eitaa logo
طب الرضا
777 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷✨🌷 🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 🌻 همکار شهید : یک روز کارمان خیلی طول کشید و شب شد. حسن گفت: ـ رحیم دیر وقتِ امشب، همین‌جا بخوابیم. شب ماندیم محل کار، گفتم: ـ حالا که مهمان دعوت کردی، شام می‌خواهی به هم چی بدی؟ کنسرو بادمجان آورد و گفت: ـ امشب این را می‌خوریم، خیلی خوشمزه است. ـ این چیه بابا! من نمی‌خورم. همش روغنه. منم که چربی دارم. سر همین، کلی سربه‌سر هم گذاشتیم گفتیم و خندیدیم. ❄️ توفیقی شد، با حسن تا صبح در یک اتاق بودم. خیلی حرف زدیم از گذشته‌ها و آینده‌ها، گفت: ـ رحیم دوست دارم، بچه‌هام خیلی خوب بزرگ بشن، می‌خوام بفرستمشون بسیج بچه‌هایی که رفتند بسیج، مقاوم هستند، می‌تونن از خودشون دفاع کنند. تو سری‌خور نیستند چون فقط از خدا می‌ترسند و از عشق به خدا مؤمن بار میان.❄️ قبل از رفتن یه گوشی بهش داده بودم که باهاش تماس بگیره یک آهنگ داشت‌، آقای سلحشور می‌خواند. درباره شهدا بود که می‌گفت: شهدا شناخته‌شده نیستند. یک وقت هستند و یک وقت پر می‌کشن و می‌رن گفت: ـ رحیم، بچه‌هام خیلی آماده شدند. این آهنگ رو اول دوست نداشتند؛ اما حالا می‌گن بابا بذار گوش کنیم و بخوابیم. ـ حسن نکنه راستی‌راستی بری و دیگه برنگردی؟ ـ نه بابا من کجا و شهادت کجا روز یک‌شنبه پشت فرمان بود که دیدمش، ماشین را نگه داشت، سرش را از ماشین بیرون کرد و باهام روبوسی کرد و حلالیت طلبید. گفتم: ـ پسر کو تا سه‌شنبه باز می‌بینیم همدیگر رو. نه رحیم، کارهات حساب و کتاب نداره شاید ندیدمت.❄️ واقعاً همان شد، دیگه ندیدیمش، خبر شهادتش که آمد، باورم نمی‌شد. رفتم معراج شهدا بچه‌ها گریه می‌کردند. آنجا دوتا تابوت بود. گفتم: ـ دیدید، حسن شهید نشده، گریه بچه‌ها بلندتر شد. از پیکرها چیزی نمانده بود، دوتا جنازه را در یک تابوت گذاشته بودند.❄️ 🌷 ✍هاجر‌پورواجد @ayatollah_haqshen