eitaa logo
📖✍️کانال مناسبتی توسلنامه🎤🖥
452 دنبال‌کننده
584 عکس
253 ویدیو
107 فایل
🔵متن #مولودیه ها و #روضه های اهل بیت علیهم السلام ⭕️مطالب مناسبتی 🔵لطفا مبلغ این کانال باشید . ✅کانالهای دیگرما 🆔 @Basirat_E 🆔 @hal_khosh 🆔 @darshaayenahjolbalagh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ سال ها طی شد و دل زائرِ محبوب نبود این همه سال نشستن به دعا خوب نبود نه غم قحطی و نان داشت نه داغ پیری جز غم دوری یوسف غم یعقوب نبود هرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنم بینِ بار عملم توشۀ مرغوب نبود حاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمود گر چه حاجت به دلم مانده و مکتوب نبود از ازل سینۀ زهراییِ ما سینه زنان جز به آقایِ نجف ملحق و منسوب نبود نکند راهِ حرم راه نجف بسته شود سالها بود دلم این همه آشوب نبود چشم خشکیدۀ از معصیتم جز به غم و روضه هایِ پسر فاطمه مغلوب نبود نیزه ها در بدنش بود ولی حداقل کاش جسمش ته گودال لگدکوب نبود چقدر بوسه زده است پیش همه ختم رُسُل حق آن صورت و دندان به خدا چوب نبود ☑️پس از آنکه بازماندگان اهل بیت امام حسین علیه السلام را به مجلس یزید وارد کردند و سر حسین را در مقابل او نهادند، یزید با چوب خیزران به لب و دندان حسین علیه السلام زد. ▪️ابوبرزه اسلمی به او گفت:« وای بر تو یزید! چوب به دندان حسین، فرزند فاطمه علیه السلام، می‌زنی؟ شهادت می‌دهم رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم که دندان‌های او و برادرش، حسن، را می‌بوسید و می‌فرمود:« شما دو نفر آقای جوانان اهل بهشت هستید و خدا بکشد و لعنت کند قاتلین شما را و برای آنان جهنم را آماده کند که جایگاه بدی است.» 📖لهوف سید بن طاووس، ص213. @tavasolnameh
☑️ بنویسید مرا بی سر و سامان حسین جگری سوخته و پاره گریبان حسین پای شش گوشه گدا را بنشانید و سپس بنگارید مرا دست به دامان حسین روضه ای باز بخوانید و ، هلاکم بکنید روی قبرم بنویسید پریشان حسین پروراندند مرا پای همین هیئت ها از همان روز ازل خورده ام از نان حسین کاش در کرببلا جام شهادت نوشم بسرایند مرا جزء شهیدان حسین شبِ بی گریه دراین عشق حرام است مرا این چنین است شبِ ریزه خورخوان حسین بنویسید روی مشک علمدار حرم جان عالم به فدای لب عطشان حسین به خدا این پسر حضرت زهرا باشد روی خاک است چرا پیکر عریان حسین ▪️حضرت امام عسکری علیه‌السلام درذیل آیه‌ی (و بالوالدین احساناً) می‌فرماید: بهتر از والدین نسبی شما و سزاوار از ایشان به شکر و تشکر شما، محمد و علی علیهما‌السلام ‌ هستند. پیامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «انا و علی اَبَوا هذهِ الأمة» شما را به خدا ببینید در کربلا با پدر حقیقی خود چه کردند؟ نه تنها احترام نگذاشتند؛ بلکه آب را بر روی او بستند و لب تشنه شهیدش کردند و بر بدن قطعه‌قطعه‌اش اسب دواندند. گیرم حسین زاده‌ی خیرالنسا نبود یا آن که نور چشم شه لافتی نبود گر بود پس چرا احدی بهر یاریش غیر از سنان و خنجر و تیغ جفا نبود آبی که کرده بودعلی مهر فاطمه خاکم به سر مگر به حسینش روا نبود لب تشنه هیچ کس سر مرغی نمی‌برد گیرم حسین محرم سر خدا نبود @tavasolnameh
✅ درباره آغاز ماه یازده ماه از خدا ، این روزها را خواستم دیدۀ تر خواستم ، حال بکا را خواستم اذن دق الباب این خانه برای ما بس است استجابت پیشکش ، فیض دعا را خواستم یازده ماهست ، می خواهم که سلطانی کنم پشت این درماندن ودست گدا را خواستم قول دادم این محرم ، معصیت کمتر کنم همت توبه به درگاه خدا را خواستم از علی موسی الرضا رزق لباس مشکیه دستباف حضرت خیرالنسا را خواستم هر محرم زیر دین صلح آقاییم ما یا امام مجتبی، اشفع لنا را خواستم کربلایی نیستم اما تو شاهد باش که هردعایی کردم اول کربلا را خواستم شصت شب ازصبح تاشب نوکری درروضه ها طعنه خوردن،سوختن پای شما را خواستم گرچه ناقابلتر از این حرف ها هستم ولی یک زیارت اربعین پایین پا را خواستم ازنجف تاکربلا پای پیاده دست جمع روضه خواندن بین این صحن وسرا را خواستم اهل عالم بازازره ماه ماتم آمده هیئتی ها یاعلی! ماه محرم آمده @almasiyzefreh
☑️ کربلا گفتم دلم لرزید گفتم یا حسین اشک روی گونه ام غلطید گفتم یا حسین یاد سرگرم نوازش بود با گلبرگ‌ها باغبان هر شاخه گل را چید گفتم یا حسین ابرهای آسمان گلرنگ شد وقت غروب رفت در دریای خون خورشید گفتم یا حسین رد شدم از صحن سقاخانه شهر بهشت هر کبوتر آب می‌نوشید گفتم یا حسین داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق دانه هایش هر طرف باشید گفتم یا حسین نام ثارالله را بردند هفتاد و دو بار خاطرات جبهه شد تجدید گفتم یا حسین حاجیان روز دهم گفتند در کوی منا عید قربان است ما را عید گفتم یا حسین در طواف کعبه شش گوشه از من بیدلی معنی لبیک را پرسید گفتم یا حسین قاری قران تلاوت کرد از اصحاب کهف برگ قرآن را که می بوسید گفتم یا حسین چشم در چشم برادر دست در دست پدر دختری معصوم می‌خندید گفتم یا حسین شیرخواری نازنین با لای لای مادرش در دل گهواره می خوابید گفتم یا حسین از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم هر کسی داغ برادر دید گفتم یا حسین @tavasolnameh
☑️ گاهگاهی چشم من آب حیاتم می‌دهد جامی از سرچشمه شط فراتم می دهد تا دلم در سینه می لرزد به ذکر یاحسین قطره های اشک من برگ براتم می دهد گر غبارآلوده ی غفلت نباشد جان من پاسخی جانان ز روی التفاتم می دهد گر نگردد توبه ام مقبول درگاه خدا آبرویم را به باد این سیئاتم می‌دهد اشک عاشورایی ام قدر و بها دارد ولی پیروی از راه و رسم (حر)نجاتم می دهد با سعادتمندی خود ظهر عاشورا(سعید ) درس زیبای یقیمون الصلاتم می‌دهد زینب آزاده با صبرجمیل خویشتن جاودان سرمشقی از صبر و ثباتم میدهد عاشقان کربلا را زینب است آموزگار آفرین بر بانوی مرد آفرین روزگار @tavasolnameh
☑️ در سراپرده اشکم حرمی پیدا شد سرخی چشم نواز علمی پیدا شد چشم هایم که به مهمانی باران می رفت گوهری گمشده در هر قدمی پیدا شد روضه کرب و بلا را که شنید از جبریل در دل ( آدم ) از آن روز غمی پیدا شد این حبیب است که در یاری محبوبش گفت دل به دریا بزن اکنون که یمی پیدا شد در شب حیرت و گمراهی و پیمان شکنی نفس پاک تر از صبحدمی پیدا شد ( حر) که از لشکر ظلمت طرف نور آمد مرد میدان بلا هم قسمی پیدا شد تا که با جوهر خونش بنویسد( لبیک ) دستی افتاد به خاک و علمی پیدا شد کمر شاه شهیدان که شکست از غم او راستی در دل محراب خمی پیدا شد ساربان کاش از این سوی نیفتد گذرش برق انگشتر صاحب کرمی پیدا شد بس که از واقعه کربلا دل ها سوخت از دل مرثیه ها ( محتشمی) پیدا شد @tavasolnameh
☑️ 💚بنویسید به سنگ لحدم 💚 من فقط مشق حسین را بلدم نوحه هایم همه باشد سندم من فقط مشق حسین را بلدم دست حق بوده همیشه مددم بنویسید به سنگ لحدم 💚 بنویسید نواخوان بوده ذاکر شاه شهیدان بوده راوی واقعة کرب وبلا عشق او ساقی عطشان بوده بنویسید به سنگ لحدم 💚 از علی اکبر و اصغر می گفت از رقیّه گُل پرپر می گفت از گُل باغ حسن ، عبداله از عزاخانة حیدر می گفت بنویسید به سنگ لحدم 💚 بنویسید نوایش غم بود دیده از داغ حسین پُر نم بود عاشق وادی بین الحرمین تشنة آب شط علقم بود بنویسید به سنگ لحدم 💚 با محرّم لب او وا می شد در دلش شیون وغوغا می شد خادم بارگه ثارالله سینه اش خانة مولا می شد بنویسید به سنگ لحدم 💚 بنویسید صداقت گو بود نوحه هایش غم یک عمّو بود ننویسید که نامش کی بود بنویسید حسینی خو بود بنویسید به سنگ لحدم 💚 بنویسید به سنگ لحدم من فقط مشق حسین را بلدم نوحه هایم همه باشد سندم من فقط مشق حسین را بلدم بنویسید به سنگ لحدم 💚 در دلش عشق حسین می جوشید هردم از بادة او می نوشید بهر برپایی یک بزم عزا تا به پیمانة جان می کوشید بنویسید به سنگ لحدم 💚 بنویسید دلش بی غَش بود ذاکر زینب ماتم کَش بود از شرار غم فرزند علی پاره های جگرش آتَش بود بنویسید به سنگ لحدم 💚 کربلا روح و روانش بوده عشق پیدا و نهانش بوده بنویسید که در این دنیا کربلا کعبة جانش بوده بنویسید به سنگ لحدم 💚 بنویسید خدا می داند هر که در مدح حسین می خواند آسمان دل او تا آخر روشن از نور ولا می ماند بنویسید به سنگ لحدم 💚 سروری سنگ لحد بی جان است صفحة دست هنرمندان است آنچه در قلب همه می ماند نیک ماندن به دل یاران است بنویسید به سنگ لحدم 💚🌺 شاعر: محمدرضا سروری @tavasolnameh
☑️ نباشد لنگ در محشر کمیتم که من از دوستان اهل بیتم بجز آنان ولی نعمت ندانم نمک پرورده ي این خاندانم شدم از خرد سالی بی اراده ارادتمند بر این خانواده دري دیگر جزاین درگه ندارم سراین سفره عمري ریزه خوارم مرا با عشق عترت زاده مادر مرا شیر محبت داده مادر چو اینجا مرثیه خوان حسینم به فردا بر سر خوان حسینم چواینجاانتسابم باحسین است به فرداهم حسابم باحسین است چنان کعبه سیه پوش حسینم غلام حلقه در گوش حسینم ✅امام محمد باقر(ع) از‌ ام سلمه نقل می‌کند که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : ♦️حسین(ع) زمانی کشته می‌شود که سفیدی مو بر او چیره شود. این یکی پیشگویی های حضرت رسول اکرم(ص) بود که در صحنه کربلا به وقوع پیوست. امام حسین(ع) طبق نقل مشهور در کربلا دارای ۵۷ سال بود و مو و محاسن مبارک ایشان هم سفید شده بود. تا جایی که یزید نانجیب نیز در شام این قضیه را اذعان داشت! در مقاتل آمده است که؛ ♦️هنگامى كه سر امام حسين(ع) آورده شد، یزید فرمان داد كه آن را، جلويش در تشتى از طلا گذاشتند و با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد، در حالی که مى گفت : ♦️اى ابا عبدالله! چقدر زود پير شدى؟!!(۲) [محاسنت سفيد گشته است!] این محاسن سفید به خون مبارک ایشان خضاب شد! امام زمان(عج) در ناحیه مقدسه می فرماید : 📋《أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضِیبِ》 ♦️سلام بر آن مَحاسنِ به خون خضاب شده! در مقاتل هست که؛ در روز عاشورا امام حسین(ع) در لحظات شهادت خود، دعاى قربانى را خواندند و فرمودند : 📋《بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلى مِلِّةِ رَسُولِ اللهِ(ص)》 ♦️سپس حضرت(ع) دست مبارک خود بر روی جراحت گذاشت و دست خود را از خون مبارکش پر نمود و آن را به سر و محاسن خود کشید و محاسن خود را خضاب کرد. هیچ کُشته در جهان چون شه نشد زین معمّا هیچ کس آگه نشد هیچ تن خوابید در «ظلّ الرّماح»؟ کس کفن پوشید از «نسج الرّیاح» یا محاسن پنبه، غسلش خون تن؟ ریگ‌هاى گرم، کافور بدن؟ سینه، خُرد و نحر، منحور و سرش، بر نى و در خاک و در خون، پیکرش با تن عریان، میان آفتاب از رگانش خون روان، چون جوى آب هر رگش بر ریگ بنْوشتى ز خون آیۀ «انّا الیه راجعون» ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ قرآن شده نقش زمین یا رسول‌الله جسم حسینت را ببین یا رسول‌الله الله‌اکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد شمر آمده در قتلگاه آه واویلا زهرا کند او را نگاه آه واویلا الله‌اکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد آوای قرآن از سر نیزه‌ها آمد بر اهل عالم خبر از کربلا آمد الله‌اکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد سرت سلامت فاطمه دخت پیغمبر افتاده در خون یوسفت با تن بی‌سر الله‌اکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد زینب بیا در قتلگه کن عزاداری از حنجر خشک حسین گشته خون جاری الله‌اکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد سکینه ازخون پدر چهره گلگون کن نفرین زسوز سینه بر شمر ملعون کن الله‌اکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد از چشم اهل آسمان خون دل ریزد از سنگ‌هـای کربلا این ندا خیزد الله‌اکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد @tavasolnameh
💠حضرت لاله ی باغ کرامت ، یادگار مجتبی کودک اما غیرت الله از تبار مرتضی نام او عبدلله است و وارث شیر جَمَل نوجوان اما دلاور ، مرد میدان عمل گفته دیگر طاقت ماندن ندارم اِی عمو ناله های غربتت بُرده قرارم اِی عمو آمدم در کربلا تا جان کنم قربان تو گر چه طفلم اِی عمو هستم بلا گردان تو نغمه ی هَل مِن مُعینَت تا شنیدم اِی عمو از حرم تا قتلگه با سر دویدم اِی عمو چون رسیده جان من از غُصه بر لب یا حسین پس کشیدم دست خود از دست زینب یا حسین از غریبیِ تو دارم سینه ای پر سوز و آه تا شوم یارت ، شتابان آمدم در قتلگاه تا که بالا برده قاتل تیغ خود از روی کین کرده دست خود سپر بر آن امام نازنین دست عبدلله جدا گشت و شد آویزان به پوست دست خود را هدیه داده در مسیر عشق دوست این دَم آخر حسین او را در آغوشش گرفت مثل بابایش حسن سر را به زانویش گرفت چون که غمخوار عمو بود آخرش پرواز کرد با شهادت قتلگه را مَنظَری غمساز کرد 💠نوحه حضرت نور چشم مجتبیٰ عبداللهم من فداییِ حضرت ثارُاللهم من می بَرَم از جانفشانی ها سهمی که وَاللهِ لا اُفارِغُ عَمّي واویلا واویلا واویلا واویلا.... نمایم در مقتل به عشقِ جانانم دست کوچکم سپرِ عمو جانم باشد جان و دلم مدهوش عمو قتلگاهم شود آغوش عمو واویلا واویلا واویلا واویلا.... 💠نوحه حضرت عمه جانم یا زینب رسیده وقت امتحان دل عمو حسینم از غریبی شد نگران ببین عمویم حسین تنها مانده بین میدان بذار عمه برم من ، عمو شده دل پریشان آمده جانم بر لب کن رهایم یا زینب ای عمو جان یا حسین (۴) من به پایت عمو جان هست خود را می گذارم برای یاری تو ، دست خود را می گذارم تا شنیدم صدای هَل مِن مُعینَت یا حسین لا اُفارق گفتم تا. تنها نمونی نور عین شدی غریب و مضطر بی کس و یار و یاور ای عمو جان یا حسین شُکرُ لِلّه حاجتم در کربلا روا شده با یه تیرِ حرمله دردم اینجا دوا شده مثل قاسم اینجا من به آرزوهام رسیدم توی آغوش عمو ، سوی بابا پر کشیدم داده ام جان برایت سر و دستم فدایت ای عمو جان یا حسین
🌸 ☑️ به چشمت بدوز این نگاه مرا به خود منتهی ساز راه مرا خدایا کدام ابر یا آسمان نهان کرده در خویش ماه مرا عجب کیمیایی شده نام تو که زر کرده قلب سیاه مرا مگیر از سرم سایه ی لطف را خرابش نکن سر پناه مرا بدون تو دارم نفس میکشم ببخش ای شها اشتباه مرا تو را دوست دارم ؛از این روسیاه… …سوا کن دل بیگناه مرا دم حشر در محضر مادرت اقامه نکن دادگاه مرا ببر کربلا جان من را بگیر بخیرش کن عمر تباه مرا به یک قتلگاه آه یک خواهری به عرش خدا برده آه مرا ✅ای خوش آن دل را که حق صبر وثباتش می دهد بردباری در تمام مشکلاتش می دهد گاه گاهی دل ملول است ونسیم معرفت سوی گلزار ولایت التفاتش می دهد هرکه گردد خاکبوس آستان اهل بیت فیض یزدان سروری برکائناتش می دهد عهد الفت هرکه بندد با کریم اهل بیت مهراو از پنجۀ غم ها نجاتش می دهد مستمندی گرکند روبرجوار رحمتش خوشه ها از خرمن رحمت زکاتش می دهد هرکه گرید برامام مجتبی، در روز حشر آبرو بخشند وجنت را براتش می دهد آن که آید برلب دریای فیضش تشنه کام ساقی بزم وفا آب حیاتش می دهد ای «وفایی »هرکه با خوی حسن شد آشنا آشنائی با حسن حُسن صفاتش می دهد ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ابن عباس مي گويد: روزي در محضر رسول خدا نشسته بودم،امام حسن کودک بود،دوان دوان آمد روي زانوي رسول اکرم نشست. پيامبر صلي الله عليه واله او را مي بوسيد و مي بوييد و فرمود: مَن اَحَبَّ الحَسَنَ فَقَد اَحَبَّني. يک وقت ديدم رسول الله صلي الله عليه واله گريان شد، . . . آقا جان چرا گريه مي کنيد؟ فرمود:به خدا شکايت مي کنم ازاين همه مصائبي که پس از من به اين پاره تنم مي رسد، همين حسنم را با زهر جفا مسموم مي کنند . . . همه جا تابوت شهدا را گل‌باران می‌کنند. مراسم می‌گیرند و با شکوه خاصی آن‌ها را دفن می‌کنند. ...؛ اما دل‌ها بسوزد برای ان امامی که تابوت او را به جای گل‌باران، تیرباران کردند. ای زاده ی خیرالنسا مولا امام مجتبی ۲ جانها بسوزد بهر تو ای کشته ی زهرجفا۲ جانم حسن جانم حسن ای جان جانانم حسن ۴ _________________________ ای که برون ازخانه ودر خانه بودی توغریب دائم به لبهای تو بوده آیه ی امن یجیب یاران جاهل گفته اند بر تو مذل المومنین اندر مصاف با عدو گشتی تو بی یار وحبیب جانم حسن جانم حسن.... ____________________________ زهر جفای همسرت برپیکر تو زد شرر پرپر زدی روی زمین چون طائری بی بال وپر زینب کنارت آمد وگفتا بمیرد خواهرت برسر زنان شد تاکه افتادش به تشت خون نظر جانم حسن جانم حسن..... ___________________________ تابوت تو شد یا حسن آماج تیر دشمنان مانع زدفن تو شدند نزد نبی اهریمنان بر پیکرت روییده شد گلبوته های خون تو مظلومیت آتش زند برقلب جمله شیعیان جانم حسن جانم حسن..... ___________________________ دور وبر قبرت پر از نور ومزارت بی چراغ در عسرت افتد هر که از قبر تو می گیرد سراغ روزی بیاید ما حرم از بهر تو بر پا کنیم در بارگاهت اقتدا بر مهدی زهرا کنيم جانم حسن..... @tavasolnameh
مُحمّد را نکو همسر خدیجه عزیز قلب پیغمبر خدیجه ‏ یقین باشد، پس از زهرا و زینب بود از هر زنی برتر، خدیجه ‏ پناه امتی بود و نبی را به روز بی کسی، یاور، خدیجه ‏ گهی غمخوار، او هنگام سختی صفا بخش دل شوهر، خدیجه ‏ گهی با خنده‏ی نوش آفرینش سرور قلب آن سرور، خدیجه 🌸سالروز ازدواج پیامبر اکرم صل الله علیه وآله و سلم و حضرت خدیجه علیهاسلام گرامی باد ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🌸 ☑️ از خود فرار کردم و لا یمکن الفرار امشب دوباره آمده ام بر سر قرار رسوای خویش گشته ام و غرق خجالتم من آمدم ولی تو به روی خودت نیار من در میان راه زمین خورده ام بیا از بس که بار آمده بر روی دوش بار آن قدر در حجاب خودم غوطه می خورم حتی تو را ندیده ام این گوشه و کنار امشب که گریه های تو باران گرفته است از چشم خشکسال منم قطره ای ببار اصلا وکیل ما تو و ما هیچ کاره ایم ما خویش را به دست تو کردیم وا گذار در انتظار آمدنم ایستاده ای شاید به این امید که می آیمت به کار امشب برای این که بیایی به پیش ما انگشت روی روضه ی دلخواه خود گذار امشب مرا به خانه ی مادر ببر که باز آنجا نشسته چشم کبودش به انتظار ما را ببر که گریه بریزیم پشت در مانند بچه های عزادار و بی قرار 🔷یاكاشف الكرب عن وجه الحسین اكشف كربنا بحق اخیك الحسین علیه السلام بر لب آبم و از داغ لبت می میرم هردم از غصه جانسوز تو آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم اكبرت كشته شد و نوبتم آخر نرسید سینه ام تنگ شد از بس كه بود تأخیرم کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی رکوع است نماز من و این تکبیرم بدنم را به سوی خیمه اصغر نبرید که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم ☑️اومد محضر اباعبدالله،السلام علیك یا سیدی،یا مولای، سینه ام سنگینه،صبرم سر اومده، دیگه بزار برم، ابو عبدالله یه نگاهی كردوفرمود: تو برادر منی،تو علمدار منی،تو صاحب لوای منی، اگه تو بری لشكرم از هم می پاشه عباس اصرار كرد،ابوعبدالله اجازه داد بین این دو برادر،این رجز ها رد و بدل شد، انابن الحیدر كرار،انا بن محمد المصطفی،انا بن علی المرتضی تا ابی عبدالله گفت:انابن فاطمه،فهمید خبرهایی است،فهمید دیگه صدا نمی آد،مسیر رو عوض كرد به سمت علقمه راوی میگه دیدم حسین، از اسب پایین اومد،یه چیزی رو از رو زمین بر میداره،این دست عباسمه،چرا رو زمین افتاده، فهمید دیگه عباسش دست نداره، یه مرتبه دید وسط میدون غوغاست،یه مرتبه شنید یه صدا داره می آد،یا اَخا، حسین فهمید عباس اون رو برادر صدا زده،دیگه عباسم رفتنی است،رسید كنار علقمه،میگن یه نگاه كرد دید،همه دور داداشش حلقه زدن،هی شمشیرها بالا میره،تا ابی عبدالله رو دیدن همه فرار كردن، این تفرون و قد قتلتم اخی؟ ،كجا فرار می كنید،دادشم رو كشتید،اومد،چه جوری اومد،تا نگاش به عباس افتاد،آه، گفت: الان انكسر ظهری . . . و قلت حیلتی یعنی وانقطع رجائی، ☑️سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل من قوتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم سقا و رنگ از تشنگی پریده دریای خون جاری ز هر دو دیده تن لاله گون از خون جبین شکسته لب تشنه و دست از بدن بریده جان بر کف و در اوج سرفرازی خجلت ز اشک کودکان کشیده دریای اشک از چشم ما گرفته هر قطره خون کز بازویت چکیده از حنجر خشک تو دوست دارم این بیت را بهتر ز صد قصیده والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی من زاده علی مرتضایم من شاهبار ملک لا فتایم یارب کمک کن این فرس برانم این آب را به خیمه گه رسانم @tavasolnameh