eitaa logo
تصریح (تفکر و تأمل و تعقل)
77 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️آقای راننده ی اقتصاد دلار از سال ۸۸ که هزارتومان بود تا امروز حدودا ۶۹ هزارتومان افزایش قیمت داشته است یعنی ۶۹ برابر شده. نکته جالب اینکه حدود ۵۰ درصد از این افزایش قیمت در دوره مسئولیت جناب بوده است . پ ن ؛ یعنی رسما راننده جناب هاشمی، یک تنه عامل نابودی زندگی جوانان دهه هفتادی و هشتادی است . و عمیقتر که بنگریم ،دُم تمام خیانتها در کشور به یک نقطه بر می گردد. حزب منحوس کارگزاران هاشمی رفسنجانی پایه گزار تفکر غرب و سرمایه پرستی در ایران .
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت پایانی این ویدئو قلب آدم را از حسرت می‌شکند؛ مقایسه کنید با سخنان انفعالی پزشکیان و ظریف در انتخابات و همچنین ندانم کاری دولت در شرایط بحرانی... به فرض اینکه دولت پزشکیان نتواند از طریق تقویت درون و زیرساخت های اقتصادی با تحریم ها و فشارهای غرب مقابله کند(که نمی‌تواند) دولت و اقتصاد ضعیفی را در سالهای آینده شاهد خواهیم بود. فی الواقع ترساندن مردم از رای آوری جلیلی و رای آوری ترامپ، توسط و هم پیمانان جدیدش در میان (موسوم به جریان وفاق)، تلاش برای تضعیف ایران در سالهای پیش رو بجای پیشرفت و هدر دادن سه سال تلاش دولت شهید رئیسی بود. ایران به خصوص در این شرایط و در مقابل فشار های آمریکا و غرب رئیس جمهوری شجاع مثل جلیلی احتیاج داشت که ۱۰۰ درصد به توانمندی و ظرفیت های داخل اعتماد داشته و بجای تلاش های بیهوده برای التماس کردن به غربی ها و تبعیت از آنان، ظرفیت های بی نظیر اقتصادی کشور را فعال کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهی کز حق ببریدند و به باطل گرویدند چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی از دام گه خاک بر افلاک پریدند
بقول یه بزرگواری: انسان همیشه تحت ولایت یه قدرتی هست و هیچکس در این دنیا «بدون ولایت» نیست! حالا یا ولایت حق یا ولایت طاغوت یا ولایت الله یا ولایت شیطان لذا کاملاً طبیعیه که کسانی که اعتقاد و امیدی به قدرت خدا ندارن، ناچاراً خودشون رو تحت ولایت قدرت‌های مادیِ (هرچند متناقض) قرار بدن ۵۰ سال پیش توی این کشور اکثر مُنوَّرالفکر‌ها، شرق‌زده بودن و سن‌پترزبورگ را بهشت دنیا می‌دونستن اما بعد از تحقق حضرت روح الله و فروپاشی قدرت شرق(بدلیل ستیز با دین و معنویت)، بجای اینکه عبرت بگیرن و به ولایت الله برگردن به طرف اون‌یکی قدرت مادی دنیا غش کردن و غرب‌زده شدن و تحت ولایت قدرتی قرار گرفتن که سال‌ها مثلاً باهاش مخالفت و مبارزه می‌کردن لذا الان هم عجیب نیست که یک‌روز از امید به گدایی و التماس به دموکرات‌ها دم می‌زنن و روز دیگه از تاجر بودن ترامپ اظهار خوشحالی می‌کنن اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ‌ .... ✍️ احمد نبویان https://eitaa.com/tasrih
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اساسا در کاخ سفید، کسی به نفع ایران وجود نخواهد داشت. فأعتبرو یا
♦️خدا درجات شهید مظلوم رئیسی را متعالی فرماید. قطع برق منازل مردم خط‌قرمز او بود بویژه که زجر مردم را در خاموشی‌های طولانی و بی‌برنامه تابستان ۹۹ و ۴۰۰ دیده بود. هفتگی از وزیران نیرو و نفت گزارش نیروگاه‌ها، ذخایر سوخت و پروژه‌های جبرانی را پیگیری می‌کرد. رحمت و رضوان خدا بر او پ ن ؛ خداوندا ! تو شاهدی که اگر عیبهای دولتش را میگفتیم و برای رفع آنها بی تابی میکردیم برای اسلام و حاکمیت قوانین تو در این کشور بود و لاغیر... . https://eitaa.com/tasrih
مثل آدم زندگی کردن من دو دوره ریاست دانشگاه‌های دولتی را جمعا به مدت ۸ سال به عهده داشته‌ام. هیچ امتیاز مادی به معنای واقعی از محل ریاست عایدم نشد. حتی موقعی که در اردبیل مامور بودم، حق مدیریتم صرف اجاره‌ی خانه و هزینه‌ی رفت و آمد به تهران می‌شد. با این حال، بخواهی نخواهی از دو امتیاز برخوردار بودم: داشتن راننده‌ی اختصاصی و نیز یک دفتر کار بزرگ با سرویس بهداشتی مستقل! در هر دو بار، وقتی که دوره‌ام با استعفا به سر آمد، از بعضی نظرها دچار مشکل جدی شدم. اگر چه از اتومبیل دولتی برای مقاصد شخصی استفاده نمی‌کردم، لیکن راننده‌ها برای من نه یک کارمند بلکه دوست و برادر بودند و بعضی کارهای شخصی مرا برای این که بتوانم به کارهای دانشگاه برسم انجام می‌دادند که از جمله‌ی آنها این موارد را می‌توانم نام ببرم: خرید نان و بعضی ملزومات دیگر، گرفتن وقت از دکتر، انجام کارهای اداری و بانکی، برداشتن و گذاشتن من درست در مقابل جایی که کار داشتم (بدون این که نگران جای پارک باشم!)، رسیدگی به ماشین خودم (مانند کارواش و تعویض روغن)، پیدا کردن واحدهای صنفی مورد نیاز (مانند خرازی و تعمیرگاه و اینجور جاها) و… (چیز دیگری یادم نمی‌آید). ضمنا همه با من مهربان بودند و تقریبا تمام کارکنان و اساتید دانشگاه را افرادی کار راه‌انداز و مودب و وظیفه‌شناس می‌دیدم، چرا که هیچکدام از کارهای خود من به تاخیر نمی‌افتاد و همه چیز رو به راه بود. وقتی که از ریاست کنار رفتم، زندگی برایم بسیار سخت شد. چند سال تنبلی باعث شده بود از انجام کارهای ساده‌ی شخصی و اداری و خرید نان و اینجور چیزها عاجز بشوم. بعلاوه، جسته گریخته متوجه شدم که برخورد کارکنان و همکاران با من بسیار با برخوردشان با سایر افراد و ارباب رجوع متفاوت بوده است. کسی که برایم مظهر مدارا و احساس مسئولیت بود، به زعم دیگران آدمی عصبی و تندمزاج و بدخواه به شمار می‌آمد. تازه فهمیدم که بدترین همکاران هم به من که می‌رسیدند جور دیگری رفتار می‌کردند. الان چند سالی است که دوباره به زندگی عادی خو کرده‌ام. نه تنها از انجام کارهای شخصی‌ام طفره نمی‌روم، بلکه از دست و پا چلفتی بودنم رها شده‌ام. از پیاده رفتن و سوار اتوبوس و مترو شدن لذت هم می‌برم و از این که با آدم‌های متفاوت و معمولی معاشرت می‌کنم بسیار خوشحالم. تصور این که یک بار دیگر به پست مشابه یا بالاتری گمارده شوم برایم نه تنها لذت‌بخش نیست بلکه دلهره‌آور است. دیدن بعضی چهره‌های عبوس، تندرو و کج‌فهم و اجبار به جلیس شدن با آنها و قانع کردنشان در امور بدیهی شکنجه‌ی بزرگی است. احاطه شدن توسط آدم‌هایی که بدون اینکه ته دلشان با تو باشد اظهار ارادت می‌کنند چندش‌آور است. این که نفهمم زندگی واقعی چیست احساس خنگی و نفهمی به من می‌دهد. در این مملکت آدم‌هایی هستند که ده‌ها سال در مسند کارهایی به مراتب مهم‌تر از مسئولیت‌های من هستند. آنها نمی‌فهمند دور و برشان چه خبر است. آنها هرگز سوار اتوبوس شهری یا مترو نشده‌اند. هیچگاه کارمندی مدارکشان را به سمتشان پرت نکرده است. در صف بنزین نبوده‌اند. آنها نمی‌فهمند صف نان چیست. هرگز مهمان یا میزبان کارگر یک کوره‌پزخانه نبوده‌اند. در مطب پزشک در حالی که گفته‌اند ساعت ۴ آنجا باشند تا ساعت ۱۱ شب معطل نشده‌اند. این آدم‌ها اصلا نمی‌فهمند رانندگی در ترافیک بزرگراه همت یعنی، چه چون راننده دارند. آنها فکر می‌کنند همه‌ی مردم پشتیبانشان هستند و مرتب برای موفقیتشان دعا می‌کنند. تا حالا کسی به خاطر مالیدن ماشین با قفل فرمان به آنها حمله نکرده است و هرگز احدی عمه‌ی محترمشان را مورد تفقد قرار نداده است! آنها معتاد ریاست هستند و اگر، پس از این همه سال، مثل من و تو به یک آدم عادی تبدیل بشوند درجا سکته می‌کنند! اگر بخواهید زمین زراعی از باروری نیفتد آن را هر از گاهی به آیش می‌گذارید. دو سال می‌کارید و یک سال نمی‌کارید. مدیرها هم نیازمند آیش هستند. هر از گاهی باید به زیر بیایند و بفهمند که مردم چگونه زندگی می‌کنند، چگونه فکر می‌کنند، چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. آنهایی که ۴۰ سال در برج عاج نشسته‌اند آدم‌هایی هستند که نمی‌توانند مثل آدم زندگی بکنند! ✍️دکتر گودرز صادقی هشجین https://eitaa.com/tasrih
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ از کودکی دهانش نمیچرخید «ر» بگوید مخالفها تمسخرش میکردند او همین را وسیله خنداندن و نزدیک کردن دلهای مخاطبان میکرد چقدر دل ما برای آن خنده‌های شیرین تنگ شده‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️توضیحات حجةالاسلام حیدری کاشانی در مورد سخنان بی‌سابقه رهبری در جمع اعضای مجلس خبرگان ✍️در جلسه اخیر در جمع خبرگان، کدهایی داده شد مبنی بر هوشیاری خبرگان برای انجام درست ماموریت تعیین رهبر بعدی😭
💠 استعمار نو در قرن بیستم یعنی بعد از حدود سه قرن،چهار قرن استعمار، به این نتیجه رسیدند که استعمارِ مستقیم دیگر جواب نمیدهد؛ یک سیاست جدیدی به وجود آمد و آن سیاست این بود که در کشورهای هدف، افرادی را تربیت کنند تا آن افراد همان کاری را انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد، همان حرفی را بزنند که او بنا بود بزند، همان اقدامی را در کشور انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد؛ اصلاً هدف این است. پس نگاه به دانشگاه و نخبه‌پروری و نخبه‌شناسی در کشورهای هدف برای غربی‌ها این بود که عرض میکنم که اسم این، استعمار نو بود. در این زمینه کتابها نوشته‌اند، حرفها زده‌اند، مطالب تحقیقی زیادی افراد نوشته‌اند که خوب است نگاه کنید. نگاه جریان واپسگرا و ضدّانقلاب به دانشگاه این نگاه بود؛ خب این با نگاه انقلابی کاملاً در تضاد است. آنها میخواستند که دانشگاه‌های ماــ نه فقط دانشگاه‌ کشور ما؛ کشورهای هدف ــ پس‌مانده‌های دانش غربی را فراگرفته و در واقع آن متاع ازکارافتاده‌ی بی‌فایده یا کم‌فایده را یاد بگیرند و دستشان از تولید علم کوتاه باشد یعنی واقعاً علم، به معنای واقعی کلمه پیشرفت و توسعه‌ای در این کشورها پیدا نکند؛ هدفِ اینها این بود. هر حرکتِ علمیِ نوآورانه در هر بخشی، در این کشورها مورد سرکوب قرار گرفته. اینها واقعیّات است، اینها ادّعا نیست، اینها اتّفاقاتی است که افتاده. خب، این هم یک چالش بود. آنها میخواستند «‎» و «جامعه‌ی مصرفی» تولید کنند با دانشگاه. «دانشمند مصرفی» یعنی آن کسی که مصرف‌کننده‌ی دانش غربی است، آن هم نه دانش پیشرفته، [بلکه] دانش عقب‌افتاده، دانش منسوخ‌شده. «جامعه‌ی مصرفی» یعنی همین دانشمندِ تحصیل‌کرده‌ی مصرفی وقتی می‌آید در جامعه، وقتی مدیریّت را به عهده میگیرد و مانند اینها، یک جامعه‌ی مصرفی به وجود می‌آورد بازار مصرف محصولات غربی تولید میکند. هدف از دانشگاه این بود؛ نگاه به دانشگاه چنین نگاهی بود. شما امروز می‌شنوید در خیلی از بیاناتی که در روزنامه‌ها و در فضای مجازی پخش میشود، مسئله‌ی ‎ به ‌عنوان یک کار لازم [مطرح میشود]؛ این همان هویّت‌زدایی است. ایدئولوژی، تفکّر، ارزشها، هویّت یک ملّت است. امروز قبله‌ی ‌اینها آمریکا است. و آمریکایی‌ها دائم روی ارزشهای آمریکایی تکیه میکنند که ارزشهای آمریکایی این‌ جور میگوید، ارزشهای آمریکایی این ‌جور میخواهد ــ ارزشهای آمریکایی یعنی همان ایدئولوژی ــ [امّا] اینها حاضر نیستند این را از آمریکا یاد بگیرند. اینکه گفته میشود ایدئولوژی‌زدایی که بایستی در داخل ایدئولوژی‌زدایی بشود، یعنی هویّت فکری جامعه که مظهر مهمّش هم دانشگاه و دانشجو است بایستی از بین برود؛ هویّت‌زدایی یعنی این: مبانی اندیشه‌ای و رویکردهای تاریخی و ملّی یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی انقلاب تحقیر بشود، کارهای بزرگی که انجام گرفته کوچک‌نمایی بشود؛ و البتّه عیوبی وجود دارد و این عیوب هم ده برابر بزرگ‌نمایی بشود؛ هویّت‌زدایی یعنی این. آن وقت به جای این هویّت، منظومه‌ی فکری غرب جایگزین بشود؛ که یک نمونه‌اش همین سند ۲۰۳۰ آمریکایی‌ها است. که این، مظهر سلطه‌ی نواستعماری غربی در زمان ما است؛ یعنی یکی از نمونه‌هایش این است. ✍️؟؟؟؟ https://eitaa.com/tasrih
💠نماینده مردم؟! یکشنبه (13 آبان)یک اتفاق ساده در شورای شهر تبریز افتاد؛ سه نفر از کارگران شهرداری به نمایندگی از صدها در سه دستهٔ شغلی (فضای سبز، مترو، مدیریت پسماند) با اجازهٔ هیئت رئیسه، مسائل، مشکلات و مطالبات خود را در حضور اعضای شورا و شهردار مطرح کردند؛ بسیار مودبانه، متواضعانه و حتی ملتمسانه! جمعاً چیزی حدود ۱۵ دقیقه. اما حتی همین میزان هم تحمل نشد. برخی اعضا با تاثیرپذیری از حرف‌های هیجانیِ شهردار، الم‌شنگه‌ای راه انداختند که نگو. عجیب بود و حیرت‌انگیز. خلاصه و عصارهٔ حرفشان این بود: «چرا به کارگرها فرصت دادید در صحن شورا حرف بزنند و از وجود تبعیض در حقوق و دستمزدشان گلایه کنند؟ اینها دروغ می‌گویند و حقوقشان بیش از این است که ادعا دارند!» به همین سادگی. نمی‌دانم این چند دقیقه حرفِ معمولی و روزمرهٔ کارگران چرا اینقدر تلخ و غیرقابل تحمل آمد و موجب شد بعضی اعضای شورا و شهردار، عنان تعادل از کف بدهند و بی‌توجه به جایگاه و موقعیت خود، عجولانه برای اثباتِ سریعِ نادرست بودن ادعاهای کارگران (میزان دریافتی) لشکرکشی کنند. ما هر روز این حرف‌ها و گلایه‌ها را به شکل‌های مختلف می‌شنویم و منعکس می‌کنیم به شهردار و همکارانش. این‌بار هم هیئت رئیسه در یک تصمیم عقلانی و اخلاقی، برای جلوگیری از هرگونه تفسیر و تأویل، به‌صورت رسمی فرصت داد تا حرف‌هایشان را بی‌واسطه به شورا و شهردار بزنند. بعضی‌ها این اتفاقات را برای شورای شهر، حاشیه می‌دانند و نشانهٔ ناکارآمدی. اما باور کنید چنین اتفاقاتی، عینِ متن و جزو وظایف اصلی شورای شهر است. چگونه است که ادا و اطوارِ مفتّش‌وارِ فلان عضو شورا، که با تجسس در زندگی و احوال شخصی افراد (از کارمندان شهرداری تا همکارانش در شورا) هر از گاهی برگه‌ای دست می‌گیرد و آبروبَری می‌کند، حاشیه نیست و موجب اعتراض و تقبیح نمی‌شود، اما پرداختن به مطالبات اساسی و معطل‌ماندهٔ گروه بزرگی از کارکنان را حاشیه جا می‌زنند؟ این اتفاق ساده، یک امتحان بزرگ بود برای ما، که ادعاها داریم. همین تلنگرها، گاهی گوش ما را می‌پیچاند و یادمان می‌آورَد که مثلاً نمایندهٔ مردم هستیم و قرار بود زبانِ ضعفا باشیم و نه آدمِ این و آن! ✍️دکتر روح الله رشیدی https://eitaa.com/tasrih
🔻درباره‌ی اشاره‌ی رهبر معظم انقلاب ۱. اشاره‌ی رهبر انقلاب در دیدارشان با اعضای مجلس خبرگان به مسأله‌ی انتخاب رهبر، فقط تذکر به یک امر طبیعی محتمل و ممکن بود و برخلاف برخی گمانه‌زنی‌ها، ایشان مقصود خاصی نداشتند. ازاین‌رو، ایجاد فضای نگرانی درباره حیات و جان ایشان درست نیست. باید به لطف و فضل الهی امید داشت که شخص ایشان، پرچم را به دست حضرت حجت بدهند. ۲. شاید دلیل بیان این اشاره از سوی رهبر انقلاب نیز، یکی این باشد که جامعه در اثر این اتفاق محتمل و طبیعی - و نه قطعی و پیش‌بینی‌شده - دچار شوک و سرگردانی نشود و گمان نکند که انقلاب از دست رفته است؛ بلکه تأمل کند که رهبر انقلاب، پیشاپیش نسبت به آن تذکر داده بودند. ایشان بر حسب ظاهر عمل می‌کنند؛ هر چند به توفیق الهی، چنین رخدادی واقع نخواهد شد و إن‌شاء‌الله زعامت ایشان، متصل به ولایت امام معصوم بشود. ۳. و دلیل دیگر اشاره‌ی ایشان این است که تهدید پوچ و رسانه‌ای و حماقت‌بار صهیونیست‌های کثیف و پلید درباره‌ی ترور ایشان، خنثی و بی‌معنا شود و بدانند که ساختار، همچنان تداوم خواهد یافت. رهبر انقلاب، از ثبات ساختار و وابسته‌نبودن آن به اشخاص سخن گفته‌اند، نه این‌که واقعه‌ی ناگواری در پیش باشد. ایشان تصریح کرده‌اند که اگر چنان شد، خبرگان این‌چنین عمل کند؛ این یعنی حرکت انقلاب، متوقف نخواهد شد و انقلاب، آن اندازه به استحکام ساختاری دست یافته و متقن و استوار گردیده است که شخص‌محور نیست و چرخه‌ی حیات و استمرار و بازتولیدش، هرگز متوقف نخواهد شد. همین و نه بیشتر. کمترین جای نگرانی نیست و زعامت حضرت ایشان در اثر تفضل و توجه الهی، سال‌های سال به طول خواهد انجامید و به ولایت حضرت حجت، متصل خواهد شد. ۴. با این‌همه، هیچ تردیدی وجود ندارد که رهبر انقلاب، ذخیره‌ی الهی و یک شخصیت متمایز تاریخی هستند. علامه مصباح درباره‌ی ایشان گفته بودند که مقام ایشان بسیار بالاتر از سید خراسانی است؛ و در جایی دیگر نیز تصریح کرده بودند که اگر بتوان نظیری برای ایشان در تاریخ اسلام یافت، به‌سختی و با تساهل می‌توان از خواجه‌نصیرالدین طوسی نام برد؛ و همچنین افزوده بودند که گویا روح امام خمینی در ایشان حلول کرده و ایشان، نسخه‌ی بدل امام هستند؛ ‌و بارها نیز گفته بودند که ایشان، بالاترین نعمت الهی برای ما هستند و هرچه قدردان وجود ایشان باشیم، از عهده‌ی شکر نعمت وجود ایشان برنخواهیم آمد. ۵. و مگر مطابق آن رؤیای منقول و معتبر، رسول اکرم به ایشان امر نکرده‌اند که بنای ناتمام امام خمینی را به پایان برسانند؟! و مگر آن حضرت، ایشان را بر این امر دشوار، قادر و توانمند نشمرده‌اند؟! پس باید امید داشت که طرح قدسی و‌ تمدنیِ انقلاب اسلامی، به دست باکفایت آیت‌الله خامنه‌ای، به سرانجام مطلوب خواهد رسید و این انقلاب، به مقدمه‌ی ظهور حضرت حجت، تبدیل خواهد شد. چنان‌که اهل بصر و معنا گفته‌اند، تقدیر الهی این است که تاریخ این انقلاب، تاریخ متصل به عهد ظهور و متحد با صاحب ولایت کلی است. ۶. و نکته‌ی پایانی این‌که ایشان یک دهه پیش نیز چنین تذکری به مجلس خبرگان داده بودند: «در انتخاب رهبر آینده، ملاحظه‌ی خدا را بکنید. احتمال اینکه این دوره‌ای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست؛ آن وقتی‌که بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستی‌ها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگیرند، وظایف را در نظر بگیرند، نیاز کشور را در نظر بگیرند؛ بر این اساس رهبر انتخاب بشود.»(بیانات در ۱۳۹۴/۱۲/۲۰). این تعابیر، جای نگرانی بیشتری نداشت؟! https://khl.ink/f/32587 ✍️دکترمهدی جمشیدی https://eitaa.com/tasrih