تصویر
#سوم_خرداد نماد توکل به خدا بدون تکیه به کدخداست. پ.ن: روز آزادسازی خرمشهر گرامی باد/برای حل مشک
🔴 همچون #خرمشهر، دولت را باید آزاد کنیم
🔻خرمشهرها هنوز در محاصره اند
1⃣ فرمودند زمینه روی کار آمدن یک #دولت_جوان و #حزباللهی را فراهم کنید. چرا؟ چون امروز دولت تحت تصرف تفکری غیرانقلابی است که اقتصاد کشور را متلاشی کرده، سیاست خارجی مملکت را به دستان دشمن گره زده و فرهنگ را عملاً بیصاحب رها کرده؛ امروز دولت اسیر جماعتی است که نه دیروز برنامهای داشتند و نه امروز چارهاندیشی و نه برای فردا طرح و برنامهای! جماعتی کهنسال که هرکدام خداوندگار رِندی و پولجمع کنی و اشرافیگری در تخصص خود است! یکی پدر مدارس غیرانتفاعی است در جایگاه آموزش و پرورش، یکی پدر بساز بفروش است در صدارت وزارت راهومسکن، یکی ارباب شرکتهای خصوصی است و برکرسی وزارت صنایع، یکی پولدارترین جامعه سرمایهداری پزشکی است در راس وزارت بهداشت و دیگران همچنین!
2⃣ دولت را باید نجات داد اما چگونه؟ تجربه #خرمشهر – خونین شهر- امروز در برابر ماست؛ خرمشهر که به دلیل خیانت و عدم پشتیانیِ دولت وقت از نیروهای نظامی و مردمی سقوط کرد بعداز چندسال بالاخره با پشتیبانی یک دولتی انقلابی از سپاه و ارتش و همراهی مردم آزاد شد و خداوند متعال اراده کرد تا خرمشهر را بدست فرزندان خمینی از دستِ کدخدایِ جهانخوار و کدخداپذیرانِ وقت آزاد کند. امروز هم خرمشهرهایی داریم در محاصره. خرمشهرهای اقتصادی و فرهنگی ما در محاصره و تحریم و هجوم دشمنان و افسرده سازان داخلی اند.
3⃣ در این نبردِ نرم با جبهه گسترده دشمن، نصف کار توجیه خودی هاست. توجیه خودی ها نیمی از وظایف ماست؛ اینکه خودی ها باید بدانند کجایند؟ اولویت چیست؟ دشمن اصلی کیست؟ با دشمن چگونه مواجه شوند؟ چگونه حمله کنند و به چه شکل دفاع؟ و چگونه #آرایش_جنگی بگیرند؟ جوانان انقلابی در سطح کشور کم نیستند؛ مساجد؛ هیئات؛ تشکل های دانشجویی؛ حوزه های علمیه؛ سپاه و بسیج و غیره. اگر همه توجیه شویم و به وظایف خود آگاه شویم نصف کار انجام شده است.
4⃣ تبیین: فایده در #تبیین است. باید عمق مسائل را برای خودی ها و سطح جامعه روشن کرد. مهم ترین مسئله ای که باید برای جامعه تبیین کرد تبیینِ «ما می توانیم» است. نقطه اختلاف ما با جریانِ کدخداپذیران همین است؛ ما ادعا داریم که « #ما_می_توانیم»؛ و آن را در آزادسازی خرمشهر نشان دادیم که «توانستیم»؛ اما جریان #مترجم و مقلد غرب، مدعی است که « #ما_نمی_توانیم»! این جریان در عمل نشان داده است که واقعاً «نمی تواند!». در حوزه مدیریت کشور، «نمی تواند» اما می خواهد این عدم توانایی خود را به همه ملت تعمیم دهد.
5⃣ معتقد است نقاط قوت ما اعم از هسته ای و موشک و دفاعی و نفوذ منطقه ای و سایر صنایع پیشتاز ما باید تعطیل شوند تا نقاط ضعف یعنی مشکلات اقتصادی بهبود پیدا کند! این جریان معتقد است کلید حل مشکلات در وین و واشنگتن و پاریس و لندن است نه در دست جوانانی که خرمشهر را آزاد کردند! تمامِ هم و غم این جریان این است که «ما نمی توانیم» پس باید مطیع غرب باشیم. به عقیده این جریان راه پیشرفت از «راه حل واشنگتن» می گذرد و باید تابعِ «منشور آتلانتیک» باشیم. راه حلِ این جریان برای تولید فقط «صنعت ترجمه» است. ترجمه نظریات 100 سال و 200 سال پیش اروپایی ها و آمریکایی ها را تولید علم می داند و معتقد است که حذف این ها از دانشگاهها یعنی ضدیت با علم! اما دانشمندان جوان ما را از صنایع هسته ای اخراج کرده و به فاضلاب می برد!
6⃣ گفتمان #ما_نمیتوانیم معتقد است ما باید در سیاست خارجی کوتاه بیاییم تا «نفت خام» بفروشیم و ارز و کالا وارد کنیم! شدیداً برروی غرب و یافته های غرب تحجر و جزمیت دارد و نقد وحشیگری و جنایات غرب را تابو می داند؛ معنای واقعی داعش و طالبانیسم همین است. طالبانیسم یعنی تحجر بر روی یک سری مفاهیمِ غلط و مقابله با عقلانیت! عقلانیت می گوید ما باید روی پای خودمان بایستیم اما اینها با این عقلانیت مقابله می کنند. اساس تهاجم فرهنگی همین است که حسِ «اعتماد به نفس» جوانان و ملت را تضعيف کنند و به باور ایرانی بقبولانند که تو نمی توانی! جریان غرب گرا می گوید باید مطیع غرب باشیم تا پیشرفت کنیم. به عقیده این جریان باید همچنان «زمین بدهیم و زمان بگیریم» تا خرمشهر سقوط کند. اما برادران بدانید اگر زمین دادیم زمان هم می گذرد و سرانجامی به جز سقوط نخواهیم داشت.
7⃣ باید بدانیم که نقشه راه، خرمشهر است نه برجامها! تبیین «ما میتوانیم» و جریانِ «ما نمیتوانیم» برای مردم مهم ترین راهبرد تشکیل "دولت جوان و حزباللهی" است. تردید نکنیم که راه عبور از مشکلات کشور از خرمشهر می گذرد. ما باید داستان خرمشهر را نو بخوانیم و ماجرای برجام را واضحتر به مردم بگوئیم.
#داود_مدرسی_یان
🌺🇮🇷🌼🇮🇷🌻🇮🇷
📡کانال تصویر👇
https://eitaa.com/tasvirr
https://sapp.ir/tasvirr
⭕️ چمرانی که نمیشناسیم
🔹 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان میشناسیم، خیلیهایمان با عکسهای قشنگ و برخیهایمان هم با دستنوشتههای شورانگیز و زندگینامهاش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانهایم. برایمان این جملهی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمهاش مثل #چمران_زیستن است.
🔸 چمران را به ظاهر زندگی مادیاش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته مالی درست درمانی. میگویند وقتی شهید شد وسایل خانهاش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگیاش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد.
🔹 رک و روراست اگر امروز یک جوان #حزباللهی اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگیاش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت میکنند؟ همین جماعت حزباللهیها را میگویم. نمیگویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟
🔸 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۱۴۰۱ میخواهد اینطور زندگی کند، میخواهد این مَنش را در زندگیاش پیاده کند، نمیخواهد همه زندگیاش خودش و زن و بچهاش شود، میخواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگیاش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی میشنوید؟
🔹 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس میخواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگیشان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمیکند. مردم را میبینم که به هر سو میدوند، کار میکنند، زحمت میکشند، تا به نقطهای برسند که به آن چشم دوختهاند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم."
🔸 چند درصد یا چند دهم درصد از جوانهای ما حزباللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور....
➖ توصیف این زمانه را باید سید مرتضی #آوینی بکند با آن قلم فاخرش:
🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائرهالمعارف خويش معنا کرده است. #بيدردي و لذتپرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدانهاي ورزش تا کلاسهاي دانشگاه، «ربالنوع تمتع» است که پرستيده ميشود و باز در اين ميان، بسيجي حزبالله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر ۱۰ » به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"
✅ مستضعفین tv