقتم بود ... . غرق در اندوهی بودم که قابل وصف نیست ... حسرت بود و حسرت ... هنوز این جملات، کامل از میان ذهنم عبور نکرده بود که دیوار شکاف برداشت ... جوانی غرق نور به سمتم میومد ... خطاب به فرشته مرگ گفت: امر کردند؛ بماند ... جمله تمام نشده ... با فشار و ضرب سنگینی از بالا توی بدنم پرت شدم ... برگشت ... نفسش برگشت ... توی چشم های نیمه بازم دکتر رو می دیدم که با خستگی، نفس نفس می زد و این جمله تکرار می کرد ... برگشت ... ضربان و نفسش برگشت ... هر روز که می گذشت حالم بهتر می شد ... بدنم شیمی درمانی رو قبول کرده بود ... سخت بود اما دکتر از روند درمان خیلی راضی بود ... چند هفته بعد از بیمارستان مرخص شدم ... هنوز استراحت مطلق بودم و نمی تونستم درست روی پا بایستم ... منم از فرصت استفاده کردم و دوباه درس خوندن رو شروع کردم ... یه هفته بعد هم بلند شدم، رفتم سر کلاس ... بچه ها زیر بغلم رو می گرفتن ... لنگ می زدم ... چند قدم که می رفتم می ایستادم ... نفس تازه می کردم و راه می افتادم ... کنار کلاس، روی موکت، پتو انداختم و دراز کشیدم ... بچه ها خوب درس می دادن ولی درس استاد یه چیز دیگه بود ... مخصوصا که لازم نبود با واسطه سوال کنم ... حاجی که فهمید بدجور دعوام کرد ... گفت: حق نداری بری سر کلاس، میرم برمی گردم سر کلاس نبینمت ... منم پتو رو بردم پشت در کلاس انداختم ... در رو باز گذاشتم و از لای در سرک می کشیدم ... استاد هر بار چشمش به من می افتاد یا سوال می پرسیدم، بدجور خنده اش می گرفت ... حاجی که برگشت با عصبانیت گفت: مگه من به تو نگفتم حق نداری بری سر کلاس؟ ... منم با خنده گفتم: من که اطاعت کردم. شما گفتی سر کلاس نه، نگفتی بیرون کلاسم نه ... از حرف من، همه خنده شون گرفت ... حاجی هم به زحمت خودش رو کنترل می کرد ... از فردا هماهنگ کرد اساتید میومدن خوابگاه بهم درس می دادن ... هر چند، منم توی اولین فرصت که تونستم بدون کمک راه برم، دوباره رفتم سر کلاس ... دلم برای کتابخونه و بوی کتاب هاش تنگ شده بود ... 🍃 ادامه خاطرات ایشون در برگشت به کشورشون هست ... بعد از دو سال برگشتم کشورم ... خدا چشم ها و گوش های همه رو بسته بود ... نمی دونم چطور؟ ولی هیچ کس متوجه نبود من در عربستان نشده بود ... پدر و مادرم که بعد از دو سال من رو می دیدن، برام مهمانی بزرگی گرفتند و چند نفر از علمای وهابی رو هم دعوت کردن ... نور چشمی شده بودم ... دور من جمع می شدند و مدام برام بزرگداشت می گرفتند ... من رو قهرمان، الگو و رهبر فکری آینده جوانان کشورم می دونستند ... نوجوانی که در 16 سالگی از همه چیز بریده بود و کشورش رو در راه خدا ترک کرده بود و حالا بعد از دو سال، موقتا برگشته بود ... . برای همین قرار شد برای اولین بار و در برابر جوانانی هم سن و سال خودم، منبر برم ... وارد مجلس که شدم، همه به احترام من بلند شدند ... همه با تحسین و شوق به من نگاه می کردند و یک صدا الله اکبر می گفتند ... سالن پر بود از جوانان و نوجوانان 15 سال به بالا ... مبلغ وهابی حدود 40 ساله ای قبل از من به منبر رفت ... چنان سخن می گفت که تمام جمع مسخ شده بودند ... و چون علم دین نداشتند هیچ کس متوجه تناقض ها و حرف های غلطی که به نام دین می زد؛ نمی شد ... خون خونم رو می خورد ... کار به جایی رسید که روی منبر، شروع به اهانت به حضرت علی و اهل بیت پیامبر کرد انگار این ملعون کافر بود کجا بزرگان دین اینجور توهین کردن به این بزرگوارن که جز خوبی چیزی نشنیدم اصلا این فرد عالمه...😡 دیگه طاقت نداشتم و نتوانستم آرامشم رو حفظ کنم 🍁ادامه دارد🍁 🌷 @taShadat 🌷
حاج همت دفترچه کوچکی داشت🍃 که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود. یک قسمت این دفتر، مخصوص نام دوستان 🌹 او بود. اسم شخص را نوشته بود و در مقابلش هم، منطقه عملیاتی که در آن شهید شده بود.❤️ یکی، دو ماه قبل از شهادتش، در اسلام‌آباد این دفترچه را دیدم. نام سیزده نفر در آن ثبت شده بود🌷🌷 و جای نفر چهاردهم، یک خط تیره کشیده شده بود. پرسیدم: «این چهاردهمی ‌کیه؟ چرا ننوشته‌ای؟» گفت: «این را دیگر تو باید دعا کنی!»😔❤️ 🌷 @taShadat 🌷
سلام و خیر مقدم خدمت همه ی عزیزان قدیم و جدید 🌷 ان شاءالله از پستهای کانال و رمان ها راضی باشید 💐🌺 دوست دارید رمان بعد شهدایی باشه یا پارتهای کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم رو براتون بزاریم؟ ممنون میشم نظرتون رو بگید 👇 @montazeralhojja
نام : محمدحسین نام خانوادگی : علیخانی تاریخ تولد : ١٣۵٠/١/١ محل تولد : کرمانشاه تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۶/١۵ محل شهادت : سوریه، حلب نحوه شهادت : درگیری با تروریست‌های تکفیری داعش محل مزار شهید : گلزار شهدای کرمانشاه شهید از زبان همسر: 📝 اهل تقوا، معرفت و تزكیه نفس بود نماز اول وقت شهید و تحقیق و مطالعه ایشان هرگز ترك نشد و راجع به مسائل دینی و مذهبی بسیار مقید بود. #شهید‌حسین_علیخانی #مدافع_حرم_کرمانشاه 🌷 @taShadat 🌷
🔴 ثبت نام سراسری خادم الشهداء 🔴 🧔🏻 برادران و خواهران 🧕🏻 🔷 مهلت ثبت نام: 🔸از امروز ۲۳ تا ۲۹ آذرماه ۱۳۹۸ ✅ ثبت ‌نام در پایگاه اینترنتی کوله بار 👇🏻👇🏻👇🏻 🔸 khademin.koolebar.ir
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
⚘﷽⚘ ۸_به_وقت_امام_هشتم🕗 تاخراسان راهی نیست...✋ دست بر سینه و عرض ادب 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک... تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام... به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام... خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری.... 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا 🏴 @taShadat 🏴
🏴پدر شهیدان عرب سرخی دار فانی را وداع گفت 🌷«حسین عرب سرخی»، پدر شهیدان #محسن، #مجتبی و #محمدرضا_عرب‌سرخی دار فانی را وداع گفت و به دیدار فرزندان شهیدش رفت. 🌷مراسم تشییع پیکر آن مرحوم صبح روز یکشنبه (۹۸/۹/۲۴) ساعت ۹ از مقابل مسجد فائق واقع در میدان شهدا خیابان هفدهم شهریور خیابان شهید فیاض بخش برگزار خواهد شد. #شبتون_شهدایی 🌙 🌷 @taShadat 🌷
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۴ آذر ۱۳۹۸ میلادی: Sunday - 15 December 2019 قمری: الأحد، 18 ربيع ثاني 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام  🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️17 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️25 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️45 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️55 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️62 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌷 @taShadat 🌷
💠امیرالمٶمنین علی(علیه السلام): 🔴الزّاهِدُ فی الدُّنیا مَن لَم یَغلِبِ الحَرامُ صَبرَه و لَم یَشغَلِ الحَرامُ شُکرَه. 🔷زاهد در دنیا کسی است که حرام بر صبرش غلبه نکند و حلال از شُکرش باز ندارد🌸 📚تُحَفُ العُقول/ص۲۰۰ 🌷 @taShadat 🌷
بهش می گفتند: حسن سرطلا(موهای طلایی رنگ و چهره‌ زیبایی داشت) شب عملیات ‌گفت: من تیر می خورم، خونم رو بمالید به موهام؛ زیاد باهاشون پُز دادم شهیدحسن فتاحی 🌷 @taShadat 🌷
آسمانےها؛❄️ به شھـادت نمیرسنـد‌،🌷🌿 این خاڪےها هستنــد⚡️ کہ لایقِ شھادت اند =)🥀 🌷 @taShadat 🌷
@khstikerشهید حاج حسین همدانی.attheme
93.1K
#شهید_حاج_حسین_همدانی #سالروز_ولادت #تم_شهدایی #تم 📲❣ 🌷 @taShadat 🌷
#والپیپر 📲❣ #شهدایی #شهید_حاج_حسین_همدانی #سالروز_ولادت 🌷 @taShadat 🌷
😅 🔺برادر، خداحافظ انگار در وضعیتی که آدم سخت گرفتار بود و حال‌وروز خودش را نمی‌فهمید و دل‌ودماغ هیچ کاری ـ خصوصاً خوش‌وبش کردن ـ را نداشت، بیشتر به پرو پایش می‌پیچیدند. بیچاره پیک با آن سر و روی آشفته. کلی راه را آمده بود تا پیغامی را برساند و تندوتیز هم برود که هنوز چند قدمی را از سنگر اجتماعی دور نشده بود که یک نفر داد می‌زد:«...!» و او برمی‌گشت و منتظر خبر این مبتدا می‌شد و طرف آن‌قدر دست‌دست می‌کرد تا طفل معصوم تمام راهی را که رفته برگرد؛ آن‌وقت خوب که نزدیک می‌شد، دستش را به‌سوی او دراز می‌کرد و می‌گفت: «خداحافظ، التماس دعا!😂😂😍 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 شـادی روح شهدا 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا