🌴۶. مصرفها (به چه کسانی؟ در چه راهی؟)
🍃 إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في سَبيلِ اللهِ وَ ابْنِ السَّبيلِ فَريضَةً مِنَ الله وَ الله عَليمٌ حَكيمٌ (سوره توبة - آیه ۶۰)
🍀 حضرت امام: تمام مصارف ۸ گانه زکات اموال
🍃 آیت الله خامنه ای: بنابر احوط به فقير شیعه بدهد
🍃 آیت الله سيستانى و مکارم: بنابر احتیاط واجب تنها به فقیر شیعه بدهد.
🍃 عَنْ أَبِي عَبْدِ الله (علیه السّلام):
أَنَّ زَكَاةَ الْفِطْرَةِ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ. (وسائل الشيعة)
🌱 فقیر باید شیعه دوازده امامی باشد،
و احتياط واجب آن است كه به شرابخوار و كسى كه آشكارا معصيت كبيره مىكند فطره ندهند،
و نباید در معصیت صرف کند.
💝 پرداخت #فطریه جهت آزادی زندانیان
❓سوال :
آیا مصرف #زکات_فطره 💶 جهت آزادسازی زندانیان😨 جایز میباشد؟
🟢 امام، زنجانی، نوری، بهجت، فاضل، خویی:
به #زندانی که به دلیل #بدهی در زندان مانده، میتوان زکات #فطره 💶 پرداخت کرد، مشروط بر این که به سبب صرف مال💸 در #معصیت😱 بدهکار نشده باشد، هرچند احتیاط مستحب آن است که فطریه را فقط به فقرای شیعه😕 بدهند.
🟢 سیستانی، وحید، صافی، مکارم، رهبری، گلپایگانی:
بنابر احتیاط واجب باید فقط به فقرای شیعه😕 بدهد.
🌱 احتياط واجب آن است كه به يک فقير بيشتر از مخارج سالش، و كمتر از ۱ صاع فطره ندهند.
🍃 آیت الله سيستانى: احتياط مستحبّ آن است كه به يک فقير كمتر از يك صاع فطره ندهند، مگر اينكه به فقرايى كه جمع شدهاند، نرسد، ولى اگر بيشتر بدهند هيچ اشكال ندارد.
💠 پرداخت #فطریه به #سید
❓سوال :
آیا زکات فطریه 💶 #غیر_سید را می توان به سید #فقیر داد؟
🟢 امام، رهبری، سیستانی، وحید، صافی، نوری، مکارم، بهجت، فاضل، خویی:
خیر، ولی اگر #خمس 💶 و سایر وجوهات برای مخارج او کافی نباشد و ناچار به گرفتن زکات 💴 باشد میتواند از غیر سید #زکات بگیرد، ولی بنا بر احتیاط واجب اگر ممکن باشد فقط به مقداری که برای مخارج روزانهاش 🍱 نیاز دارد بگیرد.
🟢 زنجانی:
خیر، ولی اگر خمس 💸و سایر وجوهات برای مخارج 🍆🥬🥞او کافی نباشد و ناچار به گرفتن زکات باشد می تواند از غیر سید زکات بگیرد.
🍀 زکات فطره باید با قصد قربت باشد.
معمول مراجع شرط صحت می دانند،
و آیت الله سيستانى شرط قبول.
https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
💠 پرسش و پاسخ از مرحوم حضرت آیت اللَّه خوشوقت ره
❓#ادْعُوا_رَبَّكُمْ_تَضَرُّعًا_وَ_خُفْيَةً_إِنَّهُ_لَايُحِبُّ_الْمُعْتَدِينَ
✅یکی از وظائف ما که خدای متعال محوّل فرموده #دعا_کردن است؛ از خدا چیز خواستن. اصل دعا کردن واجب است، نمیشود انسان هیچ دعا نکند، اگر دعا نکند گناه کرده است. #یک_بار دعا کند کافی است. همان دعایی که در نماز است کافی است
📌و این هم سرّش این است که ما باید #مملوک بودن و #فقیر بودن خودمان را در برابر خدای بی نیاز اظهار کنیم و الا آدم یادش میرود و فکر میکند همه چیز مال خودش است. کم کم دیگر «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» میگوید.
https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774
✨﷽✨
🍃داستانهای آموزنده(۹۲)
📌 ارحم ترحم(رحم کن تا مورد رحم قرار بگیری)
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ
یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر #شفتی رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در #اصفهان از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است.
وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم:
حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری #فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت.
روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این #سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند.
ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم.
📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨
ــــــــــــــــ
https://eitaa.com/tazkeratolmottaghin6774