● پیرمردی در مراسم شهادت حاج سعید خیلی بیتابی میکرد
دوستی پرسید ببخشید پدرجان شما چیکاره آقای طاهری هستی؟
گفتش کاره ای نیستم چند وقت پیش اومده بود دم در خانه ما در زده بود. دیدم این آقاست به من گفت پسرت خونه است.
گفتم :بله
گفتش: میشه صداش کنید.
گفتم: این دیگه چی میخواد در خونه ما ؟ بچم با حزب الهی ها سروکار نداره بچه ما که ژیگولیه.
به پسرم گفتم: بابا برو دم در! یکی کارت داره.
پسرم که اومد. پریدن تو بغل هم قبل از خداحافطی یه هدیه هم داد به پسر من و رفت.
به پسرم گفتم :بابا ایشونو میشناختی ؟گفت: نه بابا، چند روز پیش داشتم تو خیابون میرفتم ایشون با ماشینش عبور کرد آب زیر تایر ماشینش ریخت رو شلوار من، من یه دادی زدم و ناسزایی گفتم ، ایشون ایستاد اومد پایین . بابا نیم ساعت از من داشت عذرخواهی میکرد. «پسرم منو ببخش؛ پسرم من حواسم نبود».
دیگه نگفت من یک چشم ندارم، اصلا نصف اینور نمیبینم. بعد از عذرخواهی گفت: پسرم میشه این آدرس خونتون رو به من بدی. با ترس و لرز دادم، الان اومده بود در خونه، برام یه شلوار جین هدیه آورده ......
● سیاح طاهری در سال ۱۳۳۶ در شهرستان آبادان به دنیا آمد. وی پس از انقلاب نیز در عرصههای مختلف دفاع از کشور، از جمله غائله ضدانقلاب در کردستان، خط التقاط و فتنه منافقین و بنی صدر مشارکتی فعال داشت.
#شهید_سعید_سیاح_طاهری از فرماندهان جنگ ایران و عراق و فعال فرهنگی و اجتماعی بود که در سن ۵۸سالگی عازم سوریه شد و در منطقه خان طومان در نزدیکی شهر حلب به شهادت رسید.
#سالروز_شهادت 🌹
#شهیدانه 🕊 🕊
با #کانال_کمیل همراه باشید 🌹
@canale_komail