توییت اکانت ایران به عبری 🇮🇷
آرامش شما را خواهیم گرفت...
#ادامه_دارد ...
💢بررسی تاریخچه قمه زنی
قبل از صفویه، چیزی به نام قمه زنی در مذهب تشیع وجود نداشت
این عمل غیرعقلانی را به اهل بیت نچسبانید
#بررسی_تاریخی 👇👇
در مورد منشأ اصلی و اولی قمه زنی، اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغ زنی و قمه زنی رسومی عاریتی اند که از جانب ترک های آذربایجان به فارس ها و اعراب منتقل شده اند.
ابراهیم الحیدری، جامعه شناس، محقق و نویسنده ی عراقی الاصل کتاب تراژدی کربلا نیز براین عقیده است که مراسم هایی از قبیل قمه زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه زنی و … از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه ی عربی ندارد.
عرب های عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسم ها شرکت نمی کردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترک های عراق، فرق #صوفیه وکردهای غرب ایران مرسوم بود.
گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای 1919م. در نجف نیز حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک در آن سال به قمه زنی پرداخته بودند.
✅ ورود قمه زنی به ایران در زمان صفویان و جریان فداییان
پیتر دلاواله، سیاح ایتالیایی، از عزاداری شیعیان در اصفهان عصر صفوی سال 1037 قمری چنین گزارش می دهد:
تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه – یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمی گیرد- بر تن می کنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمی تراشد و به حمام نمی رود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز می کنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم می سازد.
جمعی در میدان ها و کوچه های مختلف و جلوی خانه های مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه ی سیاه یا کیسه ی تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق … رنگ زده اند، حرکت می کنند… به همراه این افراد، عده ای برهنه نیز راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده اند؛ تا نشانی از خون هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز [عاشورا] نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگ های غم انگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او می خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم می کوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود می آورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود می دهند که علامتی از اندوه بی پایان آن ها است و بیشتر به رقص شباهت دارد …
#ادامه_دارد
📚عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من با تاریخ اجتماعی و اداری ایران
جلد3
ابراهیم الحیدری، تراژدی کربلا، ترجمه ی علی معموری، ص 475.
سفرنامه پیتردلاواله، ترجمه شجاع الدین شفا
#فهمیدن_محرم
💢آیا مدرک معتبری وجود دارد که سر مبارک امام حسین(ع) بر روی نیزه قرآن خوانده باشد؟
#پاسخ
در منابع اهل سنت و شیعه به این موضوع اشاره شده است.
زید بن ارقم یکی از صحابه رسول خدا(ص) میگوید: «روز بعد از ورود اهل بیت(ع) به کوفه، ابن زیاد امر کرد تا سر مبارک حضرت سید الشهداء(ع) را در کوچههاى کوفه و در میان قبائل بگردانند، من در میان غرفه نشسته بودم که سر حسین بن علی(ع) را که بالای نیزه بود از نزدیک منزل من عبور دادند. هنگامى که سر مبارک به من نزدیک شد، شنیدم این آیه مبارکه را قرائت مىکند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً».
به خدا قسم از شنیدن این صدا موهاى بدنم راست شد و گفتم: سر مبارکت (با این اعجاز) از داستان اهل کهف نیز شگفتتر است».
📚شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 117
✅ضمنا در منابع زیر نیز به این مساله مسلم تاریخی اشاره شده است👇
ا📚لإرشاد - الشيخ المفيد - ج 2 - ص 117 - 118
📚الصراط المستقيم - علي بن يونس العاملي - ج 2 - ص 179
✅یک نمونه از متون تاریخی👇👇
عن المنهال بن عمرو قال أنا والله رأيت رأس الحسين بن علي حين حمل وأنا بدمشق وبين يدي الرأس رجل يقرأ سورة الكهف حتى بلغ قوله تعالى " أم حسبت أن أصحاب الكهف والرقيم كانوا من آياتنا عجبا " قال فأنطق الله الرأس بلسان ذرب فقال أعجب من أصحاب الكهف قتلي وحمل .
📚تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 60 - ص 369 – 370 .
بنابراين ، با اين همه مدارك معتبري كه در اين باره وجود دارد ، شكي در صحت خبر قرآّن خواندن سر مبارك امام حسين عليه السلام باقي نميماند .
#ادامه_دارد
#زنده_نگه_داشتن_محرم
جامعه امام کُش
برای اینکه یک جامعه با سکوت یا همراهی خود به سمت "امام کُشی" حرکت کند و در این مسیر به خواص سیاسی مدد برساند علاوه بر سیاست تولید "ابهام" در اذهان جامعه به یک عنصر مهم دیگر نیاز است و آن چیزی نیست جز: توجیه جامعه
.
جامعه برای "امام کُشی" به استدلال و اقناع نیاز ندارد. جامعه فقط به یک "توجیه سطحی" محتاج است. توجیه اینکه اگر "من در قتل امام مشارکت داشته ام تقصیر و خطایی مرتکب نشده ام. اینجا صرفا جامعه با این سطح از #توجیه بدنبال آرام #ساختن_وجدان جمعی خود است
.
اما پرسش مهم تر این است؛ چه کسی و چگونه وظیفه تولید "توجیه" جامعه را بر عهده دارد؟ پاسخ روشن و صریح این است: صاحبان قدرت یا همان خواص
.
به تاریخ مراجعه کنیم:
معاویه این ایده را در جامعه مطرح کرد که ما همگی در دایره تسلیم تقدیر الهی قرار داریم و یزید حتی اگر واجد صلاحیت نباشد بهرحال بخشی از تقدیر الهی است. آیا میخواهید علیه تقدیر خدا قیام کنید؟
آیا اساسا امکان فرار از تغییر الهی وجود دارد؟ پس خلافت یزید را باید پذیرفت
.
#قدرت_سیاسی برای بقای خود تئوری تولید کرد. تئوری تقدیرگرایی!
.
معاویه میگفت: عمل و کوشش هیچ نفعى ندارد، چون همه کارها به دست خداوند است. حتی او خلافت خود و پسرش را بر همین اساس "توجیه" می کرد. معاویه گفته بود:
"خلافت من یکى از فرمان هاى خداست و از قضا و قدر پروردگار مى باشد"
مختصر تاریخ دمشق، ج 9، ص 89
در جای دیگر برای "توجیه" واگذاری قدرت به فرزند ناخلفش این چنین بیان داشت:
«إِنَّ أَمْرَ یَزِیدَ قَضاءٌ مِنَ الْقَضاءِ، وَ لَیْسَ لِلْعِبادِ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»
ماجراى زمامدارى یزید قضاى حتمى است که بندگان در این ارتباط از خود اختیارى (در مخالفت) ندارند.
تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 60
.
#ادامه_دارد