- هَمقرار'
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 #پارتقبلرمـانِ ســوســوے عشــق💕👆 |پـارتِاولِ رمانـ ـمـونـ😍👇🏻| https://
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#پارتقبلرمـانِ
ســوســوے عشــق💕👆
|پـارتِاولِ رمانـ ـمـونـ😍👇🏻|
https://eitaa.com/tasmim_ashqane/3972
#رمانجذابِ
#سوسویعشق🍃
#پارت۲۲
نویسنـده: #مائدهعالےنژاد☺️
دوباره پرسید:
+رها باتوام!
نگامو از روی دستش گرفتم و دادم به چشای منتظرش
+دست تو بود اره؟!
عینِ مظلوما سری به نشونه ی تایید تکون دادم که دستام که دستاش بود رو محکمتر فشرد
دلم میخواست براش بگم..
بگم که من نمیدونستم این تو بودی که قرار بود من عملش کنم
بگم که با ضربان کند قلبش قلب منم کند میزد و با ضربان تندش قلب منم تند..
اما فقط به " خیلی عذابم دادی حامد " بسنده کرده بودم!!
که دوباره با قیافه ی اخموش مواجه شدم
دیگه باید تنهاش میزاشتم تا یکم استراحت کنه
-حامد؟!
تو همون حالت با چشای بسته و اخموش گفت:
+جان؟!
این اخم های پی در پی حامد یخورده نگرانم کرده بود
-ببین منو،درد داری؟!
جوابمو نمیده!!
-حااامد
+چیهه؟!
یهو با همچین جوابی خورد تو برجکم!
گفتم:
-درد داری؟!
+اره!!!
برای اینکه تلافی کنم گفتم:
-حق داری!😂
فکر کن یکی درد داره انتظار همدردی داره بعد بگی
درد داری؟! -حق داری!😁😂
با چهره ی مچاله شده از درد یجوری صدام زد که ته دلم خالی شد!!
ولی با حرف بعدش شیطون تر شدم!!
+رهااا!! نکن خانومی،نکن!!
مثلا بیمار شماییم سرکار خانوم!
با خنده گفتم:
-از اولشم بیمارم بودی!!
آروم زیر لب گفت:
+اره بیمارِ خنده هات!!
که شنیدم و جوابم نگاه مهربونم بود💜
-خب خب!! اجازه میدی مرخص شیم از حضورتون جناب؟!
+باخنده گفت: برو بزار نفس بکشم..
-پامو کوبیدم رو زمین با حالت نارضایتی گفتم:
-اااا عجب آدمیه ها!!
دیدم سکوت کرد و باز چشاش بسته و حرفی نمیزنه
سرخورده با قدمهای ارومم از بخش رفتم بیرون!!
ناراحت بودم هی حرکاتِ حامد تو ذهنم حلاجی میشد!!
ولی باز اینکه تازه بهوش اومد و حال خوبی نداره و درد داره رو برای خودم توجیه میکردم!!
همینطور تو حال خودم بودم که ندا جلوی روم ظاهر شد!!
اولین چیزی که چشمم بهش خورد و جلب توجه کرد
زخمِ روی لبش و کبودیه روی پیشونیش بود!!
بدون هیچ حرف دیگه ای سریع گفت:
+رها تو کجابودی؟
یه ساعته دنبالتم
نگرانی بدجور اذیتم میکرد!!
-ندا سرت؟
زخمِ...
با واگنشش منم ادامه ی حرفمو نزدم..
دستشو با حالت دستپاچگی گذاشت رو سرش
+هیچی،رَه..
محکم توپیدم بهش:
-بگو چیشده!!
💌] #ادامـهدارد..
|ڪپے بـدونـ ـ ذڪر نامِ نـ ـویـسنـ ـده و بدونِ اجـ ـازهـ ـ مــوردِ رضـ ـایـ ـت نمےبــاشـــد♨️☺️|
@tasmim_ashqane 💥
°| #حرفاےخودمونے✨ |°
شنیدے میگن ایشالله خونـه دلتـ ـ♥ بزرگ بآشـه؟!
بعضےها خونـه زندگیشـون بزرگـه
بعضیا ماشینشونـ ـ،
بعضیـآ اطاقشـون،
بعضیا دمـآغشـون،
بعضیـا لبـاسـشـون،
بعضیا ویـلاشـون،
بعضیا فامیلـشون
اما دݪ بزرگ ڪم پیدآ میـشه ..
خیلےها حسرت میخُورݩ به ندارے وخـونـه ڪوچیڪ و نداشتـههاشـون امـا تا حالا یڪبارم نشـده ببینـن خونه دلشـون چقـدر میـارزه ، تا حالا نگاهـ👀 نڪردن ببینن ڪے رو میشـه تو خونه دلشـون جـا بدن ...
••خـونـه دݪـتونُ بسپاریـن به صآحـب خونه اشـ ـ❤️
#سخنےازدݪ ✏️]
#روزتـونسـرشارازیـادخـُدا💕🍃
@tasmim_ashqane 🎈••
- هَمقرار'
°| #حرفاےخودمونے✨ |° شنیدے میگن ایشالله خونـه دلتـ ـ♥ بزرگ بآشـه؟! بعضےها خونـه زندگیشـون بزرگـه
••☔️••
✨•• تـآ وَقـتـٖے دݪـتـو دادے دستِ منـ ـ نگرآنــ نبآش...❤️∞
#خـُدآ
✏️} @tasmim_ashqne
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|🍇|
اے ڪاشـ
در راهِ آمدنـ،
پاییــز زمینـ بخــورد و
امسالـ جــا بماند
هے تابستانـ باشد و هے تابستانـ باشد ..!
#قشنگیـاےتابستـوݧ••🍦••
•🆔| @tasmim_ashqane ••
°| #حرفاےخودمونے✨ |°
مُقصِـر خُودمآنیـم!
ڪه آدم شدنـ ـ را...!
وَعـده دادهایم...
از رجب بہ شعبـان ...
از شعبـان بہ رمضـان
از رَمضـاݩ بہ مُحـرم ...
ڪسے از ݪـَحـظهی دیگـر خبر دارد؟!
#آدم_شویم
#دݪپـُر💔
✨•• @tasmim_ashqane
|💟|
"هـآدے"
اگڕ تُویٖۍ
ڪِہٓ
ڪَسٔۍ گُمٓ ݩمٖےشَۆدْ..!
••میلـادامامهادےعلیهالسلاممبارڪا😍🍃
#والپیپـر😉
(❣) @tasmim_ashqane