eitaa logo
خورشید| نوشته‌های تقی دژاکام
472 دنبال‌کننده
186 عکس
9 ویدیو
0 فایل
خبرنگار؛ عا‌شق زیارت و کتاب و موسیقی و باران و گنجشک ارتباط با مدیر کانال با شناسهٔ: @Dejakam
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ ساترا و اسب تروا - بخش دوم و آخر واقعیت این است که مدت‌هاست نبرد بی‌سابقه و خاموشی برای نابودی و ویرانی مهم‌ترین بلندگوی رسانه‌ای نظام یعنی صداوسیما در جریان است. این واژه «نبرد» یا «جنگ رسانه‌ای» یک تعبیر فانتزی برای قشنگ کردن عبارات این مقاله نیست؛ واقعیتی است که نه لشکریان آن‌طرف آن را تکذیب می‌کنند و نه مجاهدان این جبهه؛ و هرچه مجاهدت در سالم‌سازی و نفی سلبریتی‌سالاری در این جبهه بیشتر می‌شود خوف و ترس در لشکر مقابل هم بیشتر می‌شود. از اوایل تزریق یکصد میلیارد تومانی فلانی در دولت بهمانی برای تأسیس و راه‌اندازی وی. او. دی‌ها تا همین سال‌های اخیر و کودتای خزنده و مهمی که برای قبضه کردن همه جبهه رسانه‌ای کشور رقم خورد و ثروت افسانه‌ای حامی وی. او. دی‌ها و به تدبیر کثیفی که می‌کوشد آن‌ها را گام به گام فرمانروای مطلق رسانه کند، یک نبرد تمام‌عیار راه افتاده است. حال فرض کنید در این معرکه خود شما فرمانده میدان صداوسیما می‌شوید و می‌بینید جمعی مشغول همکاری با عوامل کودتا هستند! بله، یا باید تسلیم شوی و با آن‌ها سازش کنی و کاری به کارشان نداشته باشی و اجازه بدهی سبک زندگی و اخلاق و رفتار و مناسبات اجتماعی تو و مردم را آن‌ها رقم بزنند یا مردانه با هرچه در توان داری بجنگی. طبیعی است که اگر نبرد را انتخاب کردی، تولیداتت کم می‌شود، مردم ناراضی می‌شوند، از تعداد مخاطبانت کاسته می‌شود و... چرا؟ چون آن‌ها با پول و با تکیه بر آزادی و بی‌قانونی و ولنگاری نظارتی، همه حرفه‌ای‌های تولید را بنده زرخرید می‌کنند یا مرعوب و خانه‌نشین! و شما، چون تولیدکنندهٔ وفادار و کم‌توقع نساختی و نداری، روز به روز ضعیف‌تر می‌شوی! اینجا کافی است اندکی خطا و کج‌سلیقگی هم چاشنی کار مدیریتی شما بشود تا ماجرا بهانه و سرعت بیشتری پیدا کند و جبهه رسانه‌ای دشمن، همه کاسه‌ها و کوزه‌ها را سر تو بشکند. برگردیم به همان حرف قبلی؛ حتی اگر جبلی و جلیلی ضعیف هم بوده باشند، دعوا اصلاً و ابداً نباید با آن‌ها باشد. دعوای اصلی با آن‌هایی است که بر خلاف صریح قانون اساسی، اسب تروای جبهه رسانه‌ای دشمن را از در قلعه نظام وارد و در داخل تزئینش کردند و مدام هم تقویتش می‌کنند. آن‌ها هیچ نظارتی را بر نمی‌تابند، هیچ مدیریت و استانداردی را قبول ندارند و حالا هم دنبال قرارداد (بخوانید اجاره) پنج‌ساله هنرپیشه‌ها و عوامل هستند! روند فعلی را یک بار دیگر مرور کنیم: شما برای ساخت یک مستند ساده مجوز لازم دارید. برای ساخت فیلم سینمایی و سریال هم همین‌طور، آن‌قدر که دوربین بی‌مجوز شما بلافاصله در خیابان توقیف می‌شود. اما وی. او. دی سریال چند ده قسمتی را بدون هیچ مجوزی با پشتیبانی مالی و اداری آن بانک و فلان اپراتور و بهمان شخصیت سیاسی می‌سازد! نه نظارت بر فیلمنامه، نه برعوامل و نه بر هیچ چیز دیگر! باورش سخت است، اما واقعاً با نظارت صفر و دستمزد بسیار بالاتر. در ایام عید هم می‌بینیم که سریالشان با تیراژ بالا پخش می‌شود و وقتی بوی گند عدم نظارت بر آن همه‌جا را می‌گیرد، تازه بعد از پانزدهم فروردین و پایان تعطیلاتِ مسئولان نظارتی دلسوز! آن را پایین می‌کشند تا موارد خلاف عفت و حیا و... را ممیزی کنند! بله، ساترا و صداوسیما حتماً ضعف دارند، حتماً بد عمل می‌کنند، حتماً دیر عمل می‌کنند، حتماً گاهی بدسلیقگی و سختگیری دارند، اما در هر صورت در این میدان دارند مبارزه می‌کنند. در این کودتا، نوک تفنگ را به سمت فرماندۀ جبهۀ خودی نگیریم؛ حتی اگر دلایل منطقی برای دلخوری از او داشته باشیم. در عوض به پیوند وی. او. دی، با اپراتورها، بانک‌ها و سرمایه‌گذاران ناشناس و مشکوک و برخی مجموعه‌ها بیشتر فکر کنیم... منتشرشده در: صفحه اول و دوم دوشنبه ۵تیرماه ۱۴۰۲. @tdejakam
✳ آموزش مقدماتی روزنامه‌نگاری! - بخش اول [این یادداشت در صفحات اول و دوم شماره امروز دوشنبه ۱۲ تیرماه منتشر شده است.] خب بچه‌ها! شما تا حالا یاد گرفتید که خبر چیست، با اجزای خبر مثل تیتر و لید و متن و منبع خبر هم آشنا شدید. امروز می‌خواهم درباره یک مبحث جذاب برای شما صحبت کنم که بخصوص در روزنامه‌نگاری خیلی کاربرد دارد و آن ارزش‌های خبری است. چرا؟ چون در روزنامه، شما با انبوهی از خبرها و یادداشت‌ها و مطالب مواجهید که جایی برای درج آنها ندارید و مجبورید از میانشان به اندازه فضای موجودتان انتخاب کنید؛ این انتخاب را بر اساس ارزش‌هایی که هر خبر و مطلب دارد انجام می‌دهید. مثلاً نگاه کنید به خبرهای اتفاقات مهم و تکان‌دهنده‌ این‌روزها در فرانسه که من تیتروار برای شما نقل می‌کنم. در پی کشته‌شدن یک نوجوان ۱۷ساله، اغتشاشات خشونت‌آمیزی در این کشور روی داده که در ۲۰سال اخیر بی‌سابقه است. ۸۷۵ نفر فقط در سه روز اول این اغتشاشات بازداشت و صدها نفر مجروح شدند، و ۹۹۴نفر هم در شب چهارم. ۴۵هزار نیروی پلیس هم در خیابان‌ها مستقر شده‌. مردم فروشگاه‌ها را غارت کرده‌اند. در جریان اعتراضات فقط در روزهای جمعه و شنبه بیش از ۲۵۰۰حادثه آتش‌سوزی ثبت شده و ۱۳۵۰وسیله نقلیه و همچنین ۲۳۴ساختمان به آتش کشیده شده است. در این ناآرامی‌ها ۷۹مأمور پلیس هم مجروح شدند. دولت فرانسه همه مراسم‌ها و رویدادهای بزرگ در سراسر کشور را لغو کرد. «امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه پس از نشست امنیتی اضطراری برای مهار اعتراضات گفت: شبکه‌‌های اجتماعی، بازی‌‌های رایانه‌ای و الکل مسبب اصلی شعله‌‌ور شدن شورش‌ها در سراسر فرانسه‌اند. اتحادیه‌های پلیس فرانسه هم در بیانیه‌ای درباره اعتراضات این روزها اعلام کرد: فرانسه در یک «جنگ داخلی» است. به دولت بابت عدم حمایت لازم هشدار می‌دهیم؛ در رویارویی با «وحشی‌ها»، صرفاً «درخواست آرامش» کافی نیست. پلیس دیگر نمی‌تواند ظلم و ستم این اقلیت‌های خشن را تحمل کند. وزیر دادگستری فرانسه هم با صراحت گفته است: «والدین کودکانی که در اعتراضات شرکت کنند، ۳۰هزار یورو جریمه می‌شوند. هویت و آی‌پی معترضان در شبکه‌های اجتماعی را داریم و آنها را مجازات می‌کنیم.» رهبر حزب کمونیست فرانسه هم طی مصاحبه‌ای تصریح کرد: «وقتی اوضاع کشور متشنج است باید شبکه‌های اجتماعی قطع شوند. من به‌جای اعلام وضع اضطراری در جامعه، خواستار «اعلام وضع اضطراری در شبکه‌های اجتماعی» هستم.» برخی منابع از قطع شبکه اجتماعی توییتر در فرانسه خبر می‌دهند. فیلم‌های منتشره در شبکه‌های اجتماعی از آتش‌زدن مدارس حکایت دارد. معترضان فرانسوی با هجوم به درون خانه شهردار «کرتیل» در حومه پاریس و به آتش کشیدن خودرو وی، همسر شهردار را  مجروح‌ کردند. «کیلیان امباپه» سلبریتی و فوتبالیست مشهور فرانسوی با انتشار متن و استوری در صفحات اجتماعی خود از مردم خواست «خشونت را تمام کنید!» او افزوده است: «از زمان این حادثه تلخ، ما شاهد ابراز خشم مردمی هستیم که محتوای آن را درک می‌کنیم، اما نمی‌توانیم شکل آن را تأیید کنیم. این اموال شماست که دارید ویران می کنید، محله‌های شما، شهرهای شما، مکان‌های زندگی و مجاورت شماست.» بچه‌ها! فکر می‌کنم همین مقدار مرور خبرهای این روزهای فرانسه کافی باشد. برگردیم به ارزش‌های خبری. مهمترین ارزش این خبرها «شگفت‌انگیزی» فوق‌العاده آن است که آن را از خبرهای مشابه ممتاز می‌کند و بهترین خوراک برای تولید مطلب و مصاحبه و یادداشت و گزارش‌های خبری و سرمقاله یک روزنامه حرفه‌ای و حتی غیرحرفه‌ای است. ارزش دیگر آن «تازگی» خبرهاست و روزنامه مطرح باید در اولین شماره خود خبرهای این اظهارات و اتفاقات بی‌سابقه را با عکس و تفصیلات در صفحه اول و صفحات داخلی خود بیاورد تا نگویند یک روزنامه مُرده داریم. ارزش دیگر این حوادث در «بزرگی تعداد و مقدار» است. به عددها نگاه کنید: بازداشت ۸۷۵نفر در سه روز اول و ۹۹۴نفر در شب چهارم، استقرار ۴۵هزار نفر پلیس، آتش‌زدن ۱۳۵۰وسیله نقلیه و ۲۳۴ساختمان فقط در ۲روز اول، مجروح شدن ۷۹پلیس. همین اعداد می‌تواند باعث شود این خبرها به خبر اول هر رسانه‌ای در هر جای دنیا تبدیل شود. ارزش دیگر «شهرت» است که جایگاه فرانسه در کشورهای جهان و اروپا را شامل می‌شود و نیز واکنش امانوئل مکرون و رهبر حزب کمونیست فرانسه و وزرای کشور و دادگستری و سلبریتی‌های مشهوری چون کیلیان امباپه و شخصیت‌های مهم جهانی که درباره این حوادث واکنش نشان داده‌اند که باز هم این باعث ممتاز شدن این خبرها می‌شود. خودِ آتش‌زدن و کشتن و کشته‌شدن و مجروحیت و... هم که مربوط می‌شود به ارزش «کشمکش و درگیری» که از جذابترین و مهمترین ارزش‌هایی است که باید به آن توجه کرد. اما درباره ارزشِ‌... بله؟ سؤالی داشتید؟ بفرمایید... @tdejakam
✳ آموزش مقدماتی روزنامه‌نگاری! - بخش دوم و آخر - پس چرا اکثر قریب به اتفاق روزنامه‌های مثلاً حرفه‌ای اصلاح‌طلب کشورمان درباره این اتفاقات مهم و شگفت وبی‌سابقه پس از سه‌چهار روز کوچکترین واکنشی نشان ندادند؟ سؤال خیلی خوبی کردید. به نظر می‌رسد که درباره اطلاق صفت «حرفه‌ای» به این روزنامه‌ها، من و شما زیادی دست‌ودل‌بازی می‌کنیم. این بی‌توجهی آشکار به مهمترین خبرهای داخلی و خارجی در نزد این روزنامه‌ها مسبوق به سابقه است. شما این سکوت را در اغتشاشات داخلی اسرائیل و تل‌آویو هم دیدید، در وقایع اخیر آلبانی هم مشاهده کردید، در شکست کودتای اخیر در روسیه هم همچنین؛ در حالی که در آغاز تحرکات گروه واگنر هم صفحات روزنامه‌‎ها و هم صفحات آنلاینشان لحظه‌به‌لحظه گزارش و خبر می‌رفتند، در وارونه‌نشان دادن قرآن‌سوزی در سوئد و در بسیاری از حوادث قبل‌تر هم دیده‌اید. این از موضوعات مهم و فراگیر خارجی، در موضوعات داخلی هم همچنین. فردای روز راهپیمایی ۲۲ بهمن سال گذشته، در حالی که دشمنان تا روز قبلش همچنان بر طبل سقوط کامل جمهوری اسلامی و جایگاه‌نداشتن حکومت در بین توده‌های مردم می‌کوبیدند، حضور بی‌سابقه و اعجاب‌برانگیز مردم در تمام شهرها و مناطق کشور باعث نشد که این حرفه‌ای‌ها ارزش‌های تازگی، مجاورت، شهرت، شگفتی، بزرگی تعداد و مقدار، دربرگیری و... در این خبر بسیار مهم را ببینند و فردا همه‌ آنها، روزنامه‌هاشان را بدون هیچ عکس و تیتری در صفحه اول منتشر کردند. در نماز پرشکوه عید فطر رهبر انقلاب اسلامی، در پیشرفت‌های علمی و فناورانه مهمی چون پرتاب ماهواره خیام و رونمایی از موشک هایپرسونیک خیبر که یک امر افتخارآمیز ملی بود هم لام تا کام حرف نزدند و تیتر و عکس نرفتند. همچنین از صادرات بالای کشورمان در سال ۱۴۰۱ در عین تحریم و نپذیرفتن fatf و معلق بودن برجام هم گذشتند و چیزی نگفتند. بگذریم از سانسور رونمایی از شناور مدرن شهید سلیمانی و ده‌ها افتخار ملی دیگر که دستاورد جوانان ایرانی است. ولی حالا در پایان این کلاس، برای اینکه نامردی نکرده باشیم، بعد از این‌همه که از عقب‌ماندگی‌های این روزنامه‌های حرفه‌ای گفتیم، خوب است از توجهشان به یکی دو خبر پرسروصدای خارجی هم تقدیر کنیم و آن هم مراسم مرگ ملکه و تاج‌گذاری چارلز سوم در انگلیس است که انصافاً این روزنامه‌ها برای این دو خبر سنگ تمام گذاشتند! موفق باشید بچه‌ها. راستی یادتان باشد برای جلسه آینده تیترهای صفحه اول این روزنامه‌ها را در فتنه ۱۰۰روزه سال گذشته کشور پیدا و با خبرهای فرانسه مقایسه کنید. اگر موضع سلبریتی‌های ما را با آنها مقایسه کردید هم که بهتر. @tdejakam
✳️ این اول عشق است... [این یادداشت امروز دوشنبه ۱۹ تیرماه ۱۴۰۲ در صفحات اول و دوم منتشر شده است.] در ماجرای جشن بامعنا و پرشکوه غدیر امسال، هم ضد انقلاب و هم اصلاح‌طلبان و هم کانال‌های براندازان و هم در شبکه‌های مجازی به موارد پیش‌پاافتاده‌ای چون ریخته‌شدن زباله و ایجاد ترافیک، و در کلاس بالا به هزینه زیاد این جشن اعتراض کردند. غافل از اینکه در همان قبله‌های غربی و شرقی خودشان اتفاقاً موارد فراوانی از جشن‌هایی وجود دارد که در آن‌روز، هم شهر تعطیل و خیابان‌ها بسته می‌شود و کارناوال‌های شادی (و عمدتاً مسخره‌بازی) در خیابان‌ها راه می‌افتد و هم مثل جشن پرتاب گوجه‌فرنگی، پرتاب هندوانه، پرتاب پرتقال و... در استرالیا و اسپانیا و تایلند و ایتالیا و انگلستان و هند و... علاوه بر بی‌هویتی، سراسر اسراف و کثافتکاری و زباله‌سازی و آلودگی است. آن جشن‌ها با عناوینی چون «شادی‌آفرینی در میان مردم» هم تبلیغ و هم تجلیل می‌شود اما مراسمی که برگزاری آن، خرج‌کردن و هزینه در آن و شادی و ادخال سرور در آن دقیقاً برطبق احادیث مسلم ائمه معصومین«علیهم‌السلام» صورت گرفته، با سخیف‌ترین بهانه‌های بنی‌اسرائیلی مورد حمله قرار می‌گیرد! به نظر می‌رسد مسئله فراتر از اینهاست و مشکل این طیف اقلیت هم در جای دیگری است که جرئت نکردند آن را رسماً و صریحاً به زبان بیاورند و آن ظهور و بروز دینداری و ولایتمداری مردم ایران است. آنها حتماً با ترافیک چندساعته‌ای که در روزهای دیگر هم شبانه‌روز با آن مواجهند مشکلی ندارند، حتماً با خرج‌کردن در مراسم‌ها و ریخته‌شدن چند ساعتهٔ زباله مشکلی ندارند چرا که یک توییت، یک جمله اعتراض و یک خط مخالفت از آنها درباره مراسمِ این‌سال‌های چهارشنبه‌سوری دیده نشد که گاه از یک هفته قبل شروع می‌شود و شهر –کل شهر نه فقط خیابان اصلی- به میدان جنگ و انفجار و کشته‌ و مجروح دادن و قطع دست‌وپا و کورشدن نوجوانان و جوانان و آزار مردم با ایجاد صداهای وحشتناک مواد منفجره و بسته‌شدن راهِ نه تنها خودروها که رفت‌وآمد مردم پیاده تبدیل می‌شود و کثافت و سیاهی سرتاسر شهرها و خیابان‌ها و محله‌ها را می‌گیرد. کاش فقط مخالفت نمی‌کردند که حتی مقاله و تحلیل و استدلال‌های خنک هم می‌کنند که مردم به شادی (شادی؟!) احتیاج دارند و یک شب (یک شب؟!) هم هزارشب نمی‌شود و مواردی از این‌دست. آری مشکل این است که پس از سده‌ها سکوت در موضوع بسیار مهمی چون «غدیر» و «ولایت»، هم زمانی برای اظهار ولایتمداری و دینداری مردم فراهم شده و هم مکانی برای ابراز آن، هم حکومت این فضا را برای مردم فراهم کرده و هم همه اقشار مردم با هر تیپ و قیافه و سلیقه و ان‌قلتی در آن شرکت کرده‌اند و با طیب خاطر و با نیت تقرب الهی (و نه مثل نمونه‌های ذکرشده غربی برای مراسم‌های بی‌هویت و آزاردهنده و آلوده) به تبلیغ ولایت مولا و امیر دل‌هاشان امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» پرداخته‌اند. البته معلوم است که در عمل چیزی که اتفاق می‌افتد، آن‌همه جلز و ولز این جماعت مخالف‌خوانِ غرزن را قابل توجیه می‌کند و آن علاوه بر دینداری و ولایتمداری مردم، این است که ایرانیان علی‌رغم همه مشکلات، شاد و سرزنده‌اند. این دو مورد تمام رشته‌های رسانه‌ای دشمنان داخلی و خارجی را پنبه می‌کند و چه چیزی بهتر از این. بله؛ جمهوری اسلامی تاکنون در زمینه شادی‌سازیِ عمومیِ اینچنینی قصور داشته و از پارسال معلوم شده است که هم مردم و هم حکومت استعداد چنین شادی‌سازی آبرومندانه‌ و باشکوهی را دارند. و همین نگرانی دوم این جماعت را موجب می‌شود و آن اینکه این حرکت عظیم و این بروز سراسری بخواهد با عِده و عُده بیشتر در سال‌های آینده هم ادامه پیدا کند و این حرکت و نمایش سراسری به یک سنت جذاب هم در بین مردم ایران و هم ملل مسلمان بخصوص ملل شیعی دیگر تبدیل شود و در کنار حرکت خیره‌‎کننده و حیرت‌انگیز راهپیمایی چندین‌ده‌میلیونی اربعین، دل‌های جهانیان را به معنویت و دینداری بیشتر بکشاند و مقدمه ظهور امام زمان«عج» شود. اما یک سؤال: چرا این‌همه که سران و فعالان اصلاح‌طلب در توییتر و شبکه‌های مجازی به تخطئه این حرکت باشکوه پرداختند، در روزنامه‌های مثلاً حرفه‌ای خودشان به‌اندازه یک خبر سه‌چهارخطی درباره مراسمی که در آن یک نفر در خارج چند ساعت در یک قفس شیشه‌ای با عقرب‌ها سر کرد، بازتاب نیافت؟! و به سکوت از کنار این رویداد بزرگ گذشتند؟ یعنی این حضور میلیونی در سراسر کشور به این اندازه هم «ارزش خبری» نداشت؟ اینجاست که باید کلام خدا را یادآور شد که فرمود: «قل موتوا بغیظکم ان الله علیم بذات الصدور» از این عصبانیت بمیرید که خدا ذات شما را می‌شناسد؛ و بیشتر بمیرید که –به قول - این تازه اولِ عشق است..‌. @tdejakam
✳ بزن مطرب سرودی خوش... - بخش اول [این یادداشت در شماره امروز دوشنبه ۲۶ تیرماه ۱۴۰۲ منتشر شده است.] شاید اولین روزهایی که سرود تولید و پخش شد، هیچ‌کس حتی سازندگانش هم حدس نمی‌زدند که روزی این سرودِ بظاهر ساده این‌قدر در دل‌ها و جان‌ها جای بگیرد و همه آن را زمزمه کنند و آوازه آن مرزهای ایران اسلامی را هم در نوردد و به زبان‌های عربی و اردو و انگلیسی و ترکی و هندی و یونانی و افغانی و چندین زبان دیگر عیناً یا تقریباً با مضمون امام زمانی ترجمه شود. اگر یادتان باشد خیلی از کسانی که دستی به ادب و ادبیات داشتند آن‌روزها از قوی نبودن ادبیات و واژگان به‌کار رفته در آن گلایه هم داشتند اما بسیاری از همان‌ها وقتی دیدند فرزندان خودشان چه انس و ارتباط خوبی با آن برقرار کرده‌اند، کوتاه آمدند و به تجلیل این سرود بخصوص به دلیل اینکه دل‌ها را تسخیر کرده بود پرداختند. استفاده از ظرفیت شعر و سرود سابقه بسیار زیاد و جالبی در انقلاب‌ها و تحولات جهان دارد. گفته‌اند در انقلاب فرانسه مردم و گروه‌های انقلابی بیش از دوهزار سرود و تصنیف ساختند که البته معروفترین و ماندگارترین آنها دو سرود و با مضامینی چون «درست خواهد شد» و «ما تسلیم نمی‌شویم» است. در جنگ جهانی و در انقلاب اکتبر روسیه هم نمونه‌هایی از این سرودها و آهنگ‌ها تأثیرگذار بودند از جمله اثر آهنگساز شهیر روسی فکرت امیروف. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی هم در مردادماه سال ۱۳۸۰ درباره سمفونی شور می‌گوید: «من شنیده‌ام که در قضایای جنگ جهانی در روسیه، شورِ امیروف در تهییج مردم برای وارد شدن به میدان جنگ، بیشترین تأثیر را داشت؛ یعنی در خدمت اهداف مردمی قرار گرفت. به طور طبیعی این توقع از هنرمندِ هر کشوری وجود دارد؛ یک هنرمند چطور می‌تواند نسبت به این قضیه بی‌تفاوت بماند؛ در حالی که دشمن از ابزار هنر استفاده می‌کند؟» نمونه دیگر در سال‌های اخیر، آثار بشدت تأثیرگذار و حماسی خواننده مسیحی لبنانی است که همیشه برای جبهه مقاومت و مجاهدان علیه صهیونیسم و تمامیت ارضی لبنان و کشورهای اسلامی و عربی، یک غافلگیرانۀ شورآفرین دارد؛ کسی که عواید اثر جهانی و ماندگارش را که در استقبال از پاسخِ نامۀ به مجاهدان جنگ ۳۳روزه سروده و اجرا شده بود به خانواده شهیدان مقاومت اهدا کرد و بعدها هم با سرودهایی چون در تجلیل از حماسه مردم فلسطین در جنگ هشت‌روزه علیه اسرائیل این کار را تکرار کرد. در خود انقلاب اسلامی، هم نیروهای انقلابی مسلمان و هم گروه‌ها و سازمان‌های چپ، از هنر موسیقی و بخصوص سرودهای مهیج و حماسی برای خیزش عمومی مردم نهایت استفاده را کردند. در میان نیروهای مسلمان، گروه سرود حسینیه ارشاد و کمی پیشتر از آن خوانندگانی که زودتر از دیگران پیام انقلاب را گرفته بودند به ساخت و اجرای آثاری در این زمینه پرداختند که گاه همپا یا همراه نوارهای کاست سخنرانی‌های امام خمینی پخش و منتشر می‌شد. از مهمترین نمونه‌های این سرودها و تصانیف می‌توان به تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده»، خمینی ای امام، برخیزید ای شهیدان راه خدا، به لاله در خون خفته، بهاران خجسته باد، ایران ای سرای امید، و بخصوص سرود اشاره کرد. با گسترش و تقویت ترانه‌ها و تصنیف‌هایی که بر اساس شعر شاعران مشهور ایرانی ساخته و تولید شد، بتدریج سرودهای انقلابی کمتر و کمتر در دستور تولید قرار گرفت، شاید هم متولیان امر احساس کردند حالا که انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده، دیگر چه نیازی به سرودهای انقلابی است؟ به همین دلیل پس از سال‌ها مرکز سرود و آهنگ‌های انقلابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نام خود را به مرکز سرود و موسیقی تغییر داد و عبارت «سرودهای انقلابی» حذف شد. جالب اینکه در سال‌های بعد، اگر هم سرودی ساخته شد از مفاهیم بلند و آرمان‌های انقلابی و مکتبی تا حدود زیادی خالی و عاری شده بود؛ مفاهیمی چون توحید، مستضعفان، رهبران انقلاب، جهان‌وطنی اسلامی یا شعارهای ضداستکباری و ضدآمریکایی. @tdejakam
✳ بزن مطرب سرودی خوش... - بخش دوم و آخر برگردیم به ماه‌های اخیر و گُل کردن سرودی که توسط یک گروه ناشناس در استان گیلان تولید شد اما شهرتی جهانی یافت. پس از آن بود که خوشبختانه توجه به ابزار مؤثری به نام بار دیگر جدی گرفته شد و آثار متعددی با شدت و ضعف کمتر و بیشتر تولید شد. صداوسیما هم خوشبختانه در دوره جدید اهتمام محسوسی به این موضوع نشان داده و هم با هوشمندی با تولید آثاری در شبکه پویا و نهال و هم در برنامه‌های استعدادیابی چون اعجوبه‌ها و نماهنگ و نواهنگ و... این تلاش را در معرض توجه عموم مردم قرار داده است که جای تقدیر دارد. البته شاخص‌ترین کار سیما در این حوزه، برنامه «دورها آوایی است...» است که در ماه‌های اخیر از شبکه دو پخش می‌شود و بسیار حساب‌شده و مستند به مرور آثار موسیقایی مؤثر، انقلابی و سرودهای خاطره‌انگیز طی سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازد و سوابق و لواحق شاعر و سازنده و آهنگساز آن را هم مطرح می‌کند و دانش موسیقایی مخاطب را بالا می‌برد و اشتیاقش را به این موضوع زیاد می‌کند. این راه، راه درست و البته کمی با دست‌انداز است که حتماً متولیان آن به مشکلات آن آگاهند ولی نباید مشکلات و برخی موانع باعث شود که از ادامه این مسیر امیدبخش و سازنده منصرف شوند یا ریتم این اقدام ارزشمند را کُند کنند. البته این کار نباید منحصر به صداوسیما باشد و بماند، ارزش این هنرآفرینی سازنده در این است که مردم و گروه‌های مردمی و مسجدی و انقلابی به وسط میدان بیایند و آستین بالا بزنند. درست همان کاری که سازندگان با اخلاص و مسجدی سرود «سلام فرمانده» در گیلان انجام دادند. که فرمود: چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش منتشرشده در صفحات اول و دوم دوشنبه ۲۶ تیرماه ۱۴۰۲ @tdejakam
✳عاشورای همیشه تاریخ - بخش اول حاج‌آقا روضه حضرت علی‌اکبر«ع» می‌خواند. روز عاشورا وقتی همه اصحاب شهید شدند، علی‌اکبر اولین نفر از بنی‌هاشم است که از خِیام حرم بیرون می‌آید، پیش پدر می‌ایستد و اجازه میدان می‌گیرد. حسین«ع» بدون تأمل به او اجازۀ میدان می‌دهد. در مقاتل می‌نویسند خود امام حسین«ع» او را برای رفتن به میدان آراسته کرد. یعنی گفت بیا پسرم! خودم زره به تنت می‌کنم، خودم شمشیر به کمرت می‌بندم. همه کارها را خودش کرد و علی‌اکبر را آماده کرد. سیدمحمدهادی اولین فرد در میان فرزندان مقامات سیاسی لبنان و جهان عرب جان خود را در نبرد با اشغالگران صهیونیست فدای اسلام می‌کند. سیدحسن نصرالله بیست سال بعد درباره فرزند شهیدش می‌گوید: او پانزده‌سالش بود که گفت می‌خواهم به رزمندگان مقاومت بپیوندم. با من مطرح کرد؛ گفتم: به هیچ وجه مانعی ندارم. قاسم بن الحسن از عمو اذن می‌خواهد. حسین اجازه نمی‌دهد. بسیج مسجد به حسین فهمیده می‌گوید: سن تو کم است. نوجوان ۱۳ساله به پای عمو می‌افتد. قاسم و عمو در بغل همدیگر اشک می‌ریزند. تانک از روی حسین فهمیده رد و منفجر می‌شود. اباعبدالله نماز ظهر عاشورا را در خیمه نمی‌خواند؛ درست در جلوی چشم همه اقامه می‌کند. جمعی از انصار حسین«ع» در جلوی حضرت قامت می‌بندند تا از امام خود محافظت کنند. منافقین آیت‌الله مدنی را در نماز جمعه منفجر می‌کنند. سعید بن عبدالله همان‌جا به شهادت می‌رسد. حبیب بن مظاهر اسدی از اسب به زمین می‌افتد. بدیل بن صریم سرش را از تن جدا می‌کند. آیت‌الله اشرفی اصفهانی در خون خود می‌غلتد. دشمن به خیام حرم حمله می‌کند. ۱۵۰ فالانژیست با مجوز صهیونیست‌ها و با عبور از موانع اسرائیل وارد اردوگاه صبرا و شتیلا می‌شوند و بیش از سه‌هزار و دویست فلسطینی را به رگبار می‌بندند. اکثر قریب به اتفاق شهدا کودکان و زنانند. سلبریتی‌ها استوری می‌گذارند: امسال در محرم کسی سیاه نپوشد. هنرپیشه کشف حجاب کرده می‌نویسد: همه باید در عقیده خود آزاد باشند. نخل ۳۰۰ساله عزای حسین«ع» در اردستان را به آتش می‌کشند و می‌سوزانند. مردم عراق در اعتراض به سوزاندن قرآن در سوئد و دانمارک به خیابان‌ها می‌ریزند. بغداد روابط سیاسی خود را با استهکلم قطع و سفیر سوئد را از کشور خود اخراج می‌کند. یزید با ابوقیس -میمون خود- هم‌پیاله می‌شود. زنان کشف حجاب کرده با سگ‌هایشان خود را به حاشیه هیئت‌های عزاداری در خیابان‌ها می‌رسانند و خودی نشان می‌دهند. یزید با حیوان خانگی خود بازی می‌کند. در اسلامشهر و کرج ده‌ها نفر به دلیل مصرف مشروبات تقلبی جان خود را از دست می‌دهند. یزید با شراب ناب و اصل مست می‌کند. معاویه مسجدهای بزرگ می‌سازد و نماز جمعه را در چهارشنبه می‌خواند. در حمله به کلانتری زاهدان دو مأمور انتظامی به شهادت می‌رسند. بنیامین نتانیاهو در سازمان ملل وقتی نام آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای را می‌برد و می‌گوید او امروز یک امپراطوری بزرگ تشکیل داده است، رنگش عوض می‌شود، به سرفه می‌افتد و آب می‌خورد تا بتواند ادامه دهد. مدیر مسئول پیشین کیهان در ادامه فحاشی علیه آیت‌الله خامنه‌ای، تقریباً تمام مطالب کانال خود را  علیه رهبر انقلاب اسلامی تنظیم می‌کند. قهرمان شهید این سال‌های امت اسلامی سه بار قسم جلاله می‌خورد: «والله والله والله یکی از شئون عاقبت‌بخیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت‌بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.» ابوالفضل«ع» رجز می‌خواند: والله اِن قطعتموا یمینی، اِنی اُحامی ابداً عن دینی. امام خمینی تصریح می‌کند: «اين گريه‌ها و اين ذکر مصيبت‌ها، مکتب سيد الشهدا را زنده نگه داشته است. ما بايد براي يک شهيدي که از دستمان مي‌رود عَلَم بپا کنيم، نوحه‌خواني کنيم، گريه کنيم، فرياد کنيم. ديگران مي‌کنند. ديگران فرياد مي‌زنند. وقتي يکي از آنها کشته بشود، فرض کنيد که از يک حزبي يکي کشته بشود، ميتينگ‌ها مي‌دهند، فريادها مي‌کنند. اين، يک ميتينگ و فريادي است براي احياي مکتب سيدالشهدا و اينها ملتفت نيستند و توجه ندارند به اين مسائل. همين گريه‌ها نگه داشته اين مکتب را تا اينجا و همين نوحه‌سرايي‌ها، همين‌هاست که ما را زنده نگه داشته، همين‌هاست که اين نهضت را پيش برده؛ اگر سيدالشهدا نبود، اين نهضت هم پيش نمي‌برد. سيدالشهدا همه‌جا هست: کل ارض کربلا.» میلیون‌ها نفر از ده‌ها کشور جهان در راهپیمایی عظیم اربعین شرکت می‌کنند. گینس، سایلنت است. شبکه‌های مهم خبری جهان بی‌اعتنا از کنار این رخداد بی‌سابقه می‌گذرند. جمعیت اربعین هرسال بی‌اعتنا به آنها بیشتر و بیشتر می‌شود. @tdejakam
✳️ عاشورای همیشه تاریخ _ بخش دوم و آخر حملات نصیری حالا به امام خمینی رسیده است. دفتر تنظیم و نشر آثار امام بیانیه می‌دهد: «امام‌زدایی از همین‌جا شروع می‌شود؛ از سرود سلام فرمانده»! عده‌ای از دانشجویان در دانشگاه شریف با الفاظ رکیک به رهبر انقلاب فحاشی می‌کنند. تصویر آیت‌الله خامنه‌ای در دانمارک هم به آتش کشیده می‌شود. انجمن حجتیه اعلام می‌کند در سیاست دخالت نمی‌کند. یزید یک دولت فراگیر غیرسیاسی تشکیل می‌دهد. انگلیس شبکه علیه اهل سنت راه‌اندازی می‌کند. وهب جوان مسیحی به اردوگاه امام حسین«ع» در کربلا می‌پیوندد. دولت ایتالیا خبرهای مربوط به ادواردو آنیلی را سانسور می‌کند. ارامنه تهران در میدان شهدای هفتم تیر برای ابوالفضل«ع» عزاداری می‌کنند. سلبریتی‌ها باز هم استوری می‌گذارند: امسال سیاه نپوشید. مادام‌های کوچه شهید ویگن گاراپیدی جلوی دسته‌های عزاداری گوسفند قربانی می‌کنند. رهبر انقلاب تمامی فحاشان علیه خود را عفو می‌کند. فحاشان عصبانی‌تر می‌شوند. کسی محلشان نمی‌گذارد. به امام فحش می‌دهند. کسی دستگیرشان نمی‌کند. تندتر می‌نویسند. کانال‌های تلگرامی ضدانقلاب نوک پیکان حمله را به سمت «شیعه» برده‌اند. شیعه انگلیسی واکنشی نشان نمی‌دهد. مداحان غیرسیاسی هم رگ غیرتشان نمی‌جنبد. عمرو بن جناده رجز می‌خواند: امیری حسین و نعم الامیر. آرمان علی‌وردی با شکنجه و ضربات چاقوی جنبش زن زندگی آزادی به شهادت می‌رسد. قاسم بن الحسن از اسب به زمین می‌افتد. خبر شهادت روح‌الله عجمیان را به مادرش می‌دهند. ام‌البنین«س» می‌گوید من از فرزندانم نپرسیدم؛ به من بگویید حسین چه شد؟ اصلاح‌طلبان دو شقه می‌شوند: یک عده از جنبش فحاشان حمایت می‌کنند و یک بخش در سکوت بسر می‌برند. عمر سعد از رسیدن به گندم ری باز می‌ماند. ظهر عاشوراست. جوانان بر سر و سینه می‌زنند و شعار می‌دهند. شریعتی باز هم فریاد می‌کشد: آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی‌اند. صدای قاری خوش‌نوا در مسجدالحرام می‌پیچد: اِن الارض یَرثها عبادی الصالحون... [منتشرشده در صفحات اول و دوم شماره امروز دوشنبه دوم مرداد ۱۴۰۲ ] @tdejakam
✳ جهاد تبیین هم جانبازی و شهادت دارد ۱. بارها و بارها شنیده‌ایم که درست از لحظه‌ای که آخرین قطره خون قلب حسین«ع» بر زمین کربلا ریخت، زینب«س» پرچمدار ارسال و انتقال پیام سیدالشهدا و فداییان راهش شد. گفته‌اند که اگر زینب«س» نبود پیام عاشورا در همان کربلا دفن می‌شد و به دیگران و آیندگان نمی‌رسید. بارها در برابر این پرسش می‌مانیم که با این‌حساب، اهمیت کار اباعبدالله«ع» بیشتر بود یا دختر علی«ع»؟ و می‌بینیم که فرقی نمی‌کند؛ هر کدام اگر نبودند دینی و آیینی باقی نمانده بود. اگر حسین نبود، فرزندِ شرابخوارِ میمون‌بازِ کسی که گفته بود «لَعُبَت هاشمُ بالمُلک فَلا/ خبرٌ جاءَ و لا وحیٌ نَزَل» چیزی از وحی و دین باقی نگذاشته بود و اگر زینب«س» نبود، این پیام مخالفت و مقاومت و شهادت به دیگران نمی‌رسید و باز همان نتیجه شوم حاصل می‌شد. ۲. چیزی که در میان شعاع‌های خورشیدی فعالیت و مدیریت فرهنگی زینب«س» و امام سجاد«ع» و فرزندان بزرگوارش مغفول می‌ماند این است که این مجاهده فرهنگی هم جانبازی و شهادت دارد و این‌گونه نیست که جهاد تبیین یک عملیات راحت و بی‌دردسر باشد که تنها با یک اراده و تصمیم کلید بخورد و تمام. این روشنگری هم مثل خود جنگاوری، کتک خوردن و زخم زبان شنیدن و تحقیر شدن و اسارت و جانبازی و البته شهادت دارد. این مسیر هم مثل مسیر میدان کربلا در کنار دشمنان رودرروی مسلح، در این سوی میدان کسانی را دارد که با نصایح خود خون به دل امام می‌کنند که به کربلا و به جنگ دشمنان نرو، و اگر می‌روی زنان و کودکان را نبر! و کسانی را دارد که به امام زمانشان می‌گویند تو به میدان برو ما در اینجا می‌نشینیم شما را دعا می‌کنیم: فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قاعِدُونَ. کسانی را هم داریم که همین را هم نمی‌گویند و نه کاری به حسین«ع» دارند و نه یزید؛ آنها معتقد به جدایی کامل دین و سیاست هستند و در مرداب عمیق غفلت خود فرورفته‌اند و به ذکر و دعا و قرآن و نماز و عبادت ظاهری بی‌روح و فایده خود می‌پردازند. امام خمینی در کنایه تلخ به این جماعت، خاطره فرمانده جدید انگلیسی در عراق را یادآور شده بود که به محض ورود، صدای بلند الله اکبر از مناره‌ مسجدی را شنید و دستپاچه پرسید که این چه می‌گوید. به او می‌گویند اذان می‌گوید. می‌پرسد: این اذان به امپراطوری بریتانیا هم لطمه‌ای می‌زند؟ و وقتی می‌شنود که «نه»، می‌گوید بگذارید هر چه می‌خواهد اذان بگوید.  آری اینچنین دیندارانی حتی اگر نام حسین را ببرند، نسبتی با حضرت ندارند چرا که همان قاعدان و ساکتان فتنه یزید هستند که آن‌روز هم در آرامش کامل مشغول نماز و عبادت ظاهری خود بودند و حتی وقتی امام و مقتدایشان را سر بریدند گفتند ما در سیاست دخالت نمی‌کنیم! ۳. روشنگران و آینه‌گیران و مجاهدانِ تبیین، اولاً باید بدانند که خدا حساب کاملاً جداگانه و ویژه‌ای نسبت به قاعدان و ساکتان برای آنها باز کرده است: فَضَّلَ الله المُجاهدینَ عَلی القاعدینَ اجراً عَظیماً. و ثانیاً بدانند که این کار پراجر، البته کم‌زحمت و آسان نیست و «بهشت را به بها بدهند و به بهانه ندهند»: اَحَسب النّاس اَن یُترکوا اَن یقولوا آمنّا و هم لایُفتَنون؟ فکر کردید همین که گفتید ما مؤمن و انقلابی هستیم تمام شد و رهاتان کردیم و امتحانتان نمی‌کنیم؟!  قافله روشنگری و پیام‌رسانی کربلا از زن و مرد و کوچک و بزرگ، غارت شدند، کتک خوردند، فحاشی شنیدند، گرسنگی و تشنگی اسارت را چشیدند، اما مقاومت کردند و «هیهات منا الذلة» گفتند. آیا سختی و مصیبت اینکه زینب«س» در مجلس یزید ببیند که آن ملعون با چوب بر دهان سیدالشهدا می‌زند و شعر می‌سراید که: «کاش بزرگان من در جنگ بدر، امروز را می‌دیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است تا از شادی فریاد بزنند  و بگویند:‌ یزید! دستت درد نکند» کمتر از زخم شمشیر خوردن قاسم و علی‌اکبر است؟ آیا زجر زین‌العابدین«ع» وقتی کاروان در میان هلهله و پایکوبی مردم عوامِ گول‌خورده وارد شام شد، کمتر از داغ علی‌اصغر«ع» بود؟ این زخم‌ها قلب آن فرماندهان جهاد تبیین را جانباز کرد، اما کوتاه نیامدند و خطاب به یزید خطبه خواندند که: «ای فرزند اسیر کافری که پیامبر از سر ترحم آزادش کرد! فکر نکن امروز دنیا به کام و مراد توست، بلکه تو مصداق آن آیه قرآنی که فرمود: ما به آنها مهلت می‌دهیم تا به گناهانشان بیفزایند و عذابشان عظیم‌تر شود». امروز هم روشنگران جامعه بدانند که جهاد تبیین هم، جانبازی و شهادت دارد و چه بسا اگر کار آنان نباشد، به قول رهبر عزیز انقلاب، دشمنان و فتنه‌گران جای «شهید» و «جلاد» را عوض کنند کمااینکه این روزها می‌بینیم چنین می‌کنند و البته روشنگران هم باید نهراسند و مانند جبهه مقاومت در کربلا فریاد بزنند که «هیهات منّا الذله» و بدانند که اجرعظیمشان نزد خداوند علیم محفوظ است به شرط آنکه میدان را خالی نکنند. @tdejakam