eitaa logo
طب الرضا
841 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
...: ﷽ شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 عشق کتاب 》 🖇زینب، شش هفت ماهه بود ... علی رفته بود بیرون ... داشتم تند تند همه چیز رو تمیز می‌کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه ...✨ نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ... چشمم که به کتاب‌هاش📚 افتاد، یاد گذشته افتادم ... عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن‌های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ... حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش ...😱 حالش که بهتر شد با خنده گفت😁 ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم ... منم که دل شکسته💔 ... همه داستان رو براش تعریف کردم... چهره‌اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می‌کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ...🤔 🔸- چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می‌کردم خودت درس رو ول کردی ... یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ... می‌خوای بازم درس بخونی❓... از خوشحالی گریه‌ام گرفته بود😭 ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ... - اما من بچه دارم ... زینب رو چی کارش کنم❓ ... - نگران زینب نباش ... بخوای کمکت می‌کنم ...😊 🔹ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می‌شنیدم باور نمی‌کردم ... گریه ام گرفته بود😭 ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ... علی همون طور با زینب بازی می‌کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود ...👧 خودش پیگر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... 📂پرونده‌ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد ... و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ... 🔸اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی‌گرده مدرسه ...✨✨✨ ✍ ادامه دارد ... @ayatollah_haqshenas