eitaa logo
طب💉ایرا🔮
3.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
183 ویدیو
2 فایل
📜 آرشیوی گران بها از طب سنتی اسلامی! فروشگاه طب ایرا 👇👇 🛒 @tebira_store مشاوره رایگان پزشکی 👇👇 📜 @matabonline اینستاگرام 👇 https://instagram.com/_u/tebiras
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آرشیو طب ایرا
روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود. آب می خورد و خدا را شکر می کرد. طاووسی از آنجا می گذشت؛ صدای او را شنید و با صدای بلندی قهقهه زد. کلاغ گفت:«دوست عزیز چه چیزی موجب خنده تو شده است؟ طاووس گفت:« ازاین که شنیدم خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده شکر می گویی» بعد بال هایش را به هم زد و دمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: «می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!» کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد. طاووس بسیار عصبانی شد و گفت:«به چه می خندی ای پرنده گستاخ و بد ترکیب؟» کلاغ گفت:« به حرف های تو، شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهایی زیبا به تو بخشیده و نعمت شیرین پرواز را به من و ترا به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر خود» ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ 🔮@tebira