ایتا - 🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

اباصلت می گویدخدمت اقا بودم به من فرمود اباصلت،منتظرم بمان اگر آمدم و دیدی عبا بر سر افکنده ام دیگر با  من صحبت نکن بدان مرا مسموم کرده اند

127 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

اباصلت می گوید سفره انداختیم، خدمت کارها و غلام ها سر سفره نشستند،زیر بغل های امام رضا را گرفتند و آوردند.

120 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

حضرت داخل منزل شد در را بستم. آقا سئوال کرد خدمتکارها غذا خورده اند؟! گفتم نه یابن رسول الله، با این حالی که شما دارید مگر می  شود غذا خورد. فرمود بروید سفره بیندازید همه را خبر کنید.

115 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

از یک یک آن ها حالشان را پرسید. سفره را برچیدیم و خدمتکارها رفتند لحظه ای بعد دیدم آقا ضعف کرد

105 مشاهده19:30

tebeislamiiranii

فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست

نمایش در ایتا

118 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

0:46

9.48M حجم رسانه بالاست

مشاهده در ایتا

قرار همه عاشقان امام رضا(ع)
فردا بعد از نماز ظهر و عصرصحن جامع رضوی 

eitaa.com/banoyealam

97 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

4_5771408805610914187.mp3

زمان: 0:49 حجم: 835.6K

صلوات خاصه امام رضا علیه السلام

eitaa.com/banoyealam

173 مشاهده19:30

tebeislamiiranii

فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست

نمایش در ایتا

107 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

دلهای ما و حرم سلطان ابوالحسن، آقا علی بن موسی الرضا (ع)
eitaa.com/banoyealam

106 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

فرش ها را کنار زد و شکم را به زمین چسباند یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلیم  مثل مار گزیده به خود می پیچد، دائماً به در نگاه می کرد و انتظار می کشید.

107 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

آقا وقتی می خواست از مدینه حرکت کند دستور داد که زن و بچه اش بنشینند و برایش نوحه کنند. فرمود: من دیگر بر نمی گردم. بناست مرا در دیار غربت مسموم کنند. 

1 مشاهده19:30

🇮🇷نوشهر حکیم🇮🇷

یه وقت دیدم سرش روی زانوی جواد الائمه است،از مدینه آمده بود. خودش به آن شخص فرمود: من دارم می روم سر بابام را به دامن بگیرم، و ودایع امامت را تحویل بگیرم.

1 مشاهده19:30

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی