5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهای .... انگلیسی ! تو با من طرفی... د بیا بیرون لعنتی
به مناسبت سالگرد شهادت رییس علی دلواری و روز مبارزه با استعمار
این صحنه شهادت رییس علی دلواری از قسمت یازدهم سریال ماندگار «#دلیران_تنگستان» ساخته ماندگار مرحوم #همایون_شهنواز است
در این صحنه پس از آنکه رییس علی در کمین ارتش #انگلیس می افتد، با آنها درگیر می شود. اما او می بیند اغلب سربازانی که به عنوان نظامی انگلیسی بر خاک می افتند، هندی هستند و افسران انگلیسی خود را پشت سربازان #هندی پنهان کرده و هندی ها را مانند گوشت دم توپ به جلو می فرستند.
اینجاست که رییس علی برخاسته و با فریادی از عمق جان، افسر انگلیسی را به مصاف می خواند.
این همواره روش استعمار و انگلیسی ها بوده که از ملت ها و مردم سرزمین های دیگر برای مطامع استعماری خود بهره بگیرد. چه در میدان جنگ سخت و چه در عرصه جنگ نرم و رسانه ای.
بازیگر نقش #رییس_علی در مجموعه «دلیران تنگستان»، مرحوم #محمود_جوهری بود که در همان روزهای پس از تولید سریال و پیش از نمایش آن، در #تصادف اتومبیل به همراه همسرش کشته شد.
گوینده متن هم #هوشنگ_لطیف_پور است.
🔻حوادث زندگی فردی و اجتماعی ما اتفاقی و مبتنی بر تصادف نیست، بلکه مقدراتی است که با دست تقدیر الهی رقم خورده است.
🔻آیتالله میرباقری:
🔹"قرار گرفتن مسئولیت خدمت به آستان اهل بیت(ع) و سربازی امام زمان(عج) بر دوش اشخاص، با دست تقدیر خداوند متعال رقم میخورد و ناشی از #تصادف نیست.
🔹خداوند متعال در قرآن کریم وقتی ماجرای #یوسف_صدیق را بیان میکند میفرماید که برادران یوسف، او را در چاه انداختند و ماجراهایی پیش آمد تا آنجا که به خان یکی از بزرگان مصر راه پیدا کرد. این بزرگ مصر، وقتی یوسف را از بازار خرید، عظمت و بزرگی را در چهره او دید و به همسرش که فرزندی نداشت گفت "[وقال الذي اشْتراه منْ مصْر لامْرأته] أكْرمي مثْواه عسىٰ أنْ ينْفعنا أوْ نتخذه ولدًا"
🔹گفت بردهوار با او برخورد نکن، او شخصیت بزرگی است و روزی به کارمان میآید. و اصولاً او را به عنوان فرزند خودش انتخاب کرد و از آن جا بود که حضرت یوسف به عنوان فرزندخواند یکی از بزرگان مصر شد، در حالی که در چند روز قبل، او یک کودک افتاده در چاه، در یک بیابان بود.
🔹اگر یک #قصهنویس بخواهد این داستان را روایت کند، همه ماجرا را بر اساس تصادفات تحلیل میکند:
🔻تصادفاً برادران یوسف، او را در چاه انداختند،
🔹تصادفاً کاروان تشنهای که مسیرش هیچگاه از اینجا عبور میکرد، گذرش به این جا افتاد،
🔻تصادفاً در اینجا تشنه شدند،
🔹تصادفاً رفتند آب بیاورند و آب نبود و بهخاطر تشنگی، مجبور شدند که از آب تلخ چاهی که حضرت یوسف در آن بود استفاده کنند،
🔻تصادفاً از این چاه آب برداشتند و تصادفاً یوسف صدیق بالا آمد،
🔻تصادفاً ماجرا چنین پیش رفت که او را ببرند و بفروشند،
🔻تصادفاً در مصر فروختند،
🔻تصادفاً یکی از بزرگان مصر، مشتری یوسف شد،
🔹تصادفاً عظمت را از چهره او فهمید و دانست که آینده روشنی دارد،
🔻تصادفاً خدا به آنها بچه نداده بود،
🔻و تصادفاً حضرت یوسف را به عنوان فرزندخوانده انتخاب کردند...
🔻و تصادفات دیگر... .
🔻ما #مقدرات_الهی را اینگونه تحلیل میکنیم!
🔹ولی خداوند متعال در #قرآن_کریم میفرماید وكذٰلك مكنا ليوسف في الْأرْض؛ #ما_به_یوسف_مکنت_دادیم. و تازه، این اول تقدیری است که ما با این بنده خوب انجام دادیم، ولنعلمه منْ تأْويل الْأحاديث ۚ والله غالبٌ علىٰ أمْره.
🔹این درس بزرگی است: والله غالبٌ علىٰ أمْره. خداوند بر کار خود غالب است و هر کاری را که بخواهد، انجام میدهد.
🔹خداوند یک گلهای هم از ما میکند ولٰكن أكْثر الناس لا يعْلمون، اگر مردم این را میدانستند، به در هیچ خان دیگری نمیرفتند.
🔹این نکته را عرض کردم که ما تلقی نکنیم که تصادف شده و تصادفات دست به دست هم داده و ما آمدهایم و اینجا نشستهایم! خیر! بلکه تقدیری پشتسر این امر هست. یک دستی ما را به اینجا آورده است و فقط یک طرف ماجرا ما هستیم، طرف اصلی ماجرا خداوند متعال و ولی او وجود مقدس امام زمان (ارواحنا فداه) است.
🔻بنابراین، فرصتها را باید یک نعمت الهی تلقی کرد.
🔹نعمتهای الهی وقتی به سراغ انسان میآید، با شکر و کفر انسان است که این نعمت، یا افزون میشود یا از دست میرود."
🔻(کتاب تربیت ولایی، ص۵۳)
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج