eitaa logo
طب الرضا
777 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷✨🌷 🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 🌻دوست خانوادگی شهید : چند روزی به ماه مبارک رمضان مانده بود. سرِ کلاس قرآن بودم که گوشیم زنگ خورد. حسن آقا بود. گفتم: ـ حسن جان چند دقیقه دیگه تماس می‌گیرم.❄️ حسن را از خیلی سال پیش می‌شناختم خانواده‌های پدریمان با هم دوست بودند. بهش زنگ زدم، گفت: ـ می‌خوام شما را ببینم کار واجبی دارم. آمد پیشم، گفتم: حسن جان! خیر باشد. ـ سید جان آمدم، در حقم برادری کنی و رومو زمین نیندازی. واقعیتش کمی نگران شدم. گفت: ـ عازم سوریه هستم. ـ خب، به‌سلامتی حسن جان، اینکه مطلب جدیدی نیست حالا چه کاری از دست من ساخته است. صحبت از شهادت کرد که می‌خوام نمازم را بخوانید، تلقینم را بدهید، جا خوردم انگار همین دیروز بود، آمدند پی‌ام که بروم و خطبه عقدشان را جاری کنم گفتم: حسن جان، این حرف‌ها چیه که می‌زنی؟ هنوز صدای بله همسرت سر سفره عقد، توی گوشمِ. هنوز جای اثر انگشت شما از دفتر عقدتان خشک نشده؛ پاشو، پاشو، خودت را لوس نکن. اما انگار قضیه جدی بود. گفت: ـ نه آقا سید! لوس‌بازی چیه؟ من این‌بار شهید می‌شم شما فقط برادری کنید و نماز و کفن و دفن مرا قبول کنید. اصلاً و ابداً باورم نمی‌شد؛ اما از حال و روزش معلوم بود که خودش هم منتظر شهادت است. گفتم: ـ باشه حسن جان، ان‌شاءالله می‌ری و صحیح و سالم برمی‌گردی.❄️ گمانم شش روز گذشت خبر شهادتش را شنیدم. خیلی دلم سوخت برایم مثل یک خواب بود. هم پای سفره عقدش بودم و هم برایش به نماز ایستادم و هم داخل قبر برای دفنش تلقین خواندم. خیلی منقلب شدم، مدت‌ها نمی‌تواستم، با این موضوع کنار بیایم؛ اما غبطه خوردم که عاشقانه و با ایمان قوی به استقبال شهادت رفت.❄️ 🌷 ✍هاجر‌پورواجد @ayatollah_haqshes