🌷
منم منم
مرحوم کَل احمد آقا میفرمودند:
" یک عمر به خیال خودمان مجاهده میکنیم؛ و از حلال و حرام زندگیمان میزنیم؛ امّا آخر الامر هرجا که مینشینیم، میگوییم که؛
«من» این کار را کردم،
«من» این صفت را کشتم،
«من» این عمل بد را کنار گذاشتم،
چهل سال، همهی بتها را میشکنیم، امّا غافلیم از این که عاقبت، تبر را بر دوش بت بزرگِ «من» گذاشتهایم؛ و هنوز هم نفهمیدیم که همهی این کارها، برای آن است که خودمان را از ما بگیرند.
آن زمانی که من از آدمی جدا شد، جانها خلاصی مییابد؛ و آنوقت است که میشود نَفَس تازهای کشید."
تا یک سر موی، از تو هستی باقی است
آیین دکّان خودپرستی باقی است
گفتی: بت پندار شکستیم، رَستم
آن بت که ز پندار برستی باقی است
"سعدی"
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
#خودپرستی
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
.
💠 بیتکلّفی و امانت شمردن ریاست
یکی از اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از قول حضرت امام خمینی نقل کردند:
که در اراک بر سر جا در مجالس گاه اختلاف میشد.
مرحوم شیخ عبدالکریم حائری در زمانی که در اراک تشریف داشتند برای از بین بردن این سنت سیئه هر وقت وارد مجلس میشدند هرجا جای خالی میدیدند در همان مکان مینشستند و با این روش حسنهی خود این سنت ناپسند را بهم زدند.
ایشان از تقوای باطنی سرشاری برخوردار بودند و بارها میفرمودند: «من هرگز برای ریاست و زعامت دستوپا نزدهام» و مسئله زعامت خود را انجام یک تکلیف و امانتی الهی میدانستند.
📖 برگرفته از کتاب مردان علم در عمل
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
دقت در مصرف بیت المال
🔰 حاج آقای قطبی نقل کردند:
آیت الله مصباح ره همیشه به ما میفرمود:
در حفظ بیت المال کوشا باشید. بیتالمال یعنی اموال ایتام، فقرا، پیرمردان و پیرزنان و... که در اختیار دولت قرار گرفته است.
ما نمیتوانیم با بیتالمال به هر صورتی که میخواهیم عمل کنیم. مگر دقت و توجه امیرالمؤمنین علیهالسلام در حفظ بیتالمال را نخواندهاید و نشنیدهاید؟!
شیعه علی علیهالسلام بودن با بیمبالاتی در بیتالمال سازگاری ندارد.
(اندیشه ماندگار، ص ۷۴)
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🌷
روش کمک کردن آیت الله قاضی به مستمندان
🔆 یکی از علمای نجف نقل کردند:
در نجف اشرف دیدم آیت الله عالم و عامل و عارف کامل آقای سید علی قاضی طباطبائی، در دکانی کاهو میخرید، ولی برخلاف سایر مشتریها که کاهوی مرغوب و نازک را جدا میکردند، ایشان کاهوهای غیر مرغوب و غیر قابل استفاده را جدا کرده، پولش را دادند و حرکت کردند.
من بهدنبالش رفتم.
عرض کردم: چرا حضرتعالی کاهوهای خوبی جدا نکردید؟
فرمودند: فروشنده این کاهو، آدم فقیری است؛ من میخواهم به او کمکی کرده باشم. در ضمن نمیخواهم بطور مجانی باشد که هم شخصیت و حیثیت او محفوظ بماند و هم او به پول مجانی گرفتن عادت نکند.
این کاهوها را که کسی نمیخرد برمیدارم و پولش را به او میدهم.
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🌷
🔸پیشگوئی مرحوم شیخ فضل الله نوری درباره پسرش
از مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری پرسیدند: که چرا یکی از این پسران شما بدین غایت شرور (يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيَ ِ وَ الظُّلْمَةَ مِنَ النُّور) شده؟َ
فرمود: آن چیزهائی که من از این دیده ام و میبینم شما ندیدهاید بعداً خواهید دید. این همانا قاتل من خواهد بود و کسی است که در پای دار من کفزنان اظهار مسرت کرده و تبریک گویان باشد.
گفتند: از چه رو این آثار از او ناشی میگردد؟
فرمود: از آنکه شیری که خورده نجس و خبیث بوده؛ و شیردهی که او را تربیت نموده نجس و پلید بوده است.
گفتند: داستان او را بیان فرمائید.
فرمود: آن زمانی که در سامراء در محضر استاد بزرگ میرزای شیرازی مشرّف بودم خداوند این پسر را به من داد. مادرش بیشیر بود ناچار گرفتن دایه و مرضعه برای او شدیم. بدون تحقیق زنی را برای دایگی او اجیر کرده و به تربیت او گماشتیم تا حدود دو سال شیر داد. بعد معلوم گردید که آن زن ناصبی و از خوارج بوده و دو سال شیر ناپاک به او داده است. (قضی الامر الذاتی لا یعلّل) نجس و حرام مجهول هم تاثیر خود را ابراز میکند.
مولف گوید: آخر همچنان شد که فرموده بود.
(التقوی و ما ادریک ما التقوی، محمدرازی، ص11)
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
حداکثر کار من مثل کار «خرکچی»ها است.
🔰 شیخ انصاری، مردی که مرجع کل فی الکل شیعه میشود، آن روزی که وفات میکند با آن ساعتی که بصورت یک طلبه فقیر دزفولی وارد نجف شده است فرقی نکرده است. وقتی که خانه او را نگاه می کنند میبینند مثل فقیرترین مردم زندگی میکند.
یک نفر به ایشان میگوید: آقا خیلی هنر میکنید که این همه وجوهات در دست شما میآید، هیچ تصرفی در آنها نمیکنید.
- چه هنری کردهام؟ هیچ مهم نیست.
- آیا هنری از این مهمتر می شود؟!
- هیچ مهم نیست!
حداکثر کار من مثل کار خرکچیهای کاشان است که میروند تا اصفهان و برمیگردند و در مقابل مقدار پولی که بعضی از مردم کاشان به آنها میدهند از اصفهان جنس برایشان خریداری می کنند و می آورند، آیا شما دیدهاید که آنها به مال مردم خیانت کنند؟ خیر، چون آنها امین مردم هستند. فرمود ما هم همینطور امین مردم هستیم و نمیتوانیم از وجوهات و اموالی که به دست ما سپرده میشود نفع شخصی ببریم.
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🔅آن شیخ برای تدریس از من شایستهتر است
🔰 شهید مطهری نقل میکند:
مرحوم آیة الله سید حسین کوه کمرهای رحمت الله علیه از شاگردان صاحب جواهر و مجتهدی مشهور و معروف بود و طبق معمول در ساعت معینی در یکی از مسجدهای نجف اشرف درس میگفته است.
یک روز به علتی قبل از ساعت مقرر تشریف آورد و در مسجد نشست تا شاگردها جمع گردند؛ ولی دید در یک گوشه مسجد شیخ ژولیدهای با چند شاگرد نشسته درس میگوید.
مرحوم سید حسین سخنان او را خوب گوش داد. با کمال تعجب احساس کرد که این شیخ ژولیده فوقالعاده محققانه درس میگوید.
روز دیگر عمداً زودتر تشریف آورده در گوشهای نشست و به درس آن شیخ ژولیده خوب گوش داد. پس از چند روز یقین پیدا کرد که این شیخ از خودش خوبتر درس میگوید و اگر شاگردانش به درس او حاضر شوند بیشتر میتوانند استفاده کنند.
روز دیگر که شاگردان آمدند و جمع شدند، گفت:
رفقا امروز میخواهم مطلب تازهای به شما بگویم، این شیخ که در آن گوشه مسجد درس میگوید از من شایستهتر است برای تدریس و خود من هم از او استفاده میکنم. همه باهم میرویم به درس او.
از آن روز در حلقه شاگردان شیخ ژولیده که چشمهایش اندکی تراخم داشت و آثار فقر در او دیده میشد درآمد. این شیخ ژولیده شیخ مرتضی انصاری بود، که بعدها معروف شد و استاد المتاخرین لقب یافت.
🔹(عدل الهی، شهید مطهری، ص۳۳۰)
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🍀🌷
ای کاش مسئلهگو میشدی
محدث قمی برای فرزند بزرگش نقل کرده است:
«وقتی کتاب منازل الآخرة را تألیف کردم، کتاب به دست شیخ عبدالرزاق مسئلهگو _که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه مسئله میگفت_ افتاد.
مرحوم پدرم کربلایی محمد رضا از علاقهمندان او بود.
شیخ عبدالرزاق روزها کتاب «منازل الآخرة» را باز میکرد و برای شنوندگان میخواند.
یک روز پدرم به خانه آمد و گفت:
شیخ عباس! ای کاش مثل این مسئلهگو میشدی و میتوانستی منبر بروی و این کتاب را بخوانی.
چند بار خواستم بگویم آن کتاب از آثار و تألیفات من است؛ اما هر بار خودداری کردم و چیزی نگفتم،
فقط عرض کردم: دعا بفرمایید خداوند توفیق مرحمت بفرماید.»
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
.
⚜گرانبهاترین شیء
شیخ ابیسعید ابیالخیر را گفتند:
فلان کس بر روی آب میرود. شیخ گفت: «سهل است، وزغی و صعوهای نیز بر روی آب برود.»
شیخ را گفتند: فلان کس در هوا میپرد. شیخ گفت: «زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد.»
او را گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری میرود. شیخ گفت: «شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب میشود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست.»
مرد آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بِجُنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد».
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🔅نگاه به فرودستان و شکر نعمت
سعدی گوید:
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه درآمدم، دل تنگ. یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.
پیام متن:
بنابر سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله : به آن که از شما پایین تر است، بنگرید و به آن که از شما بالاتر است، منگرید؛ زیرا بدین وسیله قدر نعمت خدا را بهتر می دانید.
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
.
✳️ اثر وضعی قطع صله ارحام !
استاد فاطمینیا فرمودند:
یکی از علما -که از دنیا رفته است- از یکی از صلحا برایم تعریف میکرد که یک نفر گفته بود:
من در قسمت بایگانی ادارهای کار میکردم و پروندههای متعدد و بعضاً بسیار مهم میآمد و ما در قسمت بایگانی قرار میدادیم.
یک روز پرونده بسیار مهمی به دستم رسید.
چند روزی که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است. هرچه گشتم پیدا نشد.
در آن گیر و دار که کاملاً ناامید شده بودم، به بنده خبر دادند: چون شما مسئول پروندهها هستید اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود، حکمی که در آن است، در مورد شما اجرا میشود یا اعدام است یا حبس ابد!
از این رو نزد یک نفر اهل دل رفتم، ایشان دستور ختمی فرمودند که انجام بده.
همان توسل را انجام دادم.
روزی که قرار بود نتیجه بگیریم از پرونده خبری نبود با ناراحتی از منزل بیرون آمدم تا نزدیکی خیابان مولوی رفتم. دیدم پیرمردی جلو آمد و گفت: آقا! مشکل تو به دست آن شخص -که عرق چین به سر دارد و در حال رفتن است- حل میشود.
بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات دویدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم: آقا جان! به دادم برس، گفتهاند مشکلم به دست شما حل میشود.
پیرمرد نگاهی به من کرد و گفت: خجالت نمیکشی؟
حالتی بهتزده و متعجب داشتم.
ایشان فرمودند: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچههایش سر نزدهای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟!
تا نروی و رضایت آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمیشود.
بعد از شنیدن صحبت پیرمرد، بلافاصله به منزل خواهرم رفتم.
وقتی در زدم و خواهر همراه چند فرزند رنجورش در را باز کرد، متوجه شد من هستم. گفت: چطور است بعد از چهار سال آمدهای؟!
گفتم: خواهر! از من راضی شو. بچههایت را از من راضی کن. بعدا برایت تعریف میکنم، غلط کردم.
آنگاه رفتم مقداری هدیه گرفتم و آوردم و آنها را راضی کردم. فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که پرونده پیدا شده است.
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🔆 ادب در تلاوت قرآن
آیت الله شیخ محمد تقی آملی - ره - میفرمود:
من در بحث فقه آیت الله سید علی آقا قاضی شرکت میکردم.
روزی از ایشان پرسیدم _آن روز هوا بسیار سرد بود_ ما میخوانیم و میشنویم که عدهای هنگام قرائت قرآن کریم، آفاق پیش رویشان باز میشود و غیب و اسرار برای آنها تجلی میکند، در حالی که ما قرآن میخوانیم و چنین اثری نمیبینیم؟!
مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود:
بلی! آنها قرآن کریم را تلاوت میکنند با شرایط ویژه، رو به قبله میایستند، سرشان پوشیده نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند میکنند و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت میکنند، توجه دارند و می.فهمند جلوی چه کسی ایستادهاند؛ اما تو قرآن را قرائت میکنی درحالیکه تا چانهات زیر کرسی رفتهای و قرآن را روی زمین میگذاری و در آن مینگری!
آیت الله شیخ محمد تقی آملی میگفت:
بلی، من همینطور قرآن میخواندم و زیاد به قرائت آن میپرداختم، مثل اینکه مرحوم قاضی مراقب و ناظر وقت قرائتم بوده است. بعد از این ماجرا با تمام وجود به سویش شتافتم و ملازم جلسههایش شدم.
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
دعای مادر
از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند: این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟
گفت: شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود.
پس با خویش گفتم: «اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود.
هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید: چرا ایستادهای؟! قصه را برایش گفتم.
او به نماز ایستاد و پس از بهجایآوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت:
«خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🌷
یکی از شاگردان آیت الله بهجت میگوید: رسیده بودم سر دوراهی انتخاب؛ یکسو رفتن به آذربایجان و تدریس در مدرسهی دینی باکو و سوی دیگر مسئولیتی وزین در همین قم. نگران دوری از فضای معنوی قم بودم.
برای مشورت نزد آقای بهجت رفتم و فکر میکردم توصیهی ایشان به ماندن در قم است. حرفهایم را که شنید، گفت: «طبیب باید آنجا برود که مریض زیاد است؛ بروید باکو!»
دوباره تأکید کردم و گفتم: «اگر از امور معنوی دور شوم چه؟»؛ محکم گفت:
«نخیر آقا! ویرانیهای آنجا را در نظر بگیرید. خیال میکنید سیر و سلوک به این است که تسبیح هزاردانه دست بگیرید و ذکر بگویید؟! این نیست آقا، بروید...»
کتاب بشارت از حضرت حجت
صفحه ۸۳
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🔰 جمع کردن هیزم با من
شاید در مسیر برگشتن از یک سفر طولانی باشد یا روزهای اول یک سفر، هرچه که بود همه حسابی خسته بودند و قرار شد در محل مناسبی استراحت کنند.
به محض اینکه حیواناتشان را در محل مناسب پارک کردند! عدهای رفتند به دنبال آنکه هرچه سریعتر بساط غذا را فراهم کنند. یكی از اصحاب گفت: سر بریدن گوسفند با من.
یکی گفت: كندن پوست آن با من.
سومی: پختن گوشت آن با من.
چهارمی: ...
پیامبر هم گفتند: «جمع كردن هیزم از صحرا با من.»
جمعیت گروه سرود یک دستی شده و باهم گفتند: یا رسولَ اللّه شما زحمت نكشید و راحت بنشینید، ما خودمان با كمال افتخار همه این كارها را میكنیم.
رسول خدا هم فرمودند: «میدانم كه شما انجام میدهید، ولی خداوند دوست نمیدارد بندهاش را در میان یارانش با وضعی متمایز ببیند كه برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده باشد.» بعد هم واقعا به سمت صحرا رفته و هیزم کافی برای پختن غذا را جمع کردند.
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
.
🌱 بار خود بر دوش دیگران نیانداز
مردی از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق علیهالسلام تعریف میکرد.
به خصوص یکی از همسفران خویش را بسیار میستود که چه مرد بزرگواری بود: «ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود، همین که در منزلی فرود میآمدیم او فوری به گوشهای میرفت و سجّادهی خویش را پهن میکرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول می شد.»
امام: «پس چه کسی کارهای او را انجام میداد؟ و که حیوان او را تیمار میکرد؟»
شخص: البته افتخار این کارها با ما بود و او فقط به کارهای مقدّس خویش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت.
امام: «بنابراین همهی شما از او برتر بوده اید.»
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🌷
🌀 عالمی که شدت تأثّر از شیوع فساد و گناه، موجب مرگش شد!
مرحوم شهید دستغیب نقل کرده است:
صاحب ملکه تقوی مرحوم آقا میرزا مهدی خلوصی رحمةالله علیه که قریب بیستسال توفیق رفاقت با ایشان نصیب من شده بود نقل کرد که:
در زمان عالم عامل و زاهد عابد آقای میرزا محمدحسین یزدی اعلی الله مقامه، در باغ حکومتی مجلس ضیافت و جشن مفصلی برپا شده و در آن مجلس جمعی از تجار که در آن زمان لباس روحانیت پوشیده بودند دعوت داشتند. در آن مجلس انواع فسق و فجور که از آن جمله نواختن و رقصیدن مطرب کلیمی بود، فراهم کرده بودند.
تفصیل مجلس مذکور را خدمت مرحوم میرزا خبر آوردند، ایشان سخت ناراحت و بیقرار شدند. و روز جمعه در مسجد وکیل شیراز پس از نماز عصر به منبر رفت و گریه بسیاری نمود و پس از ذکر چند جمله موعظه فرمود:
«ای تُجّاری که فُجّار شُدید! شما همیشه پشت سر علماء و روحانیون بودید. در مجلسی فسقی که آشکارا محرمات الهی را مرتکب میشدند رفتید و به جای آنکه آنها را نهی کنید با آنها شرکت نمودید، جگر مرا سوراخ کردید و دل مرا آتش زدید. خون من برگردن شما است.»
پس از منبر به زیر آمد و به خانه تشریف برد. شب برای نماز جماعت حاضر نشد به خانهاش رفتیم، احوالش را پرسیدیم. گفتند: میرزا در بستر افتاده است. خلاصه روزبهروز تب او شدیدتر شد به طوری که اطباء عاجز شدند.
بالاخره سر شش ماه میرزا از دنیا رفت.
(داستانهای شگفت)
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
.
🔆 نماز کفارهی گناهان
صفهای نماز جماعت بسته شده بود و همه آمادهی شنیدن اذان بودند. ناگهان مردی با چهرهای نگران در حالی که سرش را پایین انداخته بود، در کنار پیامبر (ص) به زمین نشست، اما خجالت میکشید به چهره او نگاه کند. پیامبر (ص) با مهربانی نگاهی به او کرد و آماده شنیدن حرفهایش شد. مرد به آهستگی و با صدای لرزان گفت: «ای رسول خدا! من گناهی کردهام که…». پیامبر (ص) دیگر به حرف های آن مرد گوش نداد و برخاست تا نماز را شروع کند.
مرد فکر کرد که بیموقع مزاحم آن حضرت شده است. به همین دلیل با شرمندگی بلند شد و به صفهای نمازگزاران پیوست. همینکه نماز تمام شد به سرعت و قبل از آن که کسی به حضور پیامبر (ص) برسد، نزد او رفت و دوزانو نشست. پیامبر (ص) به چهره آن مرد نگاهی کرد. مرد که سرش پایین بود، گفت: «یا رسول الله! عرض کردم گناهی کردم که…».
پیامبر (ص) با مهربانی پرسید: «مگر اکنون با ما نماز نخواندی»؟ مرد جواب داد: «بله یا رسول الله»! پیامبر (ص) پرسید: «مگر به خوبی وضو نگرفتی»؟ مرد جواب داد: «بله یا رسول الله»! حضرت به آرامی گفت: «پس نمازی که خواندی کفاره گناه تو بود.»
(به نقل از: تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۲۶۸)
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
.
🔅کرامتی از مرحوم سید حسین قاضی ره (برادرزادهی سیدعلی آقا قاضی ره)
مرحوم حاج سید احمد خمینی ره نقل میکردند:
در زایمان اول همسرم از بیمارستان در قم اطلاع دادند که فوراً بروم به بیمارستان. همسرم یا فرزند، یکی به هنگام زایمان زنده خواهد بود! باعجله و سرعت از خانه خارج شدم. وسیلهای برای رفتن به بیمارستان پیدا نکردم، لاجرم به سرعت به سمت خیابان آذر قم به حرکت درآمدم.
نزدیک حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) در نزدیکی سه راه موزه، مغازه کفاشی بود که مختص روحانیون بود. دیدم مرحوم قاضی نشستهاند. سلام کردم با انگشت اشاره کردند که بروم کنارشان که صندلی خالی بود بنشینم.
بلافاصله مرحوم قاضی فرمودند: خیلی خسته به نظر میرسی، چرا؟ داستان را به ایشان نقل کردم. فوراً از جیب خود کاغذی درآوردند و چیزی نوشتند و فرمودند: «این را بگذار زیر بغل خانم و از قول من به بچه خطاب کن که: اذیت نکن راحت بیا. لیکن این کاغذ را نخوان»
بستند و به من دادند. رفتم طبق گفته ایشان عمل کردم. به فاصله اندکی همسرم به سلامت فارغ شد. مادر سالم، بچه هم سالم. پزشکان متوجه ماجرا شدند، احاطهام کردند و با اصرار و اجبار کاغذ را گشودیم و دیدیم نوشتهاند «بسم الله الرحمن الرحیم»
این قصه را ایشان در جماران و در حیات امام (ره) در بیرون اتاقی که امام دیدارهایشان بودند، نقل کردند. آقای جنتی هم حضور داشتند. بلافاصله آقای جنتی گفتند این از آن «بسمالله»هایی که ما روزی چند بار میگوییم نیست، عمیقتر است و برازندهی آنکه آن را نوشت!
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت : besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
🔅 پاداش زنان
🔸پیامبر صلى الله علیه و آله در باب جهاد و پاداش مجاهدان سخن مىگفت. در این بین، زنى بپاخاست و پرسید: «آیا براى زنان هم از این فضیلتها بهرهاى هست؟»
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «آرى، از هنگامى که زنان باردار مىشوند، تا لحظهاى که کودکان خود را از شیر باز مىگیرند، همانند مجاهدان در راه خدا پاداش مىبرند. و اگر در این فاصله، اجل آنان فرارسد و مرگ ایشان را دریابد، اجر و منزلت شهید را دریافت خواهند کرد.»
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
┏━━━〰️〰️━━━┓
@tashkilat_ir
┗━━━〰️〰️━━━┛
پایگاه فرهنگی بعثت: besat313.ir
مرکز تخصصی مکتب انقلاب اسلامی
➖➖➖➖➖➖
حلالیت طلبیدن شهید مطهری از مرحوم آیةالعظمی حجت
در ایام طلبگی با عده ای از افراد در جلسه ای نشسته بودیم، در آن مجلس مرحوم آیة الله العظمی آقای حجت رضوان الله تعالی علیه مورد غیبت قرار گرفت. و با آنکه آن مرحوم حق استادی به گردن من داشت و سالها در خدمت ایشان درس خوانده بودم معهذا در شرایطی قرار گرفتم که من هم در آن برنامه حضور داشتم یک وقت احساس کردم این درست نیست من چرا باید در آن شرایط قرار بگیرم.
لذا پی فرصت مناسبی بودم تا ایشان را ببینم و از وی رضایت بطلبم، تا آنکه در یک تابستانی مرحوم حجت به مزار حضرت عبدالعظیم تشریف آوردند. یک روز بعد از ظهر به منزل ایشان رفتم و در زدم. در را باز کردند، گفتم بگوئید فلانی است، ایشان در اندرون بودند اجازه ورود دادند.
گفتم: آقا آمده ام یک مطلبی را به شما عرض کنم.
فرمود: چه مطلبی؟
گفتم: من از شما کمی غیبت کرده ام، اما غیبت زیادی نیز از دیگران شنیده ام و از این کار سخت پشیمانم و چون تصمیم دارم که دیگر از این پس غیبت شما را نکنم و از کسی نیز استماع نکنم، آمده ام که به خود شما بگویم که مرا ببخشید.
این مرد با بزرگواری که داشت فرمود: غیبت کردن از امثال ما دو جور است: یک وقت بشکلی است که اهانت به اسلام و یک وقت مربوط به شخص ماست،
من که مقصود ایشان را فهمیده بودم، گفتم بنده چیزی که به اسلام توهین باشد نگفته ام، بلکه مربوط به شخص شماست.
فرمود: من گذشتم.
(حکایتها و هدایتهای مرتضی مطهری)
#تشکیلات_توحیدی
#حکایات
🆔 @tashkilat_ir
.
🔆 محاسبه نفس مرحوم کاشفالغطاء
مرحوم شیخ جعفر نجفی کاشفالغطاء در شب با خود محاسبه نفس میکرد و به خود میگفت:
در کودکی «جُعیفِر» (جعفر کوچک) نامیده میشدی، سپس «جعفر» شدی و بعد به تو «شیخ جعفر» گفتند و پس از آن «شیخ علی الاطلاق» گشتهای. پس تا کی گناه میکنی و شکر این نعمت را بجا نمیآوری؟
(اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۱۰)
#تشکیلات_توحیدی | #حکایات
🆔 @tashkilat_ir
▫️▪️▫️
💬 آیتالله ابراهیم امینی میگوید: «زمانی كه در مدرسه حجتيه ساكن بودم، در درس خارج فقه و اصول امام خمينی و درس فلسفه علامه طباطبايی شركت ميكردم و به اين دو استاد بزرگوار شديداً ارادت داشتم.
🔹قصد كردم آن دو عزيز را به مهمانی در حجره مدرسه دعوت كنم، ولی در پذيرفتن دعوت اطمينان نداشتم؛ خوشبختانه با كمال سادگی دعوتم پذيرفته شد. از اين توفيق بسيار شادمان بودم؛ زيرا مدتها بود كه آرزو داشتم روزی با اين دو استاد محبوب همغذا شوم.
🔸غذايی ساده و طلبگی در حجره طبخ كردم و در انتظارشان بودم. بعد از نماز ظهر و عصر تشريف آوردند. برخورد آن دو بزرگوار در حد احترام و سلام و احوالپرسی متعارف بود. بعد از پذيرايی مختصر خواستم از فرصت استفاده كنم و با طرح يك مسئله فلسفی، آن دو استاد فلسفه را به بحث و جدال طلبگی بكشانم.
🔹بدون اينكه به شخص خاصی توجه كنم، مسئلهای را مطرح ساختم. هر دو نفر كاملاً گوش ميدادند؛ قريب يک دقيقه هر دو نفر سكوت كردند. بعد از آن علامه بهعنوان احترام نگاهی به امام كرد، شايد در جواب پيشقدم شود، ولی با تبسمی از ايشان مواجه شده، علامه جواب سؤال را داد و امام همچنان ساكت بود و گوش ميداد. بعد از آن مسئله ديگری را از امام سؤال كردم جواب داد، علامه كاملاً گوش ميداد ولی وارد بحث نشد. بههرحال موفق نشدم اين دو استاد را به بحث طلبگی وارد سازم.»
🔸آقای امینی با اینکه موفق نشد دو استاد را به بحث و جدل علمی بکشاند، اما شاهد احترام متقابل علامه و امام به یکدیگر بود. لذا از خاطره آن روز، به عنوان یک «جلسه جالب و شيرين» یاد میکند.
📚 خاطرات آیت الله امینی، ص ۹۲
#حکایات
@tashkilat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 حکایت بسیار زیبای استاد عالی از خادم مدرسهای که از یاران نزدیک امام زمان(عج) شد...
🔰با تماشای این کلیپ، یاد این روایت زیبا افتادم 👇👇
«إِنَّ اَللَّهَ أَخْفَى وَلِيَّهُ فِي عِبَادِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عَبِيدِ اَللَّهِ فَرُبَّمَا يَكُونُ وَلِيَّهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ.»
خداوند ولیّ خود را میان مردم پنهان کرده است، پس هرگز مسلمانی را تحقیر نکنید، شاید او از اولیای خدا باشد.
الخصال، ج ۲، ص ۲۰۹
#حکایات
#روایت
🆔 @tashkilat_ir
▫️▫️▫️
.
💡مکاشفهٔ بزرگ ملاصدرا در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)
🔰 حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظهالله):
🌱 اگر انسان کتابی و یا مطلب علمی را در شهری که از نظر آب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه کند؛ بعد عین همان کتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در قم مطالعه کند، میبیند که #برکات دیگری نصیب انسان میشود، و #حقایق بالاتری برای انسان کشف میگردد.
🌱 این حقیقت برای جناب صدرالمتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی که در کهک زندگی میکرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) مشرف میشد. در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد.
🌱 او خود در این زمینه میگوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تاکنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد.»
#علمی
#حکایات
🆔 @tashkilat_ir
▫️▫️▫️