eitaa logo
تصریح (تفکر و تأمل و تعقل)
77 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 ما همدیگر را نمی‌شنویم ... چهار سال قبل بود که کتاب «توانمندسازی والدین» اثر یوهانس شوپ را به یکی از اساتید معرفی کردم و گفتم برای برگزاری جلسات گروهی و خانوادگی بسیار مدل خوبی دارد. هفته‌ی بعد که دیدم‌شان، کتاب را خوانده بود و وقتی نظرش را خواستم، یک جمله گفت: «به درد ایران نمی‌خورد!!» علت را جویا شدم. گفتند: «جامعه‌ی ما گفتگو را بلد نیست و سال‌ها باید کار کرد تا بتوان جلسات اینچنینی برگزار کرد ..‌.» گفتگو؛ چه واژه‌ی آشنا و غریبی!! گفتگو هم مثل هر کاری آداب و شرایطی دارد که در موردش خواهم نوشت اما عجالتاً بدانیم گفتگو؛ هم گفتن دارد و هم ؛ و جامعه‌ی ما در شنیدن بسیار بسیار عقب است ... موضوع را پیچیده نکنم! به روابط اطرافمان نگاه کنیم. ما یا نمی‌شنویم یا متناسب با دلخواه خود می‌شنویم که عموماً با مراد گوینده فاصله دارد! که هر دو مشکل‌ساز شده مصادیق این نشنیدن هم در طول روز بسیارند: - من و همسرم همدیگر را نمی‌شنویم. - من و پدر و مادرم ... - من و دوستم ... - من و همسایه‌ام ... - من و اساتیدم ... - من و همکارانم ... - من و کارمندان ادارات ... - من و روحانی محله ... - من و پزشکم ... - من و کسبه محله ... و - من و حاکمیت ... 👈 وقتی نمی‌شنویم طبیعتاً نیازهای همدیگر را نیز متوجه نخواهیم شد و طبیعی است شکل نگیرد. بدِ ماجرا هم اینکه ما بسیار پُرگو هستیم. !!می‌گوییم و می‌گوییم و همین گفتن برای ما توقع ایجاد می‌کند! هر کس می‌گوید من که هزار بار گفتم، غافل از اینکه هنوز ارتباط شکل نگرفته و او به خیال خود در حال گفتگوست. شاید وقت آن باشد که خوب و فعال شنیدن را تمرین کنیم. برایش ساز و کار بیندیشیم و تلاش کنیم نیازهای یکدیگر را به درستی بشناسیم. راستی چه دلایلی باعث شده ما همدیگر را نشنویم؟! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4 برای عضویت روی °پیوستن° کلیک کنید 👇👇
هدایت شده از کانال حمید کثیری
بوش وقتی می‌خواست به عراق حمله کند، ادعا کرد آنجا تسلیحاتی است که برای دنیا خطرناک است. بعدها حتی یک تصویر ساده از آن تسلیحات نشان داده نشد و مشخص بود آن دروغ‌ها صرفاً برای پذیرش حمله بوده است ... قریب به دو دهه گذشت که ترامپ رئیس‌جمهور شد، بسیاری از متفکران از جمله هنری ژیرو معتقد بودند دروغ‌های بی‌انتها در ساختار اجتماعی - سیاسی آمریکا که تبدیل به نوعی تربیت انسانِ آمریکایی شده بود، باعث شد مردم از بوش سوال نکنند چرا آن دروغ‌ها را گفتی و آن تسلیحات کجا بود؟! ترامپ نیز در بازه پایانی انتخابات طی ۱۴ روز، ۹۴ دروغ گفت. بدون اینکه کسی بعداً از او بپرسد این دروغ‌ها چه بود که گفتی؟! امروز هم کسی نپرسیده! طیِ یک هفته گذشته ما با حداقل ۷، ۸ دروغِ خیلی بزرگ در ایران روبرو بوده‌ایم و بد ماجرا اینجاست که جامعه‌ی ما بعد از قطعی شدن برخی موارد و ایجاد تشکیک در باقی آن‌ها، نیامده از رسانه‌ها و سلبریتی‌ها سوال کند که این دروغ‌ها را برای چه ساختید و برای چه منتشر کردید؟! اینکه حاکمیت در این باره وظایفی دارد یک سوی ماجراست اما سویِ شاید بدتر ماجرا این است که وقتی دروغ برای ما محرز می‌شود چرا نمی‌رویم از آن فلان سلبریتی که این حرف‌ها را منتشر کرده بپرسیم، این‌ها را از کجا آوردی؟! چرا عذرخواهی نمی‌کنی؟! چرا خطایت را جبران نمی‌کنی و ... شاید سلبریتی‌ها برای ما بزرگ‌تر از دروغ‌هایشان هستند، شاید ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
امروز دوستی می‌گفت: «چند روز قبل سر کلاس کارشناسی ارشد روانشناسی، استاد پرسید آخرین کتابی که خوانده‌اید چه بوده؟! بیشتر افراد حاضر در کلاس ساکت بودند. چند نفری گفتند همان کتاب‌هایی که برای کنکور حدود شش ماه قبل خواندیم! یک نفر هم گفت کتاب پائولو کوئلیو را اوایل تابستان خوانده و تنها رفیق ما بود که دو روز قبل از کلاس یک کتاب خوانده بود!» وقتی دانشجوی ارشد علوم انسانی کتاب نمی‌خواند، چه توقعی از باقی افراد جامعه داریم؟! همین دانشجو پس‌فردا حداقل از دو چیز شاکی است؛ یکی از اینکه در دانشگاه چیزی یاد نگرفته! و دیگری اینکه چرا مجبور است برای امتحان ۶۰، ۷۰ صفحه جزوه مطالعه کند!! کتاب بخوانیم. باور کنیم راه دوری نمی‌رود ☺️✋ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتماً ببینید 😁😂 👈 ببینید یاد چی و کی در این روزها می‌افتید؟! از این به بعد هر کی رو بگیرن، داستان همینه! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
قابل توجه قوه قضائیه محترم این روزها افرادی توسط قوه قضائیه بازداشت می‌شوند و بعد از تفهیم اتهام و طی مراحلی با قرار وثیقه آزاد می‌شوند و یا در بازداشت می‌مانند. تشخیص این موضوع نیز با قاضی پرونده است اما به نظر می‌رسد توجه به یک نکته بتواند در طی کردن روند قضایی پرونده این افراد کمک‌کننده باشد. اکثر این افراد جزو کسانی هستند که در دعوت مردم به آشوب‌ها، اغتشاشات و اعتراضات غیر مدنی بسیار موثر بوده‌اند. (اعم از سلبریتی و غیره) بعضاً آرزویشان این بوده و هست که برای لحظاتی هم که شده بازداشت شوند! چرا؟! مشخص است بازداشت آن‌ها مصادف است با رشد چند ده برابری، بلکه چند صد برابری رسانه‌شان. برابر است با ایجاد یک اعتبار اجتماعی عجیب و غریب برای آن فرد که تا پیش از این در مخیله‌اش خطور هم نمی‌کرده پس بدیهی است که خیلی از افراد دوست دارند پیشگام این موج باشند! (هر چند برخی نیز بدون توجه به بزرگ شدن رسانه، پس از بازداشت چنین برایشان ایجاد می‌شود) حتی برخی برای پُز دادن که ما خیلی جلودار هستیم و ... مدام اسکرین از گوشی‌هایشان را پخش می‌کنند که مثلاً private number به ما زنگ زده و ... اما بعد؛ وقتی فردی اینقدر رسانه را خوب بلد است و از قضا از هر فرصتی برای رشد رسانه‌اش استفاده می‌کند، عدم توجه به رسانه‌ی او در جرایم قضایی چه معنی می‌دهد؟! دقت کنیم شروین حاجی پور پیش از انتشار موزیک ویدئویِ رسانه‌ای ۲۰۰ هزار نفره داشت. با انتشار آن ویدئو و وایرال شدنش حدود ۵۰۰ هزار نفر شد و بعد از بازداشتش در کمتر از سه، چهار روز با یک رسانه ۲.۴ میلیون نفری روبرو شد!! درست مثل اتفاقی که برای امثال حسین رونقی در این روزها افتاده. رسانه امروز مهم‌ترین ابزار این جنس افراد است و ما کمترین توجهی به آن نداریم. رسانه‌ی همین افراد، یک قاتل به اسم که در مشهد دو نفر را با قمه کشته، تبدیل به قهرمان ملی می‌کند! این یعنی ما در کار را ناقص دیده‌ایم و چه در فهم آن، چه در تقنین، چه در اجرا و چه در مقام نظارت و برخورد قضایی با اختلال روبرو هستیم. مثال بزنم (همه‌ی این افراد در قوه قضائیه پرونده داشته‌اند) 👈 حسن آقامیری یکی از سردمداران این قصه بود، بلد بود چطور مردم را تهییج کند، یأس‌پاشی کند و رسانه‌اش را رشد بدهد. لگد می‌زند و رشد می‌کند! و باز هم لگد و باز هم رشد!! 👈 صادق زیباکلام لگد می‌زند و رشد می‌کند و باز هم لگد و باز هم رشد! 👈 محمود صادقی لگد می‌زند و رشد می‌کند و باز هم لگد و باز هم رشد! 👈 شاهین صمدپور، سیامک قاسمی و ... حتی بعضاً افرادی در بازداشت هستند اما رسانه‌هایشان فعال است و در حال لگد زدن هستند! این دیگر نوبر است!! به عنوان مثال به رسانه‌های توماج صالحی و مصطفی تاج‌زاده نگاهی بیندازیم!! یا بعضاً افرادی در بازداشت هستند ولی خانواده‌هایشان به اعتبار آن فرد، یک شبه رسانه‌دار می‌شوند!! نمونه بارزش حسن رونقی است! اگر جسارت نیست حکم این افراد نیز باید متناسب با جرمی که مرتکب شده‌اند باشد وگرنه چند روزی بازداشت و بعد آزادی او را تبدیل به قهرمان ملی خواهد کرد. حتی اگر آزاد هم نشود قهرمان می‌شود!! شاید اینکه این جنس افراد برای چندین سال ممنوع‌المنبر، ممنوع‌الرسانه و ممنوع‌الخروج شوند، حداقل کاری باشد که در مواجهه با آن‌ها می‌توان انجام داد. پازلی که هر بخشش نباشد کار ناقص می‌ماند! (این افراد رسانه را بسیار خوب می‌شناسند و هنر رسانه‌داری دارند و بُردشان قطعاً از شاعران زمان پیامبر بیشتر است!) این کار هم غیر معمول نیست! دو سال پیش یادتان می‌آید ایالات متحده با ترامپ چه کرد؟! او را دستگیر نکردند اما صفحه او با نزدیک به ۱۰۰ میلیون نفر در توییتر بسته شد و تا همین ماه گذشته اجازه ورود او به توییتر را ندادند!! این یعنی یک حکم متناسب با اندازه جرم فردی که امنیت کشور را می‌خواسته به خطر بیندازد. آنجا به توییتر نامه زدند، اینجا از خود فرد خواسته شود صفحه‌اش را حذف کند و ... (البته این موضوع جزئیات فنی دارد که باید از صاحب‌نظران مشورت گرفته شود!) این جنس افراد رگ حیات و ممات‌شان رسانه‌هایشان می‌باشد و از قضا با همین رسانه هم درآمد دارند و هم مملکت را به آشوب می‌کشند که البته برای مردمی که اثر این کار را نمی‌دانند، خیلی ملموس نیست که یک صفحه توییتر، یک پیج اینستا یک کانال تلگرام می‌تواند از یک تیربار وسط میدان انقلاب کشنده‌تر باشد. برای این افراد رسانه‌هایشان مهم‌تر از خودشان است!!! به نظر می‌رسد عدم توجه به این موضوع ما را با مشکلاتی به مراتب بزرگ‌تر از آنچه امروز شاهد آن هستیم روبرو خواهد کرد. مشکلاتی پیچیده‌تر در آینده‌ای نه چندان دور ... @hamidkasiri_ir
هیچ توجیهی برای وضعیتِ امروزِ اقتصادی کشور وجود نداره و طبیعتاً پذیرفته نیست. در واقع خیلی به مردم مربوط نیست که الآن ارز، خودرو، مسکن و ... اینطوری شده، اما هر تحلیلی این روزها دیدید اگر با نمودارهای بالا هم‌خوانی نداشت بکوبیدش به دیوار!! طبق این نمودارها قیمت دلار از ابتدای دولت آقای رئیسی تا ۴ آذرماه سال جاری بین ۲۶ تا ۲۹ هزار تومان در نوسان بوده ... از ۵ آذر ماه وارد کانال ۳۰ هزار تومان شده و تا امروز در کمتر از یک ماه به نزدیک ۴۰ هزار تومان رسیده ... یعنی نرخ ارز در پانزده ماه اول دولت نهایتاً ۱۵ درصد رشد داشته و در یک ماه اخیر ۳۵ درصد! حالا اینکه دلیلش توی دولت هست، توی مجلس هست، برای اغتشاشات هست، برای تحرکات دشمن هست یا ... هیچ کدام درد مردم رو دوا نمی‌کنه. آنچه راهگشاست مشاهده عینی، واقعی و حداقل میان‌مدتِ کاهشِ قیمت دلار هست! وگرنه در یک حاکمیت یک‌دست - حداقل در ظاهر - توجیهی برای این موضوع نمی‌تونه وجود داشته باشه... یادمه یکی از طرح‌های مهم آقای دکتر جلیلی برای انتخابات در مورد ساماندهی بود. نمی‌دونم اصلاً دیده شد، صحبتی در موردش شد، مورد بررسی قرار گرفت یا ...
برای تنظیم بازار خودرو، اجازه واردات خودروهایی داده شده که کف قیمت‌شون نزدیک به ۹۰۰ میلیون در میاد. خیلی خوبه 😐 جواز هر جور خودرویی رو هم بدیم، با توجه به تعرفه گمرکی ۱۰۰ درصدی برای خودرو و در نظر گرفتن سود ۲۵ درصدی برای واردکننده، یه خودرویی که مثلاً قیمتش ۲۰۰ میلیون هست، ۲۰۰ میلیون هم بابت گمرکی باید داد که میشه ۴۰۰ تومن، ۲۵ درصد هم سود واردکننده که میشه ۱۰۰ میلیون. یعنی شیرین یه ماشین ۲۰۰ تومنی میشه ۵۰۰ تومن. اینجوری همیشه خیال خودروساز داخلی راحت هست که ماشینش هر کاری کنه، بازم فروش میره. خوبه دیگه ...
🔴 چند لقمه درد دل 🔴 حالا که خیابان خلوت شده ... 1️⃣ شاید تا قبل از این، وقتی صحبت از تفکیک از می‌کردیم برای خیلی‌ها ملموس نبود اما الآن کاملاً قابل لمس است. امروز ظاهراً امنیت به جامعه‌مان بازگشته - حداقل در برخی ابعاد - اما آیا این به معنی ایجادِ احساسِ امنیت برای ماست؟ به نظر می‌رسد پاسخ خیر باشد! الآن بخش بزرگی از جامعه آماده است که فردایی نگران‌کننده‌تر از دیروز در پیش‌رویش باشد! و نمی‌شود به کاسب، کارمند، مادر، دانشجو و بچه مدرسه‌ای گفت که تو نباید اینجور فکر کنی، چون ما بیشتر از قبل نفت می‌فروشیم! و این یعنی گسترشِ احساسِ ناامنی. از قضا خیلی هم مُسری است! چه باید کرد؟! 2️⃣ بازار ارز هم مثل شرایطِ ناآرامِ اجتماعی در ماه‌های گذشته، در حال آرام گرفتن و است و می‌توان امیدوار بود که شرایط اقتصادی تا حدی توسط دولت در حال مدیریت است، اما سوال اینجاست که آیا ما مثل روزهای ابتداییِ اغتشاشات قائل به گفتگو با جامعه هستیم؟! همین سه ماه قبل بود که هر کسی که فکرش را هم نمی‌کردیم به مناظرات تلویزیونی دعوت شد و در مورد برخی از خط قرمزها صحبت کرد. افراد زیادی نیز به دانشگاه‌ها رفتند، به کف خیابان‌ها رفتند و با مردم و جامعه کردند. امروز چه باید کرد؟! 3️⃣ در روزهایی که شرایط ناآرام بود، همه گروه‌ها صحبت از با جامعه می‌کردند اما ظاهر امر نشان می‌دهد با آرام شدن فضا، بخش بزرگی از جامعه که ظاهراً امروز هم قدرت دست اوست نیازی به گفتگو احساس نمی‌کند، در حالی که ما هیچ راه گریزی از گفتگو نداریم و البته باید توجه کرد که گفتگو، است! و دیالوگ، گفت و دارد. قرار نیست صرفاً بگوییم، صرفاً مونولوگ کنیم! از قضا ابتدا باید بایستیم و مخاطب را بشنویم. لذا اینجاست که وقتی رییس‌جمهور می‌گفتند «دلایل گرانی‌ها را شفاف به مردم بگویید.» به نظر راهکار درست و کاملی نمی‌آمد. جامعه نیاز دارد تا را در عمل مشاهده کند و یا اینکه دقیقاً بنشینیم و با او گفتگو کنیم، نه سخنرانی، نه مذاکره، نه بحث، نه جدل، نه ...! که این‌ها هر کدام ساختار، اهداف و نتایج خود را دارند. (در مورد اینکه گفتگو چیست و تجربه جهانی در این باره چیست، خواهم نوشت) ما وقتی هنوز دقیقاً درد را نمی‌شناسیم، قرار است چه چیز را درست کنیم؟! 4️⃣ واقیعت تلخ این است که امروز جامعه خیلی مِیلی به شنیدن سخنرانیِ صرف از طرف ما ندارد! چرا؟! چون احساس می‌کند در خیلی از جاها خلف وعده کرده‌ایم! مردم تلاشِ برخی مسئولین را می‌بینند و این آرام‌شان می‌کند اما خلف وعده‌ها را یادشان نمی‌رود! مثلاً؛ 👈 لیست نمایندگان مجلس با طرح آرا نمایندگان، رأی آورد اما بعد از سه سال هنوز با آن بازی می‌کند! طرح را آنقدر توسعه دادند و به جاهایی برده‌اند که دیگر هیچ چیز در آن جا نمی‌شود! در حالی که ما صرفاً می‌خواستیم بدانیم کسی که به او رأی داده‌ایم چرا به طرحی/ لایحه‌ای رأی منفی می‌دهد و چرا مثبت؟! حالا؛ آیا همین نمایندگان مجلس به عنوان نماینده حاکمیت از سوی مردم پذیرفته می‌شوند؟! قرار است دقیقاً درباره چه چیزی برای مردم سخنرانی کنند که پای حرف‌شان بنشینند؟! 👈 دولت هم با وعده‌ی ساخت یک میلیون مسکن در سال، سبد رأیش را پُرتَرکرد اما بعد از ۱۵ ماه که وزیر عوض شد، وزیر جدید - مهرداد بذرپاش - در جلسه رأی اعتماد، تلویحاً اصل حرف را هوا کرد که یعنی امکان ساخت این میزان مسکن را نداریم! حالا دقیقاً قرار است در مورد چه چیز صحبت و سخنرانی کنیم و مردم هم گوش کنند؟! ✅ اما چه باید کرد؟! برای بازگرداندن ؛ یا باید خیلی خیلی خوب عمل کنیم و طعم خوش را به مردم بچشانیم یا در یک فضای دو طرفه با آن‌ها به گفتگو بنشینیم. خیال نکنیم چون خیابان خلوت شده، دیگر گفتگو ضرورتی ندارد!! درباره‌ی همه‌ی این‌ها باید با مردم کرد، یعنی ابتدا شنید و بعد گفت و دوباره شنید! در مورد هم باید گفتگو کرد. در مورد قرارداد ۲۵ ساله با هم باید گفتگو کرد. در مورد آنچه، ما مردم را نگران می‌کند و تصمیمش به حیات و ممات‌‌مان وابسته است باید گفتگو کرد. یعنی اول بشنویم، بعد بگوییم و دوباره بشنویم ...
تصریح (تفکر و تأمل و تعقل)
🔴 چند لقمه درد دل 🔴 حالا که خیابان خلوت شده ... 1️⃣ شاید تا قبل از این، وقتی صحبت از تفکیک #امنیت ا
🔴 ادعای شفافیتی که شفاف نشد! شاید الان صحبت کردن در مورد این موضوع بی‌وقت باشد، اما به نظر اگر گفته نشود هم دیگر وقتی باقی نمی‌ماند!! مهم‌ترین موضوعی که نمایندگان مجلس یازدهم برای رأی آوردن مطرح کردند، تصویب قانون بر آرای نمایندگان بود، اما سال سوم مجلس رو به پایان است و خبری از تصویب و اجرای آن نیست! البته صحبتش هم نیست! دغدغه‌اش هم نیست!! 🔻یک تجربه شخصی را بخوانید؛ انتخابات سال ۱۳۹۰ مجلس بود که فرصت شد با یکی از نماینده‌ها که چند دوره نماینده یک منطقه خاص بود، ولی مشخص بود الکی توی مجلس رفته، صحبت کنیم! دوست ما از او پرسید: الآن صحبت «سوال از رئیس‌جمهور» در مجلس مطرح است. آیا شما هم با آن موافقید یا مخالف؟! چرا؟! آقای نماینده خشکش زده بود! بعد از گذشت ۲۰ دقیقه و به این در و آن در زدن، آخر هم جواب نداد و مشخص بود که موضعی ندارد، اصلاً نمی‌داند چه باید بگوید! منتظر است ببیند فلانی و فلانی که از بزرگ‌ترهای مجلس آن زمان بودند، چه می‌کنند و بعد او هم همان کار را بکند!! اما بعد؛ کافی است بدانیم با طرح شفافیت آرای نمایندگان، هر نماینده موظف است به مردم توضیح بدهد که چرا به یک طرح/لایحه، رأی مثبت داده، چرا منفی و چرا ممتنع؟!! این یعنی؛ 👈 حتماً باید هر موضوعی که به صحن مجلس می‌آید را مطالعه کرده باشد. 👈 حتماً باید دلایلی برای کُنش خود داشته باشد که مردم را قانع کند. 👈 حتماً باید منافع مردم منطقه خود را بر منافع گروه‌های خاص ترجیح بدهد و یا اگر منفعت بالاتری برای موضوع وجود دارد، دلایلش را توضیح بدهد. 👈 نمی‌تواند بی‌کُنش باشد و صرفاً برود و بیاید! ژست نمایندگی مردم را هم بگیرد! 👈 و ... این موضوع حداقل باعث می‌شود افراد قوی‌تر، افراد کارآمدتر، افرادی که برای نماینده مردم بودن وقت می‌گذارند و افرادی که به جایی وصل نیستند، احتمال حضورشان در مجلس‌های آتی بیشتر شود. پی‌نوشت ۱: در هر حاکمیتی و در هر ساز و کاری، طبیعی است برخی از موارد باید بدون انتشار رأی نمایندگان، تصمیم‌گیری شود که مردم هم این موضوع را می‌فهمند. پی‌نوشت ۲: این طرح می‌تواند در آینده، سایر دستگاه‌های کشوری و لشگری را شامل شود اما اگر حسن نیتی وجود دارد، نباید به آن‌ها وابسته شود، نباید اینقدر سنگ را بزرگ برداشت که نشانه نزدن باشد!! ساده است، ابتدا باید از مجلس شروع کرد ...
🔴 ابهام و اُمید! 🔴 آگاهی از آینده 🔴 منطق «چه خواهد شد؟!» اگر در جامعه‌ای بمیرد، هیچ چیز زنده نخواهد ماند و امروز بیش از همیشه جامعه ما نیاز به امید دارد. یکی از مهم‌ترین پیش‌شرط‌های امید، آگاهی از «چه خواهد شد؟!» است! آگاهی از اینکه این دست فرمان فعلی چقدر به صلاح و فلاح ماست؟ چقدر عُقلایی است؟! چقدر سوایِ تأمینِ امنیت، زندگی کردنِ مردم در آن دیده شده است؟! اساساً چقدر روزمره‌ مسئله‌اش است؟! 👈 در جامعه‌ی ما مسئله‌هایی ساده ولی مهم وجود دارد که حداقل حقِ جامعه این است که درباره‌ی آن‌ها بداند «چه خواهد شد؟!» رویه‌ی مواجهه‌ی ما با اکثر مسئله‌ها نیز اینچنین بوده که جامعه درباره‌شان نمی‌دانسته «چه خواهد شد؟!» - با فرضِ اینکه تصمیم‌گیران می‌دانند! - و مردم به مرور و با مشاهده‌ی اثر آن موضوعات در زندگی‌شان متوجه شده‌اند که داستان از چه قرار است! خب طبیعی است در چنین شرایطی خیلی سخت است ... انسان و جوامع انسانی هوشمند هستند و اگر بدانند اتفاق بدی در پیش دارند، خود را برای آن آماده می‌کنند، اما اگر ندانند و ابهام داشته باشند، هر اتفاقی در آینده بیفتد، قطعاً فرصت‌هایی را از دست داده‌اند! بدِ ماجرا آنجاست که وقتی تکلیف‌مان با مسئله‌های ساده را روشن نمی‌کنیم، هر قدر هم دستاوردهای مهمی در گذشته ایجاد کرده باشیم، دیده نمی‌شوند و نمی‌توانیم با آن‌ها آینده را روشن کنیم. در جامعه‌ی ما نیز موضوعات زیادی وجود دارد که الآن درباره آن‌ها سکوت کرده‌ایم و گذاشته‌ایم تا گذر زمان، موضوع را برای مردم جا بیندازد. از قضا کسی هم دغدغه ندارد واضح بگوید «چه خواهد شد؟!» مثلاً؛ 👈 قرار بود در دولت با یک انقلاب اقتصادی روبرو شویم. طرحی که صرفاً برای نانوایی‌ها و چهار کالای روغن، مرغ، شیر و تخم‌مرغ اجرا شد و الباقی‌اش معلوم نیست «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد وضعیت اینترنت و شبکه‌های اجتماعی هیچ کس نمی‌داند «چه خواهد شد؟!» و این عملاً هرگونه برنامه‌ریزی را برای کسب و کارهای ریز و درشت مختل کرده. 👈 در مورد مسئله‌ی حجابِ مردان، زنانِ و فضای شهریِ‌مان هیچ کس نمی‌داند برنامه‌ای وجود دارد یا خیر؟! و البته «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد قانون مالیات بر عایدی سرمایه کسی نمی‌داند «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد خودرو و مافیای عجیب پشت سر آن، مردم در یک «چه خواهد شدِ» ناامیدانه هستند! 👈 در مورد سلبریتی‌ها، دوگانه‌سازها و کسانی که هر روز و به هر بهانه‌ای جامعه را به جان هم می‌اندازند کسی نمی‌داند تکلیف برخورد با آن‌ها «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد قرارداد ۲۵ ساله با چین هیچ کس نه می‌داند چیست و نه می‌داند بعد از شروعِ آن «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد برجام و FATF جامعه نمی‌داند «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد ... در چنین شرایطی و امید در جامعه واقعاً کار سختی است. حداقلِ حقِ مردم این است که درباره آنچه به سادگی زندگی‌شان را تحت تأثیر قرار داده - و یا خواهد داد - بدانند «چه خواهد شد؟!» ما وقتی در مورد تصمیمات ساده‌ی پیش رو ابهام داریم، نمی‌شود توقع کرد افقِ چند ده سالِ پیش رو برای جامعه مثبت باشد و بدین واسطه برایش امیدآفرینی کرد. ابهام واقعاً است و روان فرد و جامعه را آزار می‌دهد!