سر تا به قدم عشق و ارادت بودی
همسنگر مردی و رشادت بودی
در کاوش خاکهای سرخ فکّه
در اصل به دنبال شهادت بودی
#سیدمحمد_بابامیری
#یاد_شهدا
@ayatollah_haqshenas
❇️ دستیابی به درجات عالی اخلاق بدون📝 محاسبه امکان پذیر نیست.
روایتی از حضرت أمیرالمؤمنین(ع)
حضرت فرمودند:
💠 «عَلَى العاقِلِ أن يُحصِيَ عَلى نَفسِهِ مَساوِيَها فِي الدّينِ وَالرَّأيِ وَالأَخلاقِ وَالأَدَبِ ، فَيَجمَعُ ذلِكَ في صَدرِهِ أو في كِتابٍ ويَعمَلُ في إزالَتِها
بر انسان عاقل واجب است از عیوب نفس خود در امر دین، نظر، تصمیم، اخلاق و ادب تفحص کرده، آنها را در سینۀ خود یا در ورقی ثبت نماید📝 سپس در ازاله و معالجۀ آن تلاش نماید».
(بحارالأنوارج:75 ص7)
#محاسبه_اعمال
@ayatollah_haqshenas
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
دل تنگ دیدنت شده ام حضرت بهار...
باز آی، بی تو سخت شده دور روزگار....
السلام علی ربیع الانام...
•|الســلام علیـڪ یا بقیـة الله
#امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم
#صبـحـتــون_امـام_زمـانـــے
@ayatollah_haqshenas
1_53509857.mp3
6.06M
این الرجبیون📣
⚜رجب ماه بازگشت به خود⚜
بیانات حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه پیرامون ماه رجب
🔊 #کلیپ_صوتی 05:58
🔋حجم : 5.7MG
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
🌹گــمــنــــــام🌹:
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی و دخترشان زینب السادات حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_هشتم
《 خرید عروسی 》
🖇با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... امکان داره تشریف بیارید❓...
🔸شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع میدادید ... من الان بدجور درگیرم و نمیتونم بیام ... هر چند، ماشاءالله خود هانیه خانم خوش سلیقه است👌 ... فکر میکنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره خونه حیطه ایشونه ... اگر کمک هم خواستید بگید ... هر کاری که مردونه بود، به روی چشم ... فقط لطفا طلبگی باشه ... اشرافیش نکنید ...✨🍃
مادرم با چشم های گرد و متعجب😳 بهم نگاه میکرد ... اشاره کردم چی میگه ؟ ... از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت ... میگه با سلیقه خودت بخر، هر چی میخوای ... 💖
🔶دوباره خودش رو کنترل کرد ... این بار با شجاعت بیشتری گفت ... علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم... البته زنگ زدم☎️ به چند تا آقا که همراهمون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن ... تا عروسی هم وقت کمه و ...
بعد کلی تشکر، گوشی📞 رو قطع کرد ... هنگ کرده بود ... چند بار تکانش دادم ... مامان چی شد؟ ... چی گفت؟ ...
بالاخره به خودش اومد ... گفت خودتون برید ... دو تا خانم عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ساده ای اجازه بگیرن ... و ...😁
❤️ برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد ... تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم ... فقط خریدهای بزرگ همراهمون بود ... برعکس پدرم، نظر میداد و نظرش رو تحمیل نمیکرد ... حتی اگر از چیزی خوشش نمیاومد اصرار نمیکرد و میگفت ... شما باید راحت باشی ... باورم نمیشد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه ...😍🌺
💞یه مراسم ساده ... یه جهیزیه ساده ... یه شام ساده ... حدود ۶۰ نفر مهمون ...
🔹پدرم بعد از خونده شدن خطبه عقد و دادن امضاش رفت ... برای عروسی نموند ... ولی من برای اولین بار خوشحال بودم... علی جوان آرام، شوخ طبع و مهربانی بود ...💟
✍ ادامه دارد ...
@ayatollah_haqshenas
امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو
تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش
علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی این چنینی تو
زبان شاعرانت میشوم، میپرسم ازخالق
چگونه آفریدت؟ کاینچنین شورآفرینی تو
گواهی میدهد خاتم، که خاتم بخشِ عشّاقی
الایاایهاالسّاقی! سخاوت رنگینی تو
من ازمیلاد تو درکعبه، ازمعراج، دانستم
علیِ آسمانها اوست، اعلای زمینی تو
تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیرخم
امیرست او؟ امیری تو؟ امین ست او؟ امینی تو؟
من ازگمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر
گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو
فقط بر «لافتی الاعلی» باید پناه آورد
چو با «لاسیف الاذوالفقار» ت. درکمینی تو
درایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی
فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو
چه جای حیرت؟ او بایدکه شیرکربلا باشد
اگر استاد پیکار یل امالبنینی تو
امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود
که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو
تو را با دستهای بسته میبردند و میپرسم
دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟
فراریهای خیبر پیش یک زن، نعره زن، اما
بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو
چه حکمتهاست در این قصه؟ای مولای نازک دل!
که هر روز این در و این کوچه را باید ببینی تو
«یمین» را میشمارم، ت. اصدوده میرسم، یعنی
که معنای یمین، مولای اصحابالیمینی تو
تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی
صراطالمستقیمی تو امام المتّقینی تو
قسیمُ النّار و الجنّت، امیرهیبت و غیرت
امانی تو امینی توعلی! حِصن حصینی تو
توشیرحق، توکراری، ولی الله و قهاری
درِعلم نبی ونفس ختم المرسلینی تو
یداللهی و سیفالله، روحالله و سرّالله
امیناللهی ویعسوبی وحبلالمتینی تو
معالحقی و وجهالله، نورالله و عینالله
چه میماند دگر ازحق؟ همین ست او همینی تو
همه یکسو تویی ساقی، تو در عینالبقاباقی
علی! عینالحیاتی تو علی! عینالیقینی تو
خراب آباد شعر من کجا؟ نازقدمهایت؟
چرا اینگونه شاها! باگدایان مینشینی
#شعر
#ولادت_امیر_المومنین
@ayatollah_haqshenas
4_5800986772204684884.mp3
3.5M
🔅اشهدُ انَّ عَلی وَلیُ الله
🔸مداحی زیبای میلاد امیرالمومنین(علیه السلام)
🎙حمیدعلیمی
🔻قش زیبای تو از اوج هنر می آید
این همه معجزه از دست تو بر می آید
#مولودی
#سرود
@ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شیعه_کیف_کن✊
این #کلیپ دارای انرژی💪
بسیار بسیار بالایی برای
#شیعیان امیرالمومنین💚است😊
✌️《فقط حیدرامیرالمومنین است》✌️
👌👌نبینی از دستت رفته
#ولادت_امیرالمومنین
#مدح
#سخنرانی
#فضائل
@ayatollah_haqshenas
🔹آن روز...🔹
آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد
باید شروع فصل خوب داستان باشد
روزی که پیدا میشود خورشید پشت ابر
باید که بارانیترین روز جهان باشد
📝 #حسن_بیاتانی
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
السلام علی ربیع الانام...
•|الســلام علیـڪ یا بقیـة الله
#امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم
#صبـحـتــون_امـام_زمـانـــے
@ayatollah_haqshenas
🔅 خلقت عالم؛ طفیل وجود علی (ع)
🔹 در روايات، درباره اميرالمؤمنين(عليه السلام) چنين آمده است كه مَثَل على(عليه السلام) در ميان مردم، مَثَل ملكه زنبور عسل نسبت به ساير زنبورها است؛ گرچه همه زنبورها از يك جنس هستند، اما ملكه با ديگر زنبورها تفاوت دارد. همه زنبورها به طفيل ملكه به وجود مىآيند و همه خدمت گزار او هستند.
👈 آیت الله مصباح یزدی حفظه الله؛ کتاب در پرتو ولایت - ص 19
#فضائل_امیرالمومنین
@ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
((خانه پدری))🌸
شعری بسیار زیبا در #مدح مولا #امیرالمومنین🌹
#سید_حمیدرضا_برقعی
🌺 مستی ام را خودت دو چندان کن یا علی! یا محول الحول و الاحوال...
🌷🌷🌷🌷میلاد مولای متقیان امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام مبارک🌺🌺🌺🌺
@ayatollah_haqshenas
🌷عید حقیقی🌷
عيد جديدي آمد و آغاز ساليست🌺
آقاي من! اين بار هم جاي تو خاليست🍂
وقتي که لب ميخندد و دل غرق آه است
يعني که بي تو عيدهاي ما خياليست
ما غائبيم از محضرت که روسياهيم
آثار با خورشيد پيوستن زلاليست
ـ در حلقهي زلفت گرفتارم ـ دروغ است
هر چه که ميبينم گرفتاري ماليست😞
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
السلام علی ربیع الانام...
•|الســلام علیـڪ یا بقیـة الله
#امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم
#صبـحـتــون_امـام_زمـانـــے
@ayatollah_haqshenas
🔴بهار اصلی زمین
💐بهار، فصلی که یادآور عصر ظهور امام زمان(عج) است
🌹فصل بهار فصلی است که شاهد بیداری مجدد زمین، 🍃سرسبزی و طراوت، سرزندگی و نشاط و همچنین برکت و رحمت پس از دوران سرد ❄️زمستان هستیم تا حدی که میتوان از آن به عنوان نشانهای از عصر ظهور امام زمان(عج) پس از دوران سخت آخرالزمان یاد کرد.
از تأکیدات مهم خداوند در قرآن توجه به نشانههای الهی در پهنه آسمانها و🌍 زمین و عبرت گرفتن از آنهاست. به عنوان نمونه در آیاتی از سوره جاثیه میفرماید: «إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنین؛ به راستى در آسمانها و زمین، براى مؤمنان نشانههایى است.» و در آیه پنجم آمد و شد 🌙شب و🌕 روز و 🌧بارش باران را که باعث زنده شدن زمین میشود، از آیات الهی معرفی میکند و میفرماید: «وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛و [نیز در] پیاپى آمدن شب و روز، و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسیله] آن، زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است؛ و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو،] براى مردمى که مىاندیشند نشانههایى است.»
از این رو میتوان گفت باید به دیده نشانهشناسانه و از منظر آیاتی به پدیدههای عالم هستی در پهنه آسمانها و زمین نگریست و از آنها عبرتهای فراوان گرفت. از جمله این پدیدهها تغییر فصول سال است که اگر به دیده آیات الهی به آنها نگریسته شود، نکات و دقایق فراوانی میتوان از آنها برداشت کرد. به عنوان مثال فصل بهار فصلی است که شاهد بیداری مجدد زمین، 🍃سرسبزی و طراوت، سرزندگی و نشاط و همچنین برکت و رحمت پس از دوران سرد زمستان هستیم تا حدی که میتواند نشانه عصر ظهور امام زمان(عج) پس از دوران سخت آخرالزمان باشد.
امام صادق(ع) در تفسیر آیه17 سوره حدید یعنی آیه «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون؛ بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مىکند، به راستى آیات [خود] را براى شما روشن کردهایم، باشد که بیندیشید.» فرمود: «یعنی خداوند زمین را به عدل قائم در هنگام ظهورش زنده میکند بعد از آنکه توسط امامانِ گمراه مرده بود. یُحْیِیهَا اللَّهُ بِعَدْلِ الْقَائِمِ عِنْدَ ظُهُورِهِ بَعْدَ مَوْتِهَا بِجَوْرِ أَئِمَّةِ الضَّلَالِ.» (غیبت نعمانی، ص25)
#نکات_مهدوی
@ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهکاری از شهید درکلام امام خامنه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آرزوی شهادت....🌹🌹🌹
@ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅تیزر فعالیت های خادمی گلزار شهدای آبادان
🚌 استقبال از کاروانهای راهیان نور
💐و مردمی که سال نو شان را کنار شهدای گمنام تحویل کردند...
🔸اردوهای جهادیِ محسن حججی ساز!
🔻از شربت شهادت تا روایت رستگاری جوانان دهه چهارم انقلاب
@ayatollah_haqshenas
hosseintaheri-@yaa_hossein.mp3
12.38M
🔸لحظه آخر زینب... پیرهن تو بقل داره
🎙مداحی شب رحلت حضرت زینب(س)
🔻کربلایی حسین طاهری
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
🌹گــمــنــــــام🌹: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی و دخترشان زینب الساد
...:
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_نهم
《 غذای مشترک 》
🖇اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم ... من همیشه از ازدواج کردن💞 میترسیدم و فراری بودم ... برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در میرفتم ...
♨️ بالاخره یکی از معیارسنجهای دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود ... هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم ... از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس میریخت ...😬
🍜🍲غذا تفریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت ... بوی غذا کل خونه رو برداشته بود ... از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید ...♨️
- به به، دستت درد نکنه ... عجب بویی راه انداختی ...😋
🔸با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانهای به خودم گرفتم ... انگار فتحالفتوح کرده بودم ... رفتم سر خورشت ... درش رو برداشتم ... آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود ... قاشق رو کردم توش بچشم که ...😱
▫️نفسم بند اومد ... نه به اون ژست گرفتنهام ... نه به این مزه ... اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود ...😞
گریه ام گرفت😭 ... خاک بر سرت هانیه ... مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر ... و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد ...
🍃✨خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟ ... پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت ...
- کمک می خوای هانیه خانم⁉️ ...
💠با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم ... قاشق توی یه دست ... در قابلمه توی دست دیگه ... همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود ...
🔹با بغض گفتم ... نه علی آقا ... برو بشین الان سفره رو می اندازم ...
😒یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد ... منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون ...
- کاری داری علی جان؟ ... چیزی میخوای برات بیارم؟ ... با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن ... شاید بهت سخت کمتر سخت گرفت ...😔
- حالت خوبه❓ ...
- آره، چطور مگه❓ ...
- شبیه آدمی هستی که میخواد گریه کنه😢 ...
🔹به زحمت خودم رو کنترل میکردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم ... نه اصلا ... من و گریه❓ ...
▫️تازه متوجه حالت من شد ... هنوز قاشق و در قابلمه توی دستم بود ... اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد ... چیزی شده❓ ...
🔸به زحمت بغضم رو قورت دادم ... قاشق رو از دستم گرفت ... خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید ... با خودم گفتم: مردی هانیه ... کارت تمومه ...😱
✍ ادامه دارد ...
@ayatollah_haqshenas