#یادداشت
یادداشت حجتالاسلام والمسلمین سعید صلح میرزایی مولف کتاب جهاد تبیین به سوء استفاده رسانه های بیگانه از سخن حضرت آقا در دیدار خانواده حاج قاسم سلیمانی :
«زبان من بود [امّا] حرف خدا بود»
رهبر انقلاب در تمجید از همسر فداکار شهید سلیمانی فرمودند: «شاید بیست سال پیش یا بیست و سه چهار سال پیش [بود که] اینجا در این حیاط، با بچّههای سپاه، فرماندهان سپاه ــ شاید حدود بیست نفر بودند ــ نماز خواندیم، بعد من نشستم روی پلّه، یک صحبت گرم و گیرایی کردم؛ قبلاً هم فکرش را نکرده بودم؛ خدای متعال همینطور حرف میزد! در واقع زبان من بود، حرف خدا بود؛ خیلی جلسهی عجیبی بود، خیلی تأثیراتی گذاشت. بعد از آن جلسه، چند نفر از بچّهها به من مراجعه کردند، یکی از آنها حاج قاسم بود؛ آمد یک جملهای از ایشان نقل کرد، گفت عیال من اینجوری میگوید؛ در همان جهتی که من صحبت کرده بودم. من دیدم تأثیر همسر چقدر زیاد است.» (۱۴۰۲/۱۰/۱۰)
ضدّ انقلاب که بهدنبال غلبه دادن حاشیهها بر متن بیانات رهبر انقلاب است تا مقصود حقیقی کلام ایشان به مخاطب منتقل نگردد، به این بخش از کلام ایشان پرداخت که فرمودند: «خدای متعال همینطور حرف میزد! در واقع زبان من بود، حرف خدا بود.» و این خطّ خبری را پرتکرار دنبال کردند که رهبر انقلاب، ادّعای وحی کرده است که عملاً این شبهات در مؤمنینی که با ادبیات قرآنی و اهل بیتی مأنوس هستند تأثیرگذار نیست امّا جهت توضیح بیشتر نکات زیر تقدیم میشود:
1- براساس مبانی دینی و قرآنی، همه افعال انسانها و اتّفاقات عالم براساس خواست الهی و با قدرت او انجام میشود که به آن، توحید افعالی میگویند.
2- همچنین براساس آیات متعدّد قرآن کریم، تعبیر وحی فقط برای انبیا به کار نرفته است. وحی خداوند به مادر حضرت موسی (علیهالسّلام) یکی از این نمونهها است. در این موارد، واژه وحی به معنای الهام است که در زندگی روزمرّه ما نیز گاهی این موارد را حسّ میکند.
3- براساس روایات اسلامی، هرگاه مؤمنی واجبات الهی را مقیّد باشد و همچنین به نوافل و مستحبّات، اهتمام ویژه داشته باشد، خداوند هدایت رفتار او را برعهده میگیرد: «خدا فرمود: ای محمد! هرکه به یکی از دوستانم اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم... و هیچیک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب کردهام؛ و بهدرستی که بهوسیله نافله (مستحبات) به من تقرب میجوید تا آنجا که من دوستش میدارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او میشوم که با آن میشنود و چشمش میشوم که با آن میبیند و زبانش میگردم که با آن سخن میگوید و دستش میشوم که به آن میگیرد.»(کافی، ج 2، ص 352)
4- از نظر عرفی هم وقتی کسی درباره سخن خوبی از قبل، فکر نکرده باشد و ناگهان ببیند که نکات ارزندهای بر زبانش جاری شده است اینگونه تعبیر میکند که «خدا به زبانم انداخت.» کسانی که عمری است پای منبر علمای ربّانی و خطبا نشستهاند بارها این تعبیر را شنیدهاند و هیچگاه این برداشت را نکردهاند که آن شخص، ادّعای گزافی همچون نبوّت کرده است.
5- اصل کلام رهبر انقلاب در این بیانات مغفول مانده است: اوّلاً ایشان به همسر محترم شهید سلیمانی نسبت میدهند که همان نکاتی را که ایشان به زبانشان جاری شده است را قبلاً این خانم فهیم به شهید سلیمانی گفته است. ثانیاً از تأثیر کلام ایشان بر شهید سلیمانی سخن گفتهاند که هر دو نکته در واقع تمجیدی از فهم و تعالی بانوان مسلمان و مؤمن و انقلابی ایرانی به برکت نهضت امام خمینی (ره) است.
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
#یادداشت
📌آن لحظاتِ ناب فراموش ناشدنی دیدار با حضرتِ ماه، به بهانه پخش مستند جاذبه
🔻الحمدلله من هم یکبار از تمام دیدارهایی که تا کنون توفیق شده همراه چند نفر از خانواده های معظم شهدای مدافع حرم کشور، در ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت آقا دیدار داشته باشم.
امیدوارم در مستند جاذبه که قراره ۲۵ آذرماه پخش بشه برشی از دیدار ما هم باشه...
🔻یک خاطره فراموش نشدنی از اون روز برام باقی مونده که هیچ وقت از خاطرم نمیره...
در روز دیدار، همین که آقا، در محل حضور خانواده شهدا وارد شدند چند نفر از آقایان شروع کردن به نشانه عرض ارادت با آقا سلام و طلب دعای شهادت و....
آقا وقتی متوجه حضور ما خانم ها شدند از سمت آقایان به طرف ما چند نفر از خانم ها آمدند و سلام و احوال پرسی های ما با آقا شروع شد.
صدای گریه ی شوق برخی از خانم ها بلند شد.
اشک من هم از یک چشمم می خواست سرزده ببارد که جلویش را با قدرت گرفتم چون قرار بود بعنوان تنها نویسنده در آن جمع با ایشان صحبت کنم."ماجرای صحبت کردنم با ایشان را در یک یادداشت مجزا خواهم نوشت."
حاج آقا شیرازی نماینده ولی فقیه در سپاه قدس، تک به تک ما را به آقا معرفی کرد و بخش هیجان انگیز این دیدار این بود که آقا مرا با نام کتابم" عصمت" می شناخت.
یکی از دختران شهدای مدافع حرم قزوین که کنار من ایستاده بودند با اشکی که به پهنای صورت می ریختند و بغض در گلویش مانده بود با صدایی محزون مثل دختری که با پدر خودش درد و دل می کند به آقا گفت:( پدرم توی سوریه شهید شده آقا...پدرم مفقودالاثره...دعا کنید بابام برگرده...)
یکدفعه بغضش ترکید. آقا همان جا مقابل آن دختر ایستادند و فرمود:(بزودی بابا پیدا میشه...حتما پیدا میشه...)
دختر آن شهید که انگار روی عطشِ قلبِ بی تابش آب سردی ریخته باشند آرام گرفت.
این را با چشمان خودم دیدم.
دست آن دختر را در دستم گرفتم. هنوز آقا همان جا حضور داشت و با بقیه خانم ها و منسوبان شهدای مدافع حرم در حال احوالپرسی بود. آهسته کنار گوش دختر آن شهید گفتم:(بابات پیدا میشه... آقا تاکید کرد، یعنی بزودی پیکر بابات برمی گرده ایران...)
همان جا بود که با هم دوست شدیم.
به هم قول دادیم بیرون از محل جلسه که رفتیم شماره تلفن همدیگه رو داشته باشیم.
درست در ایام ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها بود که شنیدم بابای شهید آن دختر پیدا شده...
اشک امانم نمی داد با عجله تلفنم را برداشتم و با او تماس گرفتم. بهش گفتم:(دیدی آقا چقدر دقیق و محکم توی ایام شهادت حضرت زهرا س فرمودند: "بابات بزودی پیدا میشه؟!!!..."
الان ایام ولادت حضرت زهراست.
ایشون هم فرزند زهراست...
بهت تبریک میگم عزیزم. برای عاقب به خیری منم دعا کن....)
✍ #سیده_رقیه_آذرنگ
#شهدای_مدافع_حرم
ایتا🔅عصمت⬇️
➕ @srazarang