eitaa logo
توسل به شهدا
116 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
9.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 شهید صادق گنجی نام پدر:كرم تاریخ تولد:1342/02/06 محل تولد :بوشهر - دشتستان تاریخ شهادت :1369/09/28 محل شهادت :لاهورپاكستان مسئولیت :مسئول خانه فرهنگ آرامگاه : گلزار شهدا_ دشتستان. 📚کتاب مربوط به شهید :سفیر شهيد صادق گنجي اصلی ترین معیارهای خويش را اسلام، انسانیت، اخلاص و دوستی مي دانست. 🌷 شهادت، لباس تک سایز یادم هست یک روزی شهید آوینی، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم. شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو شهید بودم. شهید گنجی خطاب به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی! دیگر باب شهادت هم بسته شد». آوینی در جواب گفت: «نه برادر، شهادت لباس تک‌سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می‌کنی، مطمئن باش»! من که میان این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز  می‌کنم؟». شهید آوینی در جواب گفت: «تو در کوله‌ات چیزهایی داری» و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کوله‌ات چیزهای دیگری هم هست که نمی‌دانم چیست، هر وقت کوله‌‌ات سبک شد، پرواز خواهی کرد». مدتی پس از این گفت‌وگو مرتضی آوینی به شهادت رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شهید شد 🌼شادی روح همه شهدا و .🌼 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 شهید سعید قارلقی نام پدر :لطف اله تاریخ تولد:۱۳۴۵/۱۱/۱۲ محل تولد: تهران. تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۳/۶ محل شهادت:سامرا،عراق موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا قـطعـه :۲۷ ردیـف : ۴۵ شـماره :ش قرار بود در منطقه فلوجه پلی احداث کنند، چون او در معماری و عمران سر رشته داشت گفت مسئوليت آن با من، است يک شب تا صبح کار کرد. برای نماز صبح و استراحت به محل استقرار خود برگشت. بعد از چند ساعت دوباره به محل احداث پل رفت. ساعت ۷ يا ۸ صبح به وقت ايران بود که دلم شور افتاد به دخترم گفتم با بابا تماس بگير ببين چکار ميکنه؟ تماس گرفت، گفت: خوبم الان هم می‌خواهيم ادامه کار احداث پل را شروع کنيم، شما تلفن را قطع کن. من ۱۰ دقيقه ديگر تماس می‌گيرم. الان چند سال از آن ۱۰ دقيقه گذشته است...💔 ظاهرا آن يکی دو ساعتی که اينها برای نماز و استراحت رفته بودند داعشی‌ها زير ماشين آنها مواد منفجره کار گذاشته بودند، اينها هم بی‌خبر تا ماشين را روشن می‌کنند منفجر می‌شود. يعنی دو سه دقيقه قبل شهادت من دلم شور افتاد، تماس گرفتيم و او داشت به سمت ماشين می‌رفت تا روشنش کند. سراسر زندگی حاج سعید به جهاد و مبارزه گذشت. شهید قارلقی به پسرش وصیت کرده بود که قبل از خاکسپاری اش، زیارت عاشورا را در مزار او قرائت کنند. 🌼 شادی روح همه شهدا و ...🌼 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 شهید هادی شجاع نـام پـدر :ناصر تـاریخ تـولـد :۱۳۶۸/۰۸/۲۳ مـحل تـولـد :تهران سـن :۲۶ سـال تـاریخ شـهادت :۱۳۹۴/۰۷/۲۸ مـحل شـهادت :سوریه نـحوه شـهادت :توسط تروریست های تکفیری موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا امامزاده عباس قـطعـه :۱ ردیـف :۵ شـماره :۸ همسرش‌میگفت‌: وقتایی‌که‌ناراحت‌بودم‌با‌اینکه سرش‌دادمی‌زدم‌میگفت‌: -جان‌دل‌هادی....؟ چند‌هفته‌بیشتر‌از‌شهادتش‌نگذشته‌بود یه‌شب‌‌که‌خیلی‌دلم‌گرفته‌بود‌ قلم‌و‌کاغذ‌برداشتم‌شروع‌کردم‌ به‌نوشتن...از‌دل‌تنگم‌گفتم... از‌عذاب‌نبودنش‌براش‌نوشتم‌،هادی... فقط‌یه‌بار فقط‌یه‌باردیگه‌بگو‌جان‌دل‌هادی....💔 نامہ‌رو‌تازدم‌وگذاشتم‌رومیز‌خوابیدم‌.... بعد‌شهادتش‌بهترین‌خوابی‌بودکه‌میشد ازش‌ببینم...دیدمش...صداش‌کردم‌... بهترین‌جوابی‌ که‌میشد‌ازش‌بشنوم... -جان‌دل‌هادی...؟ چیه‌فاطمه؟ چرا‌اینقدر‌بی‌تابی‌میکنی...؟ توجات‌پیش‌خودمه‌شفاعت‌شده‌ای...💔 🌼شادی روح همه و 🌼 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 ✍آخرین بار که قاسم آمد مرخصی، دخترش تازه متولد شده بود. به همین خاطر قرار گذاشته بودیم بر خلاف معمول ، ده روز در شهر بمانیم. اما یکی دو بیشتر از مرخصی نگذشته بود که قاسم زنگ خانه ی مرا زد  و گفت: «مهدی! می خوام برگردم جبهه!» گفتم: «بی خیال قاسم! تو که تازه بچه‌ات به دنیا اومده!» گفت: «مهدی!  دخترم خیلی شیرین و دوست داشتنیه. می‌ترسم اون قدر وابسته‌اش بشم که دیگه نتونم برگردم جبهه، پس بهتره کمتر بمونم.» اصرار من فایده ای نکرد و برگشتیم جبهه. مدتی بعد از بازگشتمان به منطقه، عملیات «بیت المقدس ۴ » در منطقه «سد دربندی خان» شروع شد. چند روز بعد در پدافندی همان عملیات، روی تپه «المهدی» ، قاسم به سمت پایین تپه «المهدی» رفت تا نیروهای «گردان عمار» را  به بالای تپه هدایت کند و «گردان حمزه» محور پدافندی را به «گردان» عمار تحویل بدهد. تاخیر قاسم دلم را شور انداخته بود که از پایین تپه بی سیم زدند و گفتند قاسم هنوز نرسیده است. من و اکبر طیبی معطل نکردیم. در همان مسیری که قاسم در آن حرکت کرده بود شروع کردیم به دویدن. زیاد جلو نرفتیم که پیدایش کردیم. ترکش خمپاره خورده بود به سرش و در حالت سجده به شهادت رسیده بود. 📆امروز مصادف شده با سالروز شهادت ...🌷🕊 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و ...🌼 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 شهید محمد سعید کناری نام پدر :عبدالعزیز تاریخ تولد: ۲۴ اسفند ۱۳۴۷ محل تولد: خوزستان – خرمشهر سن: ۱۸ سال تاریخ شهادت: ۵ بهمن ۱۳۶۵ محل شهادت: شلمچه عملیات: مرحله سوم کربلای ۵ یگان: لشکر ۱۰ سیدالشهدا – گردان علی اکبر مزار: کرج – امامزاده محمد 🌷راوی ← شهید سعید کناری از بچه های خرمشهر بود که بعد از جنگ به کرج و محله کارخانه قند مهاجرت کرده بود. سن و سالش کم بود ولی همیشه آرزوی حضور در جبهه را داشت. زمانی که سنش بالا رفت و اجازه حضور به ایشان داده شد، با وجود مشکلات مالی فراوان خانواده در جبهه حضور پیدا کرد و به فیض عظمای شهادت نائل شد.🕊 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و صلوات🌼 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 محل تولد: دهبید فارس تاریخ تولد : 1334 وضعیت تاهل : متأهل تاریخ شهادت : 1365/10/04 پس از فتح خرمشهر، مسئولیت آموزش نظامی پادگان 21 حمزه و سپس مسوولیت فرماندهی یگان دریایی لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) را به عهده گرفت. وی درنهایت در عملیات کربلای چهار در جزیره بوارین درسال 1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار:گلزار شهدای علی بن جعفر 🌷_ حاج اکبر نسبت به ازدواج جوانان آماده‌ی ازدواج مجرد خیلی اهتمام داشت... بعضی مواقع به شوخی می‌ گفت: من چهل تا داماد دارم. چون واسطه ازدواج چهل نفر شده بود. با خانمش صندوق خیریه‌ی ازدواج تشکیل داده بودند تا ازدواج های آسان را ترویج کنند. در اش آورده بود: از ثلث مالم ۲۵ هزار تومان به دختری در فامیل که قصدِ ازدواج دارد بدهید. اگر کسی در فامیل نبود، آن را به غیر فامیلی که قصد ازدواج دارد بدهید 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و صلوات🌱 🌷روحش-شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 نام پدر : عربعلي محل شهادت : كرخه – فتح المبين تاریخ تولد : 1343 تاریخ شهادت :02/01/1361 🌷 مادرش گفت:‌مسلم جان! روله! الان باید دنبال درس و مشقت باشی. تازه دیپلمت رو گرفتی و باید درست رو ادامه بدی! پیشرفت کنی! بتونی برای خودت کسی بشی! مسلم به مادرش گفت: «مادر! حرفت کاملاً درسته! اما شنیدی خرمشهر سقوط کرده؟!» مادرش پاسخ داد: «آره پسرم! می دونم! مسلم گفت:مادر! ناموس اونا با ناموس تو چه فرقی داره؟! مادرش حرفی نزد. قدری سکوت کرد و گفت:به خدا سپردمت مسلمم! خدا پشت و پناهت روله! برو! برو ولی با پیروزی برگرد! فتح المبین پیروز شد، اما مسلم روی شانه های رفقایش برگشت. 📜 فرازی سلام به امام امّت و رهبر گرانقدر اسلام و مسلمين امام خميني و رئيس جمهور محبوب حضرت حجت الاسلام و المسلمين خامنه اي و سلام به رزمندگان اسلام در جبهه غرب و جنوب و سلام بر خانواده ام . ملّت ايران بايد بدانند كه من با اعتقاد كامل به مكتب اسلامي محمدي صلي الله عليه وآله پا به عرصه ميدان گذاشته ام. از پدر و مادرم كه مرا بزرگ كرده اند تا بتوانم براي دين خدا جهاد كنم و از تمام ملّت ايران تقاضا دارم كه راه شهيدان و راه اسلام را ادامه بدهند و گوش به حرف امام بدهند چون كه پيامهايش الهی است. 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌸 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 فرد نام پدر: رسول تاریخ تولد: 1342/01/01 محل تولد :شیراز تاریخ شهادت : 1362/05/02 عملیات والفجر 2_حاج عمران. 🌷 ﺷﻬﻴﺪﻱ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ را ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ از شناسایی منطقه عملیاتی والفجر ۲ بر می گشتیم. ... هلیکوپتر که روی زمین نشست. شهیدصیاد شیرازی پیاده شد. پشت سرش هم کمال.... کمال در بین فرماندهان عالی رتبه ای که حاضر بودند روی دو زانو نشست و شروع کرد به یک چوب موقعیت محوری که باید عمل می شد را به دقت تشریح کرد.... کلامش که تمام شد. صیاد روی دوش او زد و گفت: باید درجه های من را بزنن رو دوش این کیهان فرد! ادامه داد: چنین نیرویی را باید تو هفت سنگر پنهون کرد تا دست دشمن بهش نرسه! قبل از رفتن به عملیات خواب دیده بود از هلیکوپتر سقوط می کند.... توی هلیکوپتر بود که شهید شد. 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌸 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 نام پــــدر : حسینعلی تاریخ تولد : ۱۳۶۴/۰۲/۱۴-گنبدکاووس دین و مذهب : اسلام ، تشیّع تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۰۱/۱۶ - حماه مزار : گنبدکاووس، امامزاده یحیی‌بن‌زید ✍تواضع، اخلاص، مهربانی، صداقت و پرکاری برای محرومان و خدمت در هیئت‌های مذهبی از ویژگی های بارز این شهید بزرگوار بود. پدر شهید شکوری در خصوص اعزام فرزندش برای دفاع از حریم اهل بیت می‌گوید: «وقتی اصرار بیش از حد او را دیدم و اینکه استکبار جهانی از ابتدای پیروزی انقلاب و درجنگ تحمیلی از رزمندگان ما شکست خورده بود و اینک با ایجاد گروهک داعش بدنبال ضربه زدن به اسلام و انقلاب است، رضایت دادم تا فرزندم به سوریه اعزام شود.» پدر شهید شکوری ادامه داد: «البته مهدی قبل از صحبت کردن با من با همسرش صحبت کرده بود و رضایت او را گرفته بود و من نیز وقتی متوجه شدم، همسرش راضی شده است با رفتن او مخالفتی نکردم.» وی اضافه کرد: «آخرین تماس من با مهدی سه ساعت قبل از شهادت او بود که گویا زخمی شده بود، آن موقع به دلم افتاد که فرزندم شهید می شود و همین اتفاق نیز افتاد، به هرحال سرنوشت و روزی او نیز رسیدن به مقام شهادت بود.» 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✍ _شجاعت به نقل از آقای نظامی (از همسایگان شهید)، روزی هنگام غروب نزدیک به اذان خسته و کوفته در حالی که بیلی به همراه داشتم از زمین کشاورزی خودم که نزدیک آبادی بود با پای پیاده به سمت خانه راه افتادم. چند متری نرفته بودم که ناگهان چند جوان سارق راه را بر من بستند و قصد سرقت از من را داشتند. با آنان گلاویز شدم که در این زمان متوجه شدم شخصی به کمکم آمد و با آمدن او سارقان متواری شدند و او مرا از دست آنان نجات داد و ما به اتفاق هم از آن محل آمدیم. اسمش را که پرسیدم خودش را حسینعلی پیغان معرفی کرد. او جوانی قد بلند و قوی هیکل بود و دارای دل و جرات فراوان. بعدها خبر شهادتش را از دیگران شنیدم 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✍ _شجاعت به نقل از آقای نظامی (از همسایگان شهید)، روزی هنگام غروب نزدیک به اذان خسته و کوفته در حالی که بیلی به همراه داشتم از زمین کشاورزی خودم که نزدیک آبادی بود با پای پیاده به سمت خانه راه افتادم. چند متری نرفته بودم که ناگهان چند جوان سارق راه را بر من بستند و قصد سرقت از من را داشتند. با آنان گلاویز شدم که در این زمان متوجه شدم شخصی به کمکم آمد و با آمدن او سارقان متواری شدند و او مرا از دست آنان نجات داد و ما به اتفاق هم از آن محل آمدیم. اسمش را که پرسیدم خودش را حسینعلی پیغان معرفی کرد. او جوانی قد بلند و قوی هیکل بود و دارای دل و جرات فراوان. بعدها خبر شهادتش را از دیگران شنیدم 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 شهیدی که امام حسین برایش پیام فرستاد! تولد :۱۳۴۴/۰۳/۲۵ محل تولد :همدان شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۰۹ محل شهادت :عملیات والفجر .فاو مزار شهدای همدان . ✍ نزدیک اذان صبح در خواب، از امام حسین (علیه سلام) یک پیام شفاهی دریافت کرده بود و یک پیام کتبی. پیام شفاهی، وعده ملاقات امام حسین (علیه سلام) بود و در نامه حضرت نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا میخوانی. وقتی بیدار شد حال بارانی داشت. چند شب بعد هـم شهید شد. امام حسین (علیه سلام) آمده بود دنبالش... راوی: حاج علی سیفی 📚کتاب خط عاشقی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۴۷ 🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸 🌷روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد