طب کوثر (مخصوص بانوان)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜ #ماجراهای_باغ_
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#ماجراهای_باغ_عمو_حسین
#به_قلم_ساداتکاظمی
#برگسبز۱۱🌱
"بابا، (عموحسین ) همین اول یک چیزی بگم، خیالتون راحت شه: من و حاجخانم مشورت کردیم. کلّ عایدات این فصل بهار که سبزی میکاریم رو، تصمیم گرفتیم خرج اربعین ارباب کنیم. 🕌 پس همگی با عشق کار کنید!"
عمو حسین، مثل هر صبح، زیر لب عاشقانه با زمین حرف میزد:
"قربون سنگ و خاکت برم... خوش به حالت زمین، امسال عایداتت میره اونور آب، کربلا! هی قربونت بشم حسین جان، همه زندگیم فدای تو... ❤️"
گرم کار بودند که چند نفر از خانمها هم برای کمک رسیدند. عمو حسین گفت: "بابا، شمام زحمت این سنگریزهها رو بکشین. توی فرغون بریزین که خاک آماده شه."
صدای دلنشین ماه بانو (حاجخانم) درست مثل صدای بهترین صبحانه، از دور آمد:
"خدا قوت! 📣 بلند شین بیاین! صبحونه آمادهس، چایی از دهن میافتهها!"
همه سرها برگشت سمت ماه بانو... وای! جاتان خالی... سفرهای پهن بود که عطرش تمام دشت را پر کرده بود:
نان تنوری داغ 🥖 که هنوز پوستهاش صدای قرچقروچ میداد،
عسل و کره تلمی (محلی) 🍯🧈 که با هم آشتی کرده بودند،
سرشیر تازه،
و شیر محلی گرم.
عمو حسین با دیدن سماور گفت: "ما معمولاً کم چایی میخوریم، اما اگر بخوریم، فقط چایی اصیل گیلان میخوریم." الان یک چایی گیلان 🍵 کنار این صبحانه... واقعاً میچسبه.
✍🏻 #ساداتکاظمی
کپی یا انتشار بدون ذکر منبع مشکل شرعی دارد🚫
╔═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╗
https://eitaa.com/tebkowsar
╚═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╝
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#ماجراهای_باغ_عمو_حسین
#به_قلم_ساداتکاظمی
#برگسبز۱۲🌱
بعد از صبحانه، دو تا از دخترها که حسابی کدبانو بودند، وقت را غنیمت شمرده و سبزیهای خودروی باغ را جمع و خرد کردند. حبوبات آش هم روی اجاق آرامآرام میپخت. قرار بود عصر، یک آش پرسبزی بهاری با دوغ تلمی محلی جانانهای آماده بشه، عجب بساطی!
یک ربع استراحت و یا علی دوباره
بعد از خوردن چای و یک استراحت یکربعِهی کوتاه، دوباره "یاعلی" گفتند و رفتند سمت زمین. اما عمو حسین قبل از رفتن، با حالتی بامزه به ماه بانو سفارش کرد:
"خانم جان! حواست به این نوهها باشه. از دور کنترلشون کن، سر به پا نذارن! آخه یه بار رفته بودن یه کبوتر گرفته بودن و پرهاشو کنده بودن! یه داستانی بود...!"
همه غرق کار بودند و بیل میزدند که یکهو، انگار کسی پرده آسمان را کشید! آسمان در عرض چند دقیقه رنگ عوض کرد و سیاهی ابرها همراه با رعد و برق شدید شروع شد. نمنم باران آغاز شد، اما مردها کار را رها نمیکردند؛ تمام همّ و غمّشان تمام کردن کار باقیمانده بود!
عمو حسین می گفت:
این آسمون بهارم دقیقاً مثل این مزاج گرماست که یکهو جو میگیره! انگار یک مرتبه داغ می کنه و.. !😊
ناگهان، شرشر باران تند شد و آسمان انگار سوراخ شده بود! یک نگاه به هم کردند. دیگر نیازی به حرف نبود؛ فهمیدند که باید کار رو متوقف کنن! دست از کار کشیدند و خیس آب، دویدند سمت آلاچیق! خب چارهای نبود!...
✍🏻 #ساداتکاظمی
کپی یا انتشار بدون ذکر منبع مشکل شرعی دارد🚫
╔═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╗
https://eitaa.com/tebkowsar
╚═══🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃═══╝
طب کوثر (مخصوص بانوان)
بریم یک رضایت مندی از معجزات سبک زندگی سالم رو ببینم
اینجا خبری از دارو نیست
فقط سبک زندگی تو عوض کن، اگر دنبال معجزه باشی سخت در اشتباهی ها!!! 😔
.
#وقت_سلام
در نگاهش لحظهای رنجاندن دل رسم نیست
بین فرزندان زهرا(س) نه، به سائل رسم نیست
هر زمان با غم طرف باشی، به مشهد میروی
یا به دنبال شعف باشی، به مشهد میروی
با یک سلام زائر آقا شوید✋
سلام و صد سلام به دختران گل و گلابی کانال طب کوثر! 🌸🌿
پنج شنبه تون به خیر و نیکی! ✨
الهی که حال دلتون مثل یه گلستون پر از عطر سلامتی و شادابی باشه. امروز که آخرهفتهست، ما با دست پر اومدیم تا کنار هم باشیم.
تا بعدظهر، پیگیر کانال و مطالب جذابمون باشید که کلی نکتههای کوثری و طلایی براتون آماده کردیم!
"روزتون به خیر و آخر هفتهتون پر از آرامش و انرژی کوثرانه!"
#طب_کوثر #سلامت_بانوان #پنجشنبه _سلامتی
.