✳️ از این فرهادکُش فریاد...
♦️هنوز پایم به تهران نرسیده که مجتبی مینویسد: امیر رو دیدی؟ دارم آتیش میگیرم. مینویسم: نگرفتم مجتبی جان! میگه: اینستا رو چک نکردی؟ میگم: نه. ولی تا مجتبی ایز تایپینگه، میرم اینستا و فرو میریزم...
🔷 چند نفری بودیم که توی تحریریه #کیهان، مثل پروانه دور امیر میچرخیدیم. بهش #علامه میگفتیم و این هیچ ربطی نداشت به ارادت وی به #علامه_محمدرضا_حکیمی که این را بعدها فهمیدیم. از بس که در موضوعات فکری و اندیشهای، صاحبِ نظر و تحلیل و تفسیر بود و ما را گاهوبیگاه به سرویس معارف روزنامه و دور خودش میکشاند تا از دانش و فهمش بخصوص در حوزه احادیث و روایات بهره ببریم و گاهی به بحثها و شوخیها و کلکلکردنهای او و علیرضا آل یمین گوش کنیم و دستشان بیندازیم.
بعدها در نمازخانه مؤسسه شروع کرد برای جمعی محدود و مشتاق، #الحیات خواندن و توضیح دادن و تعمیق باورها و اندیشهها.
🔷 امیر از همراهان و یاران #علامه_حکیمی بود و سخت بر دینداری و عدالت تأکید داشت؛ در عین حال بسیار مهربان و بانشاط و پرانگیزه و عمیق بود. بههیچوجه نگاه سطحی و شعاری و احساسی به مقوله #عدالت نداشت و آن را در کنار بقیه اجزای دین، در یک مجموعه متصل و مرتبط و لاینفک میدید و تبلیغ میکرد.
🔶 بسیار به محرومان و مستضعفان توجه و تأکید داشت و از دستاندرکاران مجموعهای از نزدیکان و دوستان #علامه_حکیمی بود که صندوقی ویژه رسیدگی به این قشر تشکیل داده بودند که ضوابطش با همه صندوقهای مشابه متفاوت و بهطرزی باورنکردنی سهل و آسان بود.
♦️قبل از اینکه به مشهد بیایم، سردبیری #نشریه_زائر از ضمائم #روزنامه_قدس را داشت؛ نشریه وزینی که آخر سر هم نفهمیدم ربط اسمش به محتوای کاملاً فرهنگی و نخبگانیاش (چیزی شبیه #کیهان_فرهنگی) چه بود؟
◼️امیر دیشب پس از زیارت #امام_رضا علیهالسلام، در حالی که به سمت تهران برمیگشت، در حادثهای تلخ به همراه پدر بزرگوارش به ضیافت مولای رئوفش شتافت و ما را با بهت و حیرت و اشک و حسرت تنها گذاشت.
💠 علیرضا چقدر خوب برای این حادثه از #حافظ مدد گرفته است:
جهان پیر است و بیبنیاد
از این فرهادکش فریاد...
برنامه تشییع پیکر این پدر و فرزند صبح پنجشنبه در بهشت زهرای تهران و مراسم ترحیمشان روز جمعه است. نشانی را در اینستا داستان کردهام.
برای شادی روح این دو درگذشته و شفای عاجل همسر و مادر گرامیاش حمد و صلواتی هدیه کنیم.
@tdejakam