#مزاج_شناسی
#حکما
#مزاج_از_منابع_اصیل_طب
✅ جز دوم از امور هفت گانه طبیعت است
🔴مزاج
◀️تعریف مزاج : مزاج مصدر میمی است و جمع آن « امزجه » و « امزاج » میباشد
ب کیفیتی که حاصل از فعل و انفعال و تاثیر و تاثر عناصر اربعه در یکدیگر دارند ب گونه ای که یک کیفیت و خاصیت جدید ( موافق و مناسب با عناصر اربعه باشد ) حاصل شود. مزاج گویند
برای روشن شدن و واضح شدن مطلب بالا 🙄مثالی خدمت شما بزرگواران میزنم :
سرکنگبین یا همان سکنجبین عسلی = سرکه + عسل
❇️طبیعت سرکه ( خَلّ) : مرکب القوی .... سرد و خشک ( توضیح بیشتر ب کتاب شریف مخزن الادویه / مرحوم عقیلی ص 384 فراجع
✳️طبیعت عسل : گرم خشک
✅با توجه ب طبع متوجه میشوید دو کیفیت متضاد دارند ، تیزی و تندی سرکه بواسطه شیرینی عسل شکسته میشه و...
پس سکنجبین عسلی : یک ترکیب جدید میباشد ک موافق طبع و کیفیت عسل و سرکه هست
🔵اقسام امزجه :
ب حسب قسمت عقلی به دو قسمت کلی تقسیم میشود و مجموع آن 9 تا فرض میشود :
◀️مفرد
◀️مرکب
❇️تبیین مزاج مفرد
1⃣گرم
2⃣سرد
3⃣تر
4⃣خشک
⚪️در مباحث طبی به گرم و سرد ⏪فاعلتین میگویند
به تر و خشک ⏪منفعلتین گویند
فاعل = تاثیر گذار. و اثر گذار
/ منفعل = اثر پذیر ، تاثیر پذیر
🔴تعریف واژه گرم : گرمی یک اصطلاح طبی است هر چیزی ک سبب بشود متابولیسم و سوخت ساز را گسترش و زیاد کند.
و هر چیزی ک سبب حرارت اصلیه بشود بگونه ای که تاثیر بگذارد
⚪️تعریف واژه سرد :
مخالف گرم است و هر چیزی که متابولیسم را کاهش دهد و سبب بشود سردی اصلیه گسترش پیدا کند و تاثیر گذار باشد
🔵تعریف واژه تر :
هر چیزی که حالت انفعالی و منفعلی و حالت گیری داشته باشه
⚫️تعریف واژه خشک : هر چیزی که حالت انفعالی و منفعلی و حالت پذیری نداشته باشه
💠تعاریف بالا یک تعریف استحسانیست و از باب قریب ذهن تعریف شده
⚫️مزاج مرکب :
از ضرب فاعلتین ( گرم و سرد ) ✖️منفعلیتین ( تر و خشک ) 4⃣ حالت فرض و تصور میشود :
1⃣گرم و تر
2⃣گرم و خشک
3⃣سرد و تر
4⃣سرد و خشک
✅به حسب تصور عقلی مزاج ها به دو قسم کلی تقسیم میشوند :
1⃣مزاج معتدل
2⃣مزاج غیر معتدل
💠معتدل حقیقی و غیر معتدل حقیقی در عالم خارج اصلا وجود ندارد
دلیل : به اعتبار این که معتدل حقیقی یعنی همه اجزاء( گرم / سرد / تر / خشک ) باید مساوی باشند
#حکما
مهمترین روش سلامتی جسم و روح
حکمت سقراط
سقراط حکیم کم غذا بود.
مردم درباره این مطلب با او صحبت کردند جواب داد و فرمود خوردن برای زنده ماندن و زنده ماندن بخاطر خوردن نیست.
یعنی ان مقدار غذا بخور که از گرسنگی نمیرید نه اینکه برای غذا خوردن زندگی کنید و هم و غم غذا خوردن باشد.
همیشه به این فکر باشی که صبح چه بخوری, ظهر چه بخوری, شب چه بخوری.
از کجا تهیه کنی, از کجا بخری, چطور بپزی.
خیلی به فکر غذا نباش که فرمودند:
من کان همه بطنه فقیمته مایخرج منها
کسی که هم و غمش شکمش باشد ارزشش اندازه چیزی ست که از شکمش خارج میشود نه بیشتر.
همچنین سقراط کم حرف بود و درباره این از او سوال شد. جواب داد:
خداوند برای انسان یک زبان و دو گوش خلق فرمود و حکمت این کار اینست که چیزی که میشنوید باید دو برابر آنی باشد که میگویید.