eitaa logo
تصریح (تفکر و تأمل و تعقل)
77 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علی حدادی، عضو کمیسیون ماده 10 احزاب، در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، از رد صلاحیت آذر منصوری به عنوان دبیرکل جبهه اصلاحات در جلسه این کمیسیون خبر داد. حدادی اظهار کرد: موضوع صلاحیت خانم منصوری در آخرین جلسه کمیسیون ماده 10 احزاب بررسی شد و به جهت محکومیت قضایی وی، صلاحیت ایشان مردود اعلام شد و بنابراین انتخاب وی به عنوان رئیس جبهه اصلاحات خلاف قانون است. عضو کمیسیون ماده 10 احزاب،‌ تصریح کرد: همچنین خانم منصوری به جهت سابقه محکومیت قضایی، حتی صلاحیت عضویت در شورای مرکزی حزب اتحاد ملت را نیز دارا نمی‌باشند. پیش از این مالک شریعتی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون ماده 10 احزاب، در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، با اشاره به محکومیت قضایی آذر منصوری گفته بود: در این رابطه قبلاً آقای مرادی دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب، مصاحبه کرده بودند که طبق مفاد قانون نحوه فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی خانم منصوری به دلیل محکومیت قضایی منجر به محرومیت اجتماعی و قطعی بودن آن حکم، صلاحیت عضویت در کادر رهبری حزب را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ندارد.
23.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ▫️حجت الاسلام شیخ سعید غفارزاده: اهمیتِ مجلس امام حسین علیه السلام... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2701656131C4131862d5b
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به جهنم که ۲۰۰ نماینده با من دشمن شدند | صحبت‌های تند علی اکبر رائفی‌ پور درباره بخش‌نامه پرحاشیه معاون سیاسی وزارت کشور و واکنش نمایندگان مجلس 🔸 دفاع رائفی پور از بخش نامه وزارت کشور و انتقاد از ۲۰۰ نماینده مجلس؛ بهتر از این بخش نامه مگه داریم ؟! ┏━━ °•🖌•°━━┓ @mojahedan_14 ┗━━ °•🖌•°━━┛
حجت الاسلام و المسلمین آقای تقی‌زاد از فضلای حوزه خاطره‌ای از علامه برای حقیر (مرحوم انصاریان خوانساری) نقل کردند؛ ایشان فرمودند: روزی جهت امر خاصی به محضرشان مشرف شدم آن مهم به لطف و مرحمت ایشان به خوبی انجام شد؛ موقع خداحافظی کنار درب منزل در حالی که با آن مقام و جایگاه متواضعانه مرا بدرقه می‌کردند خدمتشان عرض کردم آقا دعا کنید امام حسین ما را از خودش جدا نکند ایشان با همان لهجه شیرین آذری که داشت و با لرزشی که این اواخر در صدای ایشان بود فرمودند: «نَمی‌کند» (فتحه نون و غلظت کاف) سپس در حالتی که اشک در چشمان ملکوتیشان حلقه زده بود فرمودند: ما عبد گریز پاییم آنها کسی را از خود جدا نمی کند بلکه برای هدایت به دنبال ما هم می آید. . کتاب آشنای آسمان خاطرات مرحوم حاج محمدتقی انصاریان خوانساری از مرحوم علامه طباطبایی/صفحه ۱۵۹ . علیه‌السلام علیه‌السلام @varesoon
※ مجموعه داستان ۱ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز اول | عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی ※ عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیام‌کنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت. ✘ پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد. نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمه‌ای دید و پرسید که آن از کیست؟ گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی. امام(ع) کسی را نزد او فرستاد، تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند. پس از آن امام حسین(ع) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت، و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه می‌کند، آیا نمی‌خواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته می‌شوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته‌ام.» ✘ امام (ع) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند: «و ما کنت متخذ المضلین عضدا؛ ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم.» اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم می‌اندازد و هلاک می‌شود. ــــــــــــــــــ پ. ن : داشتم به خودم فکر می‌کردم: از روزی که فهمیدم باری بر زمین هست، که باید بروم و بلندش کنم که یقیناً جمعیتی را به امامشان می‌رساند، تا روزی که این تصمیم عملی شود، یکسال طول کشید و من مصمم بودم که عملی نشود ! یکسال من " عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی " بودم، و این بار بزرگ، کم و بیش بر زمین ماند، تا ... امروز می‌فهمم رحم خدا را و منّت امام را، که نگفت برو، احتیاجی به تو و خودکارت ندارم! ※ چشمانش را بست و ۳۶۵ روز بعد راهم داد!
یزید دقیقا همان چیزی است که امروز لیبرال مسلکِ سکولار و یعنی سلبریتی های بی خاصیت میخواهند: 🔸اهل عشق و حال است. عرق‌ ناب ایتالیایی میخورد و ادکلن‌های اروپایی میزند. لباس‌های جذاب می‌پوشد و خوشتیپ است. پارتنر چشم‌آبی خارجی دارد. مشاوران کروات‌بسته رومی دارد. پِت و حیوان‌خانگی دارد؛ انیمال‌لاوِر است. 🔹اهل شعر و شاعری است و عاشقی دل‌خسته. روشنفکر است و به مردم‌اش آزادی‌های فردی و جمعی می‌دهد. دیسکوها و کلاب‌های بزرگ برای جوان‌ها ساخته. به عقاید همه اقشار احترام میگذارد. 🔸میخواهی عابد و عارفی سینه‌سوخته با پیشانی پینه‌بسته در مدینه و بصره باش یا جوانی آتئیست و اهل دنس و کلوپ در دمشق. همه را در دایره اسلام خود نگه‌ می‌دارد. 🔹 میگوید کسی را طرد نکنید. دوقطبی درست نکنید. برای بت‌پرست‌های شام، بت‌های بزرگ و طلایی از شرق‌آسیا وارد میکند و برای مسلمان‌های دوآتیشه، مسجد‌های متنوع و مختلف می‌سازد. 🔸وفادار به آرمان «عیسی به دین خود، موسی به دین خود». دین را قاطی سیاست‌ نمیکند. از یهودی و مسیحی و مسلمان به یک اندازه در دربار خود استفاده می‌کند. معتقد به دولت فراگیر و پلورالیسم دینی است. 🔹برای سلبریتی‌ها ارزش و احترام قائل است و هوای‌شان را دارد. به سفارش یک‌ سلبریتی، مهم‌ترین زندانی سیاسی خود را آزاد میکند. یزید تمام صفاتی که در جهان مدرن امروز به‌عنوان «ارزش» شناخته می‌شوند را دارد. 📌 هرازگاهی نگاهی به ارزش‌های خودمان بیندازیم. رسانه در بلندمدت صفاتی را که قبلا تف و لعن می‌کردیم به‌عنوان ارزش و نقطه‌قوت به‌ خوردمان می‌دهد. به خودمان که می‌آییم می‌بینیم عاشق ویژگی‌های دیو کودکی‌هایمان شده‌ایم! و یزیدی که شدیداً ازش بیزاری میجوییم ، در درونمان موج میزند!!!
هدایت شده از شعله ی طور
25.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احوال حداث الحسین علیه السلام در روز محشر ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف @m_h_esfahani
با این رفتارهای دوستانه و دل بده قلوه بگیر با بعضی ها ، گویا از دید آقایونِ مدعی ولایتمداری کلماتی مثل فتنه، سران‌فتنه، ضدانقلاب، باغی انقلاب و... برای سرکار گذاشتن امت حزب‌الله طراحی شده آیا ؟!؟!؟!!
مجموعه داستان ۲ |ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز دوم | عبدالله بن مطیع پرده اول : ※ وقتی امام(علیه‌السّلام) به عبدالله رسید، او امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد. آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه می‌روم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد. اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟ عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک می‌شوند. پرده دوم: امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد. عبدالله به امام حسین علیه‌السّلام گفت: ‌ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟ امام (علیه‌السّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است. عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند. هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند». ـــــــــــــــــــــــ پ. ن : ※ عبدالله بن مطیع دوبار امام را در مسیر دید ! و دوبار فقط او بود که امام را نصیحت می‌کرد! گویی او امام بود و حسین علیه‌السلام مأموم. ازسویی عبدالله انگار، بالاتر از چاهِ آبش همّی نداشت! و دغدغه‌ای بالاتر از پر آب شدنش! داشتم با خودم فکر می‌کردم، آدم امام را هم که به چشم ببیند، باز از پنجره‌ی فهم خودش می‌بیند، از پنجره‌ی آرزوها و دغدغه‌هایش. دارم یکی یکی ورق می‌زنم روزهایی را که حالِ خوش دعایی دست داد و من همه چیز خواستم جز همراهیِ امام را ! همان " فمعکم معکم، لا مع غیرکم " را ! همان " فقط تو و دیگر هیچ " را! ✘ من قطعاً اگر به چشم سر هم امام را می‌دیدم، همان را می‌خواستم که پادشاهِ قلب و ذهنم بود. چقدر "عبدالله بن مطیع"هایی در درون من جریان دارد و نمی‌شناختمش!
تصریح (تفکر و تأمل و تعقل)
با این رفتارهای دوستانه و دل بده قلوه بگیر با بعضی ها ، گویا از دید آقایونِ مدعی ولایتمداری کلماتی م
و البته اینکه محمد خاتمی، هَوَلِ عکس گرفتن با منصوبان و منسوبان رهبری است، دلیل عمده به چشم آمدن بخاطر بحث است. نه اینکه فقط منصوبان رهبری، هوشیاری نداشتند که خاتمی از هر فرصتی برای چسباندن خود به مرکز قدرت، دریغ نمی‌کند و اتفاقا این، نقطه ضعف اوست! حالا این چرا اصرار دارند، دولت و مجلس را دوباره بگیرند؟! چون ساخته شود، بر صداوسیما اعمال نفوذ کنند، محیط زیست ایران را به یغما ببرند و سیاست خارجی را با غرب تنظیم کنند و...