eitaa logo
📖✍️کانال مناسبتی توسلنامه🎤🖥
429 دنبال‌کننده
572 عکس
246 ویدیو
105 فایل
🔵متن #مولودیه ها و #روضه های اهل بیت علیهم السلام ⭕️مطالب مناسبتی 🔵لطفا مبلغ این کانال باشید . ✅کانالهای دیگرما 🆔 @Basirat_E 🆔 @hal_khosh 🆔 @darshaayenahjolbalagh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
Boye Sib (UpMusic).mp3
8.77M
بوی‌سیب‌و بوی سیب از مهدی عبدلی: بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریبو کربلا… ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ بوی یاس و ضریح عباس و خدای احساسو کربلا… ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ بوی عنبر ماه رخ اَکبر ، گهواره اصغر کربلا… ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ بغض آب و فرات بیتاب و اشکهای رباب و کربلا… ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ تو ذکر محراب منی ، تو مهر و مهتاب منی !! ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ تو باده و ساغر من ، تو مستی ناب منی ! تو مستی ناب منی ! ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ بی تو دلم آروم نمی گیره .. کبوتر دل بی تو میمیره… ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ امشب که مست باده نابم ، مشتاق دیدار تو مهتابم… ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ با این که من خوب میدونم / آدمی بی اصل و بُنم ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ بده اجازه اِی خدا عشقمو نقاشی کنم ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ خوب میشه قلب عاشقم ، یه طرح خوشگل میزنم ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ نقش یه مرد پهلون طرح شمایل می زنم ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ به روی صفحه می کشم پیشونی بلندشو ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ ابروهای کمونیشو صورت آسمونیشو ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ تا که به چشماش می رسم کشیدنش چه مشکله ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ آخه چشای یار من سیاه خیلی خوشگله ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ چشای قشنگ عباس دلمو خدایی کرده ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ مدد آقام اباالفضل منو کربلایی کرده ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ کنج قفس من می تونم باشم ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ بی هم نفس من می تونم باشم ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ بی حسین من نمی تون ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ آخه آقامه دوسش دارم ♫♪♭♫♪♭♫♪♭ مولامه دوسش دارم همه دنیا یه طرف همه دنیا یه طرف ، حسین زهرا یه طرف حسین زهرا یه طرف ، هر چی عشقه یه طرف هر چی عشقه یه طرف ، عشق به مولا یه طرف هر چی عشقه یه طرف ، هر چی عشق یه طرف حسین زهرا ، یه طرف حسین زهرا یه طرف ، همه دنیا یه طرف آهنگ بوی سیب و حرم حبیب
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🌸🌺🌻🍃🌴🌼🌷🌹💫 به خدای منّان به تمام قرآن که به سینه شوق حرم تو دارم اگرم که بررو بود آبروئی زصفای خاک قدم تو دارم چه غم از نشورم چه غم از صراطم چه غم از جحیمم که غم تو دارم شرف عیان را شرر نهان را به خدا زلطف و کرم تو دارم دل آسمانی گهر معانی دم مدح خوانی زدم تو دارم به ریاض حسنت به بهشت رویت که برون زکویت نروم مسلم؟ به جلال داور به دل پیمبر به نماز زهرا به خلوص حیدر به حطیم و کعبه به مقام و زمزم به صفا و مروه به منی و مشعر به حسین و عباس به زهیر و یحیی به حبیب و مسلم به علیِّ اکبر به سرشک طفلان به فرات خونین به رباب محزون به علیِّ اصغر اگرم برانی اگرم بخوانی نروم از این کو، نروم از این در به تو سر سپردم به تو دست دادم به تو رو نهادم زتو می زنم دم تو که می بری دل تو که می دهد جان گهی از تبسّم کهی از نگاهت تو که روز محشر شهدا سراسر ببرند حسرت به مقام و جاهت تو که خلق عالم شده هم گدایت شده هم غلامت شده هم سپاهت چه شود که منّت به سرم گذاری زغبار کویت زتراب راهت زکرم بخوانی من بینوا را که شبی نهم رو سوی بارگاهت بگشا خدایا ره کربلا را چه به روی عالم چه به روی (میثم) 🌸🌕🌺🌕🌸🌕🌺🌕🌸🌕🌺🌕🌸
مرحوم حجةالاسلام و المسلمین نظام رشتی، در یکی از منبرهایش این کرامت را بیان کرده: 🌸 یک سال مسافرت به خراسان کردم و در شهرهاى آن استان مانند مشهد مقدس و تربت حیدریه و کاشمر انجام وظیفه می نمودم و منبر می رفتم. از تربت حیدریه به تربت جام که غالبا اهل سنت و متعصب هستند رفتم در موقع ورود تا از ماشین پیاده شدم دیدم چند نفر با چراغ فانوس جلو آمدند و خوش‏آمد و خیر مقدم گفته و اظهار سرور از آمدن من کرده و چمدان مرا برداشته و مرا راهنمائى می کردند. من تصور کردم که اینها منبر مرا در مشهد و کاشمر و تربت دیده و می شناسند از این جهت به استقبال آمده و اکنون مرا به منزل می برند. مقدار زیادى راه بردند تا به یک منزل رسیده و مرا وارد کردند و برایم چائى حاضر کرده و احوال‏پرسى گرمى نمودند و مدتى از مسافرتهایم مستفسر می شدند و صحبت می کردند تا شب به نیمه رسید و خواب بر من غلبه کرد و خستگى‏ و کوفتگى راه یک طرف و زیاد نشستن شب هم یک طرف 🌺 گفتند خیلى معذرت‏ می خواهیم شما را خسته کردیم. غذاى مختصرى آوردند اندکى خوردم ولى از خستگى و غلبه خواب نتوانستم به حد کافى و اشباع غذا بخورم برایم رختخواب‏ انداختند و گفتند شما خسته هستید استراحت کنید تا صبح که ورود شما را اطلاّع‏ دهیم. ⚠️ پس به رختخواب رفتم ولى یک مرتبه خیالات و توهمات مرا گرفت که اینجا کجاست و اینها کیستند و چه سابقه‏اى با من دارند با کمال خستگى و غلبه خواب‏ بکلى خواب از چشمم پرید مانند کسی که احساس شرّى کند از اطاق مجاور صدائى‏ شنیدم که کسى می گفت خوابش رفت دیگرى می گفت خوب شکارى نصیبمان شد سومى گفت کلکش را هرچه زودتر بکنیم و صداى تیز کردن چاقو شنیدم و حس‏ کردم که در مهلکه افتاده و با پاى خود سوى مرگ آمده‏ام 💚 از همه جا امیدم قطع در میان رختخواب نشسته و به مولایم حضرت سید الشهداء🌷 روحى له الفداء عرض کردم‏ آقا جان نظام یک عمر نوکرى کرده اگر یک ساعت آقائى نکنید نوکرت از بین‏ میرود، 🌤 تا این توسل را پیدا کردم دیدم گویا اطاق می لرزد و سقف آن صدا می کند و گویا کسى به من گفت نظام برخیز و در میان طاقچه اطاق بنشین و گویا کسى مرا در طاقچه گذارد که یک مرتبه صداهاى مهیبى یکى پس از دیگرى برخاست از خود رفتم و بیهوش شدم، وقتى بخود آمدم که آفتاب بالا آمده و بر من می تابید. 🍀 پس چشم گشودم دیدم جز تل خاک چیزى نمی بینم فقط دیواری که در آن دو طاقچه بود یکى چمدانم بود و دیگرى هم خودم سالم مانده ما بقى تمام آبادى و شهر از زلزله خراب و مردمش در زیر آوار آن مانده و آن میزبان هاى خائن هم در زیر آوار و خروارها خاک و سنگ و چوب دفن شده‏اند. 🌺 «او از رفتن به شهر[تربت جام] منصرف شد و به طرف تربت حیدریه حرکت می کند و در حالی که نه عبا و قبایی بر تن داشته و نه عمامه ای بر سر، در اثر شدت گرما و تشنگی و گرسنگی و در حالی که هیچ رمقی نداشت در همان بیابان ها به زمین افتاد به حدی که قدرت برخاستن نداشت و خود را آماده مرگ می بیند. ☀️ ناگهان صدای پای اسبی به گوش می رسد و به او نزدیک می شد ، شخصی از اسب پیاده شده و می گوید: «نظام رشتی تو هستی؟! نگران نباش.» 🌼 صاحب اسب مقداری آب گوارا به او می دهد و او را سوار اسب می کند و با خود می برد. بعد از مسافتی کوتاه نظام را در شهر نیشابور دم منزل حاکم پیاده می کند و نامه ای به دست او می دهد تا به حاکم تحویل دهد. 🌹 وقتی حاکم نامه را مشاهده می کند می گوید: «تو نظام رشتی هستی؟ با چه وسیله ای آمده ای و لباس هایت کجاست؟» نظام بر می گردد ولی اثری از اسب سوار نمی بیند. حاکم که نظام را قبلا با عمامه و قبا و عبا دیده بود، درمورد اینکه این فرد نظام رشتی باشد تردید می کند. چون نظام در نزد حاکم دیگران لباس ها را نداشت ولی نظام پس از اطمینان دستور می دهد برای نظام لباس روحانیت تهیه کنند. 🍃 وی در همان شهر به منبر رفت و به مردم چنین می گوید که 🤍 «ای مردم! قدر حسین (علیه السلام )🌷 را بدانید همه نعمت های خدا به خاطر وجود این نازنین است که بر ما نازل می شود و همه بلا ها به واسطه این سید جوانان اهل بهشت است که از ما دفع می شود. وی انگاه چگونگی نجات یافتن از مهلکه مرگ را برای مردم می گوید و فی البداهه این شعر سروده و برای مردم می خواند: من از کودکی عاشقت بوده ام قبولم نما گرچه آلوده ام به هنگام پیری مرانم ز پیش که صرف تو کردم جوانی خویش به پهلوی بشکسته مادرت مبادا برانی مرا از درت 👤 آقایی می فرمودند: ❤️ «من گمان می کنم آن اسب سوار از رجال الغیب و آن نامه هم از طرف وجود مقدس حضرت ثامن الحجج(علیه السلام ) بوده است.» 📚منبع: خورشید درخشان شمال، ص ۱۴۴ – ۱۴۸٫ اختران فروزان ری و طهران، شیخ محمد شریف رازی، مکتبه الزهرا، ص ۲۸۶- ۲۸۷٫ @Hafez1356
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🌸🌺🌻🍃🌴🌼🌷🌹💫 ! من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب ناله دلهای خسته بر لب تو است که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطره اشکی زخود رضا نکند رهایی همه عالم بود به دست کسی که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق مرا به جز در این آستان گدا نکند کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا خدا نکند تو درد داده ای و تو طبیب درد منی به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند هزار مرتبه "میثم" اگر رود سردار به جز علی و به جز آل را ثنا نکند
! غمت تجلی عشق است و جزو ذات من است در این طریق اگر جان دهم حیات من است به موج فتنه ام و بیم غرق نیست مرا که دوستی تو خود کشتی نجات من است قسم به لحظه سیر خیالی رویت که من به روی توام مات و خلق مات من است زمن مپرس که در کوی ما چه آوردی تمام هستی من کوه سیّآت من است مرا مرام گدایی نداده اند ولی گدایی در تو اعظم صفات من است چگونه نام تو را بی وضو به لب آرم که یاد تو صلوات من و صلوة من است اگر تو وقت وفات از وفا برم آیی تمام زندگیم لحظه وفات من است غم تو را نفروشم به شادی دو جهان که این وصیت آبا و امّهات من است به یاد روی تو ای قبله حقیقی جان دل است زمزم خون، چشم من فرات من است به خون طاهر میثم چو "میثم" تو شدم ثنای تو همه طاعات طیّبات من است 🌸🌕🌺🌕🌸🌕🌺🌕🌸🌕🌺🌕🌸
4_6044120146367219969.mp3
13.55M
❣﷽❣ 📿زمزمه امام حسین ع 🍃سلطان الذاکرین 📿استاد سلیم موذن زاده اردبیلی ره 🌱دل واله نهضت حسین است 🌱جان محو حقیقت حسین است    🌱دل های همه خدا پرستان 🌱کانون محبت حسین است 🌱شدکشته که عقل ودین نمیرد 🌱این ‌سر شهادت حسین است 🌱فتحِ هدف ازشکست خودیافت 🌱این اصل سیاست حسین است 🌱برپاست ز وی اصول اسلام 🌱دین زنده‌به همت حسین است 🌱اول ز جوان‌ خود گذشتن 🌱مصداق عدالت حسین است 🌱بوسید غلام خود چو فرزند 🌱این حد مروت حسین است 🌱جان دادن طفل در آغوش 🌱اندر خور طاقت حسین است 🌱افشاند به چرخ خون اصغر ع 🌱این رمز شفاعت حسین است 🌱در سجده سرش زتن جدا شد 🌱این پایه طاعت حسین است 🌱اندوه اسیری حریمش 🌱مافوق مصیبت حسین است 🌱با سر به قفای بانوان رفت             🌱این حد مروّت حسین است 🌱و آن مرگ رقیه در خرابه               🌱 آبادی دولت حسین است 🌱غرق گنه است گر چه خوشدل        🌱چشمش به عنایت حسین است 📿(خوشدل تهرانی)
. 🔸روز تولد حضرت رقیه به روشنی مشخص نیست . 🔹حضرت رقیه در سال ۵۷ هجری قمری متولد شدند 🔸درباره تاریخ تولد حضرت رقیه در منابع مختلف روایات متعددی آمده است 🔹در برخی روایات تاریخ تولد حضرت رقیه ۱۷ شعبان و در برخی دیگر ۲۳ شعبان ذکر شده است .
بار دیگر درب رحمت باز شد باز شور عاشقی آغاز شد این دلم آماده ی پرواز شد با حسین فاطمه دمساز شد با ولایت این دلم شد منجلی رفت در بیت حسین بن علی جشن شادی گشته در هر جا به پا شور عشق افتاده در بیت الولا آمده روی زمین نور خدا شادمان از مقدمش آل عبا آمد امشب شمع جمع عالمین افتخار کربلا بنت الحسین رحمت حق نازل امشب بر زمین شامل ما لطف خلاق مبین بر سپهر دین رسد ماه مهین شیعیان را آمده حبل المتین دردمندان آمده امشب طبیب عاشقان را آمده یار و حبیب غنچه ای از باغ عصمت وا شده هر کجا را بنگری غوغا شده باز حسین بن علی بابا شده نورباران در همه دنیا شده بر مشام عطر گل یاس آمده هست زینب جان عباس آمده شهر یثرب گشته امشب طور عشق گشته روشن این جهان با نور عشق هر کجا پیچیده نفخ صور عشق گویمت از سینه ی پر شور عشق در سپهر دین رسد خورشید عشق از مدینه سر زده ماه دمشق بر جهان امشب عنایت می رسد شهد شیرین ولایت می رسد منشأ جود و کرامت می رسد کوه صبر و استقامت می رسد هدیه ای از سوی حی داور است گلبن زهرا و نجل حیدر است این گوهر ماه جمالش فاطمی است چون پدر جاه و جلالش فاطمی ست عاشقان خوی و خصالش فاطمی است در جهان صبر و کمال فاطمی است این رقیه کوثر ثارالله ست شمع جمع عصمت آل الله است غنچه ی عصمت و زهرا مرآت همچو زمزم به جهان آب حیات روز محشر به همه باب نجات بر تو و جده و بابت صلوات غنچه ی بستان سرای سرمدی تو نگین خاتم محمدی در شب میلاد تو یاد توام شادمان در جشن میلاد توام امشب از لطف تو دلشاد توام بنده ای هستم که آزاد توام ای که هستی عالمی را تکیه گاه بر من مسکین ز لطفت کن نگاه یارقیه غرق احسانت منم در شب میلاد مهمانت منم سائلی بر سفره ی خوانت منم ریزه خوار ریزه خوارانت منم میهمانت را مرانی از درت کن نگاهم جان زهرا مادرت اذن حق مشکل گشایی می کنی از همه حاجت‌روایی می کنی این دل ما را خدایی می کنی شیعیان را کربلا می کنی جنت و رضوان شیعه کوی توست دست های خالی ما سوی توست درد ما را کن دوا بنت الحسین جمع ما را کن دعا بنت الحسین عیدی ما کن عطا بنت الحسین هم نجف هم کربلا بنت الحسین کن نگاهی از کرم بر ما همه شو شفیع ما به جان فاطمه نور ایمان تو به جانم داده ای از کرم طبع روانم داده ای راه مولا را نشانم داده ای عزتی در این جهانم داده ای با ولای تو در عالم زنده ام زین همه لطف شما شرمنده ام امشب از لطفت به من امداد کن خانه ی ویران دل آباد کن با نگاهی این دلم را شاد کن قلبم از قید قیود آزاد کن از کرامت کن به حال من دعا آشتی ده نوکرت را با خدا