eitaa logo
آموزش طب تاج نمک
71 دنبال‌کننده
1هزار عکس
947 ویدیو
96 فایل
گاهی یک نکته طب جان یک انسان را نجات می‌دهد. برای مهربانی طب را بیاموزیم و به دیگران یاد دهیم. آیدی مدیر @mohsen508
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها 🔹ابان بن ابى عيّاش از سُليم بن قيس نقل می كند كه گفت : نزد عبدالله بن عباس در خانه‏ اش بودم، و گروهى از پيروان على(سلام الله علیه) با ما بودند، ابن عباس براى ما سخن مى‏ گفت. از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد‌. او گفت : 《يَا إِخْوَتِي! تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى : يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ‏!》 اى برادران! بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) به درب خانه حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) آمد و بر در كوبيد و فرياد زد : اى پسر ابوطالب! در را باز كن! حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) فرمود : 《يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ!》 اى عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصيبت‏مان هم رها نمى‏ كنى؟ عمر گفت : 《افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ!》 در را باز كن وگر نه آن را بر سر شما به آتش مى‏ كشيم. حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) فرمود : 《يَا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي؟》 اى عمر! از خدا نمى‏ ترسى كه به سرايم درآمدى و به خانه‏ ام يورش آوردى؟! 《فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر》 عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.(۱) عمر هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، و ابوعبیده بن جراح و هم در حال جمع آوری هیزم بودند. و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) پشت در نشسته بود! در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند. حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد. کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) می خورد. در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد. پیش از آنکه حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت(سلام‌الله‌علیها) برخورد کرد و حضرت(سلام‌الله‌علیها) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت(سلام‌الله‌علیها) آسیب رسید. در این هنگام حضرت(سلام‌الله‌علیها) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند. فشار در، بر بدن حضرت(سلام‌الله‌علیها) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(سلام الله علیه) در رحم مادر به شهادت رسید. حضرت(سلام‌الله‌علیها) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود : 《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ؟》 ای پدرم! ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت! سپس ناله زد: 《آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 آه ای ! مرا دریاب! به خدا قسم فرزندی را که در رحم داشتم، کشته شد!(۲) ابن حجر عسقلانی می نویسد : 《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ(سلام‌الله‌علیها) حَتَّي أسقَطَت بمُحسِن(سلام الله علیه)》 در این هنگام عمر به فاطمه(سلام‌الله‌علیها) لگد زد که سبب سقط محسن(سلام الله علیه) گرديد.(۳) سپس حضرت(سلام الله علیها) عاملین این کار را نفرین کرد. سپس از زمین برخاست وخود را به زحمت بلند کرد و از شدت جراحات و ضربات، بر دیوار تکیه داد. عمر خود می گوید : به طرف در رفتم، او استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم. 《فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ(سلام الله علیه) وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، فَرَكَلْتُ‏ الْبَابَ》 نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(سلام الله علیه) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم و ناگهان پشت در افتاد. 📚۱)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴ 📚۲)بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ 📚۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶ @hazrat_e_fatemeh