بصيرت حضرت اباالفضل در روز تاسوعا و عاشورا
◾ امام خامنه ای : بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او #بصیرت را بیشتر نشان داد.
▫️ در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان بر خورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما!
◾ نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا اینکه به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: اباالفضل العبّاس - برادر بزرگتر - جعفر، عبداللَّه و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسینبنعلی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است. ٧٩/١/٢۶
#تاسوعا
@tasvirr
#تاسوعا
حسین قدیانی:
حاجمنصور در زیارت عاشورای ۶۴ اینجور روضه میخواند:
"عبد خالص و مطلقه برای حسین! هر چی بگه، گوش میده! یک یک همه رفتند! آتیش گرفت! اومد با ادب، سلام کرد! آقاجان! میشه حرفی بزنم؟ میخوام عرض کنم؛ این سینهام داره سنگینی میکنه! به قول ما حرف چی میشه معنیاش؟ یعنی دارم میترکم، داغون میشم! آقاجان! دیگه نمیتونم صدای این بچهها رو بشنوم! اجازه بده برم!
تمام مقاتل نوشتن؛ اینقدر ابیعبدالله گریه کرد! فرمود؛ تو پشت و پناه منی! تو صاحب لوای منی! عباسم! انی سلم لمن سالمکم... به ابالفضل داری میگیا! این چند روزه میخوای مزد بگیریا! اونایی که مریض دارن! اونایی که گرفتارن! اونایی که گرهی کور به کارشون خورده! انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم...
تو طبیب دل بیمار منی، سید و سرور و سالار منی؛ تن من شعلهور از آتش عشق، تو شفای تن تبدار منی؛ حسین جان! مهر سوزان! نظری کن به قمر، که به راه تو ز جان کرده گذر؛ مادرم گفته غلامت باشم، خادم درگه مامت باشم؛ من نوکر مادرتم! چقدر قشنگ عباس حرف زده! گفت در بستر اندوه پدر، بابام علی گفت که فدایی قیامت باشم؛ میذاری برم میدون جونم رو قربونت کنم؟ هان کاندر حرمت یاری نیست، از چه هنگام وفاداری نیست؛ کودکان از عطش افروختهاند، چشم امید به من دوختهاند؛ بس که گفتند عمو تشنهلبیم، به خدا قلب مرا سوختهاند؛ حسین جان! اجازه بده برم! دارم میمیرم از صدای العطش بچهها!
ابالفضل... ابالفضل... صداش نمیزنی؟... آهشان تاب و توانم برده، دل سقای تو را آزرده؛ حسین جان! عاشقم عاشق دیوانه منم، گرد طفلان تو پروانه منم؛ آنکه صبرش ز جفاهای عدو، شده لبریز ز پیمانه منم؛ بر سر عشق تو پیمان بستم، که نهم بر سر راهت دستم"!
اگر شهادت عباس، کمر حسین را شکست لیکن وداع ابالفضل، دل آقا را شکست! که #عباس تمام هستی #حسین بود! و علمدار سپاهش! تا پیش از این، هر که اذن جهاد میگرفت، حسین دلش قرص به وجود عباس بود اما حالا چی؟ کیستی تو ای عباس که هر شاعری وقتی شک کرد نکند در فلان بیت، مقام تو را زیاد برده بالا، شباهنگام خواب #فاطمه را دید که مبادا حذف کنی بیتت را! درست گفتی! پسرم عباس همین است! و یا خواب سیدالشهدا را که حذف نکن جملهات را! و شک نکن که تمام امید من به عباس بود! جوری بزرگی یا عباس که انگار جز تو خاطرهای نداریم! و گویی تمام تاریخی! و اسباب امید قرون و اعصار! و مسبب مانایی زمین و آسمان! یادش به خیر! چقدر دعوا میکردیم در بچگی که در دسته کداممان پرچم تو را برداریم؛ از بس پرچمت بالا بود! به جان امالبنین راست میگویم...
#حسین_قدیانی
🌺🇮🇷🌼🇮🇷🌻🇮🇷
📡کانال تصویر👇
https://eitaa.com/tasvirr
https://sapp.ir/tasvirr