eitaa logo
حاج شیخ جعفر توسلی
4.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
423 ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
پول تبرکی.MP3
3.88M
✅ تشرف عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی رضوان الله تعالی علیه محضر مبارک حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف 🎤👈 مصاحبه با شیخ أبوتقی الکوفی ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 آیت الله سید عبدالکریم کشمیری رحمة الله علیه سفارش می کردند شب نیمه شعبان سه بار سوره «یس» خوانده شود. 🔷یکی به نیّت طول عمر و یکی به نیّت وسعت رزق و یک بار به نیّت صحت جسمانی. ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مرحوم حاج سید مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نقل کرد: روزی مرحوم آیت الله سید حسین قاضی رحمة الله علیه در خلوت با پدرم نشسته و مشغول صحبت های گوناگون بودند. ✅ دیدم مرحوم آقای سید حسین قاضی یک اسکناس که با عکس شاه بود، از جیب خود درآورد و به امام خمینی نشان داد و گفت: من در آینده عکس شما را به جای عکس شاه روی اسکناس می بینم. 📚 شیدای گمنامی، ص ۱۴۲ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 دختر علاّمه طباطبایی رحمة الله علیه: این جمله را از پدرم به یادگار دارم که گفتند: همه مراحل را با مرحوم میرزا احمد قاضی و از بیت ایشان شروع کردم. 🔷 با مرحوم آیت الله سید حسین قاضی از طفولیت و از منزل ایشان آغاز دوستی نمودم. 🔷 گرچه قرابت و نسبت داشتیم لیکن دوستی خیلی جلوتر بود. در تبریز، نجف و قم با هم بودیم، در دروس مختلفی با هم بودیم. رحلت ایشان مرا در قم تنها کرد. 📚 شیدای گمنامی، ص ۱۳۹ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی رحمةالله علیه ✅ من زمان درس آقای بروجردی، بچه بودم؛ اما می رفتم. از من پرسیدند:«شما درس خارج می خوانید»؟ گفتم:«نه». گفتند:«چرا میآیی»؟ ✅ درس آقای بروجردی در مسجد بالاسر برگزار می شد و خیلی محدود بود و الان خیلی از شاگردان ایشان فوت شده اند. ✅ وقتی ایشان می گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم» همه فضا را صفا می گرفت؛ مثل عطر گلابی که در هوا می پاشند. ✅ نور چهره سفید آیت الله بروجردی، بر چراغی که بالا سرش بود، غلبه داشت و این را با عمل کسب کرده بود. ⚫️ دهم فروردین، سالروز ارتحال مرجع عالیقدر جهان تشیع مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی. ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه 🔷 آقایی از متوسّلین و مشتاقان لقای امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف که کارهای عجیبی برای رسیدن به ملاقات آن حضرت انجام می داد. 🔷 کسی از ایشان نقل کرد که از آن حضرت چیزی خواستم، فرمود: تا آقای بروجردی رحمة الله علیه در قید حیات است، علمدار است. 🔷 ولی بعد از فوت او، اختلاف می شود و این این اختلاف تا زمان ظهور ادامه خواهد داشت و دیگر مرجعیّت، مثل ایشان، انحصاری نخواهد بود!. 📚 در محضر آیت الله بهجت، ج ۳ ص ۲۲۵ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
✅ حاج آقا مجتبی اراکی، آیت الله بروجردی رضوان الله تعالی علیه را در قبر گذاشتند و تلقین خواندند. ✅ ایشان گفت: داشتم تلقین را می خواندم، دیدم صدای تلقین یک نفر دیگر هم می آید. فکر کردم بالای قبر، کسی دارد تلقین می خواند، نگاه کردم دیدم کسی تلقین نمی خواند. ✅ به جنازه ی آیت الله بروجردی نگاه کردم، دیدم لب های ایشان حرکت می کند!. 📚 خاطرات سید حسین موسوی کرمانی، ص ۱۳۷ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 آیت الله بروجردی رضوان الله تعالی علیه یک موقعی مریض شده بودند، ایشان را برده بودند بیمارستان فیروزآبادی تهران، ایشان نذر کرده بودند که پس از بهبودی به زیارت امام رضا علیه السلام بروند. 🔷وقتی ایشان وارد مشهد می شوند علما به دیدن ایشان می روند، شیخ علی اکبر نهاوندی، امام جماعت مسجد گوهر شاد، اصرار می کنند که آیت الله بروجردی به جای او در مسجد گوهر شاد، نماز جماعت بخوانند و ایشان هم می پذیرند. 🔷 ایشان از نظر سنی از آیت الله بروجردی خیلی بزرگ تر بود، شیخ علی اکبر که با اصرار از آقای بروجردی خواسته بود که آقا به جای او نماز بخوانند، سال بعد به زیارت عتبات مشرّف می شود. 🔷 روزی در صحن مطهر حرم حضرت علی علیه السلام، آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی به ایشان می گوید: تا شما اینجا هستید باید شما نماز بخوانید؛ ایشان می پذیرند. 🔷 و می گوید: نماز مغرب و عشاء را خواندم و برای زیارت حرم حرکت کردم، تا پایم را داخل حرم گذاشتم، صدایی شنیدم که:«عََظَّمتَ وَلَدی عَظَّمتُکَ». تو آیت الله بروجردی را در مشهد احترام کردی، ما هم تو را در نجف احترام کردیم. 📚خاطرات حاج آقا سید حسین موسوی کرمانی، ص ۷۴ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی ✅ آیت الله شیخ حسین شب زنده دار گفتند: آیت الله حاج آقا علی صافی گفتند: وقتی مرحوم آیت الله بروجردی از خانه برای درس بیرون آمدند، پیرمردی از روستا از ایشان کمک خواست، ایشان گفتند: پس از درس بیایید. ✅ من با آن پیرمرد در درس حاضر شدیم، چون دقایقی زود بود، آقای بروجردی پایین منبر نشستند، پیرمرد جلو رفت تا سؤالی شرعی بپرسد. ✅ آقای بروجردی حرف او را دست متوجّه نشدند و تصوّر کردند دوباره اظهار حاجت می کند، گفتند: به شما گفتم که پس از درس منزل بیایید. ✅ آقای صافی گفت: من گفتم: آقا ایشان مسئله شرعی دارند، آقا متوجّه شدند و جواب او را دادند و به منبر رفتند. ✅ پس از پایان درس، وقتی از منبر پایین آمدند، پیرمرد همانجا بود، آقای بروجردی برای جبران اعتراض به پیرمرد، دست او را گرفتند و بوسیدند و گفتند: مرا ببخشید. 📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص ۳٠۲ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی ✅ شخص موثّقی گفت: آیت الله اراکی رحمة الله علیه در خطبه نماز جمعه، پس از شکست آمریکا در حادثه طبس، گفتند: آیت الله سیّد محمدتقی خوانساری از یکی از علما نقل کرد: خواب دیدم که به طرف مشهد می روم. ✅ به جایی رسیدیم که جمعی در آنجا بودند، به من گفته شد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اینجا تشریف دارند. ✅ در عالم خواب محضر آن حضرت مشرّف شدم، عرض کردم: آقا ما را از دست رضا شاه نجات بدهید. ایشان مرا به امام رضا علیه السلام ارجاع دادند. ✅ نزد آن حضرت رفتم و حاجت خود را خدمت ایشان تکرار کردم، آن بزرگوار فرمودند: من دستور دادم تا برداشته شود، ولی مردم قدر نمی دانند. 📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص ۵۶ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤👈 آیت الله سید حسین قاضی رحمة الله علیه ✅ برای برآوردن شدن حاجت، شب یک ساعت یا نیم ساعت، به اذان صبح مانده دو رکعت نماز بخواند و در قنوت ۵۷٠ مرتبه بگوید:«بِالْحُجَّةِ الْقَائِم‏». ✅ سؤال شد: در کتب ادعیه نیست. گفتند: سینه به سینه از امام صادق علیه السلام رسیده است. 📚 شیدای گمنامی، ص ۵۵ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه 🔷 یک روز با استادم حاج آقا سید حسین قاضی رضوان الله تعالی علیه به قبرستان ابو حسین در قم رفته بودیم. 🔷 بعد از زیارت قبور علما، موقع برگشت، ایشان به من گفتند: بشین اینجا و فاتحه ای بخوان. 🔷 گفتم: آقا در اینجا که کسی دفن نشده است. ایشان گفتند: چند روز دیگر یک نفر در همین جا دفن خواهد شد. 🔷 چند روز نگذشته بود که آیت الله سید حسین قاضی رحمة الله علیه فوت کردند و در همان جایی که به من گفته بودند، دفن شدند. ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 حاج میرزا حسن مقدس (امام جماعت مسجد اعظم قلهک تهران) نقل کرد: یک هفته قبل از وفات مرحوم آیت الله سید حسین قاضی در قم با ایشان بودم، هیچ کسالتی هم نداشتند. 🔷 ایشان به من گفتند: این هفته یکی از ارکان قم وفات می کند. فلذا من هم هر روز مترصد بودم که بدانم چه کسی در قم وفات خواهد کرد. 🔷 اتّقاقاً در آن هفته خود ایشان دار فانی را وداع کردند. 📚 شیدای گمنامی، ص ۶۵ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 استاد محمد علی مجاهدی ✅ مالک مقبره ای که جنازه آیت الله سید حسین قاضی در آن به خاک سپرده شد، در همان شب دفن ایشان، انواری را مشاهده می کند که علی الدّوام از آسمان بر آن مقبره می تابد. ✅ و هاتفی می گوید: به احترام این عالم جلیل القدر، عذاب را از مدفونان در این قبرستان برداشتند. 📚 شیدای گمنامی، ص ۶۶ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
❌👈 بگو اقدام نکنند 🎤👈 حاج میرزا یدالله مروج 🔶 فرش یکی از آشنایان دزدیده شد، من ایشان را در حالی که ناراحت بود در خیابان دیدم. 🔶 علت ناراحتی را پرسیدم، جریان دزدیده شدن فرش منزلش را نقل کرد. بعد از من درخواست نمود تا این مسأله را با آیت الله سید حسین قاضی در میان بگذارم و از ایشان برای پیدا شدن فرش کمک بخواهم. 🔶 بنده وقتی آقای قاضی را دیدم، جریان را به ایشان عرض کردم. گفتند: دو سه روز دیگر جواب می دهم. 🔶 بعد از دو سه روز خدمتشان رفتم،گفتند: به صاحب فرش بگو اقدام نکنند؛ به رسوایی می کشد. 🔶 بنده فرمایش آیت اللّه سید حسین قاضی را به آن شخص گفتم. بعد از مدتی معلوم شد که پسر خودش فرش را دزدیده بود. 📚 شیدای گمنامی، ص ۱٠۷ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤👈 حجة الاسلام حسن فتح الله پور 🔷 سالیان دور که مسجد جمکران بسیار ساده و بدون امکانات اولیّه بود، تصمیم گرفتیم سر و سامانی به اوضاع مسجد بدهیم. 🔷 به همین منظور با شرکتی به نام اسفندیار یگانگی قرارداد حفر چاهی به مبلغ ۷٠٠ هزار تومان که در آن زمان مبلغی فوق العاده گزافی بود، بستیم. 🔷 آنان به قم آمدند و با تحقیقات فراوان جایی را برای زدن چاه تعیین کردند، آنگاه به تهران بازگشتند تا وسایل مورد نیاز را به قم بیاورند. 🔷 همان شب ما در اتاقکی در بیرون مسجد نشسته بودیم، آیت الله سیّد حسین قاضی آمدند. پس از مقداری صحبت مرا به بیرون از اتاق دعوت کرد، به همراهش بیرون آمدم. 🔷 بدون مقدمه گفتند: دقایقی پیش امام زمان علیه السلام را در مسجد جمکران زیارت کردم، ایشان فرمودند: این جایی که برای زدن چاه آب تعیین کرده اند، هنگام حفر چاه به مشکل برمی خورد، آنگاه خود حضرت جایی را نشان دادند که اینک محل فعلی چاه آب مسجد جمکران است. 🔷 ما همان شب آن مکانی را که آقای قاضی نشان داد، سنگ چین کردیم. فردا صبح علی رغم ناراحتی فراوان مهندسان شرکت و تضمین کتبی گرفتن از ما جهت جبران خسارت در صورت موفق نبودن آن، آنان را وادار کردیم که در همین مکان فعلی چاه حفر شود. 🔷 آنان پس از حفر چهل متر به آسانی به آب رسیدند. وقتی سرپرست آن شرکت که زرتشتی بود، از این ماجرا باخبر شد، به قم آمد و پس از اعلام اینکه تاکنون چنین حفر چاه آسانی نزده است، تمامی مبلغ قرارداد را به ما بخشید و خود نیز در بنای مسجد شرکت کرد. 📚 شیدای گمنامی، ص ۱٠۲ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه 🔷 سبب غیبت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف خود ما هستیم، زیرا دستمان به او نمی رسد و گرنه اگر در میان ما بیاید و ظاهر و حاضر شود، چه کسی او را می کشد⁉️ 🔷 آیا جنّیان آن حضرت را می کشند، یا قاتل او انسان است؟! ما از پیش در طول تاریخ ائمّه علیهم السلام امتحان خود را پس داده ایم که آیا از امام تحفّظ و اطاعت می کنیم و یا اینکه او را به قتل می رسانیم⁉️ 🔷 انحطاط و پستی انسان به حدّی است که قوم حضرت صالح علیه السلام ناقه ی صالح را با اینکه وسیله ی ارتزاق و نعمت آنها بود، پی کردند، چنانکه قرآن کریم می فرماید:«قَالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ». آن ناقه، یک روز آب چاه را می خورد و در عوض به آنها شیر می داد. 🔷 بنابراین همان گونه که ممکن است عقلا خزینه و انبار نعمت خود را نابود کنند، هم چنان که ناقه ی صالح را کشتند، امکان دارد که ما انسان های عاقل نیز امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را که تمام خیرات از اوست، برای اغراض شخصیّه ی خود، به قتل برسانیم! 📚 در محضر آیت الله بهجت، ج 1 ص 91 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌👈 ساعت هشت می آید 🎤👈 حاج شیخ اسدالله اسماعیلیان 🔶 تعدادی از مجلّدات تحریرالوسیله امام خمینی رحمة الله علیه از نجف به نام من پست شده بود و اداره پست قم آن را توقیف و خود من نیز به ساواک احضار شدم و چند ساعتی در بازداشتگاه مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفتم. 🔶 هنگام نماز مغرب وضو گرفته و آماده خواندن نماز می شدم که ناگهان از طرف معاون ساواک فراخوانده شدم و با گرفتن تعهّد که دیگر تحریرالوسیله به نام تو پست نشود، آزاد گردیدم. 🔶 هنگامی که به کتاب فروشی رسیدم، دیدم آیت الله سیّد حسین قاضی با برادرم نشسته اند، چون چشمشمان به من افتاد هر دو خندیدند و برادرم به نگاهی به ساعتش افکند و گفت: درست ساعت هشت است! 🔶 من جویای قضیه شدم. برادرم گفت: آقای قاضی چون مرا در در فکر و مغموم دید، سبب آن را پرسیدند. عرض کردم: برادرم گرفتار ساواک گردیده و از عاقبت آن نگرانم. 🔶 آقای قاضی لحظه ای به فکر فرو رفتند و سپس سر برآوردند و گفتند: تا چه ساعتی می خواهی برادرت را نزدت حاضر سازم؟ 🔶 عرض کردم: ساعت هشت. و اینکه شما آمدید من به ساعت نگاه کردم، دیدم درست ساعت هشت است، لذا هر دو از خوشحالی خندیدیم. 📚 شیدای گمنامی، ص ۱۰۴ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅👈 دیدنش برای همه ضروریست. ✅👈 علاج دردها ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
✅👈 استمداد از روح پدر 🔷 آیت الله سیّد حسین قاضی گفتند: روز عقد پسرم سیّد صادق بود و من فراموش کرده بودم پسر بزرگم سیّد جواد را که در تهران مشغول کار بود، به مراسم دعوت کنم. 🔷 حدود ظهر بود که دیدم نمی توانم به ایشان اطلاع دهم. فقط چاره را در این دیدم که بر سر مزار پدر بزرگوارم آیت الله سیّد احمد قاضی بروم و از روح ایشان در این مورد استمداد کنم. 🔷 یک ساعت مانده به مراسم دیدم پسرم سیّد جواد از تهران آمد. با کمال تعجّب پرسیدند: پدر شما چکار کردید؟! پرسیدم: چطور؟ 🔷 گفت: امروز رئیس اداره مرا خواست و از من به اجبار درخواست کرد که باید به قم بروی و چون من آمادگی نداشتم با اصرار ایشان مواجه شدم و به ناچار به قم آمدم، ولی نمی دانم برای چه به قم آمدم. 🔷 من هم به ایشان گفتم: خوب آمدی، مراسم عقد برادرت ساعتی دیگر شروع می شود، ولی به ایشان نگفتم که برای آمدنش چه اقدامی انجام داده ام. 📚 شیدای گمنامی، ص 122 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
شرح حال آیت الله سید احمد قاضی 📘سالک گمنام آیت الله سید احمد قاضی طباطبایی ، برادر عارف عظیم سید علی قاضی و مانند پدر و برادرش در زمره ی علمای ربانی بود 📘به صدق و صفا مشهور و به زهد و عزلت از دنیا معروف بود 📘از هیاهو کناره گزیده و در منزل خود به تزکیه ی نفس و تهذیب روح مشغول بود 📘استاد سید محمد حسن قاضی: من مدتی که در تبریز بودم ندیدم بستر خوابی برای ایشان بگسترانند 📘مجلس تفسیر ایشان هر صبح دوشنبه برگزار می شد و تا نزدیکی ظهر ادامه می یافت 📘علامه_طباطبایی با اینکه بیشتر روزها را در روستای شاد آباد می گذراند ولی از این مجلس که در تبریز بود غیبت نمی کرد و مقید بود که در آن شرکت کند به هیچ عنوان راضی نبود نامی از وی برده شود دیگران را به تفکر در احوال خویش توصیه می کرد 📎برای خودت منبر برو! 📘مرحوم شیخ محمد راضی می نویسد : به دعوت بعضی اهل علم تبریز به آن سامان مسافرت کردم و از طرف چند مسجد برای تبلیغ ماه رمضان دعوت شدم دو روز به ماه رمضان مانده به همراه چند نفر دیگر به دیدن حاج سید احمد قاضی رفتیم نزدیک ظهر برخاستیم که برویم ، به من فرمود : بالام ( یعنی جانم ) شما باشید بعد پرسیدند :برای چه به تبریز آمدی ؟ گفتم هوا خوری فرمود دیگر بگو گفتم ماه رمضان هم منبر بروم ، گفتند : این را بگو ! اما بگو ببینم هیچ در عمرت به خودت منبر رفته ای ؟ گفتم : نه گفت: بالام اول به خودت منبر برو بعد به دیگری ، با این جمله هوای منبر رفتن از سرم پرید همان روز از تبریز به تهران آمدم آن سال در منزل مانده ، به خودم منبر رفتم 📎برادرم اینجا بود! 📘استاد سید محمد حسن قاضی : یک بار تصمیم گرفتم برای دیدن ایشان به تبریز بروم ایام جنگ جهانی دوم بود که متفقین حمله کرده بودند و در آن شرایط ماشین ها در جاده خیلی کند حرکت می کردند . وقتی به تبریز رسیدم از خستگی گوشه ای در همان گاراژ تا نزدیک ظهر خوابیدم وقتی به منزلشان رسیدم با نگرانی مرا مؤاخذه کرد که تا حالا کجا بودی ؟ از صبح منتظرت بودم و فرمود: داداشم [سید علی قاضی ] اینجا بود و گفت که سید محمد حسن می آید ، منتظرش باش و این در حالی بود که اصلاً حرکت خود را به ایشان اطلاع نداده بودم و سید علی قاضی آن زمان در نجف بودند 📎خبر غیبی 📘معروف است که ایشان حادثه ی حمله ی کمونیست ها به تبریز را قبل از وقوع آن خبر داده و دیگران را آگاه کرده بود که از شهر خارج شوند کسانی که به حرف ایشان گوش کردند نجات یافتند ولی آن ها که ماندند برخی کشته شدند و برخی اموالشان غارت شد. . 📎سید محمدحسین زیر برگ ها را بگرد! 📘علامه طباطبایی : من در نـوجوانی خـیلی به منزل آقا سید احمد قاضی رفت و آمد می‌کردم‌ و بیش‌تر‌ روزهـا در خـانۀ ایشان مانده و از مهمانان پذیرایی می‌کردم. روزی خدمت ایشان بودم که همسرشان پشت در اتـاقی کـه ما بودیم، آمد و از مرحوم سـید احـمد برای خـرید‌ نـان‌، پول خـواست. آیت الله قاضی فرمود: پولی نـدارم. هـمسرشان از شنیدن این سخن ناراحت شد و با لحن قهرآمیزی گفت: این هم شـد زندگی؟ و رفـت. من دیدم که حال استادم‌ دگـرگون‌ شد‌ و در همان حال در حـیاط‌ خـانه‌، بادی‌ چـون گـردباد وزیدن گرفت و برگ‌های ریخته شدۀ درختان را از باغچه در جایی جمع کرد و سپس‌ باد‌ خـوابید‌ آیـت الله سید احمد به من فـرمود: بـه حـیاط‌ برو‌، زیر بـرگ‌های جـمع شده یک دو تومانی اسـت، آن را بـردار و به خانم من بده. من رفتم و از‌ زیر‌ آن‌ برگ‌های جمع شده یک دوتـومانی بـرداشتم و همان گونه که فرموده‌ بود آن را بـه هـمسرش دادم و از این اتـفاق در کـمال تـعجب و تحیر بودم. ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
✅👈 ورودی قبرستان أبوحسین (معروف به قبرستان حاج شیخ) در قم ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
✅👈 نمای بیرونی مزار آیت الله سید احمد و آیت الله سید حسین قاضی رحمة الله علیهما ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی رضوان الله تعالی علیه خودشان به زیارت قبر آیت الله سید احمد و آیت الله سید حسین قاضی رحمة الله علیهما می رفتند و به دیگران هم توصیه می کردند که از زیارت قبر آنها غافل نباشید. ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi