eitaa logo
سیر و سلوک و معرفت نفس
178 دنبال‌کننده
241 عکس
256 ویدیو
1 فایل
طهارت نفس: یعنی ترک صفات رذیله ودوری از مصاحبت و همنشینی با افراد ناصالح و همنشینی باانسانهای پاک سرشت{شرح گروه}: 1 کسب اطلاع از واقعیات زندگی 2 تفکر در سرانجام مسیر انسان 3 یاد مرگ ، شناخت مبدا، معاد و قیامت @Alavi_09173413229
مشاهده در ایتا
دانلود
مشارطه مراقبه محاسبه اين سه شرط را بزرگان عرفان ، از اركان سلوك دانسته و رعايت آنها را از ابتداى سلوك تا به آخر الزامى دانسته ‏اند. حقيقت آن است كه اين سه ركن از مكمّل هاى توبه و قبولى و ارزشمندى آن هستند. که در اینجا به اجمال به بحث پيرامون اين اركان پرداخته میشود. نكته اول: پس ازآن كه سالك از معاصى توبه خالص نمود اولين كارى كه بر او واجب است آن است كه راهى پيش گيرد تا ديگر به سمت گناهان سابق برنگردد. آن عملى كه بهتر از هر كار ديگر وى را در رسيدن به اين مطلوب يارى مى‏دهد رعايت اين سه ركن است . ركن اول كه است عبارت است از اين كه در ابتداى روز با خود شرط كند كه تا به آخر روز از انجام هر گناهى دورى كند. براى پرورش اين فكر و شرط لازم است كه ركن دوم يعنى مراقبه رامدنظرداشته باشد. يعنى آنكه درتمام روز با كمال دقت مواظبت بر اين امر داشته باشد كه گرد گناه نگردد و به اصطلاح از نفس خود مراقبت كند.  چون روز به شب و موقع خواب رسيد پيش ازخواب چند دقيقه اى اعمال خود رابه حساب كشيده و به بنشیند وخوب و بد آنها را بسنجد. نتيجه اين كار آن است كه اگر عمل بدى ديد يا خود را تنبيه كرده و يااستغفار نمايد واگر عمل نيك وخوبى ديد از خدا زيادت طلبيده و سپاسگذارى نمايد. نكته دوم: به لحاظ آن كه يكى از قوا و نيروهاى نفس نيروى شهوت است ،اگر در كنترل عقل قرارنگيردانسان را از راه سعادت دور كرده و او رابه ورطه گمراهى مى كشاند. محبت كه از اثرات اين نيروست بمثابه شهوت اگر در راه صحيح خود نباشد ، موجب گمراهى انسان است. يكى از مواردى كه براى سالك لازم است كه ازآن مراقبت شديد به عمل بياورد مسأله دوستى دنيا وغيرخداست. دل اگرازعشق غيرخداپر شد عواقبى بسیار زیادی به دنبال خود دارد : اول اين كه دل به غير صاحبخانه سپرده شده است.حقتعالى در سوره احزاب آيه 4 مى‏فرمايد : ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه اين آيه بدين معناست كه در يك ضمير، دو دوست نمى گنجد بنابراين اگر دل از عشق غير حق لبريز شد ديگر جايى براى محبت خداباقى نمى ماند واين خود بزرگترين خسران براى انسان است. ما در عمل نيز شاهد چنين حقيقتى هستيم. انسانهاى دنياطلب وآنانى كه تمام وجهه و همت خود رابراى رسيدن به مقاصد دنيوى صرف مى‏كنند اغلب دراموراخروى خود دچار نقصان وكمبود بوده واز ياد خدا غافلند. نكته دیگر اینکه امام خمينى(ره) مى‏فرمايند : مراقبت و محاسبه نفس درتشخيص راه خودخواهى وخداخواهى ازجمله منازل سالكان است.(صحیفه امام جلد 16 ص 222) از اين كلام اين نكته فهميده مى‏شود كه مراقبت هر يك از سالكان باتوجه به مدارج سلوكشان متفاوت است.سالك دراوايل سلوك چون به فكر آن است كه از گناه دورى كند ، بالطبع مراقبه اش متضمن همين مطلب بوده وفراترنمى رود؛چون ازاين حدگذشت،مراقبه دقيق‏تر شده و به مرحله تشخيص خودخواهى ازخداخواهى مى‏رسد. و به عبارت ديگر تميز ريا و اخلاص و اين كه كار براى نفس خود مى‏كند يابراى خدا و اين مرحله البته از مهمترين و دقيق‏ترين و خطرناكترين مراحل سلوك است. دراين مرحله بسيارى از سالكان به لحاظ آن كه عزم الهى نداشته و در پى هواى نفس ازابتدابوده ‏اند دچار هلاكت معنوى و دور افتادگى از خدا مى‏شوند.پس كسى كه مى‏بيند به دنبال رسيدن به كرامات و امور خارق‏العاده است بهتراست كه ازاول دراين راه قدم نگذارد و اگر گذاشت و به عواقب بدى رسيد كسى غير خود را سرزنش نكند. https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
مراتب مراقبه : اوّل درجه مراقبه اينست كه سالك از محرّمات اجتناب كرده و تمامى واجبات را اتيان كند، و در اين دو امر به هيچ وجه من الوجوه مسامحه نورزد. دوّم درجه، آنست كه مراقبه را شديد نموده و سعى كند هر چه مى‏كند براى رضاى خدا باشد و از امورى كه لهو و لعب ناميده مى‏شود اجتناب نمايد. و چون در اين مرتبه اهتمام نمود براى او تمكّن پيدا مى‏شود كه ديگر خود را نباخته و اين خوددارى در او به سر حدّ ملكه برسد. سوّم درجه، آنست كه پروردگار جهان را پيوسته ناظر خود ببيند، و كم‏كم اذعان و اعتراف مى‏نمايد كه خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است. و اين مراقبه در تمام حالات و در همه اوقات بايد رعايت شود. چهارم درجه، مرتبه ‏اى است از اين عالى‏تر و كامل‏تر و آن اينست كه خودش خداى را حاضر و ناظر ببيند و به طور اجمال مشاهده جمال الهى نمايد. و اشاره به اين دو مرتبه اخير از مراقبه است وصيّت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله به ابى ذرّ غفارى رضوان الله عليه: اعبد الله كأنّك تراه، فان لم تكن تراه فانّه يراك. «خداى را چنان عبادت كن مثل آنكه گوئى تو او را مى‏بينى و اگر نمى‏توانى او را ببينى او را طورى عبادت كن كه بدانى او ترا مى‏بيند». بنابراين عبادت در مرحله ‏اى كه خدا او را مى‏بيند پائين‏تر است از مرتبه‏اى كه او خدا را مى‏بيند. چون سالك بدين مرتبه رسد براى آنكه بتواند به كلّى اغيار را از ذهن خود خارج كند بايد نفى خاطر را در ضمن يكى از اعمال عباديّه به جاى آورد، چه جايز نيست در شرع مقدّس توجّه به سنگ يا چوب كند زيرا اگر در همان لحظات توجّه، مرگ او را دريابد چه جواب خواهد گفت؟ امّا نفى خواطر در ضمن ذكر و با حربه ذكر، عبادت است و ممدوح شرع و بهترين طريق آن توجّه به نفس است كه اسرع طرق است براى نيل به مقصود، چه توجه به نفس ممدوح و مقبول شرع انور است و كريمه شريفه : يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ انْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ اذَا اهْتَدَيْتُمْ یعنی : (ای کسانیکه ایمان آورده اید برشما باد مراقبت از نفس خودتان ،چون زمانیکه شما هدایت شدید گمراهی گمراهان به شما ضرری نمی رساند و بازگشت همه شما به سوی خداست ، پس او شما را به آنچه عمل می کردید آگاه می کند)،یعنی مراقب و مواظب نفس خودتان باشید تا در طریق سلوک به سوی غایت گمراه نشوید و طریقه مؤمن طریقی است که او را به پروردگارش می رساند و آن همان طریق هدایت ومنتهای سعادت اوست . منبع : رساله لب اللباب فی سیر و سلو ک اولی الالباب https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
‏عکس از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تکان دهنده حجت الاسلام هاشمی نژاد در مورد انباشته شدن گناهان در قیامت 😱در مورد نگاه کردن به نامحرم،غیبت کردن ، تهمت زدن،... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
آیت الله ناصری: داستانی دیدم در بوستان سعدی كه به شعر در آورده است؛ خلاصه اش را عرض مي‌كنم. می گفت: یک نفر بیابانی و چادر نشین در بیابان، به یک سگ وحشي برخورد کرد. آن سگ، پای این بنده خدا را گاز گرفت. خیلی ناراحت شد و سگ را زد و فرار کرد. بعد به خانه آمد و خیلی ناراحتي و گریه مي‌كرد. دختری داشت؛ آمد و گفت: «بابا! همه اش تقصیر خودت است آن سگ که پاي تو را دندان گرفت، تو هم می خواستی پایش را دندان بگیری. پایش را دندان نگرفتی، حالا هم همین طور ناراحتي و گریه مي‌کني». پدرش گفت: «بابا! اگر دنیا را هم به من بدهند، دندانم را به پای سگ آلوده نمی کنم.»( بوستان سعدي،باب چهارم، در تواضع) ✅در مسائل اجتماعی هم همین طور است؛ اگر كسي در صحبت کردن به شما تعدی کرد، شما این خلاف را تكرار نکن و عفت و نجابت خودت را حفظ کن. احکام شرع را در وجود خودت پياده كن. او که کار بدی کرده، خودت می‌گویی که كار بدی کرده؛ شما دیگر این کار بد را تکرار نکن. ملائکه جواب او را می دهند. https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
آیت الله حائری شیرازی ره: «وَ قُل لِّعِبَادِی یقُولُواْ ٱلَّتِی هِی أَحسَنُ إِنَّ ٱلشَّیطَنَ ینزَغُ بَینَهُم» به مؤمنین بگو که در انتخاب سخن دقت کنند و مطلبشان را به بهترین روش بیان کنند. «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» یعنی چیزی را که احسن است بگویند. مثلاً شما می‌خواهی به یک کسی اعتراض کنی، اینجا باید «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» باشد؛ به سبکی که بهترین شیوه است مطلب را مطرح کن. بعد می‌فرماید: علت اینکه من این توصیه را به شما می‌کنم چیست؟ علتش اینست که: «إِنَّ الشَّیطانَ ینْزَغُ بَینَهُمْ»: شیطان بین شما کینه و کدورت ایجاد می‌کند. یعنی کنایه نزن. چون کنایه زدن، «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» نیست. اگر می‌خواهی مطلبی را بگویی، مواظب اطراف کلام و جوانب کلام باش. بی محابا سخن را پرتاب نکن. چرا؟ چون شیطان در کار است. یعنی شیطان از این کلام تو بهره‌گیری می‌کند برای جدایی انداختن، برای جدا کردن قلوب مؤمنین از هم، بریدن این‌ها از هم. چون او سوء استفاده می‌کند، مواظب باش. کلامی که می‌گویی ببین آیا شیطان می‌تواند از این کلام سوء استفاده‌ای بکند یا نمی‌تواند؟ اگر شیطان نمی‌تواند سوء استفاده بکند، بگو. مواظب باش که یک سخن چینِ عجیب و غریبی نشسته است و می‌خواهد از آب سخن تو رنگ بردارد. نگو ما مؤمنین با هم این حرف‌ها را نداریم و هرچه به هم گفتیم خبری نیست! یک وقت می‌بینی گفتی و بعد دیگر نمی‌شود آن را درست کرد! وقتی می‌خواهی سخن بگویی از این «نزغ شیطان» بر حذر باش، مراقبت بکن. https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
روزی عزرائیل نزد موسی علیه‌السلام آمد، موسی علیه‌السلام پرسید: «برای زیارتم آمده‌ای یا برای قبض روحم؟» عزرائیل: برای قبض روحت آمده‌ام. موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم. عزرائیل: مهلتی در کار نیست. موسی علیه‌السلام به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند. خداوند به عزرائیل فرمود: «به موسی علیه‌السلام مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد. موسی علیه‌السلام نزد مادرش آمد و گفت: «سفری در پیش دارم!» مادر گفت: «چه سفری؟» موسی علیه‌السلام فرمود: «سفر آخرت.» مادر گریه کرد. موسی علیه‌السلام نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، کودک دست به دامن موسی علیه‌السلام زد و گریه کرد، دل موسی علیه‌السلام از گریه کودکش سوخت و گریه کرد. خداوند به موسی علیه‌السلام وحی کرد: «ای موسی! تو به درگاه ما می‌آیی، این‌گریه و زاریت چیست؟» موسی علیه‌السلام عرض کرد: «دلم به حال کودکانم می‌سوزد.» خداوند فرمود: «ای موسی! دل از آنها بکن، من از آنها نگهداری می‌کنم و آنها را در آغوش محبتم می‌پرورانم.» دل موسی علیه‌السلام آرام گرفت. و به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو می‌گیری؟ عزرائیل: از دهانت. موسی: آیا از دهانی که بی‌واسطه با خدا سخن گفته است جانم را می‌گیری؟ عزرائیل: از دستت. موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟ عزرائیل: از پایت. موسی: آیا از پایی که من با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفته‌ام؟ عزرائیل نارنجی خوشبو به موسی علیه‌السلام داد، موسی علیه‌السلام آن را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی علیه‌السلام گفتند: یا اهون الانبیاء موتا کیف وجدت الموت؛ ای کسی که در میان پیامبران، از همه راحت‌تر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟ موسی علیه‌السلام گفت: کشاة تسلخ و هی حیة؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
اولین توصیه برای سالکین مبتدی : اولین توصیه ی ایشان (شیخ محمد جواد انصاری همدانی ) برای سالک و برای هر که می خواهد دستور العملی بگیرد , رعایت حریم شرع و واجبات است . انجام واجبات و ترک محرمات اولین قدم برای حرکت و به عبارتی اولین و آخرین قدم سلوک است و بعد از آن اگر تشخیص می دانند کسی واقعا این مسایل را رعایت میکند , کم کم ابواب معرفتی را برایش باز می کردند . کتاب سوخته , ص ۶٠ https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شالوده عرفان ،تقوا و ترک گناه : هركس كه هواى كوى دلبر دارد از سر بنهد هر آنچه در سر دارد ورنه به هزار چلّه ار بنشيند سودش ندهد كه نفس كافر دارد برادرم قدم اوّل در سلوك توبه و پاكى از گناه و دورى از گفتار ناپاك، و كردار و انديشه‏ هاى ناشايسته و خويهاى نكوهيده است. در كلام خداى غفور رحيم نيكو تدبّر كن كه فرمود: "إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ " (بقره، 223) سعى كن تا محبوب كردگار شوى. از شيخ عارف شبسترى يادى شود: موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه دل نايدت نور موانع چون درين عالم چهار است طهارت كردن از وى هم چهار است‏ نخستين پاكى از احداث و انجاس دوم از معصيت و ز شرّ وسواس‏ سيم پاكى ز اخلاق ذميمه است كه با وى آدمى همچون بهيمه است‏ چهارم پاكى سرّ است از غير كه اينجا منتهى مى‏ گرددش سير 📚 منبع : کتاب نامه ها برنامه ها، ص 31 و 32 https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شالوده اساسی عرفان ،تقوا و ترک گناه : (قسمت سوم ) ترک گناه سرچشمه جوشان همه دستور العمل ها : یکی از طلاب محترم نقل کردند : ((روزی به خدمت حضرت آیه الله بهجت رسیدم و عرض کردم: آیا می شود خودمان به این دستوراتی که از بزرگان رسیده و در کتاب ها نوشته شده ، مانند دستورات مرحوم بید آبادی عمل کنیم ؟آقا جواب دادند :  مرحوم بید آبادی و بزرگان دیگه برای اسلام زحمات بسیار کشیدند ، ولی هر کدام از راه خاصی افراد را به سوی خدا می بردند ، ولی من را هم  این است که این دستور العمل فقط در یک چیز جمع شده ، در یک کلمه خیلی کوچک ، خیلی کوچک ، و آن ((ترک گناه )) است ، ولی فکر نکن ترک گناه چیز ساده ای است گاهی خیلی مشکل است . و تمام دستورات خودشان بعداً می آید. ترک گناه مثل چشمه  ای است که همه چیز را خود به دنبال دارد ، شما گناه را ترک کنید دستورات بعدی و عبادات دیگر خود به خود به سمت شما می آید .)) یکی از طلاب با تقوا نیز می گفت : ((به خدمت حضرت آیه الله بهجت رسیدئم و  عرض کردم : دستوری به من بفرمایید . آقا فرمود: گناه نکن . عرض کردم : آقا دیگه من با این سن و سال بالا که مرتکب گناه نمی شوم ، یک ذکری ، دستوری  دیگر به من  بدهید . آقا فرمود : بگویم دیروز در منزل چکار کردی ؟ عرض کردم: بگویید . همین که آقا گفت من خوشکم زد و با خداحافظی ، سریعاً از محضر ایشان دور شدم.))البته باید توجه داشت گناه هر کس متناسب با خودش است و ممکن است بعضی از کار ها برای برخی گناه محسوب نشود . گاهی خود آقا می فرمودند : ((خیال می کنیم خیلی چیز ها گناه نیست ، و حال اینکه نگاه تند به مطیع ، و نگاه محبت آمیز به عاصی خود گناه است که شاید ما گناه نشماریم .)) https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شالوده اساسی عرفان ،تقوا و ترک گناه : اگر بگوییم شرح سلوک چیزی جز شرح تقوا و درجات آن نیست، سخن به گزافه نگفته‌ایم. دو تعبیر در قرآن کریم است که به نظر علامه طباطبایی یکی راه و دیگری هدف را روشن می‌كند. یک جا خداوند می‌فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّه مَا اسْتَطَعْتُم»  یعنی : «در حد توانتان تقوا پیشه سازید» و در جای دیگر می‌فرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه‌»  یعنی : «تقوای الهی را چنانکه حق تقواست پیشه سازید». جملۀ نخست، راه و جملۀ دوم، هدف را می‌نماید. در جای دیگر می‌فرماید: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی‌» یعنی «توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست». پس تقوا توشۀ راه هم هست. در قرآن کریم بیش از ۲۰ اثر و خاصیت برای تقوای الهی ذکر شده است و در روایات اهل ‌بیت عصمت: بیش از ۱۰۰ اثر دیگر یاد شده است. تقوا، توشۀ سفر سالک : تقوا یعنی خداترسی، از حق پروا داشتن، خودنگهداری، زره و سپر جان، مراقبه و کشیک نفس کشیدن، واکسینه شدن روح، خدامحوری و هواگریزی. آری همۀ اینها معنای تقواست. انسان باتقوا فردی هدفمند، با انگیزه، محتاط، اهل مراقبه و محاسبه است و در یک جمله دریافته كه عبد است و باید بندگی کند و در این راستا حتی کوچک‌ترین لحظه‌ها و فرصت‌ها را از دست ندهد. انسان متقی مانند کسی است که می‌داند باید از بیابان پیش رویش بگذرد و این بیابان مین‌کاری شده است. او باید با قدم احتیاط و دقّت، تمامی استعداد و تلاش خود را به کار بندد که از راه باریک مین‌کاری نشده بگذرد تا پا و بلکه جانش آسیب نبیند. گناهان، غفلت‌ها، زیبایی‌های فریبندۀ دنیوی، حجاب‌های ظلمانی، حجاب‌های نورانی و در یک کلمه ما سوی الله، اگر با نگاه استقلالی نگریسته شود، همه مین‌های کاشته شده در برابر سالک الی الله‌اند و سالک باید با عنصر تقوا آنها را شناخته و از آنها گذر کند. خداوند متعال که وعده‌اش تخلّف‌ناپذیر است، به انسان باتقوا وعده داده که به او فرقان یعنی قدرت و سلاح جدایی حق از باطل ببخشد و او را از هرگونه مضیقه و فشار رهایی بخشد. چه زادراهی از این برتر که مسافر با نورافکنی همراه خود حرکت کند و سپاهی همراه خود داشته باشد که هیچ چیز مانع راه او نشود و از هرگونه فشاری برهد. تقوا هم نورافکن راه سالک و هم وسیله رهایی او از هر مشکل است. تقوا ملاک گرامی بودن در نزد پروردگار است: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم» یعنی : «همانا گرامی‌ترین شما در نزد پروردگار پرهیزکارترین شماست». بی‌جهت نیست که خداوند به متقین علمی بی‌واسطه و لدنّی می‌آموزد: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّهُ» یعنی : «تقوا پیشه سازید و خدایتان تعلیم می‌فرماید»، زیرا علم الهی بهترین هدیه الهی به بشر است و بی‌جهت نیست که تقوا سفارش اهل بیت می‌گردد: و بی‌حکمت نیست که در قرآن، این کتاب انسان‌سازی بیش از ۷۰ بار فرمان تقوا پیشه ساختن صادر شده است. سرّ مطلب همان است که در معنای تقوا گذشت. انسان متّقی کسی است که دانسته و باور کرده که عبد است و باید بندگی کند و راه عبودیت را بپیماید و لذا آستین همت بالا زده است و قدم راستین در راه حق نهاده است. راه تحصیل تقوا پس از اسلام و ایمان این است که مؤمن در خُردی نفس خویش و بزرگی پروردگار بیندیشد و نیز در اینکه آدمی جاودانه است، ولی برای ساختن خویش برای ابدیت، مدت بسیار اندکی فرصت دارد، تأمل کند. به تعبیر بلند نوادار تقوا و ورع، علی ‌بن ابی‌طالب صلواةالله علیه : «الدُّنْیا سَاعَۀ فَاجْعَلْهَا طَاعَۀ»  «دنیا ساعتی بیش نیست این ساعت را صرف در طاعت کن». منبع : رساله سیر و سلوک ص 303 ایت اله رضایی تهرانی https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
استاد علیپور: متأسفانه پدر و مادر سایر حس‌ها را می‌کنند و در نتیجه کودک سالم می‌ماند، اما نه تنها این حس «توحید و خداشناسی» را از ابتدای کودکی مراقبت نمی‌کنند، -کودک که خودش نمی‌فهمد که باید مراقبت شود- بلکه آن کسانی هم که باید مراقبت کنند، خودشان چاقو را برمی‌دارند و را از بین می‌برند! 👈 چاقو، میله و آب جوشِ این هم، «» است. 🔸 کودک به محض باز کردن زبان، خوب و بد را که نمی‌فهمد، شروع به فحش دادن می‌کند؛ به جای اینکه پدر و مادر او را کنترل کنند تا فحش ندهد- چون که فطرتش را از بین می‌برد و در خلقت این اثر دارد- چند فحش رکیک هم خودشان یاد او می‌دهند؛ ❗️ همان پدر و مادری که باید مراقب باشند و عیب‌های را خاموش کنند، خاصیت آن را از بین می‌برند! همه دست به دست هم می‌دهند که این فطرت و حس خداشناسی را از بین ببرند و نابود کنند. 📍حالا که می‌خواهد کمی ‌خوب و بد را درک کند و بفهمد و بگوید که خدا یعنی چه، الآن خدایی که او قبول می‌کند، از خدایی است که او می‌توانست با این حس آن را دریافت کند، عین کور مادرزادی که نمی‌داند چشم یعنی چه! 🔹 این تبلیغاتی که زمین و آسمان، در و دیوار همه الله الله می‌گویند، او این تبلیغات را در ذهنش نگه داشته و الله الله می‌گوید؛ نه اینکه با «» با الله آشنا شده و به آن اعتقاد پیدا کرده است. ◾️ بنابراین مَثَل شناخت خدا در این شرایط، مثل زمان جاهلیت است. https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2