✨ حکایت سفر صافی خادم امام هادی علیهالسلام به مشهد ✨
📖 سید ابن طاووس در کتاب «اَمان الاخطار» از ابومحمّد قاسم بن علا از صافی خادم حضرت هادی(علیهالسلام) روایت کرده:
از آن حضرت اجازه خواستم به زیارت جدّش حضرت رضا(علیهالسلام) بروم، فرمود:
💍 با خود انگشتری داشته باش، دارای نگین زرد و نقش نگین آن
«مَا شاءَ اللّٰهُ لَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ»
و نقش طرف دیگرش «محمّد و علی»
👈🏻 چون این انگشتر را برداری، ج
👤 خادم گوید: بیرون آمدم و انگشتری که حضرت فرموده بود تهیه کردم، سپس خدمت ایشان بازگشتم که برای سفرم با آن جناب وداع کنم، چون وداع کردم و دور شدم، دستور داد مرا برگردانند.
وقتی برگشتم فرمود:
🗣 ای صافی؛
عرض کردم: لبّیک ای آقای من؛
فرمود:
💠 انگشتر فیروزه هم باید همراه داشته باشی، زیرا میان طوس و نیشابور شیری به تو برخواهد خورد که قافله را از ادامه سفر منع خواهد کرد،
تو پیش برو و این انگشتر را به شیر نشان بده
و بگو:
مولای من میگوید از راه دور شو
🔷 باید بر یک طرف نگین فیروزه نقش شده باشد:
«اللّٰهُ الْمَلِکُ»
و بر طرف دیگرش:
«الْمُلْکُ لِلّٰهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»
✨ زیرا نقش انگشتر فیروزه امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
«اللّٰهُ الْمَلِکُ» بود، چون خلافت به آن حضرت برگشت:
«الْمُلْکُ لِلّٰهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» را نقش کرد
و چنین نگینی انسان را از حیوانات درنده امان میبخشد و در جنگها باعث پیروزی میشود.
🧳 صافی میگوید: به سفر رفتم،
به خدا سوگند، در همان مکان که حضرت فرموده بود شیر بر سر راه آمد و آنچه فرموده بود انجام دادم، شیر برگشت.
چون از زیارت بازگشتم، آنچه اتفاق افتاده بود خدمت آن حضرت عرض کردم، فرمودند:
یک چیز ماند که نگفتی، اگر میخواهی من بگویم
گفتم: آقای من شاید فراموش کرده باشم
فرمود:
🌙 شبی در طوس، شب را نزدیک قبر شریف به سر میبردی، گروهی از جنّیان به زیارت قبر آن حضرت آمده بودند، آن نگین را در دست تو دیدند و نقش آن را خواندند، پس آن را از دستت بیرون آوردند و به نزد بیماری که داشتند بردند، انگشتر را در آبی شسته و آن آب را به بیمار خود دادند، بیمارشان سالم شد، انگشتر را برگرداندند، درحالیکه تو در دست راست داشتی، آنان در دست چپ تو کردند، تو از این امر بسیار تعجّب کردی و سببش را ندانستی، آنگاه نزدیک سر خود یاقوتی یافتی و آن را برداشتی، اکنون همراه توست؛ آن را به بازار ببر که به هشتاد اشرفی خواهی فروخت و این یاقوت هدیه آن جنّیان است که برای تو آورده بودند
💰 خادم میگوید: یاقوت را به بازار بردم و به هشتاد اشرفی فروختم همانطور که آقایم فرموده بود.
📚 منبع:
ـ امان الاخطار
✍🏻سید بن طاووس
ـ کلیات مفاتیح الجنان
#امام_هادی_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#صافی_خادم
#حکایت
#کرامات
#زیارت
#فیروزه
#انگشتر_عقیق
#جنیان
#دستورالعمل
🆔 @tazkie