#شعر_فاطمیه
بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه
می شوم آماده ی گریه برای فاطمه
هاتفی از آسمان ها می دهد امشب ندا
فاطمیّه آمده، ماه عزای فاطمه
فاطمیّه آمده ای فاطمیّون غیور
خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه
در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری
این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه
من کجا و گریه در بزم عزای او کجا؟
اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه
بر جراحات عمیق فاطمه مرهم نهد
هر کسی گرید میان روضه های فاطمه
هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند
می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه
مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا
بارالها جان من گردد فدای فاطمه
یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل
ای که هستی در پی کسب رضای فاطمه
می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در
ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه
کی می آیی تا بگیری انتقام مادرت؟
مهدی زهرا بیا، ای دلربای فاطمه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شعر_فاطمیه
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
لالهها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود
هیچ کس در باغ مثل باغبان تنها نبود
یک مدینه دشمن و یک خانهی بی فاطمه
بانوی آن خانه کس جز زینب کبری (س) نبود
روی سیلی خوردهی زهرا (س) شهادت میدهد
از علی (ع) مظلومتر مردی در این دنیا نبود
نیست جایز خانهی کفار را آتش زدن
ای مسلمانان مسلمان بود زهرا (س) یا نبود؟
ای جنایت کار ای بیدادگر رویت سیاه
اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود
ریخت دشمن بر سر زهرا (س) ولایت را ببین
بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود
من نمیگویم چه شد گویند در چشم علی (ع)
سیل دشمن بود پیدا فاطمه (س) پیدا نبود..
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
#شعر_فاطمیه
هم برای من به انصار و مهاجر رو زدی
هم صبوری کردی و در خانه ام سوسو زدی
چند ماهی درد پهلو را تحمل کردهای
خواستی برخیزی از جا تکیه بر زانو زدی
رو به بهبودی ست حالت یا برای دلخوشی
بسترت را جمع کردی خانه را جارو زدی
اینقدر زحمت به خود دادی برای مرتضی
کودکان را با چه حالی شانه بر گیسو زدی
یک کلام از درد خود با من نگفتی هیچ وقت
مخفی از چشمان حیدر دست بر پهلو زدی
گر چه این همسایهها از پشت خنجر میزنند
با دعایت زخم آنها را سحر دارو زدی
از تمام غصهها این غم علی را میکشد
تو برای من به انصار و مهاجر رو زدی