eitaa logo
سیر و سلوک و طهارت نفس
175 دنبال‌کننده
239 عکس
251 ویدیو
1 فایل
طهارت نفس: یعنی ترک صفات رذیله ودوری از مصاحبت و همنشینی با افراد ناصالح و همنشینی باانسانهای پاک سرشت{شرح گروه}: 1 کسب اطلاع از واقعیات زندگی 2 تفکر در سرانجام مسیر انسان 3 یاد مرگ ، شناخت مبدا، معاد و قیامت @Alavi_09173413229
مشاهده در ایتا
دانلود
حَقِّ،* *🔻47.👈وَ قَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَكَبِّرينَ، وَاجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظّالِمينَ، وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِِ رَبِّ الْعالَمينَ اَللّهُمَّ أَنْتَ كَشّافُ الْكُرَبِ وَالْبَلْوى، وَ إِلَيْكَ أَسْتَعْدى فَعِنْدَكَ الْعَدْوى، وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَالدُّنْيا، فَأَغِثْ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ. عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلى،* *🔻48.👈وَ أَرِهِ سَيِّدَهُ يا شَديدَ الْقُوى، وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسى وَالْجَوى، وَ بَرِّدْ غَليلَهُ يا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى، وَ مَنْ إِلَيْهِ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى، اَللّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبيدُكَ التّائِقُونَ إِلى وَلِيِّكَ، الْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِيِّكَ، خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَ مَلاذاً، وَ أَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَ مَعاذاً،* *🔻49.👈 وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنينَ مِنّا إِماماً، فَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِيَّةً وَ سَلاماً، وَ زِدْنا بِذلِكَ يا رَبِّ إِكْراماً، وَاجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَرّاً وَ مُقاماً، وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْديمِكَ إِيّاهُ أَمامَنا، حَتّى تُورِدَنا جِنانَكَ، وَ مُرافَقَةَ الشُّهَداءِ مِنْ خُلَصائِكَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَ رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ،* *🔺50.👈وَ صَلِّ عَلى أَبيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ، وَ جَدَّتِهِ الصِّدّيقَةِ الْكُبْرى، فاطِمَةَ بِنْتِ محمَّدٍ، وَ عَلى مَنِا صْطَفَيْتَ مِنْ آبائِهِ الْبَرَرَةِ، وَ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ ما صَلَّيْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً لا غايَةَ لِعَدَدِها، وَ لا نِهايَةَ لِمَدَدِها، وَ لا نَفادَ لِأَمَدِها* *🔻51.👈اَللّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ، وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِياءَكَ، وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْداءَكَ، وَ صِلِ اللّهُمَّ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُ، وُصْلَةً تُؤَدّى إِلى مُرافَقَةِ سَلَفهِ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ،* *🔻52.👈وَ يَمْكُثُ فى ظِلِّهِمْ، وَ أَعِنّا عَلى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ، وَالْاِجْتِهادِ فى طاعَتِهِ، وَاجْتِنابِ مَعْصِيَتِهِ، وَامْنُنْ عَلَيْنا بِرِضاهُ، وَ هَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ، وَ دُعاءَهُ وَ خَيْرَهُ، ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ فَوْزاً عِنْدَكَ، وَاجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقْبُولَةً،* *🔻53.👈وَ ذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً، وَ دُعاءَنا بِهِ مُسْتَجاباً؛ وَاجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً، وَ هُمُومَنا بِهِ مَكْفِيَّةً، وَ حَوائِجَنا بِهِ مَقْضِيَّةً، وَ أَقْبِلْ إِلَيْنا بِوَجْهِكَ الْكَريمِ، وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا إِلَيْكَ، وَانْظُرْ إِلَيْنا نَظْرَةً رَحيمَةً، نَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرامَةَ عِنْدَكَ،* *🔻54.👈ثُمَّ لا تَصْرِفْها عَنّا بِجُودِكَ، وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ رَيّاً رَوِيّاً، هَنيئاً سائِغاً، لا ظَمَاَ بَعْدَهُ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ. ِ* *┅═✧❁••❁✧═┅*
🌸┅═✧❁﷽❁✧═┅🌸 *👈💢تفسیر قرآن* *♦️ سوره طه* *♦️ آیه ۱۳۲* *💢وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَي (132)* ☑️وخانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پايدار باش. ما از تو روزى نمى خواهيم، (بلكه) ما تو را روزى مى دهيم، و سرانجامِ (نيكو) براى (اهل) تقوا است. *👈 💢نکته ها* ☑️در روايات متعدّدى آمده است كه پس از نزول اين آيه، پيامبرصلى الله عليه وآله تا چندين ماه دَرب خانه ى حضرت على و فاطمه عليهما السلام را مى زدند و در آستانه در مى فرمودند: «الصلوة» آنگاه به قرائت آيه تطهير مى پرداختند.(162) هرگاه وضع زندگى رسول خدا صلى الله عليه وآله تنگ مى شد، اين آيه را تلاوت مى فرمود، آنگاه به افراد خانه دستور مى دادند تا نماز بخوانند.(163) «اِصطَبر عليها» يعنى هم در انجام نماز وهم در امر به آن تأكيد وپايدارى كن. ----- 162) تفاسير كبير فخررازى و درّالمنثور و مجمع البيان. 163) تفسير الميزان. 👈 *💢 پیام ها* ☑️ امر به معروف از كسانى اثر بيشترى دارد كه خود جذب مادّيات نشده باشند. «لا تمدّن... وامر اهلك» - رهبر جامعه ى اسلامى نبايد از خانواده خود غافل باشد. «وامر اهلك بالصلوة» - مرد نسبت به سرنوشت فكرى و دينى خانواده خود مسئول است و تنها رعايت امور مادّى آنان كافى نيست. «وأمر اهلك» - يكى از مهم ترين زمينه هاى امر به معروف، خانواده ونزديكان انسان است. «وأمر اهلك...» (دايره ى اهل، به زن و فرزند منحصر نيست، بلكه همه ى افراد خاندان را شامل مى شود.) - مبلّغ بايد در مرحله ى اوّل به تبليغ خانواده خود بپردازد. «وأمر اهلك» - اوّلين مرحله ى تربيت، كانون خانواده است. «وأمر اهلك» - فرمان به نماز از ميان ساير واجبات، رمز بيمه شدن اعضاى خانواده است. «وأمر اهلك بالصلوة» - براى عدم وابستگى به زرق و برق دنيا، به نماز پناهنده شويم. «لا تمدّن... وامر اهلك بالصلوة» - يكى از مصاديق روشن و بلند معروف، نماز است. «وأمر اهلك بالصلوة» - موضوع نماز در خانواده داراى اهميت خاصى است، بايد والدين بر آن اصرار كنند.(164) «وأمر اهلك بالصلوة واصطبر عليها» - امر به معروف، مداومت و پايدارى لازم دارد. «اصطبر عليها» - خداوند از عبادت ما سودى نمى برد، ثمره ى آن به خود ما باز مى گردد. «لانسئلك رزقا» - سفارش به نيكى ها بايد جدّى وهمراه بيان آثار باشد. «وامر اهلك... والعاقبة للتّقوى» - نماز، زمينه ساز پاكدامنى و تقواست. «وأمر اهلك بالصلوة... والعاقبة للتقوى» - حسن عاقبت در سايه ى تقواى الهى است، نه مادّيات. «والعاقبة للتقوى» 164) *☑️💢 در تحقيقاتى كه از جامعه ى دانش آموزى و نوجوان و جوان شده است، درصد بالايى از آنان علّت توجّه به نماز خود را توجّه خانواده هاى خويش به آن دانسته اند.☑️💢* 🌸 *ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج* 🌸 *┅═✧❁••❁✧═┅*🌸 https://chat.whatsapp.com/EPP8Ehbyaww5H2Y3tAgqjT
🌸┅═✧❁﷽❁✧═┅🌸 (💢👈تفسیر قرآن) *👈سوره آل عمران* *👈آیه ۱۳۸* *💢كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَما الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ (185)* 💢هركسى چشنده ى مرگ است. و بى گمان روز قيامت پاداش هاى شما به طور كامل پرداخت خواهد شد. پس هركس از آتش بر كنار شد و به بهشت وارد گشت، قطعاً رستگار است و زندگانى دنيا، جز مايه ى فريب نيست. *💢👈نکته ها* اين آيه به پيامبر و ديگر مصلحان كه مورد آزار و اذيّت و تكذيب كفّار قرار مى گيرند، روحيه ى صبر ومقاومت مى بخشد، زيرا *مى فرمايد: همه مى ميرند ولجاجت ها موقّتى است و پاداش تحمّل اين مشكلات را خداوند بى كم وكاست عطا مى كند*. 💢👈امام صادق عليه السلام 👇👇 درباره ى *«كلّ نفس ذائقة الموت»* فرمودند: 👇👇 👈 *همه ى اهل زمين و آسمان مى ميرند* و فقط ملك الموت و حاملان عرش و جبرئيل و ميكائيل باقى مى مانند، سپس ملك الموت مأمور مى شود كه روح آنان را نيز بگيرد و تنها خود باقى مى ماند و خداوند به او خطاب مى كند كه بمير، او نيز مى ميرد.[203] و همچنين آن حضرت فرمودند: كسى كه مرگ را نچشيده و كشته شده، به دنيا برگردانده مى شود تا مرگ را بچشد.[204] ----- 203) كافى، ج 3، ص 256. 204) تفسير عيّاشى، ج 2، ص 202. *💢👈پیام ها* *👈- مرگ در راه است*، پس اين همه لجاجت واستكبار در برابر حق، براى چه؟ «كذّبوك... كلّ نفس ذائقة الموت» - مرگ، عدم نيست، يك امر وجودى است كه قابل چشيدن است، راه انتقال از دنيا به آخرت است. «ذائقة الموت» - گناهان وعوامل سوق دهنده به دوزخ، داراى جاذبه هايى است كه بايد انسان با نيروى ايمان و *عمل صالح خود را برهاند*. «زُحزِح عن النّار» - جزاى كامل در آخرت است، و *پاداش هاى دنيوى بى ارزش*. «توفون اُجوركم يوم القيامة... ما الحيوة الدنيا الاّ متاع الغرور» *(برگرفته از تفسیر نور استاد قرائتی)* 🌸 *ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج* 🌸 *┅═✧❁••❁✧═┅*🌸
✨﷽✨ *♦️تفسیر قرآن* *♦️سوره الرحمن* *👈كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ (26)* *وَيَبْقَي وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (27)* *فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (28* 🔸هركه روى زمين است، فنا پذيرد و (تنها) ذات پروردگارت كه داراى شكوه و اكرام است، باقى مى ماند. پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را انكار مى كنيد؟ *🔸نکته ها🔸* 🔸در آيه 185 سوره آل عمران خوانديم: «كلّ نفس ذائقة الموت» هر انسانى طعم مرگ را مى چشد. در آخرين آيه سوره قصص نيز خوانديم: «كلّ شى ء هالك الاّ وجهه» هر موجودى هلاك مى شود، جز ذات پروردگار. در اين سوره نيز مى خوانيم: «كلّ من عليها فان و يبقى وجه ربّك» در آيات قبل، نعمت ها معرّفى شد، در اين آيه مى فرمايد: زمان بهره گيرى از نعمت ها كم است، *فرصت را غنيمت شماريد كه همه رفتنى هستيد*. گرچه همه موجودات فانى هستند ولى هر كس در مسير الهى باشد و كار او رنگ الهى بگيرد، *آن نيّت خالص كه «وجه ربّ» است، كار فانى او را باقى مى كند*. *🔸پیام ها🔸* *🔸 مرگ، يك قانون عام و فراگير است. «كلّ مَن عليها فان»* - به كسى جز خدا تكيه نكنيم كه *همه فناپذيرند.«كلّ من عليها فان ويبقى وجه ربّك»* - ارزش انسان با تقرّب به خداوند است، نه داشتن امكانات. «كلّ مَن عليها فان و يبقى وجه ربّك» *مرگ، گامى در مسير تربيت انسان است. «كلّ مَن عليها فان و يبقى وجه ربّك»* - پيامبر، تحت تربيت و ربوبيّت خاصّ خداوند است. «ربّك» *مرگ موجودات، نشانه نقص و تمام شدن قدرت و كرم الهى نيست* كه او صاحب جلال و كرامت است. «كلّ من عليها فان و يبقى... ذوالجلال و الاكرام» - جلال الهى همراه با رحمت و رأفت است. «ذوالجلال و الاكرام» *- مرگ، نعمت است. «كلّ من عليها فان... فباىّ آلاء ربّكما»* - جن نيز همچون انسان، مرگ دارد. زيرا خطاب «ربّكما» به جنّ و انس بازمى گردد. «كلّ من عليها فان... فباىّ آلاء ربّكما تُکَذّبان» *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ *🔻برخورد با علت گناهان* *🔻ازاله صفات رذیله* 👇👇 👇👇 *🔻چرا هر روز یک قدم جلو و فردا دوباره به عقب بر میگردیم؟* چرا مثلا آن شخص، دیروز آدم خوبی بود ولی امروز آلوده شد؟! چرا ممکن است فردا خوب باشد ولی پس فردا نه؟ چرا ثبات ندارد؟! *یکی از نکات مهم این است که با مراقبه و محاسبه باید بفهمد که چه صفاتی باعث زمین گیری او شده، باید آن صفت و مانع درونی برطرف شود.* 🔸موانع تا نگرداني ز خود دور 🔸درون خانه دل نايدت نور خدا رحمت کند عمدة الاخیار حاج حسن آقای شرکت را که با مرحوم سید هاشم حداد(ره) و شهید دستغیب و آیت الله بهجت-آیت الله نجابت -حاج اسماعیل دولابی-آیت الله کشمیری و خیلی از بزرگان مرتبط بودند. یک بار ایشان را ملاقات کردم ضمن بیانات وزین خود فرمودند: *اگر کسی در پی این باشد که بند کفش او، از بند کفش فلان آقا بالاتر و بهتر باشد این شخص بجائی نمی رسد* یعنی در این راه باید تکبر و انانیت محو شود، عجب و خودشگفتی ازاله شود، این صفات علت و منشاء بسیاری از معاصی هستند *لذا باید اهتمام در مجاهده با علت گناه(صفات رذیله) باشد نه معلول(گناه)، علت که برطرف شود معلول برای همیشه برطرف خواهد شد.* اما تا زمانی که علت پابرجا باشد، هر چقدر هم در ترک گناه زحمت بکشد اگر امروز مرتکب معلول( گناه) نشود، ممکن است فردا مرتکب شود تضمینی نیست نفس اماره هم قدرتمند. *لذا بعضی افراد بعد مدتها تلاش و حرکت می بینند سر جای اول خود هستند*. (عدم ثبات درترک معصیت) (برخوردباعلت گناهان) ✍ استادبراریان *┄┅═✧❁••❁✧═┅┄* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ *☑️تفسیر قرآن* *💠سوره اسراء* *☑️آیه ۶۴* *💠وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً *(64) 👈و (اى شيطان!) هر كس از مردم را مى توانى با صداى خود بلغزان و نيروهاى سواره و پياده ات را بر ضدّ آنان گسيل دار و در اموال وفرزندان با آنان شريك شو و به آنان وعده بده، و شيطان جز فريب، وعده اى به آنان نمى دهد. *💢نکته ها* ☑️«اِستفزاز» به معناى لغزاندن با سرعت و تردستى و هُل دادن است. ابليس براى فريب انسان از يك راه وارد نمى شود، بلكه با تبليغات، وعده ها، آرزوها، وسوسه ها، همراهى و مشاركت، پياده و سواره، انسان را محاصره مى كند و در اين ميان عدّه اى همراه او مى شوند. در روايات مى خوانيم: كسى كه باكى ندارد كه چه مى گويد و يا درباره او چه گفته مى شود ودست به هر كارى مى زند وعلناً گناه يا غيبت مى كند، شريك شيطان است.(146) و همچنين لقمه ى حرام، حرام خوارى، زنا و به وجود آوردن نسلى فاسد و منحرف،(147) از موارد شريك شدن شيطان است. وكسى كه اهل بيت پيامبرعليهم السلام را دشمن بدارد، شيطان در نسل او شريك شده است.(148) توليد و مصرف ناسالم، وسرمايه گذارى شركت ها وكارخانجات خارجى، وايجاد مراكز علمى، فرهنگى، هنرى ومسابقات بين المللى استعمارى نوعى مشاركت شيطان است. ----- 146) تفسير نورالثقلين. 147) بحار، ج 101، ص 136. 148) كافى، ج 5، ص 502. *💢پیام ها* ☑️ قدرت ابليس محدود است. «مَن استطعت» - تبليغات فاسد، در انحراف مردم نقش دارد. «بصوتك» - تهاجم تبليغاتى و فرهنگى دشمن، مقدّم بر تهاجم نظامى است. شيطان ابتدا با تبليغات، انگيزه ى توحيدى انسان را مى گيرد، سپس با تسليحات و لشكريانش بر او هجوم مى آورد. - ابليس، هم خود مايه ى گمراهى است، «استفزز» وهم نيروهاى او. «خيلك» - شيوه ى شيطان، در كمين نشستن و جلب و ربودن است. «اجلب» - شركت ابليس در مال و فرزند انسان، از آغاز آن شروع مى شود و تا لقمه ى حرام و مشتبه و زنا ادامه مى يابد. «شاركهم» - بستر نفوذ شيطان، آرزوهاى انسان است كه با وعده هاى خيالى شيطان تقويت مى شود. «عِدهم و مايعدهم الشيطان الاّ غرورا» - شيطان، علاوه بر فريب، گناه را توجيه مى كند، وعده ى دروغ شفاعت مى دهد و توبه را به تأخير مى اندازد. «و ما يعدهم الشيطان الاّ غرورا» *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ *☑️ تفسیر قرآن* *☑️ سوره قیامت* *☑️ آیات ۳۶تا ۴۰* *♦️أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًي (36)* *أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَي (37)* *ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّي (38)* *فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَي (39)* *أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَي أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَي (40)* *💠آيا انسان مى پندارد كه به حال خود رها مى شود؟* *آيا او قطره اى از منى نبود كه (در رحم) ريخته مى شد؟* سپس خون بسته اى شد و خداوند آن را آفرينش داد و استوار ساخت. *و دو جنس زن و مرد را از آن پديد آورد*. آيا اين خدا قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟ *💢نکته ها* 👇👇 *🔻اين سوره با سوگند به قيامت شروع شد و با قدرت خداوند بر زنده كردن مردگان در قيامت پايان مى يابد.* كسانى كه معاد را انكار مى كنند، خداوند را به درستى نشناخته اند، زيرا اگر با مردن انسان پرونده او محو شود، حكمت خدا زير سؤال مى رود. چنانكه در اين آيه مى فرمايد: «أيحسب الانسان أن يترك سُدى» و در جاى ديگر مى فرمايد: «أفحسبتم انّما خلقناكم عبثاً و انّكم الينا لاترجعون» *آيا گمان مى بريد ما شما را بيهوده آفريده ايم و شما به سوى ما باز نمى گرديد؟؟* اين آيات در ابتدا به حكمت الهى در برپاكردن قيامت اشاره مى كند و سپس به قدرت خداوند در آفرينش انسان كه بيانگر امكان دوباره آفريدن اوست. البتّه خداوند نمونه هاى ديگرى از قدرت خود در مورد بازآفريدن را به دست پيامبرانش در اين دنيا نشان داده است: *حضرت عيسى عليه السلام با دميدن در دو پرنده اى كه از گل درست كرده بود، آن را زنده كرد.* حضرت ابراهيم عليه السلام با صدا زدن پرنده هايى كه گوشت آنها درهم كوبيده و مخلوط شده بود، آنها را دوباره زنده كرد. *هفتاد نفرى كه همراه حضرت موسى عليه السلام به كوه طور آمدند و زمانى كه خداوند در كوه تجلّى كرد مردند، خداوند متعال دوباره آنها را زنده كرد.* *💢 پیام ها* 👇👇 *🔻 كسى كه انسان را بى هدف و بى مسئوليّت مى پندارد، سزاوار تحقيرهاى مكّرر است.* «أولى لك فاولى ثّم أولى لك فاولى أيحسب الانسان أن يترك سُدى» - خداوند حكيم است و انسان موجودى هدفدار، مسئول و مكلّف، پس بايد قيامتى در كار باشد. «أيحسب الانسان أن يترك سدى» - بسيارى از محاسبات انسان باطل است. در آغاز سوره خوانديم: «أيحسب الانسان أن لن نجمع عظامه» و در پايان آن مى خوانيم: «أيحسب الانسان أن يترك سُدى»، آرى انسان موجودى خيال گرا است و اگر رهنمود انبيا نباشد منحرف مى شود. «يحسب... يحسب» - آفرينش نخستين، نشانه اى بر امكان و توان آفرينش بعدى است. «الم يك نطفة...» - متكبّران بدانند كه ضعيف و ناچيزند. «يتمطّى...من منىّ يمنى» *- خداوند انسان را به صورت كامل و به دور از هر گونه كاستى و فزونى آفريده است. «فخلق فسوّى»* - مطالعه در مراحل و چگونگى آفرينش انسان از راههاى معادشناسى است. «نطفة... علقة... الذكر و الانثى» *تعادل ميان جنسيّت دختر و پسر، نشانه قدرت و حكمت خداوند است.* *«فجعل منه الزوجين الذكر و الانثى»* - اگر قيامتى در كار نباشد، آفرينش انسان بى معنا و بدون هدف مى شود. «أيحسب الانسان أن يترك سُدى... أليس ذلك بقادرٍ على أن يحيى الموتى» ( *👈تفسیر نور استاد قرائی*) *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ ♦️سلسله مباحث *طهارت نفس* *♦️ذکر قلبی مانع وساوس و خواطر* (برگرفته از کتاب شریف و نورانی *معراج السعاده* تالیف عالم ربانی ملّا احمد نراقی) ره 👈زمان : ۴ دقیقه (در صورت نامانوس بودن مفهوم کلمات از *فرهنگ لغت* استفاده شود) *ذکر قلبی مانع وساوس و خواطر* و مخفی نماند که آن ذکری که دافع وساوس شیطانیه و مانع خواطر نفسانیه است ذکرقلبی است که مشغول ساختن دل است به یاد خدا، و تذکر قدرت و عظمت، و تنزه وتقدس و جلال و جمال او، و تفکر در صنایع و عجایب مخلوقات آسمان و زمین و سایرامور متعلقه به دین. و هرگاه با آن ذکر زبانی نیز جمع شود فایده آن اتم، و در دفع شیاطین ادخل است. اما ذکر زبانی تنها اگر چه خالی از ثواب نیست ولیکن مقابله با جندشیاطین و مدافعه وساوس آن لعین نتواند کرد. و اگر وسوسه شیطان به ذکر زبان رفع شدی هر کسی را در نماز حضور قلب حاصل بودی و خیالات فاسده و وساوس باطله به خاطر او نیامدی، زیرا که منتهای هر ذکر و عبادتی در نماز است، با وجود اینکه هر که ملاحظه حال خود را نماید می‌یابد که افکار ردیه در حال نماز بیشتر، بلکه آنچه ازفضول دنیا گمشده در نماز پیدا می‌شود و آنچه فراموش شده در آن وقت به خاطر می‌رسد. و سر در این، آن است که: چون نماز بالاترین عبادات و مشتمل بر سجده است که شیطان به واسطه ترک آن مطرود و مردود شده در آن وقت عداوت و حسد شیطان به هیجان می‌آید و لشکر آن اطراف دل را فرو می‌گیرد و از چپ و راست هجوم، و ازپیش و پس حمله می‌کنند و حجره و بازار و دکان و انبار و محاسبه شرکاء و جواب خصماء را بر دل القاء و عرض می‌کنند که مبادا چنین عبادتی از او به درجه قبول ووصول، و سجده ای که موجب لعن او شد از او مقبول گردد. و لیکن همچنان که مذکورشد چنان نیست که ذکر زبانی مطلقا بی ثمر و آن را از برای ذاکر اثر نباشد، بلکه بر آن ثواب مترتب می‌شود. و اهل ذکر گفته اند که از برای ذکر چهار مرتبه است، که همه آنها نافع لکن در مقدارنفع مختلف اند: اول: ذکر زبانی فقط. دوم: ذکر زبانی و قلبی باهم، که ذکر در دل مستقر نباشد بلکه قرار آن موقوف به التفات ذاکر باشد. و چون دل را به خود واگذارد از ذکر خدا غافل، و به خواطر ووساوس مایل گردد. سوم: ذکر قلبی که در قلب متمکن و بر آن مستولی باشد به نحوی که صرف دل به غیرذکر، محتاج به التفات ذاکر باشد، و هر وقت که دل را به خود گذارد در ذکر خدا باشد. چهارم: ذکر قلبی، که خدا در دل باشد و بس، و دل بالمره از خود غافل بلکه از اینکه در ذکر هم هست ذاهل باشد و بتمامه مستغرق مذکور و محو او باشد. و اهل این مرتبه التفات به ذکر را حجاب از وصول به مطلوب و مقصود می‌دانند. و این مرتبه مطلوب ومقصود حقیقی، و باقی مراتب بالعرض مطلوب اند. ☀️ اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن ☀️اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِالْقُرآن ☀️اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن ☀️اَالّلهمَ اشفِ کلَ مَریض ☀️اَللهُم عَجِّل لِوَلِیک الفَرَج بِالقُرآن ☀️اَللّهُمَ نَوِّر ظاهِرِنا بِطاعَتِک ☀️وَ باطِنَنا بِمَعرِفَتِک ☀️وَ قُلوُبَنا بِمُحَبّتِک ☀️وَ اَرواحَنا بِمُشاهَدَتِک 🌷 *تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات*🌷 *🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌷* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨   *👈مستثنی‌بودن زن* (ازسفر به سوي خدا) ♦️👈اگر پنداشته شود زن از سير و سلوک معاف است، چون ضعيف است و ديگر آنکه اسير دست مرد است و فرصت چنداني براي سير و سلوک ندارد (به‌ويژه اگر شاغل باشد که وظيفة او دو چندان است)،این گمان باطلیست. *زیرا اولا* : مسافر راه خدا جانِ آدمي است که نه مرد است و نه زن و بدين دليل هم مرداني به کمال رسيده‌اند و هم زناني که اسامي آنها در تاريخ آمده است. *ثانياً:* رياضت هر کس را طبق طاقت او تعيين مي‌کنند. حتي در شريعت جهاد از زن برداشته شده، چون «جنس لطيف» طاقت «کار خشن» ندارد و به‌جايش «حسن التبعّل» يعني خوب شوهرداري کردن وظيفة او دانسته شده است. *ثالثاً:* زن شريک زندگي مرد است و نه اسير دست او. حقوقي که زن بر گردن شوهر دارد، به مراتب بيشتر از حقوق مرد بر گردن زن است و لذا در آنجا که مرد از زن معصيت الهي را بطلبد، هرگز اطاعتش لازم نيست، بلکه حرام است. *رابعاً:* سير و سلوک الي الله عمدتاً کار دل و قلب است و لذا با هيچ کار و حقّي منافي نيست. *خامساً:* شاغل بودن زن بيرون از منزل در غير موارد ضرورت از نظر شرع پسنديده نيست. اشتغال زنان در کارهاي طاقت‌فرساي بيرون منزل که با فطرت و ساختار وجودي زن همخواني ندارد، ظلمي مدرن است که در دورة صنعتي‌شدن به نام آزادي زن بر او تحميل شد. 📚منبع رساله سیر و سلوک (ص : ۱۶۹) *(آیت اله علی رضایی تهرانی)* *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ ♦️سلسله مباحث *طهارت نفس* *♦️سیربه عالم بالا با جنبه روحانی* (برگرفته از کتاب شریف و نورانی *معراج السعاده* تالیف عالم ربانی ملّا احمد نراقی) ره *👈فصل پنجم* *👈زمان : ۸ دقیقه* 👈فصل پنجم: سیر به عالم بالا با جنبه روحانی از آنچه مذکور شد دانسته شد که: از برای انسان دو جنبه است: یکی جنبه «روحانیت»، که مناسبت دارد به سبب آن با ارواح طیبه و ملائکه مقدسه. و دیگری جنبه «جسمانیت» که مشابهت دارد به جهت آن با حیوانات، از بهائم و سباع. و به واسطه آن جزء جسمانی چند روزی در این عالم هستی زیست می‌نماید و مقام می‌کند. سپس به واسطه جزء روحانی مسافرت به عالم اعلی می‌کند و در آنجا همیشه مقام می‌سازد و مصاحبت می‌کند با ساکنان عالم قدس، به شرطی که در مدت اقامت در دنیا میل به آن عالم نموده همه روزه در ترقی باشد، تا جانب جزء روحانی بر جسمانی غالب شود، و کدورات عالم طبیعت را از خود بیفشاند و در او آثار روحانیت پیداگردد. و چون چنین باشد می رسد به جائی که با وجود اینکه در این دنیا هست، هر لحظه ازسیر به عالم بالا با جنبه روحانی «مبادی فیاضه» [۱] کسب فیوضات می‌کند، و دل او به نورالهی روشن می‌شود. و هر چه علاقه او از جسم و جسمانیات کمتر می‌گردد، روشنائی دل و صفای خاطرش زیاد می‌شود، تا زمان مفارقت از این دنیا رسد تمامی پرده‌های ظلمانی طبیعت از پیش دیده بصیرتش برداشته می‌شود، و حجابهای «عوایق هیولانیه» [۲] از چهره نفسش دور می‌گردد، و در آن وقت از دل او جمیع اندوه‌ها و المها بیرون می‌رود، و از همه حسرتها و محنتها فارغ می‌شود، و می‌رسد به سرور ابدی و راحت سرمدی. هر لحظه او را از اشعه جمال ازل نوری تازه، و هر دم او را از «مواید» [۳] احسان «لم یزل» [۴] فیضی بی اندازه حاصل می‌گردد. و باشد که با وجود بقای در دنیا، هرگاه ریشه جمیع علایق دنیویه را از زمین دل برکند، پیش از ارتحال به عالم بقاء، این حالات ازبرای او حاصل شود، و در این هنگام مال و عیال بر خود «کل» [۵] و وبال می‌بیند، مگر به قدر ضرورت. بلکه از تن و بدن خود دلگیر می‌شود و طالب سفر آخرت می‌گردد، و به زبان حال می‌گوید: (حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم) (خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم) بدن او مقیم خطه خاک، و دل او مصاحب سکان عالم افلاک، بجز مراد خدا رانجوید و سخنی که نه از برای اوست نگوید، و راهی که نه به سوی اوست نپوید، تا برسدبه مجاورت ملا اعلا، و محرم گردد در محفل قرب مولی. و بیابد آنچه را که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به هیچ خاطری خطور نکرده. و ببیند آنچه را که در کتاب الهی اشاره به آن شده که: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین». [۱] یعنی: «هیچ کس نمی داند آنچه ذخیره شده است از برای ایشان از چیزهائی که دیده‌ها را روشن می‌کند». *(پاورقی و معنی کلمات)* 👇👇 [۱]: ۲۹. در اصطلاح فلاسفه مراد از «مبادی فیاضه عالیه و متعالیه» همان عقول مجرد طولیه و نفوس کلیه و عقول عرضیه است، که «مبادی مفارقه» هم نامیده اند. و فلاسفه معتقدند که: آنان صادر اول و واسطه فیض می‌باشند. فرهنگ معارف اسلامی، ج ۳ ص ۱۶۶۷. [۲]: ۳۰. منسوب به «هیولی» (خمیره اجسام، ماده و عنصر اولیه جسم) است. فرهنگ معارف اسلامی، ج ۳، ص ۲۱۸۸. [۳]: ۳۱. جمع مائده است. یعنی: سفره. [۴]: ۳۲. جاودان. [۵]: ۳۳. گران و سنگین. [۱]: ۳۴. سجده، (سوره ۳۲)، آیه ۱۷. *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ ♦️سلسله مباحث *طهارت نفس* 👇👇 *♦️سهولت تطهیر قوه* (خیال در بعضی انسانها) ♦️برگرفته از کتاب *شرح مراتب طهارت* ♦️زمان : ۵ دقیقه *👈آیت الله صمدی آملی* 💢همانگونه که به عرض رسانديم قوه خيال اگر درست تطهير شود مي تواند دستگاه عکسبرداري نفس نسبت به ماوراي طبيعت باشد. اينجاست که شخص خوابهاي خوش مي بيند و تمثّلات شيرين زلالي پيش مي آيد، حقائق آينده را مي بيند، باطن افراد را مي بيند، مي تواند با بو کردن انسانها را بشناسد و بعد با ايشان ارتباط برقرار کند و ... يعني عقل به واسطه قوه خيال مي تواند اسرار عالم و اسرار درون مردم را عکسبرداري کند. انسان هر وقت ديد نمي تواند آن را که در ذات افراد نهفته است ببيند و عکسبرداري کند، معلوم مي شود که هنوز قوه خيالش را تطهير نکرده است. لذا در موردانبياء آمده است که ايشان به محض پا گذاشتن در اجتماع و وارد شدن در جمع مردم مي توانستند تشخيص دهند که چه کسي سر به راه است و چه کسي منحرف شده است. ايشان به واسطه دستگاه عکسبرداري‌شان درون افراد را مي بينند و اعلام مي دارند که اين درون خراب است ولو اينکه نماز شب خوان هم باشد و آن ديگري ذات پاکي دارد ولو اينکه شرابخوار باشد يا حجابش را رعايت نکند. اين است که حضرت عيسي علیه السلام هميشه به دنبال اوباش بود و سعي داشت از بين همين لاتها صحابه انتخاب کند. بعضي از خواص به ايشان مي گفتند: «آقا مگر ديوانه شده اي؟ به دنبال ما بيا و از بين ما صحابه بگير». حضرت مي فرمود: «نه! در بين همين ها کساني هستند که قابليت دارند و بايد به دام من بيفتند». اتفاقاً آن حواريوني که از خواص حضرت عيسي علیه السلام بودند نوعاً از بين ياغيهاي بيابانها به شکار حضرت در آمده بودند. اگر کسي شکارچي باشد در چندين شغل مي تواند شکارهاي خوبي داشته باشد. يکي در بين راننده کاميونها. فقط خدا مي داند که اين دسته چه بافت عجيبي دارند. اگر کسي اهل دل باشد و بخواهد حقايقي را به ديگران بدهد، يکي از بهترين راههای آن است که در بين راننده کاميونها تحقيقي داشته باشد. بعضي از اولياء الله را سراغ داريم که ايشان نوعاً در مسافرتها سوار کاميون مي‌شوند. چون راننده هاي عمومي که از صبح تا غروب مردم را سوار و پياده مي‌کنند آنقدر عصبي هستند که انسان به سختي مي تواند از بين هزار هزار آنها اهل دل پيدا کند. در بين ماهيگيرها هم مي شود انسان شکار داشته باشد و همين طور کساني که در لب درياها زندگي مي کنند و يا آنها که قايقراني و کشتيراني مي کنند و در درياها مسافرت دارند. در بين خلبانها نيز افرادي که صاحب قابليت باشند فراوانند و افراد بسياري را مي توان در بينشان شکار کرد. چون عموماً هر کس از اين دائره جمع عامه مردم و روزمره گي ايشان و برخوردها و معاشرتها و رفت و آمدها به دور باشد قوي مي شود و قابليت پيدا مي کند. معلوم مي شود افراد نامبرده داراي بافتي هستند که خداوند مطابق آن، اين شغل را به آنها داده است. چون در عالم تمام شغلهای افراد مطابق با چينش دروني آنها تنظيم مي شود که اين بسيار عجيب است. اگر کسي بگويد: اينگونه که شما مي فرمائيد نيست زيرا خود من خيلي اتفاقي به اين شغلي که دارم روي آورده ام و هيچ برنامه ريزي براي آن نداشتم بلکه روزي از محل تحصيلم برمي گشتم که يکي همان جا جلوي مرا گرفت و پيشنهاد اين کار را به من داد و من هم قبول کردم، پس مي بينيد من به شخصه در انتخاب شغلم، تصميم و برنامه ريزي قبلي نداشتم و مانند اين امور... در جواب چنين شخصي مي گوييم: نه خير! شما هرگز نمي توانيد بفرماييد که من نمي دانستم، زيرا تو بافتي داري که نظام هستي مطابق آن پياده شده است. همه عالم تشکيل يافته از اجزاء به هم پيوسته اي است که نظم عمومي آن مطابق با هر جزئش، براي آن جزء، کار خاصي معين کرده است. مثلاً چشم وظيفه ديدن و گوش وظيفه شنيدن دارد. يعني بين چشم و ديدن و همين طور بين گوش و شنيدن مناسبت وجود دارد. يکي ديگر از مشاغلي که در بين آنها مي شود افراد صاحب قابليت پيدا کرد، شغل معلمي است. زيرا معلمان که وظيفه تعليم بر عهده دارند مجراي فيض حق مي گردند. البته معلم زماني مي تواند مجراي فيض حق باشد که بتواند حقيقت معلّمي را خوب ادراک کند که الحمدلله بعد از پيروزي انقلاب اينگونه از بخشها تا حد زيادي تقويت شده است. *(ارسال* به دیگران فراموش نشود و خود را در این *ثواب* شریک بدانید) *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ *♦️تفسیر قرآن* *♦️سوره انفال* *♦️آیه ۲۸* 🔻 *وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ* (28) *🟣و بدانيد كه اموال و فرزندانتان آزمايشى (براى شما) هستند و البتّه نزد خداوند (براى كسانى كه از عهده ى آزمايش برآيند)، پاداشى بزرگ است.* *📜نکته ها📜* 🟣محور بسيارى از لغزش هاى انسان و ريشه ى *بسيارى از گناهان از قبيل: معاملات حرام، احتكار، دروغ، كم فروشى، ترك انفاق، ندادن خمس وزكات، حرص و كارشكنى و سوگندهاى دروغ و تضييع حقوق مردم، گريز از ميدان جنگ، ترك هجرت و جهاد و...، علاقه به مال و فرزند است. پس اينها عامل امتحان و لغزشند*، آن گونه كه ابولبابه را (آيه قبل) به لغزش كشيد و براى حفظ مال و فرزندان خود، به همكارى با دشمن وادار كرد. كسانى كه از مدينه به ابوسفيان خبر دادند كه مسلمانان براى تصاحب كاروان تجارتى آنان نيرو بسيج كرده اند، از مهاجرانى بودند كه در مكّه مال و فرزندى داشتند. (489) *قرآن با تعبيرات مختلفى به فتنه بودن مال و فرزند و دل نبستن به آنها و امكان انحراف به واسطه ى آنها هشدار داده است*، از جمله: *👈الف:* *امكان شركت شيطان در مال و فرزند انسان*. «شاركهم فى الاموال و الاولاد» (490) *👈ب:* *افزون خواهى در مال و فرزند و آثار منفى آن*. «تكاثر فى الاموال و الاولاد» (491) *👈ج:* *بازدارندگى فرزند و مال از ياد خدا.* «لا تلهكم أموالكم و لا أولادكم عن ذكر اللّه» (492) *👈د:* *نجات بخش نبودن اموال و اولاد در قيامت*. «لن تغنى عنهم أموالهم و لا أولادهم» (493) در آيه نكاتى به چشم مى خورد كه نشان مى دهد آزمايش مال وفرزند بسيار سخت و جدّى و پيروز شدن در آن بسيار مهم است، اوّلاً آيه با جمله ى «واعلموا» ل آغاز شده كه هشدار است. ثانياً كلمه ى «انّما» نشان مى دهد كه *آزمايش با مال وفرزند چون و چرا ندارد و حتمى است*. ثالثاً خود مال وفرزند فتنه شمرده شده اند، نه آنكه وسيله آزمايش وفتنه باشند. (494) حضرت على عليه السلام فرمودند: «لايقولنّ احدكم الّلهم انّى اعوذ بك من الفتنة لانّه ليس احد الاّ و هو مشتمل على فتنة»، *هيچ كس از خداوند دورى از فتنه و آزمايش را نخواهد، زيرا همه ى مردم بدون استثنا دچار آن مى شوند*، بلكه دورى از لغزش و انحراف در آزمايشات را از خدا درخواست كند. آنگاه حضرت درباره ى علّت و فلسفه ى امتحان هاى الهى فرمود: *تا راضى از ناراضى مشخص شود و عوامل سعادت و شقاوت هركس در اعمال او مشخص گردد*. (495) ----- 489) تفسير الميزان 490) اسراء، 64 491) حديد، 20 492) منافقون، 9 493) آل عمران، 10 494) تفسير راهنما 495) نهج البلاغه، حكمت 93 *💠پیام ها💠* *🟣 علاقه ى افراطى به مال و فرزند، انسان را به خيانت مى كشد.* «لا تخونوا... و اعلموا...» و *حتّى گاهى موجب دست برداشتن از اصول انسانى و دينى* (امانت و اداى امانت) مى شود. (با توجّه به شأن نزول آيه قبل) - مال و فرزند مى توانند دو دام فريبنده باشند. «انّما اموالكم و اولادكم فتنة» - توجّه به پاداش بزرگ الهى، از اسباب دل كندن از دنيا و ترك خيانت است. «اَنّ اللّه عنده أجر عظيم» - *مال وفرزند با تمام جاذبه هايى كه دارند، در مقايسه با الطاف وپاداش هاى الهى ناچيز هستند*. (در برابر «اموالكم و اولادكم»، عبارت «اجر عظيم» آمده است) (496) ----- 496) *اكنون كه اين سطرها را مى نويسم*، شب عاشوراى حسينى است كه *امام حسين عليه السلام همه چيز خود را در يك روز با خدا معامله كرد و داغ هايى ديد كه هر يك به تنهايى كافى است تا انسانى را از پا در آورد*، ولى آنچه امام را در برابر تمام حوادث استوار كرد اين بود كه آنها را در برابر خداوند ناچيز ديد. *حتّى وقتى كودك شش ماهه اش را در برابرش شهيد كردند، فرمود: همين كه خداوند ناظر بر اين صحنه است، مرا كافى است*. وحضرت *زينب عليها السلام* عصر عاشورا كه بدن قطعه قطعه شده برادرش امام حسين عليه السلام را ديد *فرمود: خداوندا! اين قليل را از ما قبول كن*. و در مجلس يزيد نيز فرمود: *آنچه در كربلا ديدم، جز جميل و زيبايى از خداوند چيزى نبود*. آرى، با ايمان به كم بودن و عارضى بودن دنيا و ايمان به بزرگى و اجر عظيم نزد خداوند، *مى توان با سخت ترين حوادث مقابله كرد* (تفسیر نور استاد قرائتی) *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ 🔻 امتحانات الهی 👇👇 ( *👈 تعلقات قلبی*) 🔹دنیا را دار امتحانات قرار دادند، چون ترقی انسان به این امتحانات منوط است، یعنی مثلا زمانی از مقام صبر به مقام رضا انسان را رشد می دهند که او در امتحانات الهی با مجاهدات خود در مرحله صبر پیروز شده باشد و با مهر تثبیتی که به پرونده عمل او زدند به مقام صبر رسیده باشد. امتحانات خداوند متعال، سنت الهی است، یعنی همه افراد حتی انبیاء و اولیاء، امت های گذشته، حال، آینده، همه مشمول هستند. 🔸هدف از امتحانات الهی این است که: حال ما به خودِ ما معلوم شود، یعنی ادراک_عیوب کنیم. 🔹میدان حرف برای همه باز است و بازار حرّافی بسیار گرم است اما پای میدان عمل که وسط می آید، مرد میدان می خواهد که پای ادعاء بایستد، طبق قرآن کریم نور ایمان را با شعار به ما نمی دهند بلکه با عمل به جان ما می چشانند. 🔸نکته_دقیق اینجاست که به تعلقات_قلبی امتحان میکنند، نگاه می کنند که قلب به چه چیزی علقه دارد، به همان چیز امتحان میکنند. آیا قلب و روح، مریدِ مرادِ پروردگار است؟ یا مرید اراده نفسانی؟ 🔹اگر عُلقه به چیزِ منفی باشد، امتحانی جلو می آید که بفهمانند آیا حاضر است برای خدا از این عُلقه باطل دست بردارد یا نه؟ گاهی شخص حاضر نیست که اراده نفسانی را به قربانگاه توحید برده و فدای اراده الهی(قربانی)کند و در امتحان شکست می خورد، اینجاست که او متوجه می شود مرد در میدان حرف است نه میدان عمل، لذا کمربند همت را محکم تر می بندد و مجاهده از سر می گیرد(جهاد اکبر)، تا اینکه یک روزی پیروز در امتحانان بیرون می آید و مهر تثبیت به آن مرحله می زنند و با مهر تثبیت، شخص سالک از آن مرحله به مقام می رسد، در اینجا ادراک میکند که به توفیقات الهی مرد عمل بود، حال باید برای مراحل بعد خود را آماده کند. ✍ استاد براریان *┄┅═✧❁••❁✧═┅┄* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ *💢مهم* *♦️زن ومرد♦️* ( وسلوک عرفانی) ♦️عرفان کشف و شهود حقیقت است از راه تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و امور دنیوی و توجه کامل به امور روحانی و فوق همه این ها توجه کامل به مبدأ متعالی و حقیقت هستی.بر اساس این بیان *هر انسانی اگر بخواهد می تواند به مقام کشف و شهود حقیقت نایل آید*. زیرا همه انسان ها قابلیت تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و توجه کامل به خدا را دارند، *چه زن باشد و چه مرد. بنابراین اگر زن ها نیز بخواهند به این مقام نایل شوند باید منازل و مراحل سلوک را طی کنند*.برای طی کردن مسیر سلوک و منازل وصال به حقیقت، عارفان منازل و مقاماتی را تنظیم کرده اند که افراد می توانند این منازل را یکی پس از دیگری به پیمایند و به نهایت سیر برسند و *مقام ولایت را کسب نمایند* و به عبارت دیگر: *زن و مرد در تأمین توشه سفر و نردبان عروج تفاوتی ندارند و در تحصیل مقام خلافت و ولایت میدان برای زن و مرد باز است* و هر دو به طور یکسان به دستاورد این سفر الهی دست خواهند یافت.از این جهت *پیامبر اکرم(ص) فرمود: «افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم امرأة فرعون.»* در روایت دیگری پیامبر(ص) فرمود: «ان اللّه تعالی اختار من النساء اربع: مریم و آسیه و خدیجة و فاطمه»(2) خدای سبحان از بین زنان چهارتن را برگزید، مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه بر اساس این دو روایت زنان زیادی وارد بهشت می شوند. اما افضل آنان این چهارتن هستند و یا از بین همه زنان این چهار تن را برگزید.اگر کسی بپرسد چرا در بین زنان عالم تنها این چهار تن به این مقام رسیده اند گویا همه زنان توان دست یابی به این مقام را ندارند؟در جواب می گوییم: اولاً *بسیاری از زنان هستند که فضائل آن ها در تاریخ ثبت نشده است*. علاوه ذکر این چهار نفر گویای انحصار نیست و *اگر جامعه رشد کند و شرایط و امکانات ترقی و سعادت در اختیار هر دو صنف قرار دهد زنان می توانند پا به پای مردان در مسیر سلوک گام بردارند*.چنان که ملاحظه می شود دختر عظمای فاطمه زهرا(س) حضرت زینب(س) با همه مصائبی که دیده *وقتی در برابر دژخیمی چون عبیداللّه بن زیاد قرار می گیرد و با خطاب که کار خدا را با برادرت حسین چگونه دیدی؟ با شهامت بگوید: «ما رأیت الّا جمیلاً» من غیر از زیبایی و جمال از خدا چیزی ندیدم* خدای سبحان برای آن ها شهادت را مقرر فرموده و آنان به *خوابگاه ابدی* خود شتافتند.اگز زینب(ع) در مقام سلوک به مقام وصال نرسیده بود چنین جمله بلندی را نمی گفت که من جز جمال و زیبایی چیزی ندیدم البته در ادامه از زنانی یاد می شود که مقام سلوک را طی کرده و به ولایت رسیده اند.《حال اگر زنی بخواهد مقام سلوک را طی کند همانند مردان باید از کجا آغاز کند.》عارفان می گویند *در سیر و سلوک عرفانی در آغاز باید مانع زدایی کرد و شرائط لازم سلوک را فراهم نمود.* مهمترین مانع سلوک غفلت از سفر و مسافر بودن است زیرا *اگر کسی عازم سفر است ولی نداند که مسافر است و راهزن در کمین اوست می خوابد و دچار رهزن می شود* در حالی که اگر بداند مسافر است قهراً به فکر حرکت و تحصیل زاد و توشه هماهنگ با مسیر و مقصد خواهد بود.👈اگر انسانی بخواهد با غفلت مبارزه کند باید بیدار باشد از این رو یقظه و بیداری شرط لازم تهذیب نفس و سیر و سلوک شمرده شده است》انسان وقتی بیدار شد و فهمید که مسافر است و به سیر بپردازد در جهت مانع زدایی تلاش می کند *برای مانع زدایی ابتداء باید توبه کند و با توبه و انابه به جبران گذشته زهد را سر لوحه کار خود قرار دهد* و برای رسیدن به مقام زهد و ترک وابستگی به دنیا باید اهل ریاضت و تمرین باشدو در مسائل اخلاقی به تمرین بپردازد و *در تمام اوقات به مراقبه و نگهبانی از خویشتن اقدام کند و پیوسته از خود محاسبه و حسابرسی داشته باشد تا به تقوا برسد* که نتیجه تقوا همانا منع از ورود غیر خدا به دل است. (حضرت آیت الله جوادی آملی) *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ ♦️سلسله مباحث *طهارت نفس* *♦️ترکیب انسان از جسم و نفس* (برگرفته از کتاب شریف و نورانی *معراج السعاده* تالیف عالم ربانی ملّا احمد نراقی) ره *👈فصل دوم* ♦️ *صفحه ۱۵ و ۱۶* 👈زمان : ۴ دقیقه 📜 اگر خواهی خود را بشناسی، بدان که: هر کسی را از دو چیز آفریده اند: یکی این بدن ظاهر، که آن را تن گویند، و مرکب است از: گوشت و پوست و استخوان و رگ و پی وغیر اینها. و آن از جنس مخلوقات همین عالم محسوس است، که عالم جسمانیات است. و اصل آن مرکب از عناصر چهارگانه است که «خاک، آب، باد و آتش» است، وآن را به همین چشم ظاهری می‌توان دید. و یکی دیگر «نفس» است که آن را روح و جان و عقل و دل نیز گویند، و آن جوهری است «مجرد» [۱] از عالم ملکوت، و گوهری ست بس عزیز از جنس فرشتگان و «عقول قادسیه»، [۲] و درّی است بس گرانمایه از سنخ مجردات، که خدای - تعالی - به جهت مصالحی چند - که شمه ای از آن مذکور خواهد شد - به قدرت کامله خود ربطی میان آن و این بدن ظاهری قرار داده و او را مقید به قید علاقه این بدن و محبوس درزندان تن نموده، تا وقتی معین و اجلی موعود، که قطع علاقه نفس از بدن می‌شودرجوع به عالم خود می‌کند. و این نفس را به چشم ظاهر نتوان دید بلکه دیده نمی شود مگر به بصیرت باطنیه. وهر گاه حدیث نفس یا روح، یا جان، یا دل، یا عقل مذکور شد همین جزء اراده می‌شود، بلکه هرگاه انسان و آدم نیز گفته شود، به غیر از این، چیز دیگر مراد نیست، زیرا - چنانکه مذکور خواهد شد - حقیقت انسان و آدمی همین است. پس بدن، آلتی است از نفس که باید به آن حالت به اموری چند که مامور است قیام نماید. و بدان که: شناختن حقیقت «بدن»، امری است سهل و آسان، زیرا دانستی که آن ازجنس مادیات است و شناخت حقایق مادیات، چندان صعوبتی ندارد. و اما «نفس»، چون که از جنس مجردات است به حقیقت او رسیدن و او را به کنه، شناختن در این عالم میسر نیست، - (رو مجرد شو مجرد را ببین) و از این جهت بود که بعد از آنکه حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - شرح حقیقت او را خواستند حضرت بیان نفرمود، خطاب رسید که: «و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی» [۱] یعنی: «از تو از حقیقت روح سئوال می‌کنند، بگو که «روح» از امور پروردگار است و از عالم امر [۲] است». و بیش از این رخصت نیافت که بیان کند. بلی هر گاه نفس انسانی خود را کامل نموده باشد، بعد از قطع علاقه از بدن و حصول تجرد از برای آن می‌تواند شد که آن را بشناسد. بلکه هر گاه در این عالم نیز کسی نفس خود را کامل نموده باشد و بخواهد به سر حد کمال برساند و علاقه او از بدن کم شود، دور نیست که تواند فی الجمله معرفت به نفس بهم رساند. ---------- [۱]: ۱۲. اسراء، (سوره (۱۷)، آیه ۸۵. [۲]: ۱۳. عالم مجردات را «عالم امر» می‌نامند که به امر تکوینی الهی از «کتم عدم» [جهان نیستی] به وجودآمده اند، و بر حسب امر تکوینی، دفعة واحدة پدیدار گشته اند. فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص ۱۲۲۷. (جهت اطلاع بیشتر به تفسیر المیزان، ج ۱۳، ص ۲۱۰«طبع اول» مراجعه شود) *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ ♦️سلسله مباحث *طهارت نفس* *♦️راه شناختن نفس* (برگرفته از کتاب شریف و نورانی *معراج السعاده* تالیف عالم ربانی ملّا احمد نراقی) ره ♦️ *صفحه ۱۶ و ۱۸* 👈زمان : ۶ دقیقه *♦️فصل سوم* ♦️👈بدان که: آنچه گفتم آدمی را غیر از همین بدن مادی و صورت حسی، جزوی دیگرهست مجرد، که آن را «نفس» می‌گویند، اگر چه فهمیدن و دانستن آن صعوبت داردولیکن هر گاه کسی به نظر تحقیق، تامل کند این مطلب بر او ظاهر و روشن می‌شود، زیرا که: هر که ساحت دل خود را از غبار عالم طبیعت پاک کند و علایق و شهوات حیوانیت را اندکی از خود دور نماید و آئینه دل را از زنگ کدورات این عالم فی الجمله جلائلی دهد و گاه گاهی درِ دل را بر روی اغیار نابکار ببندد و با محبوب حقیقی خلوتی نماید و با حضور قلب، متوجه به عالم انوار شود و با نیت خالص مشغول به مناجات حضرت پروردگار گردد و گاهی تفکر در عجایب ملک و «ملکوت» [۱] جمال [۲] و «جبروت» [۳] قادر ذو الجلال کند، البته از برای او حالتی نورانی و «بهجتی» عقلی حاصل می‌شود که به سبب آن یقین می‌کند که ذات او از این عالم جسمانی نیست، بلکه از عالم دیگر است. و راهی دیگر که به سبب آن بتوان دانست که آدمی را غیر از این بدن، جزئی دیگراست که از جنس بدن نیست، «خواب» است، که در خواب، راه حواس بسته شود و بدن از حرکت بازماند و چشم از دیدن، و گوش از شنیدن بسته، و تن در گوشه ای ساکن وبی حس شود و با وجود این، در آن وقت آدمی در آفاق و اطراف عالم مشغول سیر کردن باشد و با اصناف خلایق در گفتن و شنودن. بلکه اگر نفس را فی الجمله صفائی باشد در عالم ملکوت راه یابد، و از آنجا امور آینده را ببیند و بشناسد و بر مغیبات، مطلع شود، به نوعی که هرگز در بیداری و در وقتی که این بدن در نهایت هوشیاری است نتواند بدان رسید. و راه دیگر آنکه: آدمی را قوت معرفت همه علمها و صنعتها است، و با آنهاپی می‌برد به حقایق اشیاء و می‌فهمد اموری چند را که نه از این عالم است و نه می‌داندکه از کجا این امور داخل قلب او شده و از کجا فهمیده و دانسته. بلکه گاه است که: دریک لحظه، فکر او از مشرق به مغرب و از «ثری» تا «ثریا» [۱] رود، با آنکه تن او در عالم خاک محبوس و ایستاده. و بالجمله این مطلب امری است که بر هر که اندکی تامل نماید، مخفی و پوشیده نمی ماند. و در کتاب الهی و اخبار ائمه معصومین در مقامات متعدده اشاره به آن شده، مثل قول خدای - تعالی - که خطاب به سید رسل می‌فرماید: «قل الروح من امر ربی» [۲] یعنی: «بگو در جواب کسانی که سؤال می‌کنند از تو ازحقیقت روح انسان، که: «روح» از جمله کارهای الهی است و از عالم امر است». «الا له الخلق و الامر» [۳] «یعنی: عالم امر، خدا را است، و عالم خلق خدا را». هر چه به مساحت و «کمیت» در آید آن را «عالم خلق» گویند و روح انسانی چون مجرد است آن را مقدار و کمیت نباشد. و دیگر می‌فرماید: «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة». [۴] و دیگر می‌فرماید: «و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها». [۵] و از پیغمبر صلی الله علیه و آله مروی است که فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی: «هر که شناخت نفس خود را پس می‌شناسد پروردگار خود را». [۱] و معلوم است که: شناختن این بدن جسمانی که امری است سهل و آسان، چندان مدخلیتی در معرفت پروردگار ندارد. و از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مروی است که فرمودند: «خلق الانسان ذا نفس ناطقه» [۲] یعنی: «انسان خلق کرده شد صاحب نفسی که به سبب آن ادراک معقولات می‌کند». https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2 (پاورقی و معنی کلمات) 👇👇 [۱]: ۱۴. «عالم ملک»، جهان جسمانی و عالم ماده و مادیات را گویند، که به آن، عالم شهادت و ناسوت وکون و فساد نیز می‌گویند: و «عالم ملکوت»، عالم مجردات، عالم ارواح و معقولات است که به آن، عالم باطن و بقاءو اسرار نیز می‌گویند. فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص ۱۲۳۱. و ج ۳، ص ۱۹۲۱. [۲]: ۱۵. جمع «غریب» است به معنی شگفتی. [۳]: ۱۶. ظاهرا همانطور که در نسخه خطی موجود است «جلال و جبروت» صحیح باشد به معنای عظمت و بزرگی و غلبه و سلطنت. چنانکه عراقی گوید: برتر زچند و چون جبروت و جلال او بیرون زگفتگو صفت لا یزال او فرهنگ و معارف اسلامی، ج ۱، ص ۶۳۱. [۱]: ۱۷. از زمین تا آسمان. [۲]: ۱۸. اسراء (سوره ۱۷) آیه ۸۵. [۳]: ۱۹. اعراف (سوره ۷)، آیه ۵۴. [۴]: ۲۰. یعنی: ای نفس قدسی مطمئن و آرام یافته! به یاد خدا به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو ازاو خشنودی و هم او از خشنود است. فجر، (سوره ۸۹)، آیه ۲۷ و ۲۸ [۵]: ۲۱. یعنی: قسم به نفس ناطقه انسان، و قسم به آن خداوندی که آن را این چنین مرتب آفرید و اعضایش رامنظم ساخت و قوایش را تعدیل نمود. الشمس، (سوره ۹۱)، آیه ۷- ۱۰. [۱]: ۲۲. بحار الانوار، ج ۲، ص ۳۲، ح ۲۳. [۲]: ۲۳. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص ۲
✨﷽✨ 🔹آیت الله حائری شیرازی: *┅═✧❁••❁✧═┅* ⭕️ عمر ما می گذرد و دیر یا زود به صف گذشتگان می پیوندیم و این، زندگی بزرگ ماست. من چیزی مهمتر از این مطلب نداشتم که به شما بگویم. 👈 حیات این نیست که امروز داریم و اینها مشکلاتی نیست که با آن دست به گریبان هستیم. رنج این نیست که امروز می کشیم و تلخی این نیست که امروز می چشیم. دشواری این نیست که ما می بینیم و عمر هم این نیست که ما می گذرانیم.... ♦️ اگر تلخی است، "تلخی پس از مرگ" است و اگر رنجی هست، رنج آنجاست و اگر لذتی هم انسان بچشد، لذت این جهانی، لذت نیست، "بلکه لذت آنجاست". چرا هنگامی که چاره از دست رفت، انسان متوجه مسئله شود؟ مسئله ای به این مهمی را چرا هنگامی بفهمیم که نتوانیم حل کنیم؟ *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ ♦️سلسله مباحث *طهارت نفس* *♦️حقیقت و ماهیت آدمی* (برگرفته از کتاب شریف و نورانی *معراج السعاده* تالیف عالم ربانی ملّا احمد نراقی) ره *👈فصل چهارم* ♦️ *صفحه ۱۸ و ۱۹* *👈زمان : ۷ دقیقه* ♦️چون که دانستی که: هر کسی مرکب است از نفس و بدن، پس بدان که حقیقت آدمی *و آنچه به سبب آن بر سایر حیوانات ترجیح دارد همان «نفس» است که از جنس ملائکه مقدسه است.* و «بدن» امری است عاریت، و حکم مرکب از برای نفس دارد، که بدان مرکب سوار شده و از عالم اصلی و موطن [۳] حقیقی به این دنیا آمده، تا از برای خود تجارتی کند و سودی اندوزد، و خود را به انواع کمالات بیاراید، و اکتساب صفات حمیده و اخلاق پسندیده نماید، و باز مراجعت به وطن خود نماید. یا هر بدنی حکم شهری را دارد آفرینش، که پادشاه کشور هستی که حضرت آفریدگار است، هر بدنی را «اقطاع» [۴] روحی که از زادگاه عالم تجرد است مقرر فرموده تا از منافع و مداخل آن شهر تهیه خود را دیده، و مسافرت به عالم قدس کند و سزاوارخلوتخانه انس گردد. و در این بدن شریک است با سایر حیوانات، زیرا که هر حیوانی رانیز بدنیاست محسوس و مشاهد، مرکب از دست، پا، چشم، گوش، سر، سینه و سایراعضاء. به این سبب بر هیچ حیوانی فضیلتی ندارد، و آنچه باعث افضلیت آدمی بر سایرحیوانات می‌شود آن جزء دیگر است، که «نفس ناطقه» باشد که حیوانات دیگر را این جزء نیست. و بدان که بدن، امری است فانی و بی بقاء که بعد از مردن از هم ریخته می‌شود، واجزای آن از یکدیگر متفرق می‌گردد و خراب می‌شود، تا باز وقتی که به امر پروردگار - تعالی - اجزاء آن مجتمع شود، و به جهت ثواب و حساب و عقاب زنده کرده شود. اما «نفس»، امری است باقی، که اصلا و مطلقا از برای آن فنائی نیست، و بعد ازمفارقت آن از این بدن و خرابی تن، از برای آن خرابی و فنائی نیست و نخواهد بود. واز این روست که خداوند - سبحانه - می‌فرماید: *«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»* [۱] یعنی: «گمان نکنی که آن کسانی که در راه خدا کشته شدند و جان خود را درباختند مرده هستند، بلکه ایشان زنده اند نزد پروردگارشان و روزی داده می‌شوند». و دیگر می‌فرماید: *«ارجعی الی ربک»*. [۲] یعنی: «ای نفس، رجوع و بازگشت کن به نزد پروردگار خود همچنانکه در اول از نزد او - سبحانه - آمدی». و نیز از این روست که پیغمبر خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - در روز بدر به شهدای بدر ندا می‌فرمود: «هل وجدتم ما وعد ربکم حقا» یعنی: *«ای کشته شدگان در راه خدا! آیا آنچه را که پروردگار شما به شما وعده داده بود حق و راست یافتید؟* ». آنگاه بعضی از اصحاب عرض کردند: یا رسول الله ایشان مرده اند چگونه آواز می‌دهی ایشان را؟ *حضرت فرمود: «انهم اسمع منکم».* یعنی: «ایشان از شما شنواترند *و فهم و ادراک ایشان الآن از شما بیشتر است»*. [۱] و ظاهر است که شنیدن ایشان در آن وقت نه به همان بدنی بود که در صحرای بدرافتاده بود، بلکه به نفس مجرده باقیه بود. 👈 *پاورقی و معنی کلمات* 👇👇 ۳]: ۲۴. مملکت، کشور. [۴]: ۲۵. بخشیدن چیزی به کسی جهت استفاده [۱]: ۲۶. آل عمران، (سوره ۳)، آیه ۱۶۹. [۲]: ۲۷. فجر، (سوره ۸۹)، آیه ۲۸. [۱]: ۲۸. بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۰۷ https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ 🔻 نتیجه گرفتن از عبادات 👇👇 *♦️👈باطن آلوده* *┅═✧❁••❁✧═┅* *🔸گاهی بعضی افراد نگاه به باطن آلوده خودشان نمیکنند آلودگی را در درون پنهان میکنند بطوری که حتی خودشان هم غافل از آن آلودگی‌های باطن می شوند*.اما عبادات را به چشم خود و دیگران می آورند تا جائی که خود را ظاهر الصلاح نشان میدهند. 🔸این عبادات با انواع آلودگی های باطنی خریدار ندارد *چون رفع آلودگی مقدمه قبولی و اثر بخشی اعمال هست نماز مقتضی هست اما تا مانع_گناه وجود داشته باشد مقتضی بلا اثر خواهد بود*. *🔸پنجاه سال هم نماز بخواند این نماز هرچند صحیح باشد و شلاق تارک الصلاه بر سر او نزنند اما این نماز او را رشد نمی دهد به این معنا که ایمان او، باور درونی او، محکم تر و قوی تر از قبل نمیشود*. بنابراین تنها راه نتیجه گرفتن از عبادات، *تخلیه از آلودگی های باطن است.* ✍ استادبراریان *┄┅═✧❁••❁✧═┅┄* https://chat.whatsapp.com/CXmETjlY7qaBW2Yx05a7qm
✨﷽✨ ♦️سلسله مباحث *طهارت نفس* *💢بسیار مهم* *┅═✧❁••❁✧═┅* *♦️خداوند میفرماید:* 👇👇 *💢أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ* (15) *💢وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ* (16) 📜مگر در آفرينش نخستين عاجزيم (تا از باز آفريدن شما در رستاخيز ناتوان باشيم)، بلكه آنان از آفرينش جديد در اشتباه و ترديدند. 📜و همانا ما انسان را آفريده ايم و هر چه را كه نفسش او را وسوسه مى كند مى دانيم و ما از شريان و رگ گردن به او نزديك تريم (و بر او مسلّطيم). *☑️نکته ها☑️* 👈كلمه «عيينا» از «عى» به معناى عجز و ناتوانى، «لَبس» به معناى خلط و اشتباه و مشتبه شدن است. *«وسوسه»* در لغت به معناى صداى آهسته است و در اصطلاح، *كنايه از افكار ناپسندى است كه بر فكر و دل انسان مى گذرد.* كلمه *«وريد» از ريشه ى «ورود» به معناى رفتن به سراغ آب* است. از آنجا كه اين رگ، شاهراه گردش خون ميان قلب و ديگر اعضاى بدن است، آن را «وريد» گفته اند. *براى ارشاد منحرفان، از هر شيوه صحيحى بايد استفاده كرد*. در آيات قبل نمونه هايى از قدرت خداوند در هستى و نمونه هايى از *سرنوشت شوم كسانى كه تكذيب مى كردند*، بيان شد. اين آيات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده كه *مگر ما در آفرينش اول عاجز شديم تا از آفرينش دوم بازمانيم.* مشابه جمله ى «نحن أقرب اليه من حبل الوريد»، اين آيه است: *«انّ اللّه يحول بين المرء و قلبه»*(15) خداوند ميان انسان و قلب او حايل مى شود. *👈سرچشمه ى وسوسه، سه چيز است:* 👇👇 الف) نفس و خواهش هاى نفسانى. «توسوس به نفسه» ب) شيطان. «فوسوس لهما الشيطان»(16) ج) بعضى انسان ها و جنّيان. «الّذى يوسوس فى صدور النّاس من الجِنّة والناس»(17) *👈علم خداوند به امور ما به دو علت است:* 👇👇 الف) چون آفريدگار ماست و خالق، مخلوق خود را مى شناسد: «الا يعلم من خلق»(18)، «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه» ب) چون بر ما احاطه دارد. «نعلم... و نحن أقرب اليه من حبل الوريد» لذا علم خدا دقيق، گسترده و بى واسطه است. *👈ريشه ى شك در معاد دو چيز است:* 👇👇 يكى اين كه خدا از كجا مى داند هر كس چه كرده و ذرّات او در كجاست؟ ديگر اين كه از كجا مى تواند دوباره بيافريند؟ *👈اين آيه به هر دو جواب مى دهد:* 👇👇 او مى تواند، چون قبلاً انسان را آفريده است. «ولقد خلقنا الانسان» او مى داند، چون وسوسه هاى ناديدنى را هم مى داند. «نعلم ما توسوس به نفسه» ----- 15) انفال، 24. 16) اعراف، 20. 17) ناس، 5 و 6. 18) ملك، 14. *☑️پیام ها☑️* 👇👇 📜آفرينش هر موجود، گواه بر قدرت آفريدگار بر آفرينش مجدد آن است. *اگر آفريدن اول ممكن بود، خلقت دوباره نيز ممكن است. «افعيينا بالخلق الاول»* - در گفتگو با مخالف، كوتاه ترين و رساترين كلمات را بكار ببريد. *«افعيينا بالخلق الاول»* (ممكن شمردن يكى و محال شمردن ديگرى تناقض است) كافران، دليلى بر انكار معاد ندارند، تنها شك و ترديد است. «بل هم فى لبس من خلق جديد» *اگر مى خواهيد عقيده اى سالم داشته باشيد بايد وسوسه ها را از خود دور كرده و نفس خود را اصلاح كنيد.* (انكار قيامت به خاطر آن است كه *خود را از وسوسه ها پاك نكرده ايد*.) *«بل هم فى لبس...... و نعلم ما توسوس به نفسه»* - علم و احاطه ى خداوند به بشر، در طول حيات اوست. *«نحن أقرب اليه من حبل الوريد»* *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ *💠 تهذیب روح* 🔸 بهترین راهی را كه قرآن كریم برای تهذیب_روح ارائه می‌ كند، این است كه ما بعد از شناخت تجرّد روح او را به یك چیز جاودانه سرگرم بكنیم، اصراری بر اینكه برای ابد با تن در دنیا بمانیم نداشته باشیم كه *﴿إِنَّكَ مَیتٌ وَإِنَّهُم مَیتُونَ﴾،[1] بلکه اصرار داشته باشیم كه آثار ما جاودانه باشد *﴿نَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ﴾*[2] و آثار جاودانه را روح_جاوید به جا می ‌گذارد، این كار شدنی است! بنابراین اصرار قرآن بر این است كه ما به این معارف قلبی بیشتر بها بدهیم در عین حال كه به ما دستور می ‌دهد، واجب و مستحب را انجام بدهیم و از حرام و مكروه بپرهیزیم؛ اما آن مقداری كه بر اساس معارف و بر اساس نیت های قلبی تكیه می ‌كند به آن اندازه بر بدن تكیه نمی ‌كند، اعمال بدنی محدود است، واجب ها مشخص است: چند ركعت نماز واجب است، در سال چند روز روزه واجب هست یا در عمر یك ‌بار مكه رفتن واجب است، اینها واجب های محدود است؛ اما نام_خدا و یاد_خدا كه در حقیقت یك كار قلبی است بیكران در بیكران است *﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً﴾*[3] چیزی را كه خدا زیاد بشمارد معلوم می ‌شود كه حدّ و حصر خاص ندارد؛ فرمود زیاد به یادخدا باشید، اگر زیاد به یاد خدا بودیم خدا هم زیاد به یاد ماست، نه كم! چون اصلش را این ‌چنین تنظیم كرد *﴿فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ﴾*[4] این یك اصل. فرمود به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم، بعد فرمود: *﴿اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً﴾* زیاد به یاد خدا باشید؛ یعنی اگر می‌خواهید خدا زیاد به یاد شما باشد، شما هم زیاد به یاد خدا باشید؛ این دو اصل. 🔸 اگر خدا زیاد به یاد آدم بود، هرگز انسان مَنسی نیست ، فراموش نمی ‌شود و اگر مَنسی نبود بیناست، چون كسی كه خدا او را فراموشش بكند او نابیناست. گرچه خدا فراموشكار نیست *﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِیاً﴾*،[5] ولی بعضی ها را از لطف خود دور می‌ دارد. نابینایان از لطف خدا دورند، نه نابینایان بَصری، بلكه نابینایان بصیرتی! خیلی ها هستند كه روشن‌ دل هستند گرچه به حسب ظاهر نابینا می باشند، آن منظور نیست؛ آن كه در قیامت كور محشور می‌ شود و به خدا عرض می ‌كند *﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ كُنتُ بَصِیراً﴾ خدا می‌ فرماید: *﴿كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذلِكَ الْیوْمَ تُنسَی﴾*؛[6] چون آیات ما را فراموش كردی و به یاد آیات ما نبودی امروز هم مورد لطف ما قرار نمی ‌گیری، چنین كسی در قیامت كور است. اگر كسی مَنسی(فراموش شده) حق نبود بلكه مذكور الهی بود می‌ شود بینا، اگر بینا بود یا جزء مقرّبین است یا جزء ابرار، چنین انسانی جاودانه زندگی می ‌كند. 🔸 پس اگر كسی به یاد خدا بود، خدا به یاد اوست این یك مقدمه و اگر كثیراً به یاد خدا بود خدا كثیراً به یاد اوست این دو و هر كس به یاد خدا بود و خدا به یاد او، او بیناست و نابینا نمی‌ شود این سه و اگر كسی نابینا نبود و قلبش بینا بود، بسیاری از اسرار عالم را می ‌بیند چهار و چیزی بالاتر و شیرین ‌تر از شهود اسرار عالم نیست، این هم پنج. اینها محصول تهذیب_روح و تزكیهٴ نفس است كه از تطهیر_دل و احیای نام حق و یاد حق در قلب شروع می‌ شود. [1]. سوره زمر، آیه 30. [2]. سوره یس، آیه 12. [3]. سوره احزاب، آیه 41. [4]. سوره بقره، آیه 152. [5]. سوره مریم، آیه 64. [6]. سوره طه، آیات 125 و 126. نام ویادحق تطهیرقلب ذکرکثیر (حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله) *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
✨﷽✨ سلسله مباحث *طهارت نفس* *💢بسیارمهم* 👇👇 *♦️طهارت قوه خیال* (از گمانهای ناروا) *👈زمان :10 دقیقه* (بعضی ها در اجتماع مارمولک صفتند) *📜راه تطهير قوه خيال در سوءظن ها اين است که انسان هميشه جهت مخالف گمان خود را اخذ کند.* تا ديد نسبت به8 دوست و رفيق و همکار و همسايه و فاميل و هم محلي و همشهري و هم وطن خود بدگمان شده است زود طرف مقابل را بگيرد و بگويد: *«ان شاء الله اينگونه که من فکر مي‌کنم نبوده*، من بد برداشت کرده ام ان شاء الله او آدم خوبي است و از اين کار قصد خيري داشته و...» فقط در اين صورت است که قوه خيال زود تطهير مي‌شود. *در روايات فرموده اند: هر کس براي طي سير انساني چند کار بايد انجام دهد،* يکي اينکه اصلاً خوبيهاي خود را نبيند. اگر نمازي خوانده بعد از نماز با خود نگويد: عجب نماز خوشي خواندم، چه حالي بود و چقدر اشک ريختم و ... او بايد هميشه بعد از نمازش ناراحت باشد که *چرا چنين نمازي به جاي آورده، چرا نتوانسته بهتر از اين نماز بخواند*. اگر ماه رمضان را به روزه گذرانده مي‌تواند براي فرا رسيدن عيد فطر خوشحالي کند اما بايد از طرفي ناراحت باشد و خود را سرزنش کند که *چرا احياناً در اين ماه غيبت کرده، سوءظن داشته، چرا از روزه گرفتنش لذتي نبرده*، و چرا حالا که ماه رمضان به اتمام رسيده، از تمام شدن آن دلگير و ناراحت نشده است زيرا اگر انسان کسي را واقعاً به دوستي برگزيند از فراق و جدايي اين دوست محبوب، بد حال و غمگين خواهد شد حال که چنين است *پس چرا وقتي به من گفتند اين ماه يک روز زودتر تمام مي شود از کوتاهي آن خوشحال شدم و احساس ناراحتي نکردم*؟! پس معلوم مي شود من هنوز آن انس و عشق کامل به ماه رمضان را پيدا نکرده ام و ... *خلاصه بعد از انجام هر کار خيري خود را سرزنش کند که چرا بهتر از آن را7 انجام نداده است.* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2 در نکته 141 هزار و يک نکته آمده است: «ميبدي در فتح ثالث فاتحه ثانيه آورده است که شيخ سعد الدين حموي سوار بود و به رودخانه رسيد و اسب از آب نمي‌گذشت امر کرد که آب را تيره ساختند و به گل آلوده کردند و اسب در حال بگذشت، فرمود: تا خود مي ديد از اين وادي عبور نمي توانست کرد.» ديگر اينکه در خود فرو رود و عيبهاي خودش را پيدا کند. بگويد: «من آدم خوش اخلاقي نيستم، هميشه نسبت به ديگران سوءظن دارم، *زبانم نيز قفل و بند ندارد و هر چه مي خواهد مي گويد، گناه هم که مي کنم* و ...» خلاصه به جاي اينکه عيب جويي ديگران را بکند به دنبال عيوب خود باشد. *اين عمل باعث مي‌شود که قوه خيال در متن ذات نفس تحقيق کرده و نقائص خود را شناسايي کند. اگر نقائص شناسايي شود قطعاً انسان به فکر معالجه آن مي افتد*. همانند اين که آقاي پزشک ابتدا بايد درد مريض را تشخيص دهد و بداند که کجاي مريض درد مي کند و بعد به فکر درمان آن بيفتد. *اما نسبت به ديگران فرموده اند عکس آنچه را که در خود عمل مي کني، عمل کن*. يعني اين که اولاً خوبيهاي ديگران را ببين و به جاي اينکه مانند مگس روي زخم بنشيني و به دنبال عيوب ديگران بگردي کارهاي خوب آنها را مشاهده کن. نگو: «فلاني آنجا يک اشتباه کرده»، چون اگر او در آنجا يک اشتباه کرده در جاي ديگر هم چهار تا کار خوب کرده است. چطور آن چهار خوبي را نمي بيني و همين يک نقص را مي بيني؟! اين مطلبي که از روايت به عرض شما رساندم و مقداري هم به شرح آن پرداختيم راهي بود *جهت تطهير قوه خيال. انسان بايد به گونه اي باشد که اگر مثلاً فقيري را ديد* ناراحت شود.عکس قضيه نشود که اگر مثلاً دوستي را ديده که معامله خوب و پر نفعي کرده ناراحت شود و با خود بگويد: پس من چرا ضرر کردم؟! اين طور بودن باعث مي شود که نفس هيچگاه آرام نگيرد و عقل دائماً گرفتار قوه خيال باشد. اگر عقل بين دو مسلماني که دعوا کرده اند حکومت کند، خيلي زود موجب اصلاح خواهد شد. اما در اين بين کساني هستند که بر اساس داشتن *قوه خيال آلوده باعث شعله ورتر شدن اين آتش مي شوند*. در جريان حضرت ابراهيم عليه السلام وقتي او را به آتش افکندند *دو حيوان مشغول به کار شدند يکي زنبور عسل بود و ديگري مارمولک. زنبور عسل به محض ديدن افروخته شدن آتش تند تند مي رفت و در دهان خود آب مي کرد و بر روي آتش مي ريخت.* در روايت آمده که جناب جبرئيل از او پرسيد: مي داني که آتش عظيمي بر پا شده، تو چگونه مي خواهي با اين دهان کوچکت آن را خاموش کني؟ گفت: من بناي خاموش کردن آتش ندارم. من فقط به وظيفه ام عمل مي‌کنم و به مقدار حجم دهانم آب مي برم و بر روي آتش مي ريزم، *ديگر کاري ندارم که خدا آن را خاموش مي کند يا نمي کند*. در اين جريان *مارمولک نيز دست به کار شده بود. او زمين را مي کند و به زير زمين مي رفت و از زير، آتش را فوت مي کرد تا آن را شعله ورتر کند*. بعضي ها در اجتماع مارمولک صفتند. به جاي اينکه خود را تطهير کنند هميشه سعي دارند آتش نهفته زير خاک
ستر مشکلات ديگران را شعله ورتر سازند. اما بعضي ديگر همچون زنبور عسل هستند، *علاوه بر اينکه عسل مي دهند، هميشه به دنبال رفع مشکلات ديگرانند.* (ارسال به دیگران فراموش نشود و خود را در این ثواب شریک بدانید) *┅═✧❁••❁✧═┅* *☑️آیت الله صمدی آملی*
✨﷽✨ ♦️شهید آیت الله دستغیب (ره) *موضوع آداب معاشرت* 👇👇 (حق پدر و مادر بر فرزند) ♦️👈این امر بر کسی پوشیده نیست که اسلام نهایت احترام و ارزش را برای والدین در نظر گرفته است و حتی نگاه خشم آلود به آنان باعث عدم قبول شدن نماز به درگاه خداوند متعال می شود و هر کس بر حسب ایمان و اعتقاد و شخصیت خود سعی می کند شأن پدر و مادر را بشناسد و حقوقشان را ادا کند . اما در این بین این پرسش مطرح می شود که : حقوق فرزندان چه می شود؟ ♦️👈آیات متعددی از قرآن کریم، حقوق فرزندان بر والدین را به صراحت و اشاره بیان کرده است. ♦️👈بر هر پدر و مادری واجب و لازم است که از همان کوچکی، اولاد را به ترک گناه که موجب فساد است وادارد. با تمرین و توجه فرزندرا متوجه آداب دینی نمایند که اگر مسامحه کنند حقی است بر گردنشان که ادا نکرده اند. و روز قیامت روزی است که پدر و مادر ها از فرزندان فرار می کنند به خاطر مطالبه حق فرزندان از پدر و مادر. ♦️👈دروغ، غیبت، نمامی، فتنه انگیزی از گناهانی است که پدر و مادر باید با تمرین و آموزش صحیح تعالیم دینی کودکان، از آن جلوگیری کنند. البته باید خود پدران و مادران هم به ترک آنها مقید و اهل این گناهان نباشید. از منظر اسلام، انسان در مقابل تمام نعمت‌های الهی پیرامون خود، موظف و مسئول است و از جمله این نعمت‌ها، نعمت داشتن پدر و مادر است. حق والدین حقوقی است که پدر و مادر بر عهده فرزندان خویش دارند. 🔵👈 بر فرزند است که با ادب و احترام با پدر و مادر رفتار کندو هیچ وقت صدایش را بلندتر از آنها نکند. 🤦‍♂ و وای به اولادی که به تندی به پدر و مادرش نگاه کند و کوچکترین حرفی که پدر و مادر را ناراحت می کند بگویید. و مراقب باشیم دچار نفرین پدر و مادر نشویم. 💢لطفاً در محیط خانه توهین نکنید و دعوا راه نیاندازید.💢 💠👈 چرا که گرمی عاطفی فرزندان از بین میرودبچه ها باید گرمی و محبت در خانه احساس کنند تا بعدا دنبال گدایی محبت دیگران نباشد 🔍 تربیت 🔍 فرزند *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
*✅بهترین توشه* *♦️(آیت الله جوادی آملی:)* *📜انسان مسافری است که از عالم خاک حرکت خویش را آغاز کردہ و تا لقاء الله پیش می‌رود*. هر مسافری برای سفر خویش مادی باشد یا معنوی نیاز به زاد و توشه دارد. زاد و توشه هر مسافری باید متناسب با همان سفر باشد. *از این رو توشه سفر طولانی، سفر خارجی، سفر زمستانی، سفر خانوادگی، سفر تابستانی و... تفاوت دارد*.سفر آخرت و سیر الی‌الله سفری است که توشه ای غیر از توشه سفرهای مادی دنیایی نیاز دارد. از این جهت قرآن کریم توصیه کردہ است که برای این سفر توشه برگیرید که *👈 تنها توشه آن تقواست*. 📚ادب فنای مقربان جلد اول *┅═✧❁••❁✧═┅* https://chat.whatsapp.com/HCF22Kbh3HfLkR8LVyD6Q2
*🔰 اثر لقمه حرام🔰* 💢 وقتی می‌خواستند *شیخ فضل الله نورى* را اعدام کنند، *پسر هرزه‏‌اى* داشت كه در پاى دار، *كف می‌زد* و *می‌رقصید* ! ⭕ در زندان قبل از اعدام، كسى به ایشان گفته بود: كه شما چرا *پسرتان* این‌قدر *هرزه* شده است؟! + ایشان فرموده بودند: ⛔ می‌دانستم هرزه می‌شود، چون در *نجف* بودم و مادرش *شیر نداشت* ، دادیم به *زنى* تا به او شیر بدهد. 👈🏻 بعداً فهمیدم او *زن هرزه‏‌اى* (زناکاری) بوده و به *امیرالمؤمنین (ع)* توهین می‌كرده و *فحش* می‌داده است و شیرى كه این *ناصبى* در حلق بچه من ریخته، از این بهتر نمی‌شود‼️ 📕درس‌هایی از قرآن/استادقرائتی 👈مراقب *لقمه ای* که میاد سر سفره باشیم https://chat.whatsapp.com/KvuUFRC881eBtXCPV3ODv3 https://chat.whatsapp.com/BCAThaas2H64PReTuZXT79
✨﷽✨ *👈📖دعای توسل* نصيحتى از آيت الله شاه آبادى 🌷👈نماز جماعت که تمام شد بلند شدم و به محراب ایشان رفته و کنار ایشان نشستم. گفتم 🌹: حاج آقا من را نصیحتى کنید و نکته ای را برای من بفرمایید. 👈..ایشان فرمود : من دو نکته را به شما می گویم، هم خودت مراعات کن و به دوستان و بستگان خود نیز سفارش کن به این دو نکته عمل کنند، چون مردم از این دو نکته غافل هستند در حالیکه واقعا مشکل گشاست. ❣ *.اول اینکه : هر روز یک مرتبه دعای توسل را بخوان،* چون مردم ارزش و عظمت این کار را نمی دانند، در حالیکه می توانند همه حوائج خود را با همین دعای_توسل برآورده کنند. 🔔..پرسیدم : چگونه می توانند حاجات خود را با این دعا برآورده کنند؟ 🌹فرمود : یک حاجت را در نظر بگیرند و برای برآورده شدن آن روزی یکبار دعاى توسل را بخوانند بعد از چند روز می بینند که دعایشان مستجاب شده و به حاجت خود رسیده اند ❣، ایندفعه حاجت بعدی را در نظر گرفته و این بار برای این حاجت دعای توسل را بخوانند و به همین ترتیب به تدریج همه حوایج خود را برآورده می کنند. ❣ *..دوم اینکه : روزی 70 مرتبه سوره حمد را بخوانند* که اگر چنین کنند، تمامی بیماری های خود را می توانند برطرف کنند، 🌷 چرا که رسول_خدا (ص) فرمود : اگر کسی از دنیا رفت و شما 7 یا 70 مرتبه سوره_حمد را خواندی و او زنده شد، اصلا تعجب نکن. 🌷 *زیرا این اثر این سوره است.* 🔔..ایشان فرمود : من از روزی که این ویژگی را از این سوره دیده ام اصلا به پزشک مراجعه نکردم و به محض اینکه مریض می شدم 70 مرتبه سوره حمد آن روزم را به نیت شفای آن بیماری می خواندم و شفا می گرفتم. 🔔 *«روزی یکمرتبه* * و 70 مرتبه سوره را فراموش نکن و در طول عمرت به این دو پایبند باش و پیش همه دوستان و آشنایان خود نیز این دو مساله را مطرح کن و سفارش کن هر روز انجام دهند»*. https://chat.whatsapp.com/EVuiDkQONRp7u9aSNn747P
✨﷽✨ *📖خداوند میفرماید* 👇👇 *👈🟣وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ*🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 *🌸👈🔹و آنكه همه جفت‌ها را آفرید، و برای شما از [قبیل‌] كشتی‌ها و چهارپایان و آنچه كه سوارش می‌شوید پدید آورد، (۱۲)*🌹 (🔹🌸زخرف - 12) *👈🟣 لِتَسْتَوُوا عَلَىٰ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ*🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 *🌸👈🔵تا بر پشت آنها قرار گیرید، سپس هنگامی كه بر آنها سوار می‌شوید نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه [از هر عیب و نقصی‌] است كسی كه این [وسایل سواری‌] را برای ما مسخّر كرد، در حالی كه ما را قدرت مسخّر كردن آنها نبود؛ (۱۳)* (🔹🌸زخرف - 13) https://chat.whatsapp.com/EQ9iQQiSexr4Cb1nE27AwT
✨﷽✨ *💢بسیار مهم* *♦️خداوند میفدماید:* 👇👇 *♦️👈وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ(۱۵۵)* ♦️👈وقطعاً شما را با چیزی از ترس،گرسنگی،زیان مالی وجانی وکمبود محصولات، آزمایش می کنیم وصابران(در این حوادث وبلاها را)بشارت بده. *💢نکته ها:* ♦️👈خداوند متعال،همه ی انسان ها را آزمایش می کند،امّا آزمایش و امتحان همه یکسان نیست.تمام جهان،صحنه آزمایش و *تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار می گیرند*.باید بدانیم که آزمایش های خداوند برای رفع ابهام نیست،بلکه برای شکوفایی استعدادها و پرورش انسان ها است. *♦️👈وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین و از جمله ترس و گرسنگی،زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است*.ترس از دشمن،محاصره ی اقتصادی،جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزیزان به میدان های نبرد،از جمله امتحانات است. *♦️👈 برای پیروزی در آزمایشِ خوف از دشمن،نیاز به توکّل و یاد خداوند است و برای مبارزه با کمبودها،نیاز به صبر و پایداری است* که در دو آیه ی قبل راه نشان داده شده است. *«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ»* ♦️👈 لازم نیست همه ی مردم با همه ی مسائل آزمایش شوند،بلکه ممکن است: *🔹الف:هرکس با چیزی آزمایش شود.* *🔹ب:فردی در آزمایشی روسفید باشد،ولی در امتحان دیگری رسوایی به بارآورد*. *🔹ج:ممکن است آزمایش فردی،وسیله ی آزمایش دیگران نیز باشد.* *♦️👈گاهی کم شدن مال و محصولات یا پیدا شدن خوف و ترس و سایر مشکلات،به خاطر آزمایش الهی است،ولی در بعضی اوقات،این امور کیفر اعمال خود انسان هاست.* *♦️👈انسان ها گاهی مرتکب بعضی گناهان می شوند که خداوند آنهارا به برخی گرفتاری ها مبتلا می کند*. (حضرت علی علیه السلام می فرماید:) *«ان الله یبتلی عباده عند الاعمال السیئه بنقص الثمرات وحبس البرکات و اغلاق خزائن الخیرات لیتوب تائب ویتذکّر متذکّر»* *یعنی:* 👇👇 *♦️👈همانا خداوند، بندگان خود را به خاطر اعمال فاسدشان،به کمبود محصول و حبس برکت و بسته شدن منابع خیر،گرفتار می کند تا شاید متذکّر شوند و توبه نمایند.* ♦️👈البتّه همین تنبّه نیز آزمایش است، *همانگونه که بر اثر ایمان نعمتی می دهد که وسیله آزمایشی است*؛ («لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ») *♦️👈همانا آبی گوارا به آنان نوشاندیم تا ایشان را آزمایش کنیم*. ((تفسیر آیه ۱۵۵ سوره بقره از تفسیر نور)) *(ارسال به دیگران فراموش نشود* و خود را در این ثواب شریک بدانید) ☀️ اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن ☀️اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِالْقُرآن ☀️اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن ☀️اَالّلهمَ اشفِ کلَ مَریض ☀️اَللهُم عَجِّل لِوَلِیک الفَرَج بِالقُرآن ☀️اَللّهُمَ نَوِّر ظاهِرِنا بِطاعَتِک ☀️وَ باطِنَنا بِمَعرِفَتِک ☀️وَ قُلوُبَنا بِمُحَبّتِک ☀️وَ اَرواحَنا بِمُشاهَدَتِک 🌷 *تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات*🌷 *🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌷* https://chat.whatsapp.com/EVuiDkQONRp7u9aSNn747P https://chat.whatsapp.com/BCAThaas2H64PReTuZXT79