🔹شیخ عارف آیت الله کمیلی خراسانی مدظله العالی:
✍️ودود یعنی با مودت و محبت. عطوف یعنی با عاطفه و مهربان . خداوند منبع عطوفت و مهربانی است و از این نظر به بندگان غافلش نگاه کرده و با جاذبه هایی که در دل آنها وارد می کند آنها را به سوی خود می کشاند، چقدر کسانی در وادی فسق و فجور فرو رفته بودند ولی با عنایت الهی به کلی متحول شدند.
📚نجوای سالکان
آیت_الله #کمیلی خراسانی
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هفدهم :تزکیه نفس
(قسمت هجدهم )
ادامه...
از ديگر مشكلات مهم در راه تزکیه نفس و تطهیر باطن ، گرايش به دنيا و ماديات آن است. براي رهايي از اين گرايش طبيعي و غريزي به دنيا و ماديات لازم نيست تا با رياضت هاي سخت و شديد چون مرتاضان هندي عمل شود و يا به جاي زندگي با مردم به كوه و جنگل پناه برد و از خوردن گوشت و مانند آن خودداري كرد و به گياه خواري و مانند آن اقدام نمود؛ بلكه مي توان با بهره گيري از همه آموزه هاي انسان ساز قرآني راهي براي مديريت و مهار آن جست، به گونه اي كه خود اين قوه سركش در خدمت انسان و انسانيت در آيد.
به عنوان نمونه خداوند در آيات 18 و 20 سوره ليل، از انفاق به عنوان يك راهكار براي تزكيه نفس و خودسازي ياد مي كند. به اين معنا كه انسان مي تواند با انفاق برخي از نعمت هاي خدادادي، خود را از اسارت ماديات رهايي بخشد و اجازه ندهد تا نفس به تكاثر اقدام كند.
به سخن ديگر انسان مي تواند با انفاق هر آن چه كه از ماديات به دست مي آورد و بخشش آن به نيازمندان، آن را به كوثري تبديل كند كه زمينه رسیدن به عرفان و خدايي گرديدن وي را فراهم مي آورد.
خداوند در آيه 103 سوره توبه پرداخت زكات از سوي مردم را مايه تطهير و تزكيه اهل ايمان مي شمارد و به آن سفارش مي كند. اين آيه و آيات ديگر، خود گواه اين معناست كه اصولا انسان در دام ماديات است مگر آن كه از راه هاي مشروع آن را مديريت و مهار نمايد كه از جمله اين راه هاي مشروع، دادن صدقه و انفاق كردن اموال و پرداخت زكات است.
خداوند در آيه 6 سوره مائده پس از بيان برخي از احكام و تشريع آن به اين نكته توجه مي دهد كه هدف از تشريع احكام آن است تا انسان ها به آن عمل كرده و زمينه تزكيه نفس و خودسازي را از راه آن فراهم آورند و جان خويش را از بسياري از دشمنان و اغيار پاك سازند.
در حقيقت برخي از آموزه هاي قرآني و شريعت اسلامي براي آن است كه انسان از راه آن خود را تزكيه كند و جان از بيگانگان و اغيار خالي كند و يا به مديريت غرايز نفساني بپردازد.
چنان كه برخي ديگر از احكام و قوانين الهي نيز براي ايجاد امور كمالي و صفات الهي در انسان است.
به سخن ديگر، قوانين شريعت به دو دسته اصلي بخش مي شوند. برخي از آن براي تخليه نفس از ناپاكي ها و آلودگي هاست و برخي ديگر براي تحليه نفس به فضايل اخلاقي و صفات كمالي مي باشد. (تحليه از حلي و ح ليه به معني آراستگي است)
از آياتي چون 129 سوره بقره اين معنا به دست مي آيد كه انسان مي تواند با تعليم و آموزش حكمت و ديگر آيات الهي و انديشه در هستي و اهداف آن، زمينه هاي تطهير و تزكيه نفس را فراهم آورد؛ زيرا آگاهي يابي نسبت به اهداف هستي و شناخت درست از آن به انسان كمك مي كند تا هر آن چه را كه براي تعالي و تكامل مفيد است بشناسد وبه كار گيرد و از هر آن چه زيانبار و بازدارنده از سير صعودي است دوري ورزد و تقوا پيشه گيرد.
كوتاه سخن آنكه هر عمل صالح و كار نيكي مي تواند افزون بر اين كه موجبات تزكيه نفس و خودسازي انسان را فراهم آورد مي تواند به عنوان عاملی در راه سیر و سلوک و عرفان نيز باشد. به اين معنا كه انسان امكان مي يابد با عمل نيك و صالح، گام هاي بلندي به سوي تزكيه و تطهير نفس و تخليه آن از رذايل انساني و ناپاكي ها بردارد و هم چنين صفات كمالي را در خود تجلي و تحقق و متاله شدن را تجربه كند.
ادامه دارد...
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
ثمره تزکیه نفس :رسیدن به علوم مکاشفه و آرامش روحی :
علوم مکاشفه عبارتست از نور بصیرت و صفای باطنی که در نتیجه ی عمل به وظیفه و کسب طهارت و تهذیب نفس از رذائل برای انسان حاصل می شود که قلباً و وجداناً معارف را ادراک می کند و به یقین می رسد ، و از شک و شبهه خارج گشته و محرم اسرار الهی می شود و به آرامش و سکینه ی باطن دست می یابد .
استاد فاطمی نیا
نکته ها از گفته ها ، ج ۳ ، ص ۹۹
مراقبه : ترک " خود " :
ما معمولا به خود مي چسبيم. با تمام شيوه هاي ممكن مي كوشيم آنرا برپا نگاه داريم. مراقبه يعني از « خود »دست شستن و كاملا ترك گفتن آن. و بعد از ترك «خود » به دروغين بودن و بيهودگي آن پي مي بريم. ديدن « خود » به ما امكان مي دهد رهايش كنيم.
هرگاه از «خود » خالي شوي انرژي اي از فراسو بر تو هجوم مي آورد و بي درنگ فضاي دروني تو را پر مي كند. اين هجوم انرژي از فراسو همان خداست و مراقبه راه را براي آن هموار مي كند.
ولي ما چنان از خودمان انباشته ايم كه هيچ فضاي خالي در ما وجود ندارد. بايد خودمان را كاملا خالي كنيم و اين كار را بايد با دل و جان انجام دهيم. نه نيمه جان و با بي ميلي و بي رغبتي، زيرا حتي اگر اثر كوچكي از «خود » برجاي مانده باشد، همين مقدار اندك براي دور نگاه داشتن فراسو از تو كافي است.
«خود »را بايد كاملا دور انداخت! فضا بايد كاملا خالي باشد. هيچ مانعي نبايد در برابر حضور ميهمان وجود داشته باشد تا آن فضا ميزبان خدا شود.
رسیدن به حقیقت ، با عبور از ذهن :
از طريق پرورش آگاهي، مي توان به حقيقت رسيد. رسيدن به حقيقت از طريق ذهن، غير ممكن است. براي رسيدن به حقيقت بايد افکار غیر ضروری را متوقف كنيد. براي دانستن حقيقت بايد آنچه را درباره حقيقت مي دانيد نيز به فراموشي بسپاريد. بايد از شر تمامي تئوريها، فرضيه ها و فلسفه بافي ها كه تاكنون فراگرفته ايد، خلاص شويد. راه رسيدن به حقيقت، رهايي از آموخته هاست؛ رهايي از شرطي شدگي ها و فرو رفتن در سکوتی ژرف از طریق مراقبه است .
آرام آرام بايد از دنياي ذهن خارج شويد و آگاهي را در وجودتان تقويت كنيد؛ آگاهي ناب. فقط مشاهده كنيد. آنچه را در دنياي پيرامون و درونتان رخ مي دهد، تنها مشاهده كنيد. افکار را دنبال کنید و آگاه باشید که ریشه هر فکری از کجاست. هنگاميكه بتوانيد بدون مداخله و قضاوت، به مشاهده صرف بپردازيد، حقيقت رخ مي نمايد و معجزه اين است كه حقيقت از جايي خارج از وجودتان بر شما نازل نمي شود، بلكه آنرا در درون خويش خواهيد يافت. حقيقت، طبيعت فطري شماست. شما هرگز حتي براي لحظه اي غير از حقيقت نبوده ايد. حقيقت، ذات فطري شماست که با شماست (هو معکم اینما کنتم ، او با شماست هر جا که باشید. سوره حدید آیه 4 ) آنچه امكان از دست دادنش را داشته باشيد، طبيعت شما محسوب نمي شود.
۰۰ ۰۰:
🔴 برنامه ئ مراقبه :
"هو المقصود "
🔸هدفِ راهرو در عرفان مراقبین ، عبور از کلیهٔ تعلقات و تعینات مادی و معنوی ،فانیشدن از صفات خویش ،متّصف گشتن به صفات الهی و ذوب شدن در ذات ِ احدیت میباشد.
🔸به عبارت ساده تر ،سلوک : سفریست از خود به خدا، حرکت از پایین ترین مراتب خود تا عالیترین مراتب ِخود که خداست.
🔸و باز به بیان ساده تر: دل کندن از آنچه داری، برای رسیدن به آنچه نداری .
🌷هر چه در این ره نشانت دهند
گر نستانی ، به از آنت دهند
🔸ترک گناه و تزکیه نفس، اساسی ترین محور و مهم ترین عامل در سیر و سلوک و بنیان ِ همه ی ادیان و مکاتب عرفانی بوده و بدون آن هر حرکتی جز خود فریبی و دیگر فریبی چیز دیگری بیش نیست .
✅«قَد أَفلَحَ مَن تَزَکّی- هر که خود را پاک کرد، رستگار شد."
📗در همین راستا برنامهٔ علمی _کاربردی زیر ارائه میگردد:
این برنامه بر اساس اصول عملی ِ مهمی ، که همگی مبنا و زیربنای سلوک هستند بنا گردیده که به شرح زیر میباشد :
1️⃣: ترک گناه
2️⃣: استقامت
3️⃣: خلوت
4️⃣: تفکر
5️⃣: محاسبه
6️⃣: معاتبه
7️⃣:مشارطه
🔸هر شب و هر سحر (حداقل در دو موقع از شبانه روز)، قبل یا بعد از انجام عبادات ،از نیم ساعت به بالا در خلوت بنشینید و خود را با آنچه در ذهن درحال جریان است روبرو کنید، افکار را نگاه و دنبال کنید و با حوصله ی تمام به تجزیه و تحلیل آنها بپردازید.
🔸 با افکار نجنگید و خودتان را با آنها درگیر نکنید ، بلکه برعکس از افکار و احساسات با روی باز استقبال کنید و تجزیه و تحلیل کنید که هر فکر و احساسی ریشهاش از کجاست.
🔸از این موضوع نگران و مأیوس نباشید که چرا اینقدر دل و جان شما را افکار و خیالات ِ دنیوی و خصوصا "دیگران" به خود مشغول کرده، از ذهن شلوغ و پر از سر و صدای خود مأیوس نباشید و از آن آگاه باشید.
🔸اگر در انجام این برنامه مداومت کردید، به شهود خواهید دانست که :
⏪ اولا شما جز فکر و خیال چیز دیگری نیستید.
🌷ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
⏪ثانیا اگر خوب این خیالات و افکار را تجزیه و تحلیل کردید، خواهید دانست که ریشهٔ هر فکر و خیالی، در گناه یا گناهانی است که در طول روز و یا در گذشته انجام دادهاید.
⏪ثالثا منشاء همگی آنان هم برمیگردد به یکی از رذائل نفسانی، و یا حب و توجه به دنیا.
✅حُبُّ الدنیا راس کُلِّ خَطیئَهٍ
⏪ و رابعا کلِ وجود و هویت روانی و یا" من ِ"شما جز گناه نیست:
✅"وُجُودُکَ ذَنبٌ لا یُقاسُ بِهِ ذَنب» وجود تو گناهی است که هیچ گناهی با آن مقایسه نمیشود.
🔸اثر تخریبی هر گناه جدا از هر نوع حلال و حرام ،عقاب و ثواب ، حساب و کتاب و میزان ،تولید فکر و خیال و یا تشکیل مرکزی بنام " من و خود " در درون آدمی است ؛
به عنوان مثال
♦️در سطح مبتدی:
_یاس و ناامیدی
_ضعف اراده و تنبلی
_غیبت
_حسادت
_دروغ
_حرف لغو
_دلخوش شدن به هر گناه صغیره و کبیره
♦️و در سطح متوسطه :
_ریا
_شرک
_خودنمایی
_دلخوش و قانع شدن به اعمال نیک
♦️و در سطح عالیه :
_غفلت از یاد حق
_خواطر دنیوی و یا حتی افکار معرفتی
_دید غیر توحیدی و استقلالی به عالم و عالمیان
_دلخوش و قانع شدن به کشف و شهود و کرامات
🔸اینها در بیست و چهار ساعت از شبانه روز حتی در خواب و خصوصا در هنگام سحر و مراقبه در قالب فکر و خیال بر شما ظهور میکند و روح و جان شما را به خود مشغول میکند:
🌷جان همه روزه لگد کوب خیال
وز زوال وز زیان و خوف مال
🌷نی صفا میماندش نی بال و پر
نی به سوی آسمان راه سفر
🔸 با تفکر،توجه و تجزیه و تحلیل ِ افکار خواهید دانست که چگونه فلان گناهِ شما:
⏪ اول شد فکر،
⏪بعد شد هستی ذهنی و مجازی شما
⏪بعد شد "منِ" شما
⏪و این "من" شد حجاب بینِ شما و خدا (تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز).
✅در دعای ابوحمزه می خوانیم : " و تو از خلق خود پوشیده نیستى جز آن که اعمال زشتشان آنان را از تو پوشیده داشته است ."
🔸روزانه با به همراه داشتن یک دفترچه یادداشت ،هر خطا و یا گناهی که از شما سر زد را یادداشت کنید و شب به مراقبه بپردازید.
🔸برای پاک شدن از اثرات گناهان گذشته نیز هر سحر و یا درخلوت به انجام ذکر توبه بپردازید و با یادآوری گناهان گذشته به ازای هر گناه با توجه ِ کامل یک "استغفرالله " بگویید.
🔸لازم است کلیه ی حقوق اعم از حق الله و حق الناس که بر گردن شما است را به شرحی که به تفضیل درجای خود گفته شده ادا و جبران نمایید.
🔸 با انجام این برنامه به تدریج و در طول سالیانی بر خود شناخت و آگاهی پیدا میکنید و از گناهان یکی پس از دیگری توبه میکنید و زمینه ی محو افکار فراهم می شود.
✅️حضرت علی (ع) چه جالب میفرماید:
"محو الموهوم"
یعنی هستی مجازی و خیالی خود را محو کن.
🌷وصالِ این جایگاه رفع خیالست
چو غیر از پیش برخیزد وصالست
✅️و در حدیث دیگری: "عرفت الله تعالی به ترک الافکار"( یعنی خداوند را با ترک کردن افکار شناختم.)
@sserfan
↕️ادامه در پست بعد:
🔸در صورت موفقیت در⏪ مرحله ی اول ِ مراقبه که "تجزیه و تحلیل افکار" بود به⏪ مرحله ی دوم ِمراقبه که "مشاهده ی افکار" است صعود می کنید و ادامه ی مسیر را با "نفی خواطر" طی می کنید:
🌷چون که از اندیشه ها بگذشته ام
فارغ از اندیشه پویان گشته ام
🔸 سپس با حفظ "حضور دائمی" ،افکار و خیالات بطور کامل محو و جای آنها را مشهودات و مسموعات غیبی و ملکوتی خواهند گرفت:
🌷از درون خویش این آوازها
ترک کن تا کشف گردد رازها
🌷عجائب نقشها بینی، خلاف رومی و چینی
اگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافل
🔸و بلاخره کار به جایی میرسد که نه تنها در هنگام سحر و در نماز، بلکه هنگامی هم که در جمع هستید در جای دیگر و در ملکوت سیر میکنید:
🌷هرگز وجود ِ غائب و حاضر شنیدهای؟!
من در میان ِ جمع و دلم جای دیگر است
🔸و در نهایت با "انقطاع ِکامل الی الله" از کلیه ی مراتب و شئونات "خود " فانی و به دوست باقی و به مقام شامخ توحید می رسید .
🌷با "من" بودی تو را نمی دانستم
یا "من" بودی تو را نمی دانستم
🌷رفتم ز میان "من" و تو را دانستم
تا "من" بودی تو را نمی دانستم
✅فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ (پس به هرسو روكنيد، آنجا روى خداست.)
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هفدهم :تزکیه نفس
(قسمت هجدهم )
ادامه...
از ديگر مشكلات مهم در راه تزکیه نفس و تطهیر باطن ، گرايش به دنيا و ماديات آن است. براي رهايي از اين گرايش طبيعي و غريزي به دنيا و ماديات لازم نيست تا با رياضت هاي سخت و شديد چون مرتاضان هندي عمل شود و يا به جاي زندگي با مردم به كوه و جنگل پناه برد و از خوردن گوشت و مانند آن خودداري كرد و به گياه خواري و مانند آن اقدام نمود؛ بلكه مي توان با بهره گيري از همه آموزه هاي انسان ساز قرآني راهي براي مديريت و مهار آن جست، به گونه اي كه خود اين قوه سركش در خدمت انسان و انسانيت در آيد.
به عنوان نمونه خداوند در آيات 18 و 20 سوره ليل، از انفاق به عنوان يك راهكار براي تزكيه نفس و خودسازي ياد مي كند. به اين معنا كه انسان مي تواند با انفاق برخي از نعمت هاي خدادادي، خود را از اسارت ماديات رهايي بخشد و اجازه ندهد تا نفس به تكاثر اقدام كند.
به سخن ديگر انسان مي تواند با انفاق هر آن چه كه از ماديات به دست مي آورد و بخشش آن به نيازمندان، آن را به كوثري تبديل كند كه زمينه رسیدن به عرفان و خدايي گرديدن وي را فراهم مي آورد.
خداوند در آيه 103 سوره توبه پرداخت زكات از سوي مردم را مايه تطهير و تزكيه اهل ايمان مي شمارد و به آن سفارش مي كند. اين آيه و آيات ديگر، خود گواه اين معناست كه اصولا انسان در دام ماديات است مگر آن كه از راه هاي مشروع آن را مديريت و مهار نمايد كه از جمله اين راه هاي مشروع، دادن صدقه و انفاق كردن اموال و پرداخت زكات است.
خداوند در آيه 6 سوره مائده پس از بيان برخي از احكام و تشريع آن به اين نكته توجه مي دهد كه هدف از تشريع احكام آن است تا انسان ها به آن عمل كرده و زمينه تزكيه نفس و خودسازي را از راه آن فراهم آورند و جان خويش را از بسياري از دشمنان و اغيار پاك سازند.
در حقيقت برخي از آموزه هاي قرآني و شريعت اسلامي براي آن است كه انسان از راه آن خود را تزكيه كند و جان از بيگانگان و اغيار خالي كند و يا به مديريت غرايز نفساني بپردازد.
چنان كه برخي ديگر از احكام و قوانين الهي نيز براي ايجاد امور كمالي و صفات الهي در انسان است.
به سخن ديگر، قوانين شريعت به دو دسته اصلي بخش مي شوند. برخي از آن براي تخليه نفس از ناپاكي ها و آلودگي هاست و برخي ديگر براي تحليه نفس به فضايل اخلاقي و صفات كمالي مي باشد. (تحليه از حلي و ح ليه به معني آراستگي است)
از آياتي چون 129 سوره بقره اين معنا به دست مي آيد كه انسان مي تواند با تعليم و آموزش حكمت و ديگر آيات الهي و انديشه در هستي و اهداف آن، زمينه هاي تطهير و تزكيه نفس را فراهم آورد؛ زيرا آگاهي يابي نسبت به اهداف هستي و شناخت درست از آن به انسان كمك مي كند تا هر آن چه را كه براي تعالي و تكامل مفيد است بشناسد وبه كار گيرد و از هر آن چه زيانبار و بازدارنده از سير صعودي است دوري ورزد و تقوا پيشه گيرد.
كوتاه سخن آنكه هر عمل صالح و كار نيكي مي تواند افزون بر اين كه موجبات تزكيه نفس و خودسازي انسان را فراهم آورد مي تواند به عنوان عاملی در راه سیر و سلوک و عرفان نيز باشد. به اين معنا كه انسان امكان مي يابد با عمل نيك و صالح، گام هاي بلندي به سوي تزكيه و تطهير نفس و تخليه آن از رذايل انساني و ناپاكي ها بردارد و هم چنين صفات كمالي را در خود تجلي و تحقق و متاله شدن را تجربه كند.
ادامه دارد...
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
تعلیم فنون به تنهایی کافی نیست، مگر به تزکیه باطن :
ما انسانیم و جز خودسازی وظیفه ی دیگری نداریم .تمامی اعمال و نیات ما باید به گونه ایی باشد که ما را بدین مقصود هدایت کند
به تعبیر بزرگان دینمان معرفت فکری بدون معرفت شهودی ثمره ایی جز افزودن حجاب بر حجاب ندارد
تعلیم فنون , قرین شهود حقایق نخواهد شد مگر به تزکیه ی باطن و تهذیب اخلاق.
زیرا اساسا تا انسان پاک و پاکیزه و مستولی بر بدنش نشود قادر بر معرفت نفس نخواهد شد.
شرح مراتب طهارت _ جلد دوم /ص ۴۹
استاد صمدی آملی
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی :
عامل هفدهم :تزکیه نفس
ادامه...
قرآن مجید پس از یازده سوگند میفرماید: «سوگند به همه اینها که هرکس نفس خود را تزکیه کند، رستگار است و هرکس نفس خود را آلوده ساخت، [از لطف خدا] محروم گشت». قرآن مجید هدف پیامبران را تزکیه و پرورش نفوس ذکر کرده است ، این موضوع به صورت عناوین دیگر مانند تهذیب نفس یا خود سازی در کلمات بزرگان به چشم میخورد.
میتوان تزکیه را پالایش نفس از رذایل اخلاقی و آراستگی به فضائل اخلاقی دانست. عالمان علم اخلاق میگویند: براى خودسازى ابتدا باید رذائل اخلاقى و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپسدرخت پاکى نشاند. بدیهى است با وجود صفاتى مانند حسد وکبر و خودپسندی و خودخواهى و شهوترانی، دسترسى به صفات پسندیده و انجام اعمال خیر بسیار مشکل خواهد بود.
مرحوم نراقى میگوید: «زنهار اى جان برادر! تا حدیث بیمارى روح را سهل نگیرى و معالجه آن را بازیچه نشمارى و مفاسد اخلاق را اندک ندانی...
مسامحه در معالجه آنها آدمی را به هلاکت دائم و شقاوت ابدی میرساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانى ابدى و حیات حقیقى میشود و بعد از آنکه ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فیضهاى الهى میگردد».
در روایات آمده: «ملائکه داخل خانهاى که در آن سگ باشدنمیشوند». پس هر گاه خانه مملوّ از صفات رذیله که سگان درنده هستند باشد، چگونه ملائکه در آن داخلشوند؟!
برای رسیدن به تزکیه بعضی از بزرگان دو مرحله پیشنهاد کردهاند:
1 ـ تهذیب نفس از بدیها یعنی تصفیة دل از اخلاق زشت و دوری از گناه. این عمل را تصفیه و تخلیه هم مینامند.
2 ـ پرورش و تکمیل نفس به وسیله تحصیل علوم و معارف حقه و فضائل و مکارم اخلاق و انجام عمل صالح. این عمل را تحلیه هم میگویند، یعنی پرورش و تکمیل و آرایش دادن.
آن چه در تهذیب نفس ما را یاری می کند:
1 ـ #تفکر:
یکى از موانع مهم تهذیب نفس، غفلت است و تفکر ضد غفلت است. امام علی(ع) مى فرماید: «فکر کردن مایه رشد است».
امام خمینی میگوید: «اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی، تفکر است و تفکر در این مقام عبارت است از آن که: انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری فکر کند در این که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده... آیا وظیفة ما با این مولای مالک الملوک چیست؟».
2 ـ #توجه_به_کرامت_انسانی:
کسی که به مقام شامخ خود پی ببرد، از رذایل دوری خواهد کرد، امام علی (ع) میفرماید: «هرکس نفس خود را گرامی بدارد، شهوتها برای او کوچک و بی ارزش خواهد بود».
ادامه دارد...
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
مراقبه و مراتب آن :
و آن عبارت است از آنكه سالك در جميع احوال مراقب و مواظب باشد تا از آنچه وظيفه اوست تخطّى ننمايد و از آنچه بر آن عازم شده تخلّف نكند.
مراقبه معناى عامّى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالك تفاوت مىكند.
در ابتداى امر سلوك مراقبه عبارتست از آنكه از آنچه به درد دين و دنياى او نمىخورد اجتناب كند و از ما لا يعنى دورى گزيند و سعى كند تا خلاف رضاى خدا در قول و فعل از او صادر نگردد، ولى كمكم اين مراقبه شدّت يافته و درجه به درجه بالا مىرود.
گاهى مراقبه عبارتست از توجّه به سكوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن از مراتب حقيقت از اسماء و صفات كلّيّه الهيّه. و مراتب و درجات آن إن شاء اللّه تعالى بيان خواهد شد..
رساله لب اللباب
علامه طهرانی
مراقبه ، انقلاب واقعی در درون :
انقلاب بیرون در مقایسه با انقلاب درون هیچ است. انقلاب بیرون، فقط اصلاحاتی انجام می دهد. یک انقلاب واقعی نیست، زیرا انسان مثل گذشته باقی می ماند. فقط دیوارهایی که او را فراگرفته است تغییر می یابد. زندان تغییر می یابد اما زندانی بدون هیچ تغییری همان زندانی باقی می ماند- در زندانی راحت تر و با امکانات بیشتر، مجهز به تلویریون، زمین بازی و دیگر امکاناتی که در اختیار انسانهای آزاد قرار دارد- اما او هنوز در زندان است و آزادی ندارد.
انقلاب درون است که آزادی می آورد و یگانه راه به ثمر نشاندن آن، مراقبه است. مراقبه یعنی فراگیری فراموش کردن تمام چیزیهایی که فرا گرفته ای. یعنی رها شدن از شرطی شدن ها و خواب واره ها.
وقتی تو تهی، پرفضا، ساکت و پاک باشی، انقلاب رخ داده، خورشید طلوع کرده است. آنگاه تو در نور و روشنایی آن زندگی خواهی کرد. و زندگی در روشنایی خورشید درون، درست زندگی کردن است.
وقتی تو ساکت، آگاه و بی آلایش باشی و آسمان درونت سرشار از شادمانی باشد، برای نخستین بار با طعم زندگی حقیقی آشنا می شوی. می توان آنرا خدا نامید. می توان روشنی، رهایی حقیقت، عشق، آزادی و شادمانی نامیدش. اینها نامهایی مختلف هستند که به پدیده ای واحد اشاره دارند.
انواع حق الناس و راه جبران آن :
حق الناس را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. حق الناس مالی و غیر مالی. کسی که حقی یا مالی را از دیگران ضایع کرده باشد، نخست باید از این گناه بزرگ توبه کند، و از خدا عذر خواهی نماید. زیرا در درجه اول قانون خدا نا دیده گرفته شده، یعنی اول حق الله ضایع شده، سپس حق الناس. پس از توبه و استغفار، جبران حق الناس واجب است، مالی باشد یا غیر مالی.
آیا حق الناس را میتوان با استغفار جبران کرد؟
۱- هر حق الناسی، حق الله هم محسوب میشود. علتش هم این است که وقتی انسان (مثلا) غیبت میکند. علاوه بر آن که آبروی دیگران را میریزد، از اطاعت دستور الهی هم سرپیچی کرده است؛ بنابراین کسی که حق الناس کرده، علاوه بر آن که باید رضایت صاحب حق را کسب کند، باید با دعا و استغفار، رضایت خدای متعال را هم جلب نماید.
۲ ـ. راه ادای حق الناس، در اساسیترین گام، طلب رضایت از خود شخصی است که حقش ضایع شده است؛ بنابراین اگر مال کسی را برده باشیم، معنایی ندارد که بخواهیم با پرداخت صدقه، رضایت صاحب مال را کسب کنیم! یا اگر آبروی کسی را برده باشیم، معنایی ندارد که بخواهیم با صرف استغفار، حق او را ادا کرده باشیم!
۳ ـ. گاهی اوقات، بنا به هر دلیلی امکان رضایت گرفتن از شخصی که حقش ضایع شده وجود ندارد.
* آن شخص برای ما مجهول است و وی را نمیشناسیم؛
* آن شخص را میشناسیم، اما نمیدانیم کجاست؛
* به علت غفلت یا فراموشی، متوجه ضایع شدن حق دیگری نیستیم.
در این صورت، خدای متعال راهی برای مؤمنین گشوده تا در بن بست گرفتار نباشند. مثلا اگر مال کسی را ضایع کرده ایم، میتوانیم با اجازۀ حاکم شرع، این مال را به جای آن شخص صدقه بدهیم تا در قیامت با پرداخت ثواب صدقه به کسی که مالش ضایع شده، رضایت او را کسب کنند.
در برخی موارد، کسب رضایت، موجب بروز مفسده است. در چنین صورتی در امور غیر مالی، میفرمایند برای او استغفار کنید. مثلا غیبت کسی را کرده ایم و اگر بخواهیم حلالیت بطلبیم، موجب بروز کینه و کدورت، یا قطع ارتباط میشود.
یا این که اگر آبروی او را برده ایم، برای او طلب استغفار کنیم و از خداوند بخواهیم که دلش را نسبت به ما نرم کند. همۀ ما ممکن است حقوق افرادی را ضایع کرده باشیم و خبری از آن نداشته باشیم. راه جبران چنین ظلمی آن است که در امور مالی، به مقداری، رد مظالم بدهیم؛ و در امور مالی، در دعا و مناجات خود از خدای متعال بخواهیم که اگر حقی از کسی ضایع کرده ایم، خدای متعال دستگیرمان باشد و با نرم کردن دل آن شخص نسبت به ما کاری کند تا ما را حلال کند.
در برخی موارد، کسب رضایت، موجب بروز مفسده است. در چنین صورتی در امور غیر مالی، میفرمایند برای او استغفار کنید. مثلا غیبت کسی را کرده ایم و اگر بخواهیم حلالیت بطلبیم، موجب بروز کینه و کدورت، یا قطع ارتباط میشود.
در امور مالی هم میفرمایند به هر صورتی که شده مال را به او برگردانید. هر چند در قالب شخصی ناشناس باشد. در این صورت میتوانیم مال را به حساب آن شخص واریز کنیم یا به شخص ثالثی بدهیم تا به گونهای به او برساند.
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
مراقبه ، دوری از تکلم بیفائده :
اين أفرادى كه در روز اين قدر خرج مىكنند، مگر در شب چقدر خزينه مىنمايند؟! دخل و خرج معنوى سالك بايد با هم بخواند؛ شب براى تهجّد بيدار شود، بينالطّلوعين به قرائت قرآن و أذكار خود بپردازد و از حضرت پروردگار نور بگيرد، تا روز كه براى تحصيل، كسب يا تجارت پا به عالم كثرت مىگذارد از سرمايه نخورد، بلكه دسترنج مجاهدات خود را در ارتباط با أهل كثرت با اقتصاد و ميانهروى خرج كند.
سالكى كه ارتباط و معاشرت او بىحساب و كتاب است مانند گوشت قربانى است؛ هر كسى تكّهاى از او ميكند و مىبرد و نهايةً براى خود چيزى باقى نمانده، مفلس و بيچاره مىشود.
مىفرمودند: از خدا بگير، بعد خرج كن! أمّا اگر از خدا نگرفتى و مراقبه نداشتى و شب براى تهجّد بر نخواستى، متضرّر مىشوى. انسان از خودش چيزى ندارد و آنچه هست از ربّ است و اگر كسب نكند از مايه مىخورد و همه خرج شده و تمام ميگردد.
علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی
نور مجرد
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هفدهم :تزکیه نفس
(قسمت بیستم )
ادامه...
3 ـ #مشارطه:
در اوّل روز انسان با خود شرط کند که امروز بر خلاف امر الهی رفتار نکند.
به این طریق که نفس خود را مخاطب قرار دهد و به او یادآور شود که من جز سرمایه گرانبهای عمر کالایی ندارم و اگر از دست برود، تمام هستیام از دست میرود و به خود بگوید: فکر کن عمر تو پایان یافته و از دیدن حوادث بعد از مرگ سخت پشیمان شدهای و فریاد «رب ارجعون» سر دادهای، سپس به نفس خویش در مورد مراقبت از اعضا و جوارح سفارش کند.
4 ـ #مراقبه:
انسان در طول روز مراقب اعمال خود باشد. این مرحله از حساسترین مراتب سیر و سلوک در تزکیه نفس به شمار میرود.
قرآن مجید بر این نکته تأکید دارد که خداوند بر احوال و اعمال شما نظارت دارد: «إنّ اللّه کان علیکم رقیباً ؛ خداوند بر شما مراقبت دارد». کسی که از آیه فوق درس گرفته باشد، همواره خدا را ناظر بر کارهای خود میداند و از غفلت و گناه دوری میوزرد.
امام علی(ع) مى فرماید: «هر کس که درونش بازدارنده اى داشته باشد، از جانب خدا برایش حافظى گمارده مى شود».
اگر کسی خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در محضر خدا بداند و به این مطلب اعتقاد پیدا کند، هرگز دستش را به گناه و آلودگیها نمیآلاید. کسی که به «واللّه شهید علی ما تعملون». و به «هو معکم اینما کنتم والله بما تعملون بصیر».. «خدا شاهد بر عملهای شما است» و «او با شما است هر کجا که باشید و خدا به عملهای شما آگاه است»، اعتقاد دارد هرگز به دنبال گناه نمیرود.
امیر المؤمنین (ع) میفرماید: «خدا رحمت کند انسانی را که همیشه پروردگارش را در نظر داشته باشد. از گناه کناره گیرد و باخواهش دل بجنگد و آرزوی دنیایی خود را کنار بگذارد.
سالک صادق کسی است که نفس سرکش خود را با تقوا و پرهیزکاری مهار کند
و با لگام ترس از پروردگار بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوی طاعت و فرمان برداری خدا کشاند و از نافرمانی و معصیت بازش دارد».
گویند: هنگامى که زلیخا با یوسف خلوت کرد و او را به خویش مى خواند، ناگهان به بتى چشمش افتاد که در آن حجره قرار داشت. بى درنگ برخاست و پرده اى روى آن افکند. یوسف گفت: تو از مراقبت جمادى شرم داری، پس چگونه من از مراقبت خداوند جبار شرمنده نباشم؟
پس از مراقبت از اعمال باید با دقت از خود حسابرسى کرد.
ادامه دارد ...
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
مراقبه : پرهیز از کبائر و صغائر :
پرهيز كنيد از كبائر و صغائر به قصد قربت! ملتزم شويد به مراقبه، هم صغري و كبري!
كه مراقبه صغري نگاه داشتن خود است از مكروهات و خلاف «ما لايرضي الله به»
و مراقبه كبري نگاه داشتن دل است از آنچه محبوب نميپسندد، كه يك لحظه از مراقبت پروردگار خود را خارج نكند و در همه لحظات خدا را حاضر ببيند.
علاوه بر آن محاسبه و معاتبه داشته باشيد و نفس را معاقبه كنيد و بعد جريمه كنيد!...«ثمّ اقبلوا بقلوبكم؛ پس با دلهاي خود اقرار كنيد به خدا» و مرضهاي گناه را معالجه كنيد و با استغفار، بزرگي گناه خويش را كاهش دهيد؛ چراكه استغفار،بزرگي گناه را از بين ميبرد.
علامه حسن زاده آملی
مراقبه ،راهی به سوی فقر و فنا
ذهن هم مانع و هم راه :
ما ناچاریم از ذهن شروع کنیم ، زیرا همه در ذهن هستیم و همه ذهن و خیال هستیم ،باید از ذهن شروع کرد و سپس از آن عبور کرد .
اگر کسی بخواهد از نقطه الف به نقطه ب برود آنچه که مانع و حجاب وی است ، مسیر و فاصله ای است که بین نقطه الف و ب وجود دارد ،این مسیر و جاده ، در عین حال راهی است که راهرو با دنبال کردن آن به مقصد می رسد.
بنابراین ذهن در عین اینکه ،حجاب و مانع است ،همین ذهن مسیری است که طالب کمال را به مقصد می رساند.
از ذهن خود آگاه باشید ،افکاری که در حال جریان یافتن در ذهن هستند را دنبال کنید ،دنبال کردن همین افکار است که سرانجام به بی فکری و بی ذهنی می انجامد.
افکار را تجزیه و تحلیل کنید و علت آن را بیابید ،وجود افکار چون تاریکی هستند ،با آمدن نور ،افکار و ذهن محو میشوند ،آگاهی نور است.
از طریق مراقبه و کسب معرفت ،آگاهی های خود را گسترس دهید ،با آمدن آگاهی ها ،جایی برای ظلمت و افکار نیست.
سرانجام شما هستید ولی بدون ذهن ،شما هستید ولی بدون من خیالی ، وجود خیالی شما محو میشود و شما نیستید ،چون در برابر هست مطلق خود را می بینید و فانی در او می شوید .
و بقول عطار در سفر مرغان به سوی سیمرغ :
چون شما سی مرغ حیران ماندهاید
بیدل و بیصبر و بیجان ماندهاید
ما به سیمرغی بسی اولیتریم
زانک سیمرغ حقیقی گوهریم
محو ما گردید در صد عز و ناز
تا به ما در خویش را یابید باز
محو او گشتند آخر بر دوام
سایه در خورشید گم شد والسلام
تا که میرفتند و میگفت این سخن
چون رسیدند و نه سر ماند و نه بن
لاجرم اینجا سخن کوتاه شد
ره رو و ره برنماند و راه شد
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هفدهم :تزکیه نفس
(قسمت بیست و یکم )
ادامه...
5 ـ #محاسبه:
برای تهذیب نفس لازم است از اعمال روزانه حسابرسی به عمل آید. امام علی (ع) می فرماید: «هر کس نفس خود را به حساب بکشد، بر عیوبش آگاه میگردد و به گناهانش پی میبرد، پس از گناهانش توبه میکند و عیوبش را اصلاح مینماید».
امام صادق(ع) مى فرماید: «اى مردم، پیش از آن که شما را مورد محاسبه قرار دهند،خودتان به حساب خویش رسیدگى کنید».
6 ـ #مؤاخذه_و_مجازات:
پس از آن که از بازنگرى در اعمال روزانه فراغت حاصل شد و انسان در محکمة وجدان از خود دادخواهى کرد و خود را مقصر شناخت،حال نوبت به معاتبه مى رسد. #معاتبه دو مرحله دارد:
أ) انتقاد از خود؛
ب) توبه و جبران گذشته.
در مرحلة نخست باید از نفس لوّامه الهام گرفت و خود را توبیخ و سرزنش کرد. در حالات مرحوم آیت الله بروجردى (ره) نقل شده که ایشان هر گاه عصبانى مى شد، علاوه بر این که از شخص عذر خواهى مى نمودند، نذر داشتند که فردا را روزه بگیرند.
اما مرحله دوم، توبه و استغفار است. راه توبه و جبران گناه همیشه براى بندگان باز است و پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «براى هر دردى دارویى است و داروى گناهان، استغفار مى باشد.»
پس از محاسبه لازم است نفس به خاطر عمل زشتی که انجام داده، تنبیه و مجازات شود تا از تکرار آن جلوگیری گردد. امام علی (ع) میفرماید: «هر کس نفس خود را برعیبها و گناهان توبیخ کند، از افزایش گناه دوری خواهد کرد». اولیای الهی به منظور تنبیه و تأدیب خویش، تکالیف و انجام اموری را برخود لازم میکردند، از قبیل شب زنده داری، گرسنگی، روزه داری و کم گویی.
علامه حسن زاده آملى در مورد راههاى خود سازى چنین توصیه مى فرماید:
1 . تلاوت و بهره مندى از قرآن ؛2. دائم الوضو بودن ؛ 3. اعتدال در خوردن و آشامیدن، یعنى نه آن قدر زیاد بخورد که به شکم درد مبتلا شود، ونه آن قدر کم بخورد که قدرت بر انجام کارى نداشته باشد؛ 4. اعتدال در گفتار: ؛ 5. محاسبة نفس؛ 6. مراقبه ؛ 7. رعایت ادب اسلامى ؛ 8. عزلت و گوشه نشینى ؛ 9. تهجّد (شب زنده دارى ) ؛ 10. تفکر و اندیشیدن ؛11. یاد خدا در همه حال بودن ؛ 12. ریاضت ؛ 13. میانه روى در کارها؛ 14. تعظیم امر خالق و شفقت با خلق ؛ 15. تمسّک به ویژگىهاى عبد الرحمن که قرآن در سورخ فرقان آیات ۶۳_۷۴ برشمرده است.
#تزکیه_نفس
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 بزرگترین حقالناسی که همهی زندگی انسان را به آتش میکشد!
استاد_شجاعی
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
سحر خیزی :
شب و روز را خدا آفریده است و همه ازآن او هستند؛ روز برای کسب و کار است و شب برای دعا و نیایش به حضور پروردگار، و صفا و صمیمت و سکون و طمأنینتی که الله تعالی در تاریکیهای شب گذاشته است در روز هرگز میسر نمیشود؛ زیرا تمام موجودات عالم در شب به سکوت و سکون فرومیروند و خلوتی جهان هستی را فرامیگیرد. انسان شب زندهدار با دعا و نیایش خود مثل مهتابی در آن خلوت و تاریکی میدرخشد و مورد الطاف و عنایات پروردگار قرار میگیرد.
در روایت مشهور از بخاری و مسلم آمده است که وقتی کسی از شما میخوابد، شیطان بر پشت سر او سه گره میزند و روی هر گرهی مینویسد: شبی طولانی در پیش داری، بخواب. حال اگر شخص بلند شود و خدا را با ذکر و دعا و غیره یاد کند، یک گره باز میشود، چون وضو بگیرد، گره دیگری باز میشود، و وقتی نماز بخواند، همه گرهها گشوده میشود. سپس در ادامه فرمود: «فَأَصْبَحَ نَشِیطًا طَیِّبَ النَّفْسِ وَإِلاَّ أَصْبَحَ خَبِیثَ النَّفْسِ کَسْلاَنَ؛ آن شخص بعد از ادای نماز تهجد در حال نشاط و پاگیزگی نفس صبح میکند و گرنه با نفسی پلید و در حال کاهلی صبح میکند.(بخاری:۱۱۴۲)
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
اگر دائما مراقبه را حفظ کنید به مقصد می رسید:
در سال 1345 شمسی با عارف بزرگوار حضرت سید حسین یعقوبی قائنی آشنا شدم . بعد از مدتی که از محضر ایشان استفاده می کردم قضیه ای رخ داد و آن اینکه : ایشان هفته ای دو جلسه عصر دوشنبه و پنجشنبه شب ها در منزلشان جلسه اخلاقی و عرفانی داشتند که ما از محضرشان استفاده می کردیم . یک روز که فراموش نمی کنم در فصل زمستان بود در منزل خودم فُرادا نماز را خواندم ، حال عجیبی داشتم ، نماز ظهرم با حضور قلب فوق العاده ای خوانده شد ، همراه با گریه مفصّل ، طوری که بعد از نماز ظهر ضعف پیدا کردم . همان شب که جلسه رفتم بعد از پایان جلسه و پس از تشریف بردن شاگردان ، ایشان به بنده فرمودند : شما ها درست مراقبه نمی کنید . امروز از اذان صبح تا اذان مغرب کاملاً مراقبه را حفظ کردی ، دیدی که نماز ظهر چه حالی پیدا کردی ؟ اگر شما دائماً مراقبه را حفظ کنید به مقصد می رسید .
استاد شوشتری
خرمن معرفت صفحه 150
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
ضرورت تزکیه نفس برای همه :
بسیاری از مردم می پندارند که مجاهده با نفس و خودسازی , ضرورت و وجوبی ندارد و عملی ترجیحی است که برخی متدینین بدان مشغولند .
برخی دیگر که ضرورت آن را درک کرده اند , بر این باورند که تزکیه ی نفس و سیر و سلوک , فقط وظیفه ی عده ی خاصی از مؤمنان بوده و امری همگانی نیست , در حالی که یکی از فروع دین ( جهاد ) است . جهاد از واجبات قطعی دین بوده و انجام آن برای همه , ضروری است .
فضیل بن عیاض می گوید از امام صادق علیه السلام در خصوص جهاد پرسیدم که آیا واجب است یا مستحب !؟ حضرت فرمودند ؛ جهاد بر چهار قسم است . دو قسم آن واجب و دو قسم آن مستحب است که دو قسم مستحب آن جز با عمل به جهاد واجب برپا نمی شود . اما اولین جهاد واجب , مجاهده ی انسان با نفس خود در معصیت خداوند عز و جل است که از بزرگترین جهادها است . ( الکافی / ج ۵ ص ١٠ ، ٩ )
بدایه السلوک , ص ٢۴
راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی
عامل هفدهم :تزکیه نفس
(قسمت بیست و دوم )
ادامه...
۷_ #ايمان_به_مبدأ_و_معاد
اگر انسان در همه حال توجه به مبدأ و معاد داشته و اين توجه از روي ايمان و اخلاص و معرفت باشد و از ياد مرگ و آخرت غفلت نکند، زمينه را براي رشد و نماي خودخواهي و مفاسد حاصل از آن از بين مي برد، و انسان را تسليم فرمان خدا و اطاعت از او مي نمايد.
بنابر اين، انجام دادن احکام الهي در تمام مراحل زندگي روزمره، با نيت خالص و فقط به منظور تقرب به خدا، بهترين و کامل ترين روش براي مهار کردن حس خود خواهي و مبارزه و غلبه بر نفس سرکش است.
۸_ #ايجاد_تعادل_در_اميال
اسلام با ارائه احکام و دستورهايي در قالب «شريعت» که حتي شامل جزئي ترين اعمال و رفتار انسان مي شود، حدود مناسب هر ميل و گرايش را تعيين نموده که اگر اين محدوده رعايت شود، از هر گونه افراط و تفريط جلوگيري به عمل مي آيد.
بنابر اين التزام به احکام شرع در تمام زمينه ها، در واقع راه حل عملي براي ايجاد تعادل در بين اميال گوناگون و جلوگيري از رشد بي رويه خودخواهي و هواهاي نفساني (نفس اماره) است.
۹_ #مبارزه_مستقيم_با_مظاهر_خود_خواهي_و_نفساني
اسلام در تعاليم خود به طور مستقيم، با آثار و مظاهر خود خواهي و هواهاي نفساني به مبارزه اي جدي و همه جانبه مي پردازد. به عنوان مثال، اسلام با صفاتي از قبيل، حسد، خود خواهي، جاه طلبي، کينه توزي، خود برتربيني ... و به طور کلي با نفس اماره به شدت مبارزه مي کند، حتي به مومنين توصيه مي فرمايد که پا روي نفس اماره بگذارند و بدي ديگران را با نيکي پاسخ دهند. «ادفع بالتي هي احسن» مراعات همين اصل در تضعيف هواهاي نفساني بسيار موثر و راهي عملي در مبارزه پيگير با آن است.
ادامه دارد...
#تزکیه_نفس
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
استقامت در مراقبت :
يكي ازامور مهم در وصول معرفت نفس ، استقامت در مراقبت كامل است كه همواره انسان مشغول به ذكر الله يعني به ياد او و حضور او باشد ، و ظاهر و باطن انسان در جميع شئون زندگي او مطابق دستورالعمل مسير تكاملي او باشد و آن دستورالعمل هم جز قرآن كريم نيست
"ان هذا القرآن يهدي للّتي هي اقوم "
منبع :هزار_و_يك_كلمه كلمه_٢٥١
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هفدهم :تزکیه نفس
(قسمت بیست و سوم )
ادامه...
۱۰_ #پيشگيري: رعايت بهداشت رواني و پيشگيري از گناه و اخلاق زشت بهترين و سهل ترين مراحل تهذيب نفس مي باشد؛ زيرا نفس در ابتدا به ظلمت گناه آلوده نشده و از نورانيت و صفاي فطري برخوردار است و براي انجام دادن کارهاي نيک آمادگي بيش تري دارد طبعاً بهترين دوران براي تهذيب و مبارزه با نفس دوران نوجواني، جواني حتي کودکي است، زيرا پيشگيري از گناه و عادت به مراتب آسان تر است. اگر انسان مرتکب گناه شد و اخلاق زشت را پايه گذاري کرد و شيطان را بر نفس خويش راه داد، ترک گناه حتماً بر ايشان دشوارتر خواهد بود. شيطان و نفس اماره مي کوشند ارتکاب يک يا دو بار گناه را کوچک و بي اهميت جلوه دهند تا به دين وسيله نفوذ يابند و نفس را به گناه معتاد سازند که در آن صورت ترک عادت بسيار دشوار خواهد بود.
۱۱ـ #ترک_دفعي: اگر نفس به گناه آلوده شد، نوبت به پاکسازي مي رسد، پاکسازي را به چند طريق مي توان شروع کرد که بهترين آن ها انقلاب دروني و ترک دفعي و کلي است. انساني که به رذائل اخلاقي آلوده شد مي تواند به سوي خدا بازگردد و توبه نمايد و قلب را از آلودگي به گناه پاکيزه و نفس اماره را مغلوب گرداند و زمام نفس را براي هميشه در اختيار بگيرد.
اين انقلاب دروني گاهي بر اثر يک جمله کوتاه از يک گوينده و استاد وارسته خودساخته، از مرشد الهي تهذيب شده، وقوع يک حادثه غير عادي، شرکت در مجالس موعظه و دعا، شنيدن يک آيه و روايت و يا تفکر و انديشه کوتاه براي انسان حاصل مي نشود. گاهي يک حادثه کوچک همانند جرقه قلب را دگرگون و روشن مي سازد. افراد زيادي که بدين وسيله دست از گناه کشيده اند در تهذيب نفس توفيق يافته اند و در طريق سالکين قرار گرفته اند، مانند بشر حافي، فضيل اياز. علي ـ عليه السلام ـ فرمودند: «بهترين عبادت ها غلبه و ترک کردن عادت هاست».
۱۳ـ #ترک_تدريجي: اگر همت و توان ترک دفعي گناهان را نداريم، مي توانيم تصميم بگيريم اين عمل را تدريجا انجام دهيم. نخست به عنوان آزمون از ترک يک يا چند گناه آغاز کنيم و آن قدر ادامه دهيم تا بر نفس اماره پيروز گرديم و ريشه آن گناه را قطع نماييم و همين عمل را درباره گناهان ديگر تا پيروزي نهايي ادامه مي دهيم. در نتيجه با ترک هر گناهي نفس اماره تضعيف و قدرت و توان ما نسبت به ترک گناه و تهذيب نفس بيشتر مي گردد، زيرا هر شيطاني که بيرون رود فرشته اي جايگزين مي شود و هر نقطه سياه گناهي که از صفحه دل زايل گردد، به همان مقدار بر سفيدي و نورانيتش افزون خواهد شد، و با تلاش و کوشش مي توان شيطان را از خانه دل بيرون راند و نفس اماره را مهار کرد .
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
ايام عيد را به خوردن تخمه و آجيل و شب نشيني و غفلت و لغو كه همه از مشتهيّات نفس است ميپردازند؛ در اين ايام فيلمها، سينما رفتنها زياد ميشود؛ اجتماعات دنيوي و مادي زياد ميشود كه همه از مشتهيّات نفس است. اهل سلوك بايد يك امتيازي و تفاوتي داشته باشند با ديگران، اگر بخواهند خودشان را با ديگران مخلوط كنند و بگويند اينها رسم است، ملي است و از اين حرفها كه خيليها ميزنند، چه فرقي بين اهل مراقبه و اهل سلوك است با ديگراني كه نيستند؟ شما اهل سير و سلوك هستي عزيز من!
استاد محمد صالح کمیلی
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل هجدهم :تفکر
(قسمت اول )
انشاالله در مباحث آتی به مبحث تفکر و موضوعات پیرامون آن بطور مشروح پرداخته خواهد شد.
با تدبر در آیات و روایات روشن می شود که تفکر از مهره های اصلی در مهار نفس و تسلط بر شیطان درون و برون و شاه کلید درهای بستة علوم و معارفی است که دستیابی به آنان تغییردهنده و تحول آفرین شیوة زندگی انسان ها است.
تعریف تفکر :
برای واژة «تفکر» علاوه بر معنای لغوی، دو تعریف اصطلاحی مطرح است که یکی تعریف مشهور آن در حوزة منطق و تعریفات منطقی و دیگری معنای مصطلح آن در علم اخلاق است.
تفکر در لغت به معنای «به کار بردن دل در چیزی» و یا «تردد و رفت و آمد دل در چیزی» است. اما در مورد اصطلاح منطقی آن، ابن سینا آن را این گونه تعریف می کند: مراد از فکر چیزی است که در هنگام عزم انسان برای انتقال از آنچه در ذهن او حاضر است (چه معلومات تصوری چه تصدیقی)، به سوی آنچه در ذهنش حاضر نیست، تحقق پیدا می کند.
بنابراین از نظر ابن سینا، تفکر، همان حرکت کردن ذهن از سوی معلومات و اطلاعات خود به سوی مجهولات، به منظور کشف و دستیابی به آنها است. و این تعریفی است که ملاصدرا نیز در اسفار به آن می پردازد.
از آنجا که یکی از مباحث مهم علم اخلاق، بحث تفکر و نقش آن در سازندگی فردی است از سوی علمای این حوزه، تبیین و توصیف های فراوانی، پیرامون این واژه ارائه شده است؛ از آن جمله عبدالرزاق کاشانی می گوید: بدان که تفکر عبارت است از: جست و جو و طلب بصیرت برای دست یابی به حقیقت.
یا سید شریف جرجانی در کتاب تعریفات فرایند تفکر را این چنین توصیف می کند: تفکر، چراغ دل است که به وسیلة آن خیر و شر و منافع و مضارّ دل دیده می شود و آن باغ درختان حقایق است... و گفته شده است که (تفکر) مزرعة حقیقت و موجب فنای دنیا و بقای آخرت است، همچنین دام پرندة حکمت است.
امام محمد غزالی نیز در کیمیای سعادت تفکر را به نوری تشبیه می کند که هادی انسان و خارج کنندة انسان از ظلمت جهل است: بدان که انسان را در جهل و ظلمت آفریده اند و لذا به نوری نیاز دارد تا از آن ظلمت بیرون آید و راه خویش را پیدا کند و به وسیلة آن بداند که چه باید بکند؛ به سوی دنیا رود یا به سوی آخرت؛ به خود مشغول باشد یا به حق و این ها همه با نور معرفت حاصل می شود و نور معرفت نیز از تفکر پدید آید.
ادامه دارد...
سیر و سلوک و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
حصول ملكات نفسانيه با تهذیب و تكرار اعمال :
بدان كه: هر نفسى در آغاز آفرينش و اوایل طفوليت، از جميع صفات و ملكات خالى است، مانند صفحه اى كه ساده از نقش و صورت باشد، و حصول ملكات و تحقق صفات به واسطه تكرار اعمال و افعال مقتضيه آنها است.و هر عملى كه يك مرتبه سر زد اثرى از آن در دل حاصل، و در مرتبه دوم آن اثر بيشتر مىشود، تا بعد از تكرار عمل،اثر مستحكم و ثابت مىگردد و «ملكه راسخه» مىشود در نفس، همچنان كه انگشت چون مجاور آتش شود حرارت در آن تاثير مىكند و گرمى در آن ظاهر مىشود، ليكن ضعيف است و به مجرد دور كردن از آتش سرد مىشود.و هر گاه مجاورت طول كشيدتاثير حرارت در آن بيشتر مىشود، و رنگ آتش در آن هم مىرسد، و بعد از آن روشن مىشود و آتشى مى گردد كه هر چه به آن نزديك شود مىسوزد، و هر چه به آن مقابل شود روشن مىكند.
و همين است سبب در سهولت تعليم اطفال و تاديب ايشان، و سختی تغيير اخلاق مشايخ و پيران.و هرگاه كسى مراقبت احوال خود كند، و نظرى در اعمال و افعال خودكند، و صفحه دل خود را گشوده و به ديده بصيرت در آن تامل نمايد، بر مىخورد به ملكات و صفاتى كه در آنجا رسوخ كرده اند، و اكثر مردم به جهت گرفتارى علايق وكثرت عوايق از نقوش و نفوس خود غافلاند.
اما چون زمان رحلت از اين سراى پندار، و مسافرت به عالم بقا و قرار رسد، دل ازمشاغل دنيويه فارغ، و ريشه علايق از مزرع خاطر جدا ، و پرده طبيعت از مقابل ديده بصيرت برداشته شود، و نظر او بر لوح دل و صفحه نفس افتد.
معراج السعاده
ملا احمد نراقی
ترک " من" و " خود " شرط رسیدن به وصال :
قرب ﺣﺎﻟﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﺮﺳﯽ.
ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺻﺪﺍﻫﺎﯼ ﺳﺮﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
ﻭﻗﺘﯿﮑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﻮ ﮐﺎﻣﻶ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺴﺘﯽ.
ﺣﺘﯽ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺗﻮ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭﮔﺎﻩ ﺭﺳﯿﺪ، ﻧﺪﺍﯾﯽ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯿﺪﺍﺩ : ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺨﻮﺍﻩ
ﺍﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﻭﻟﯽ ﻧﺪﺍ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍﺑﺨﻮﺍﻩ
ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﻭﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﺯﯾﺮﺍ ﻣﻦ ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ.
ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﻧﺪﺍ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ: ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺨﻮﺍﻩ
ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍد: ﭘﺲ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
ﺁﻥ ﻧﺪﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺑﺎﻗﯽ ﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﻓﺮﺻﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ، ﺍﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﺮﺯ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺗﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ، ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮔﺸﺖ، ﺫﻫﻦ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ:
ﺍﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ،
ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ، ﺫﻫﻦ ﺁﺭﺯﻭﻣﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ.
ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻗﺮﺍﺭﮔﺎﻩ ﻗﺮﺏ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﻭ ﮔﻔت: ﻣﻦﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ " ﻣﻦ " ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻮﻟﯿﺪ " ﺗﻮ " ﻣﯿﮑﻨﺪ .
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺩﻭﮔﺎﻧﮕﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺩﻭﮔﺎﻧﮕﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ " ﻣﻦ " ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﺴﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﺮﺩﯼ.
ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻧﺪﺍ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ: ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺑﺎﻗﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﭘﺪﯾﺪﻩ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﻭﯾﻢ، ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﻮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ، ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﮐﻨﯿﻢ.
ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ( ﺭﻫﺎﯾﯽ ) ﻫﺴﺘﻨﺩ
ﻓﺮﺻﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﻒ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ.
ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ.
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺭﺱ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭﮔﺎﻩ ﻗﺮﺏ ﺭﺳﯿﺪ.
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻥ ﻧﺪﺍ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺨﻮﺩﺵ ﺯﺣﻤﺖ ﻧﺪﺍﺩ
ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ.
ﺍﻭ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﻧﺸﺴﺖ، ﺁﻥ ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻦ.
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﺑﯽﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﺑﻮﺩ!
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ، ﺑﺨﻮﺍﻩ!
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺁﻧﺠﺎﻧﺒﻮﺩ، ﮐﺴﯽ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺒﻮﺩ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ
ﺍﺣﺘﺮﺍﻡﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﺻﻮﻓﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺍﺩﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻨﺪ : ﺷﯿﻮﻩ ﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺮﺷﺪ و پیر
ﻭ ﻧﻬﺎﯾﺘﺍ" ﺭﻭﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ.
ﺑﺎﯾﺰﯾﺪﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﮕﯿﺰﺵ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺨﻮﺍﻩ،
ﺍﯾﻦ ﺑﯽﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ،
ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻨﯽ.
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﺿﯽ ﻫﺴﺘﻢ.
ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ.
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ،ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ، ﻧﯿﺰ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ.
ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﺳﮑﻮﺕ ﻣﺨﺘﻞ ﻧﺸﺪ.
ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺸﺪ، ﻭ ﺍﻭ ﭘﺮﺵ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﺮﺩ.
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺣﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ.
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﻭﺩ.
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﻋﺒﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ.
ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ :
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﺰ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺟﻮﻉ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﯼ،
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪﯼ ﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ.
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻣﯿﮑﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ...