eitaa logo
حاج شیخ جعفر توسلی
4.4هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
436 ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✅👈 استاد علی صفایی رحمة الله علیه 💟 يكى از بزرگان كه به او گفته بودند به من درسى بده، گفته بود: به تو درسى مى‏ دهم كه اگر تو، همه ‏اش را در كتابى جمع كنى، كتاب‏ها آن را نمى‏ تواند در خود بگيرند. 💟 و اگر بخواهى خلاصه‏ اش كنى پشت يك ناخن مى‏ توانى بنويسى. 💟 آنچه كه در همه كتاب‏ها هست اگر در يك خط خلاصه بشود و آن خط در دو كلمه خلاصه شود و آن كلمه را بتوان در پشت ناخن نوشت، چيزى نيست جز «ذبحُ النفس». 📚 حقیقت حج، ص ۱۱۸ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
🎤👈 حاج آقا قرائتی ✅ روز عيد قربان يكى از دوستان زنگ زد كه دعاى عيد قربان چيست؟ ✅ گفتم: دعاى عيد قربان اين است كه وقتى گوسفند قربانى مى‏ كنى، كبابى‏ هايش را براى خودت كنار نگذارى!! ✅ گفت: دعاى عيد قربان را مى ‏خواستم. گفتم: همين است. 📚 خاطرات حجة الاسلام قرائتى، ج‏ ۱ ص ۹۳ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅👈 شهید مطهری 🔷 اندلس را كه يكى از كشورهاى قديمى و متمدن عظيم بود در نظر بگيريد. خيلى از حكما و ادبا و فلاسفه اسلامى از اين سرزمين بوده‏اند و بعد مسيحيها آن را گرفتند و هنوز مسجدهاى تاريخى باعظمتى در آن وجود دارد. 🔷 مسيحيت چگونه بر آنجا غلبه كرد؟ نقشه كشيد و دو مسئله را در آنجا رايج نمود: يكى مسئله بى‏حجابى و ديگر مسئله مشروب خوارى. 🔷 به اين طريق اقدام نمودند كه دستور دادند دختران بسيار زيباى مسيحى به بهترين وجه آرايش كنند و در خيابانها گردش و رفت و آمد نمايند و در روابط با مردان آزاد باشند. 🔷 نتيجه اين شد كه پس از چندى دلبستگی ها به‏وجود آمد و ازدواجها صورت گرفت و كم‏كم در سطوح بالا نيز اين ازدواجها صورت گرفت و ديگر كار خاتمه پيدا كرد. 🔷 درباره يكى از حاكمان آن كشور مى‏گويند روزى لب دريا نشسته بود و به آب مى‏نگريست. در اين بين دخترى مسيحى آرايش‏كرده خرامان خرامان از مقابل او گذشت. 🔷 آن شخص، ديگر طاقت نياورد كه غلامان و خدمه‏اش را بفرستد تا آن دختر را براى او بياورند بلكه خودش شخصاً دويد و او را بغل كرد و به بستر خويش برد. 🔷 وقتى اين جريان را به پاپ خبر دادند پاپ گفت: ديگر كارشان تمام شد، ما پيروز شديم. 📚 مجموعه آثار، ج ‏۲۴ ص ۵۴۷ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅👈 استاد صفایی 💠 حجاب تنها مخصوص زن نيست كه مردها هم بايد حساب شده حركت كنند و گرد و خاك بالا نياورند و دل‏ها را به خود گره نزنند، كه هر كس در سر راه دل‏ها بنشيند، او راهزن است و طاغوت. 📚 روابط متکامل زن و مرد، ص ۴۴ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
📚👈 استاد صفایی 🔶 دنيا راه است و من نمى‏توانم سنگ راه خلق باشم. و نمى‏توانم با چشم و صورت و گيسوان و ساق‏هايم و يا تن صدا و حركاتم خلق را به سوى خودم جذب كنم و براى خودم نگه دارم. 🔶 مسأله اين نيست كه مثلاً من فاسد نمى‏شوم و طلا كه پاكه چه منتش به خاكه! مسأله اين است كه ديگران نبايد آلوده شوند و نبايد دل‏هاشان اسير من باشد و نبايد من سنگ راهشان و بت بزرگشان باشم. 🔶 با اين احساس من مى‏يابم كه خلق را به خود كشيدن و سنگ راه خلق شدن و استعدادها را ضايع كردن، فسادى نيست كه در يك جا حبس بشود و محدود بشود. 🔶 كسى كه راه را گرفت كارش محدود نيست. آنجا كه هستى از ارتباط و هماهنگى برخوردار است و آنجا كه دنيا، راه و كلاس است، يك نگاه، يك لبخند، يك فساد، يك فساد نيست، كه هستى را به فساد مى‏كشد و تمام درياها و دشت‏ها را در خود مى‏گيرد. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ ايْدِى النَّاس ...». 📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۱۷۶ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅👈 استاد علی صفایی 🔷 در زن، جلوه‏كردن‏ها و خودنمايى‏ها ريشه‏دار است. مى‏خواهد چشم‏ها را به خودش جلب كند و زبان‏ها را به دنبال خود بكشد. 🔷 مواظب باش اسير چشم‏ها و زبان‏ها نشوى و سعى كن تا به گونه‏اى حركت كنى كه خلق خدا را گرفتار حالت‏ها و رفتارت نسازى و آن‏ها را اسير ننمايى؛ كه اگر كسى آلوده شد، اين آلودگى دامان تو را مى‏گيرد و تو را رها نمى‏سازد. 🔷 حجاب؛ يعنى همين دقّت در برخورد، كه آلوده نشوى و آلوده نسازى؛ كه اسير نشوى و اسير ننمايى. 🔷 حجاب، فقط اين نيست كه زن خود را بپوشاند؛ كه زن و مرد، هر دو بايد در اين دنيايى كه راه است و ميدان حركت است و كلاس و كوره است؛ سنگ راه نباشند و ديگران را در خود اسير نسازند و چشم‏ها و دل‏ها را نگه ندارند و در دنيا نمانند. 📚 نامه های بلوغ، ص ۱۳۳ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅👈 نقاب دیدار 🎤👈 آیت االه بهجت رحمة الله علیه 🔷 کجا رفتند کسانی که با صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ارتباط داشتند؟ 🔷 ما خود را بیچاره کرده ایم که قطع ارتباط نموده ایم و گویا هیچ چیز نداریم، آیا آنها از ما فقیر تر بودند؟! 🔷 اگر بفرمایید: به آن حضرت دسترسی نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرّمات ملتزم نیستید، او به همین از ما راضی است، زیرا:«مَنْ وَرِعَ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فَهُوَ مِنْ أَوْرَعِ‏ النَّاسِ‏». 🔷 ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است. 📚 در محضر آیت الله بهجت ج ۱ ص ۳۶۱ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤👈 شهید مطهری 🔷 جمله‏اى دارد صعصعة بن صوحان از اصحاب امير المؤمنين عليه السلام كه بسيار زيباست. جناب صعصعه از اصحاب خاص امير المؤمنين است، از آن تربيت‏شده‏هاى حسابى على؛ مرد خطيب سخنورى هم هست. جاحظ (كه از ادباى درجه اول عرب است) مى‏گويد: «صعصعه مرد خطيبى بود، و بهترين دليل بر خطيب بودن او اين است كه على بن أبي طالب گاهى به وى مى‏گفت: بلند شو چند كلمه سخنرانى كن». 🔷 صعصعه همان كسى است كه روى قبر على عليه السلام آن سخنرانى بسيار عالى پرسوز را كرده است. اين شخص يك تبريك خلافت به امير المؤمنين گفته در سه چهار جمله كه بسيار جالب است. 🔷 وقتى كه امير المؤمنين خليفه شد، افراد مى‏آمدند براى تبريك گفتن؛ يك تبريكى هم جناب صعصعه گفته است. ايستاد و خطاب به امير المؤمنين گفت:«زَيَّنْتَ الْخِلافَةَ وَ ما زانتكَ وَ رَفَعْتَها وَ ما رَفَعَتْكَ وَ هِىَ الَيْكَ احْوَجُ مِنْكَ الَيْها». اين سه چهار جمله ارزش ده ورق مقاله را دارد. 🔷 گفت: على! تو كه خليفه شدى، خلافت به تو زينت نداد، تو به خلافت زينت بخشيدى؛ خلافت، تو را بالا نبرد، تو كه خليفه شدى مقام خلافت را بالا بردى؛ على! خلافت به تو بيشتر احتياج داشت تا تو به خلافت؛ يعنى على! من به خلافت تبريك مى‏گويم كه امروز نامش روى تو گذاشته شده، به تو تبريك نمى‏گويم كه خليفه شدى. به خلافت تبريك مى‏گويم كه تو خليفه شدى، نه به تو كه خليفه شدى. از اين بهتر نمى‏شود گفت. 📚 مجموعه آثار، ج‏ ۱۷، ص ۱۵۷ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅👈 استاد صفایی رحمة الله علیه 🔷 روز عيد غدير امسال، در كردستان، در سقز بودم، در جمع دوستانى كه مهربان و متدين و منصف بودند. يكى از دوستان مى ‏پرسيد كه آيا شما در موضوع خلافت و امامت تحقيقى داشته ‏ايد و آيا دليل بر خلافت بلا فصل حضرت على فقط همين «مَنْ كُنْتُ مَولاه» و يا «تارِكٌ فِيكُمُ الثِّقَلَيْنِ» است؟ اگر دليل همين‏هاست، چرا حضرت رسول با صراحت از خلافت نگفت و چرا حضرت على را نصب نكرد و كار را يك سره ننمود تا اين همه مشكل و درگيرى پيش نيايد. 🔷 من گفتم در موضوع ولايت و خلافت «مثل موضوع رسالت» من از نقل و روايت شروع نمى ‏كنم. من از اين نقطه آغاز مى‏ كنم كه روابطى دارم، با خودم، با اشياء، با افراد و با ملت‏ها. من در اين روابط امكاناتى دارم: علمى و تجربى، عقلى و فلسفى، قلبى و اشراقى، و احساسى و غريزى. آيا اين امكانات، كفاف روابط من را مى‏ دهد؟ 🔷 اگر به اين نتيجه رسيديم كه آرى، پس ديگر نه رسول مى‏ خواهيم و نه خليفه. آدمى مى ‏ماند و خودش و رها مى‏ شود و به خود واگذار مى‏ گردد. اگر به اين نتيجه رسيديم كه خير، اين‏ها كفاف نيازهاى آدمى را نمى‏ دهد، آن وقت هم رسول مى‏ خواهيم و هم پس از رسول به كسى محتاج هستيم كه همان خصوصيات آگاهى و آزادى را داشته باشد و ارتباط با غيب و شهود اين عالم را داشته باشد و آدمى را در تمامى راهش امام و جلودار باشد. 🔷 با اين نگاه ملاك انتخاب رسول و خليفه و شكل انتخاب اين دو، مثل هم خواهد بود و همان طور كه رسول خدا را با اجماع مردم و يا اجماع اهل مدينه و يا اجماع اهل حل و عقد انتخاب نمى ‏كنند، همين طور خليفه را نمى ‏توان با اين روش‏ها شناسايى كرد و نمى‏ شود كه رسول خدا به فكر سرپرست امت و خليفه‏ ى پس از خود نباشد و براى پس از وفات كسى را مشخص نكرده باشد و مثل ابوبكر و عمر و يا تمامى خلفاى بعد دلسوزتر از او باشند. 🔷 اكنون كه ملاك خلافت و رسالت هم پاى هم گرديد، بايد تعيين سرپرست و وظيفه با نص و با همان ملاك مشخص گرديده باشد. 📚 از معرفت دینی تا حکومت دینی، ص ۱۷ ❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi