#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1402/10/16
شماره نظریه : 7/1402/753
شماره پرونده : 1402-88-753ح
استعلام
همانگونه که مستحضرید به موجب قانون صدور چک مصوب 1355 با اصلاحات والالحاقات بعدی، صادرکننده باید در سامانه چکاوک صدور چک، مشخصات دارنده را ثبت کند . در همین راستا پرسشهای زیر مطرح است: الف- در صورت عدم ثبت، آیا چک فاقد وصف تجاری است؟ ب- آیا چک توسط دارنده قابلیت ظهرنویسی دارد؟ ج- با توجه به نظریه مشورتی 7/1400/1059 مورخ 1401/1/21 آن مرجع، آیا صادر نشدن گواهی عدم پرداخت رابطه تضامن بین صادر کننده و ظهرنویس را منتفی میکند؟ د- در صورت منتفی بودن رابطه تضامن، آیا به ضمانت مدنی (نقل ذمه) تبدیل و صادرکننده بریالذمه میشود؟
پاسخ الف، ب، ج و د) اولاً، به موجب تبصره یک اصلاحی 29/1/1400 ماده 21 مکرر قانون صدور چک مصوب 13/8/1397، ثبت چک در سامانه صیاد، شرط اعتبار و شمول قوانین مربوط به چنین سندی است و در صورت عدم ثبت در این سامانه، چک ماهیت تجاری خود را از دست میدهد و دارنده نمیتواند از مزایای اسناد تجاری از جمله ظهرنویسی استفاده کند و روابط طرفین تابع عمومات قانون مدنی است. ثانیاً، چنانچه بانک در اجرای مقررات یادشده به دلیل عدم ثبت چک در سامانه صیاد از پرداخت وجه چک و صدور گواهی عدم پرداخت خودداری و دارنده، وجه چک را با تقدیم دادخواست بدون انضمام گواهی عدم پرداخت مطالبه کند؛ همانگونه که آورده شد، سند مذکور به عنوان سند عادی و غیر تجاری محسوب میشود و وجه آن وفق مقررات قانون مدنی قابل مطالبه است. ثالثاً، با توجه به اینکه در فرض سؤال امکان ظهرنویسی چک به لحاظ عدم ثبت در سامانه وجود ندارد، ظهرنویسی فیزیکی مشمول مقررات قانون تجارت و قانون یادشده نیست و تشخیص نوع رابطه دارنده با صادرکننده و همچنین ظهرنویس با لحاظ ماده 403 قانون تجارت مصوب 1311، امری موضوعی و مصداقی است که بر عهده مرجع قضایی رسیدگیکننده است.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1402/10/23
شماره نظریه : 7/1402/648
شماره پرونده : 1402-88-648ح
استعلام
چنانچه خواهان مدعی استرداد لاشه چک به جهت ضمانتی بودن آن باشد، آیا صدور دستور موقت مبنی بر رفع سوء از چک مذکور وجاهت قانونی دارد؟
پاسخ
اولاً، با توجه به وصف تجریدی اسناد تجاری و اصل عدم توجه به ایرادات، اسناد مذکور پس از صدور از منشأ خود منفک میشوند و ایرادات راجع به امور مبنایی نسبت به دارنده با حسننیت در رسیدگی ماهیتی قابل استناد نمیباشد؛ بنابراین، به ادعای عدم استحقاق دارنده یا تضمینی بودن چک، دستور موقت نیز نمیتوان صادر کرد. ثانیاً، موارد رفع سوء اثر از چک برگشتی در تبصره 3 (الحاقی1397) به ماده 5 مکرر قانون صدور چک مصوب 1355 با اصلاحات و الحاقات بعدی، تصریح شده است و صرف ادعای خواهان (صادرکننده) بر تضمینی بودن چک از موارد مصرح مذکور، خارج است. ثالثاً، چنانچه در اجرای ماده 23 (اصلاحی 1397) قانون یادشده راجع به چک فرض سؤال اجراییه صادر شده باشد، وفق قسمت اخیر همین ماده، اگر صادرکننده یا قائممقام قانونی او دعوایی مانند مشروط یا بابت تضمین بودن یا تحصیل چک از طرق مجرمانه اقامه کند، در موارد مذکور در این ماده، مرجع قضایی رسیدگیکننده قرار توقف عملیات اجرایی را صادر میکند که این امر متفاوت از صدور دستور موقت موضوع استعلام است. بدیهی است در صورتیکه ادعای صادرکننده چک و یا قائممقام وی به موجب حکم قطعی اثبات شود، با عنایت به ذیل ماده 23 یادشده، دادگاه صادرکننده اجراییه رأساً یا به درخواست صادرکننده چک و یا قائممقام وی به اقتضای مورد، اجراییه را ابطال یا عملیات اجرایی را الغا میکند.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1402/10/24
شماره نظریه : 7/1402/502
شماره پرونده : 1402-115-502ح
استعلام
چنانچه شرکت تجاری منحل شده و عملیات تصفیه پایان یافته و دارایی تقسیم شده باشد، آیا دعوای ورشکستگی طلبکار باقیمانده علیه شرکت قابل استماع است؟ آیا شرکتهای سرمایهای و اشخاص (ماده 127 قانون تجارت مصوب 1311) در این حکم یکسان هستند؟ در دعوای ورشکستگی طرف دعوا چه شخصی است؛ شرکت منحله قبلی، سهامداران و یا شرکا یا هیأت تصفیه؟
پاسخ
در فرض سؤال که شرکت تجاری منحل شده و عملیات تصفیه پایان یافته و دارایی شرکت تقسیم شده است، اولاً، به موجب ماده 127 قانون تجارت مصوب 1311 با تقسیم دارایی شرکت امکان اقامه دعوای ورشکستگی وجود ندارد و حکم این ماده راجع به شرکتهای تضامنی، خصوصیتی نداشته و در دیگر شرکتهای تجاری نیز مجری است. ثانیاً، از مواد 143، 225 و 226 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347 چنین مستفاد است که بستانکاران میتوانند در صورتی که تخلف مدیر یا مدیران تصفیه موجب تضرر آنان شده باشد، به متخلف یا متخلفین رجوع نمایند؛ بنابراین دعوای ورشکستگی شرکت مزبور توسط بستانکار باقیمانده قابلیت استماع ندارد. ثالثاً، با عنایت به مراتب فوق، پاسخ به سؤالات دیگر منتفی است. شایسته ذکر است با عنایت به ملاک ماده 606 قانون مدنی، بستانکاران میتوانند به نسبت سهام سهامدارانی که قسمتی از دارایی شرکت را پس از تقسیم دارایی دریافت کردهاند، به آنان مراجعه و اقامه دعوا نمایند.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1402/10/30
شماره نظریه : 7/1402/545
شماره پرونده : 1402-76-545ح
استعلام
در راستای بازبینی فرایند ارائه خدمات به کارکنان بانک، این بانک در نظر دارد هنگام انعقاد قراردادهای تسهیلاتی با کارکنان، به جای امضای فیزیکی از امضای اتوماسیونی/دیجیتال آنان ذیل قراردادهای مذکور استفاده کند؛ آیا این امضا در مراجع قضایی یا ادارات اجرای ثبت قابل پذیرش است؟ این موضوع بویژه در زمان عدم پرداخت اقساط تسهیلات و یا قطع رابطه استخدامی کارکنان با بانک واجد اهمیت بسیار است.
پاسخ
با عنایت به ماده 31 الحاقی به قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار مصوب 1390 با اصلاحات و الحاقات بعدی (موضوع ماده 2 قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار مصوب 1400) و تکلیف بانکها و مؤسسات اعتباری به ایجاد سامانه الکترونیکی قراردادهای اعطای تسهیلات و ثبت الکترونیکی این قراردادها و قراردادهای وابسته؛ از جمله ضمانت، ارزیابی وثایق و ... و به طور کلی هرگونه توافق مرتبط با تسهیلات و همچنین با توجه به دستورالعمل نحوه ثبت الکترونیکی قراردادهای تسهیلات بانکی مصوب 19/6/1401 شورای پول و اعتبار که در اجرای ماده صدرالذکر به تصویب رسیده است و با لحاظ ضمانت اجرای مذکور در ماده 8 این دستورالعمل بابت تخطی از مفاد این دستورالعمل، انعقاد قرارداد اعطای تسهیلات به نحو الکترونیکی و اخذ امضای دیجیتال تسهیلاتگیرندگان و ضامنین با رعایت مقررات یادشده و همچنین الزامات قانون تجارت الکترونیکی مصوب 1382 تکلیف قانونی و واجد اعتبار است؛ هر چند آنگونه که در فرض سؤال آمده است، تسهیلاتگیرنده از کارکنان بانک و یا مؤسسه مالی و اعتباری باشد و از امضای اتوماسیونی/دیجیتال وی ذیل قرارداد الکترونیکی اعطای تسهیلات استفاده شده باشد.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1402/11/14
شماره نظریه : 7/1401/816
شماره پرونده : 1401-115-816 ح
استعلام
همانگونه که مستحضرید در ماده 129 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347 انجام معاملات اعضاء هیأت با شرکت منوط به انجام تشریفات خاصی شده است؛ بر این اساس، چنانچه شخص «الف» با شرکت «ب» قرارداد طولانیمدت تنظیم کند و پس از مدتی این شخص خود از سهامداران شرکت شده و به عنوان عضو هیأت مدیره منصوب شود، آیا ادامه قرارداد قبلی مستلزم طی تشریفات قانونی موضوع ماده 129 لایحه قانونی یادشده است؟ به عبارت دیگر، آیا حکم این ماده در حدوث و بقاء مؤثر است و پس از انعقاد قرارداد نیز با تحقق شرط عضویت در هیأت مدیره شرکت طرف معامله، تشریفات مندرج در این ماده لازمالاتباع است؟
پاسخ
محدودیت مذکور در ماده 129 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347، ناظر بر معاملات اعضای هیأت مدیره و مدیرعامل شرکت سهامی در زمان مدیریت آنان است و مقنن به منظور حفظ منافع شرکت و سهامداران، محدودیتهای خاصی را برای آنان وضع نموده است. در فرض سؤال که قرارداد شخص پیش از سهامدار شدن و عضویت وی در هیأت مدیره با شرکت سهامی منعقد شده و در جریان اجرای قرارداد به عضویت هیأت مدیره درآمده است، از شمول ماده 129 لایحه قانونی یادشده خروج موضوعی دارد.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1402/11/23
شماره نظریه : 7/1402/777
شماره پرونده : 1402-186/1-777ک
استعلام
چنانچه مدیرعامل شرکت خصوصی از طرف شرکت با اختیارات مندرج در اساسنامه علیه رئیس هیأت مدیره به اتهام خیانت در امانت شکایت نماید و رئیس هیأت مدیره به اتهام مذکور محکوم و سپس با تغییرات شرکت در مجمع عمومی فوقالعاده، حق امضای کلیه اوراق و اسناد بهادار و تعهدآور از قبیل چک، سفته و برات و قراردادهای عقود اسلامی و همچنین اوراق عادی و اداری با امضای رئیس هیأت مدیره به تنهایی به همراه مهر شرکت به وی (رئیس هیأت مدیره) تفویض گردد، حال آیا رئیس هیأت مدیره با اختیارات مذکور از طرف شرکت به عنوان شخصیت حقوقی حق گذشت نسبت به خود به عنوان شخصیت حقیقی را دارد؟ و یا بایستی طبق اساسنامه شرکت حق طرح دعوا و شکایت و همچنین حق گذشت از طرف شرکت را داشته باشد تا بتواند اعلام گذشت و درخواست صدور قرار موقوفی اجرا نماید؟
پاسخ
اولاً، طرح دعوا یا دفاع از آن منصرف از امضای اسناد تعهدآور است. ثانیاً، مطابق مواد 107 و 118 لایحه قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت، اداره شرکت بر عهده هیأت مدیره است و مطابق مواد 124 و 125 لایحه قانونی یادشده، مدیر عامل منتخب هیأت مدیره در حدود اختیاراتی که توسط هیأت مدیره به وی تفویض شده است، نماینده شرکت محسوب میشود؛ لذا اگر طرح دعوا یا دفاع از آن و تقدیم لایحه دفاعیه و گذشت از آن به مدیر عامل تفویض شده باشد، ایشان نماینده شرکت در طرح دعوا و تقدیم لایحه دفاعیه و گذشت از دعوا به مراجع ذیصلاح قضایی است؛ اما در صورت عدم تفویض اختیار با عنایت به ماده 121 لایحه یادشده، گذشت از جرایم باید به امضای اکثریت اعضای هیأت مدیره برسد؛ با ذکر این که در فرض سؤال فرد محکوم به خیانت در امانت به لحاظ تعارض منافع حق رأی ندارد و نمیتواند نسبت به گذشت از جرم اقدام نماید.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1403/01/26
شماره نظریه : 7/1402/1102
شماره پرونده : 1402-88-1102ح
استعلام
چنانچه دستور مسدودی حساب توسط اشخاص مندرج در ماده 14 قانون صدور چک مصوب 1355 با اصلاحات والحاقات بعدی (صادرکننده، ذینفع یا قائممقام قانونی ایشان) که توسط مرجع قضایی مانند بازپرس یا دادستان، در مقام تحقیقات مقدماتی یک پرونده صادر شده باشد، آیا صدور اجراییه بر اساس ماده 23 همان قانون امکانپذیر است؟
پاسخ
اولاً، پرسش مطرح شده در خصوص مرجع صادرکننده دستور عدم پرداخت مبهم است؛ چنانچه منظور این باشد که صادرکننده چک، وفق ماده 14 قانون صدور چک مصوب 1355 با اصلاحات و الحاقات بعدی، دستور عدم پرداخت به بانک داده و بانک نیز به همین سبب گواهی عدم پرداخت صادر کرده است و متعاقباً صادرکننده شکایت موضوع تبصره 2 این ماده را اقامه کرده است، صدور اجراییه به تقاضای دارنده چک مطابق ماده 23 قانون یادشده (اصلاحی 1397) امکانپذیر نیست؛ زیرا با توجه به صراحت بند «ج» ماده 23 مذکور مبنی بر رعایت تبصرههای ماده 14 صدرالذکر، چنانچه صادرکننده شکایت خود را در موعد مقرر در تبصره 2 ماده 14 این قانون تقدیم و گواهی آن را به بانک تسلیم کرده باشد، صرف نظر از پذیرش شکایت و یا صدور قرار منع تعقیب راجع به آن، مشمول استثنای بند «ج» ماده 23 اصلاحی یادشده بوده و از موارد عدم صدور اجراییه موضوع این ماده است. ثانیاً، چنانچه مقصود این باشد که بازپرس در مقام تحقیقات مقدماتی دستور توقیف موجودی حساب را صادر کرده و به همین دلیل کارسازی وجه چک مقدور نبوده و بانک گواهی عدم پرداخت صادر کرده است، موضوع از شمول بند «ج» ماده 23 (اصلاحی 1397) قانون صدور چک خارج است و منعی برای صدور اجراییه به درخواست دارنده وفق این ماده نیست؛ هرچند در مقام وصول وجه موضوع اجراییه، به سبب دستور سابق مقام قضایی، برداشت از حساب توقیفشده امکانپذیر نیست و باید از محل دیگر اموال صاحب حساب وصول شود.
#نظریه_مشورتی_تجارت
تاریخ نظریه : 1403/02/15 شماره نظریه : 7/1402/816
شماره پرونده : 1402-115-816ح
استعلام
1- هرگاه پس از تشکیل و ثبت شرکت سهامی خاص، یک نفر از مؤسسین ادعا کند، در زمان تأسیس شرکت، آورده غیر نقد او بر خلاف واقع یا قانون؛ از جمله خلاف ماده 76 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347 ارزیابی شده است، آیا وی میتواند دعوای ارزیابی و تعیین ارزش واقعی یا قانونی آورده غیر نقد را مطرح کند؟ 2- آیا فرد مذکور میتواند دعوی الزام به اختصاص یا انتقال سهام (معادل ارزیابی واقعی یا قانونی آورده غیر نقد) را مطرح کند؟ 3- آیا این فرد میتواند دعوای الزام به پرداخت سود سهام (معادل ارزیابی واقعی یا قانونی آورده غیر نقد) را مطرح نماید؟ 4- چنانچه دعاوی فوق، قابل طرح و استماع دانسته شود، آیا این دعاوی باید به طرفیت شرکت سهامی یا مؤسسین شرکت سهامی مطرح شود و یا هر دو آنان؟ در واقع دعاوی فوق، باید به طرفیت چه شخص یا اشخاصی مطرح شود؟
پاسخ
در فرض سؤال که پس از تشکیل و ثبت شرکت سهامی خاص یکی از مؤسسین با ادعای اینکه در زمان تأسیس شرکت، آورده غیر نقد او خلاف واقع یا قانون ارزیابی شده است، دعاوی ارزیابی و تعیین ارزش واقعی یا قانونی آورده غیر نقدی و الزام به اختصاص یا انتقال سهام و الزام به پرداخت سود سهام را اقامه کرده است، این دعاوی مسموع نمیباشند؛ زیرا صرف نظر از رعایت یا عدم رعایت مفاد مواد 76 و 82 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347 مبنی بر اخذ نظر کارشناس رسمی؛ اولاً، مستفاد از مقررات لایحه قانونی یادشده؛ از جمله ماده 270 این لایحه قانونی، چنین ضمانت اجرایی که در فرض سؤال آمده است، پیشبینی نشده است. ثانیاً، ارائه آورده غیرنقدی از سوی مؤسسین، امری ارادی و متضمن پذیرش قیمت ارزیابی است. ثالثاً، چنانچه کارشناس رسمی دادگستری بر خلاف واقع و متقلبانه و یا با تبانی، آورده غیرنقدی را کمتر از مقدار واقعی آن ارزیابی کرده باشد و یا اظهار عقیده وی توأم با سوء نیت باشد و این امر حسب مورد وفق بند 9 ماده 26 قانون کانون کارشناسان رسمی دادگستری مصوب 1381 در مرجع انتظامی موضوع این قانون یا به موجب ماده 37 قانون یادشده در مرجع کیفری احراز شود، متضرر میتواند مطابق عمومات برای جبران خسارت به کارشناس مربوط مراجعه کند.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1403/03/12
شماره نظریه : 7/1402/861
شماره پرونده : 1402-115-861ح
استعلام
با توجه به اینکه پذیرش یا رد دعوای راجع به انحلال شرکت سهامی خاص، حسب مورد به نفع یا زیان سهامداران این شرکت است، آیا در این قبیل دعاوی باید سهامداران شرکت نیز طرف دعوا قرار گیرند؟
پاسخ
در موارد مصرح در ماده 201 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347 به هر ذینفعی اجازه داده شده است که انحلال شرکت سهامی را از دادگاه درخواست کند. با عنایت به استقلال شخصیت شرکت از سهامداران، دعوای انحلال شرکت سهامی خاص صرفاً به طرفیت شرکت اقامه میشود و سهامداران نفع مستقیمی در این دعوا ندارند تا طرف دعوا قرار گیرند؛ بنابراین در چنین دعوایی، لزومی به طرف دعوا قرار دادن سهامداران وجود ندارد. شایسته ذکر است دعوای اعتراض ثالث سهامداران نسبت به حکم دادگاه نیز به لحاظ فقدان نفع مستقیم آنان در دعوا، قابل رسیدگی در ماهیت امر نیست.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1403/03/15
شماره نظریه : 7/1402/1152
شماره پرونده : 1402-88-1152ح
استعلام
همانگونه که مستحضرید، بر اساس بند «ج» ماده 67 قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب 1395، صدور سفته و برات به صورت الکترونیکی امکانپذیر است؛ همچنین وفق مواد 1 و 2 مصوبه شماره 3 جلسه بیست و دوم شورای اجرایی فنآوری اطلاعات کشور و همچنین بخشنامه شماره 51/195910 مورخ 1400/11/30 خزانهداری کل کشور در خصوص ضوابط اجرایی ارائه خدمات سفته و برات الکترونیک، بانکها مکلف به پذیرش «سفته و برات الکترونیکی» جهت خدمت به مردم و تسهیل فضای کسب و کار شدهاند. همچنین ضوابط صدور چک الکترونیک در اجرای تبصره ذیل ماده یک قانون صدور چک مصوب 1355 با اصلاحات و الحاقات بعدی به تصویب رسیده است. در همین راستا این بانک نیز در اجرای مقررههای مذکور، چک و سفته الکترونیکی را در عداد پشتوانههای مأخوذه بابت تسهیلات اعطایی به مشتریان قرار داده است؛ اما نحوه اقدام در رابطه با سفتههای مذکور و اقدامات قانونی به منظور وصول مطالبات معوقه احتمالی مشخص نیست. توضیح آنکه، از منظر قانونی مطابق ماده 655 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 اسناد الکترونیکی واجد اعتبار بوده و در مواد 6، 8، 12 و 14 قانون تجارت الکترونیکی مصوب 1382 با لحاظ شرایطی به تلقی «داده پیام» به عنوان نوشته و همچنین ارزش اثباتی آن نزد مراجع قضایی و حقوقی تصریح شده است؛ اما از آنجایی که چکهای صادره به صورت «داده پیام» و نیز سفتههای الکترونیکی فاقد فیزیک میباشند و دستورالعمل اجرایی مشخصی نیز در خصوص اسناد یادشده ابلاغ نشده است، موضوع امکان و نحوه اقدام نسبت به اینگونه اسناد تجاری از طریق مراجع قانونی؛ بویژه ادارات اجرای ثبت (نسبت به چکهای الکترونیکی) با ابهاماتی مواجه است. توضیح آنکه، ادارات اجرای ثبت رویه خاص خود را داشته و گاهی نیز حتی با وجود مقرره قانونی ملاک عمل خود را بخشنامههای ابلاغی مراجع مافوق خود (درون سازمانی) میدانند؛ بر همین اساس ممکن است استدلال موصوف در مراجعه به ادارات یادشده پذیرفته نشود؛ هم چنانکه در حال حاضر بهرغم مذاکرات صورت پذیرفته با برخی دفاتر اسناد رسمی به عنوان مبدأ اقدامات ثبتی، در خصوص این قبیل چکها و حتی نسبت به گواهینامههای عدم پرداخت صادره در اجرای ماده 5 قانون صدور چک مصوب 1355 با اصلاحات و الحاقات بعدی؛ بهرغم آنکه به جایگزینی گواهینامه عدم پرداخت به جای اصل چک تصریح شده است؛ رویه ثابتی وجود ندارد و بر عدم پذیرش و اقدام نسبت به موارد یادشده تأکید دارند. با عنایت به مراتب پیشگفته و نظر به سهولت صدور چک دیجیتالی و سفته الکترونیکی نسبت به چکها و سفتههای معمولی (فیزیکی)، خواهشمند است در خصوص چگونگی واخواست سفته الکترونیکی و طرح دعوا در مرجع قضایی و همچنین نحوه اقدام قانونی نسبت به چک الکترونیکی از طریق مراجع قانونی و بویژه ادارات اجرای ثبت اعلام نظر فرمایید.
پاسخ
اولاً، به صرف فراهم نبودن بستر لازم در قوه قضاییه، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و دیگر مراجع مربوط، نمیتوان دارنده سفته و یا چک الکترونیکی را از حقوق قانونی ناشی از این اسناد تجاری محروم کرد. ثانیاً، دارنده سفته الکترونیکی تا فراهم شدن بسترهای لازم میتواند با اخذ تصویر مصدق از سفته الکترونیکی که به تأیید مرجع مربوط رسیده باشد، مطابق مقررات قانون تجارت مصوب 1311 و مواد 6، 8، 12 و 14 قانون تجارت الکترونیکی مصوب 1382 و ماده 655 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی، نسبت به واخواست سفته اقدام و پس از آن در مرجع صالح قضایی اقامه دعوا نماید؛ در مورد چک الکترونیکی نیز دارنده پس از اخذ گواهی عدم پرداخت با درج الکترونیکی بودن چک در آن، میتواند وفق مقررات مربوط؛ از جمله تبصره (الحاقی 1397) ماده یک قانون صدور چک مصوب 1355 با اصلاحات و الحاقات بعدی و دستورالعمل اجرایی چک الکترونیک مصوب 28/11/1402 بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، برای وصول وجه چک به مرجع قضایی یا واحد ثبتی مراجعه کند.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1403/04/10
شماره نظریه : 7/1402/862
شماره پرونده : 1402-115-862ح
استعلام
با توجه به حکم مقرر در در ماده 204 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347 مبنی بر اینکه دادگاه ضمن صدور حکم انحلال شرکت، مدیر تصفیه را تعیین خواهد کرد، خواهشمند است به پرسشهای زیر پاسخ دهید: 1- آیا تعیین مدیر تصفیه، بخشی از منطوق و مدلول حکم دادگاه است؛ آیا این بخش از حکم دادگاه قابل اعتراض توسط مدیر تصفیه است و یا آنکه تعیین مدیر تصفیه تصمیم صرف قضایی است و حکم محسوب نمیشود؟ 2- چنانچه تعیین مدیر تصفیه، بخشی از منطوق و مدلول حکم دادگاه فرض شود، تا زمانی که حکم دادگاه توسط مرجع صالح نقض نشده است، آیا مدیر تصفیه میتواند از حکم دادگاه تبعیت نکند و از انجام امر تصفیه شرکت امتناع کند؟ 3- آیا دادگاه میتواند اداره تصفیه امور ورشکستگی را به عنوان مدیر تصفیه تعیین کند؟
پاسخ
1 و 2- به موجب قسمت اخیر ماده 205 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347، در مواردی که انحلال شرکت به موجب حکم دادگاه صورت میگیرد، دادگاه ضمن صدور حکم انحلال شرکت، مدیر تصفیه را تعیین خواهد کرد. وفق مواد 215 و 216 لایحه قانونی یادشده، عزل و یا تمدید مدت مأموریت مدیر تصفیه با دادگاهی است که آنان را تعیین و انتخاب کرده است؛ بنابراین، تعیین مدیر تصفیه مستقل از صدور حکم انحلال است و بخشی از حکم نبوده و واجد اعتبار امر مختوم نمیباشد و صرفاً تصمیمی قضایی است. 3- از مواد 1 و 8 قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی مصوب 1318 چنین مستفاد است که امر تصفیه ورشکسته بر عهده اداره تصفیه امور ورشکستگی است؛ بنابراین دادگاه نمیتواند این اداره را متولی امر تصفیه شرکت تجاری منحله به غیر ورشکستگی قرار دهد؛ مگر آنکه دادگاه مدیر تصفیه را تعیین کرده باشد؛ اما وی حاضر به قبول سمت نباشد که در این صورت وفق ماده 275 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347، دادگاه امر تصفیه را به اداره تصفیه امور ورشکستگی ارجاع میدهد.
#نظریه_مشورتی_تجارت تاریخ نظریه : 1403/05/14
شماره نظریه : 7/1403/343
شماره پرونده : 1403-115-343ح
استعلام
آیا سهامداری که سهام شرکت سهامی را خریداری کرده است، میتواند ابطال مصوبات مجامع مربوط به ایام پیش از سهامدار شدن خود را درخواست کند؟ آیا میتوان استدلال نمود که سهامدار با لحاظ وضع موجود سهام را خریداری کرده و شرایط را پذیرفته است؟ آیا مرور زمان در این خصوص قابل پذیرش است؟
پاسخ
به موجب ماده 270 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347، هر ذینفعی میتواند ابطال عملیات و یا تصمیمات مجمع عمومی شرکت سهامی به لحاظ عدم رعایت تشریفات قانونی را از دادگاه صالح درخواست کند و از آنجایی که منتقلالیه سهام شرکت، قائممقام انتقالدهنده تلقی میشود و تمام حقوق ناشی از سهام به منتقلالیه انتقال مییابد، در فرض سؤال، منتقل الیه در حدودی که ید قبلی وی حق ابطال عملیات یا تصمیمات مجمع عمومی به لحاظ عدم رعایت تشریفات قانونی را داشته است، حق اقدام دارد و تشخیص مصداق بر عهده مرجع رسیدگیکننده است.