طب اسلامی
📝آقای دکتر، آن کسوت وزارت جمهوری اسلامی بر تن شما زار می زند..
🖌#هاتف_خالدی
🔸پیرمرد با شوقی و نوری که از دیدار مسوولی از مسوولین نظام جمهوری اسلامی در چشم هایش می درخشد، نزد وزیر بهداشت از درد و آلام و هزینه سنگین فیزیوتراپی اش می گوید. می گوید توانش نرسیده، بیمه هزینه هایش را نداده و ناتوان است و درمانده. که ناگاه وزیر ما، مسوول جمهوری اسلامی همو که تعریف و تمجیدهای فلان #آیت_الله را پشتش دارد با همان حالت متفرعانه همیشگی که حکما از ثروت افسانه ای او و جایگاه بلاعزل او در دولت جمهوری اسلامی می آید، با لبخندی ماسیده بر لب و با ادبیاتی جنسی زده می گوید: «#خودت_بمال_دیگر.. فیزیوتراپی لازم نداری»
🔹شوق پیرمرد و آن برق نگاهش یکباره خشک می شود. خجالت زده و شرمگین، اندوهش را با لبخندی تصنعی جمع می کند و ادامه می دهد که در تهران زندگی می کرده. وزیر و قافله و همراهانش که گویی مضحکه ای یافته اند و با خنده هایشان نزد رییس خود #دلبری می کنند دست بردار نیستند. وزیر این بار با همان ادبیات نفرت انگیز و با جمله ای که موید نگاه جنسی مشمئز کننده اوست می گوید «تهران هم که بوده ای خودت بلدی دیگر چه طور بمالی...»
🔸این یک دقیقه از گفتگوی کارگری مستعضف با وزیر تراز جمهوری اسلامی است. نمی دانم اگر #امام زنده بود و این مکالمه را می شنید از شرح و وضع انقلابش چه حالی به او دست می داد. شرم، اندوه،عصبانیت؟
🔹در یک جامعه شرافتنمندانه، همین یک دقیقه گفتگو برای پایان حیات هر سیاستمداری کافی است. در جمهوری اسلامی که قرار بود انقلاب مستضعفین باشد و کوخ نشینان ولی نعمتان این وزیر ملیاردی دیگر چه جای حرف و گفتگو باقی می ماند... آقای دکتر شما حتی در ظاهر هم در حد آرمانهای انقلاب نیستید... چه کسی شما را در آن جایگاه حفظ کرده است؟
@tebeslami_ir