#حاج_قاسم سلیمانی:
دوست دارم پس از مرگم در کنار این شهید مرا به خاک بسپارید.🌹🌹
#حاج_قاسم_سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی میگوید:
هنگامی که_ آنها_ در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر هشت دست به حمله شیمیایی میزند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به #شهادت رسید.
او در ادامه و در توصیف این شهید گفت که دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید.
وحالا سردار به ارزویش رسید.....
🌷🕊🌷🕊
#مرگ_باعزت
#شهادت
@ayatollah_haqshenas
•✦✨ کلام الله ✨✦•
❖✨﷽✨❖
سپهبد شهیدم...
برای بدرقهات هــمـــه میآییم
تا دشمنی که این چند روز، از ترس، خواب از چشمانش فراری است، بهتر بفهمد #انتقام_سخت در راه است...
•✦✦↞ از مـا بترس ↠✦✦•
•✦✦شیعهی سرسخت حیدریم✦✦•
↯↻↯↻↯
🔰 سوره مبارکه انفال، آیه ﴿٦۰﴾
〖وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ〗
【و براى (آمادگى مقابله با) دشمنان، هرچه مىتوانيد از نيرو و از اسبان سوارى فراهم كنيد تا دشمن خدا و دشمن خودتان و نيز (دشمنانى) غير از اينان را كه شما آنان را نمىشناسيد، ولى خداوند آنها را مىشناسد، به وسيله آن بترسانيد، و در راه خدا (و تقويت بنيه ى دفاعى اسلام) هرچه انفاق كنيد، پاداش كامل آن به شما مىرسد و به شما ستم نخواهد شد】
از ما بتـرس شيعهی سرسخت حيدريم
جـان بركفــان لشگر ســردار خیبـریم
ازجمعهای بترس، كه روزِ سوارهاست
پشت سر امـام زمـان ذوالفقـارهاست
ازجمعهای بترس كه دنيابه كام ماست
فرخنده روزِ پـر ظفـرِ انتقــام ماست
از جمعهای بترس كه پولاد میشويم
از هُرم عشق مالك ومقداد میشويم
#نحن_الغالبون ✌🏼
#انتقام_سخت 👊👊
#ڪلام_الله
@ayatollah_haqshenas
🗓۱۵ دی ماه تولد فاطمه 🌷شیخ شعاعی فرزند 🌷شهید محمد شیخ شعاعی تنها روحانی غواص از کاروان ۱۷۵ غواص شهید کربلای چهار بود. این شهید از یاران قدیمی سردار شهید اسلام حاج قاسم سلیمانی بودند 🌹یاد همه شهیدان گرامی باد🌹
#یادشهدا
#حاج_قاسم
#شهدای_روحانیت
@ayatollah_haqshenas
🍃🌸
چه کُند با غـمِ تو..
این دل آشفته ی من❤️
#شهیدیونس_زنگی_آبادی
#شاگردان_حاج_قاسم
@ayatollah_haqshenas
🌹🌹نویسنده خاطرات شهید یونس زنگی آبادی از دیدارباشهید می گوید:
🌹🌹
این دیگر زنگ نیست، بلکه زینگ است و اصلا بگذارید ببینیم این کیست که دست برنمیدارد و با سماجت منتظر و امیدوار است که یکی از این سوی خط پس از زنگ بیست و پنجم او گوشی را بردارد: بله؟ سلام علیکم. علیک
میخواستم بگویم شما میتوانی برای رفع این به ظاهر مشکل از صناعات داستانی برای پرداخت خاطره استفاده کنی و جای دست بردن در آن کاری کنی که خواندنیتر شود. سکوت …سنگین شدم.. حیرت کردهام.
ـ شما؟
ـ من زنگی آبادی هستم.
ـ ببخشید، کی؟!
ـ یونس زنگی آبادی.
وحشت زده گوشی را گذاشتم و با چشمانی از حدقه درآمده به پنجره خیره شدم که در پس خود از میان تاریکی دو چشم را خیره من کرده بود.
فرقی نمیکند، چه در داستان چه در واقعیت، رسم مألوف این است که به محض حضور ارواح دلهره آمیز میشود. در این حالت همین طور که در واقعیت زبان بند میآید و لرزه براندام میافتد و صدا در گلو خفه میشود، در داستان نیز نثر بریده میشود، جملات کوتاه و مقطع میشوند و کلمات سخت و سنگین …استفاده از سه نقطه به منزله طنینی که گوش را میآزارد و چشم را خیره میکند، کاربرد فراوان مییابد تا فضای لازم برای ایجاد دلهره فراهم آید تا به خصوص خواننده وحشتی را که لازمه آن صحنه است، با تمام وجود احساس کند.
🌷🌷
همه اینها قبول؛ میدانم که این گونه عملیات زبانی باید در پایان فصل گذشته یا آغاز این فصل انجام میشد، من هم چنین قصدی داشتم، ولی راستش، آن دو چشمی را که در پس پنجره دیدم یا بهتر است بگویم احساس کردم، به نظرم مهربانتر از آن آمدند که بترسانند و داستان مرا پر از سه نقطه و کلمات سنگین و نثر بریده کنند. برعکس چنان فروغی داشتند که بر تاریکی غالب آمدند و فضا را به شدت دوستانه کردند و من حتی وقتی آن دو چشم را در طرح سری دیدم که بدن نداشت یا از بدن جدا افتاده بود، نه تنها نتر سیدم که از لبخندش فهمیدم اگر این سر به بدنی وصل بود، دست راست آن بدن به سویم دراز میشد تا دست مرا به مهر بفشارد و این همه سریعتر از آن بود که به ثانیهای درآید؛ آن قدر که من آن را به قدرت تخیل خود نسبت دادم، چون آنچه به چشم آمد، محو شد و بلافاصله زنگ تلفن به صدا درآمد.
🌺🌺
با آنکه دریافته بودم جایی برای ترس نیست، این دریافت هنوز از ذهن به جسم منتقل نشده بود، انگار باید جسم من فاصله ابری میان برق و رعد را برای آنکه به چشم بیاید و سپس گوش بشنود، طی کند تا گوشی را بردارم، طول کشید و وقتی برداشتم، شنیدم:
ـ خواب نمیبینم؟
ـ هر عباسی یک حسین دارد و هر حسینی یک زینب و هر زینبی که شمشیری است در نیام که باید برآید. من این شمشیر را در دست تو میگذارم، زیرا از خدا خواستم که یک بار چون عباس شوم و یک بار چون حسین. به وقت عباس شدن بیدست شدم و یک بار چون حسین شدن بیسر. مرا از پاهایم شناختند. اینها را میدانی …خواندهای … .
ـ یعنی من انتخاب شدهام؟
ـ ما خود را تحمیل نمیکنیم بلکه در دلها جا میکنیم.
ـ باید چه کنم؟
ـ حق را ادا کن. حق این اثر آن است که مرا طوری در یادها برانگیزد که در قیامت برانگیخته میشوم، کامل، و نه شرحه شرحه، آن طور که در دنیا شدم. اگر حسین را سر بریدند و عباس را دست، آنان قیامت نه با سر و دست بریده که با اندام کامل خویش برانگیخته خواهند شد و من نیز که مرید آنان بودهام، چنینم. پس تو خاطرات مرا که اینکه چون جسم دنیاییام شرحه شرحه است، همچون جسمی که در قیامت برانگیخته میشود، به اندام کن، با سر و دست. بخواهی میتوانی. میخواهم، پس حتما میتوانم.
ـ مرا نه ناظر خود که خوانندهای فرض کن که با کلمه به کلمه تو پیش میآید و به هر جملهات قد میکشد. اگر کتاب تو جسم باشد، من روح آنم.
ـ من مفتخرم.
ـ از تعرف کم کن.
ـ حرف دلم را زدم.
ـ برای آنکه به مکان مسلط شوی، به روستای زنگی آباد برو …
ـ آیا ارتباط یک طرفه است؟
ـ تو اراده کن من میآیم.
ـ همین طور تلفنی؟
ـ به هر صورتی که بخواهم. من اذن از خدا دارم.
ناگهان تلفن شروع کرد به بوق ممتد زدن، انگار در بند شمارهای نبوده است. گوشی را گذاشتم و به طرف پنجره رفتم. تاریکی حجیم بود و سنگین. به نظرم آمد به هزاران چشم پاییده میشوم؛ یعنی خواب میبینم؟ از آن خوابهایی که سخت واقعی مینماید؟ باید در این باره سکوت کنم یا دربارهاش با هر کسی سخن نگویم. چه نیازی است اتفاقی را که افتاده ….
منظورم این است که …صدایی را که شنیدهام و… چهرهای را که دیدهام، با قسم و آیه به دیگرانی که باور نمیکنند، ثابت کنم؟ این سه نقطهها را جان نثر من چه میخواهند؟ یا بازتاب از مناند که خود نیز به آن آگاه نیستم یا سعی در پوشاندن آن دارم؟ کتمان نمیشود کرد
که مهمانی در اتاق است که…یعنی ممکن است خواب دیده باشم؟ خوابی که هنوز هم ادامه دارد؟ تا صبح نشود … .
طب الرضا
📝وصیت نامه شهید زنگی آبادی رحمه الله:
بسم الله الرحمن الرحیم
✨وَلاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ الله أَمواتا بَل أحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون (آل عمران آیه 169)
آنانکه در راه کشته شده اند مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند و در نزد خدایشان روزی می خورند.
اگر با کشتن من اسلام باقی می ماند پس ای شمشیرها مرا فرا گیرید. امام حسین(ع)
💠بنده حقیر این سعادت بزرگ را در وجود نمی دیدم ولی وقتی به مهربانی و بخشندگی خداوند می نگرم، امیدوار می شوم. امیدوارم که خداوند ما را در زمره شهداء قرار دهد. چون وقت ندارم و همه دوستان تجهیزات بسته اند و آماده رزم با صدام جنایتکار هستند لذا چند جمله ای به عنوان وصیت نامه برای خانواده ام می نویسم.
اول کلمه ام این است که ان شاءالله مرا می بخشند و مرا حلال می کنید، ای مادر مهربان ان شاءالله که زحمات و تلاشهایی را که برای بزرگ کردن و با سواد کردن من کشیدید را به من می بخشید و حلال می کنید. امیدوارم که در پیشگاه حضرت زهرا(س) در قیامت بگویید که من هم دین خود را نسبت به اسلام اهداء کردم. از عیال می خواهم که مرا ببخشد اگر حرف بدی از من شنیده و کار بدی از من دیده مرا حلال کند و یک خواهش از ایشان دارم که پسرمان(مصطفی) را همچون مادر قاسم بن الحسن (بزرگ، تربیت، با ادب و با سواد سازد) و در زمان نیاز او را جهت مبارزه با دشمنان اسلام بفرستید. از پدر و مادر عیال و برادرم و خواهرم می خواهم که مرا حلال کنند و اگر خطایی، بی آدبی یا اشتباهی از من دیده اند مرا حلال کنند. همسرم خانه ای که در اختیار دارم را تا زمانی مادر من زنده هستند این خانه از خودشان می باشد و از این خانه سهمیه ای جدا گانه دارند و زمانیکه در حیات نباشند در اختیار خانواده ام قرار می گیرد انشاءالله در حقوقی که برایم می گیرند وامهای مرا بپردازید و بدهکاریهای من به شرح زیر می باشد:
✅1.هفتصد تومان نذر مادر سید مهدی کردم که مادر شفا پیدا کنند آن را بپردازید.
2.هزار و دویست تومان پول بیت المال از من می خواهد آن را بپردازید.
3.یک عدد اسلحه کلاشینکف و یک عدد اسلحه کمری دارم در صورت شهادت تحویل برادر آقای حاج قاسم سلیمانی بدهید.
4.اگر پول یا بودجه ای پیدا کردید به اندازه سه ماه نماز قضا به اندازه پانزده روز روزه قضا برایم بخرید.
دیگر بدهکاری ها را که خودتان بهتر می شناسید.
والسلام
برادر حقیر شما، یونس زنگی آبادی، شب عملیات ساعت 9 شب
#وصیت_نامه_شهدا
#پنجاه_سال_عبادت
#سیره_عاشقان
@ayatollah_haqshenas
🎥سیل خروشان 👊👊ملت شهید پرور تهران برای بدرقه حاج قاسم و یاران شهیدش🌹🌹🕊
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
🎥سیل خروشان 👊👊ملت شهید پرور تهران برای بدرقه حاج قاسم و یاران شهیدش🌹🌹🕊 @ayatollah_haqshenas
💠 اولین هدیه خدا به مؤمنی که از دنیا رفته
🔰 عنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا أَوَّلُ مَا يُتْحَفُ بِهِ الْمُؤْمِنُ قَالَ يُغْفَرُ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَتَهُ.
❓اسحاق بن عمار گفت از امام صادق علیه السلام پرسیدم اولین هدیه خدا به مؤمن [که از دنیا رفته] چیست؟
📎 فرمود: کسانی که جنازه او را تشییع کردهاند آمرزیده میشوند.
📚 خصال شیخ صدوق، ج1، ص24
#حدیث
#تشییع_جنازه #مومن
#یادشهدا
#حاج_قاسم
@ayatollah_haqshenas
🔰 امروز۱۰ جمادی الاول سال ۳۶ ه.ق، سالروز #جنگ_جمل
🔸یکی از مسائل مهم تاریخی، رویارویی همسر پیامبر با امیرالمومنین علی(ع) در جنگ #جمل بود. با توجه به روایات فراوانی که پیامبر اکرم (ص) درباره مولا علی (ع) فرمودند مانند: «علی مع الحق و الحق مع علی» و یا «الحق مع ذا»، در این جنگ و هر جنگی که افراد، روبروی حضرت علی(ع) قرار گرفتند، حق از باطل به راحتی تشخیص داده میشود.
📒ابن عبد ربه اندلسی در کتاب العقد الفرید در باب (قولهم فی اصحاب الجمل) نقل میکند: قال: ودخلت أمّ أوفى العبادیة على عائشة بعد وقعة الجمل فقالت لها: یا أم المؤمنین، ما تقولین فی امرأة قتلت ابنا لها صغیرا؟ قالت: وجبت لها النار! قالت:فما تقولین فی امرأة قتلت من أولادها الاکابر عشرین ألفا فی صعید واحد؟ قالت:خذوا بید عدوّة الله
📚 العقد الفرید.ج ۵ ص ۷۹
🔖اسکن http://yon.ir/rPRjo
📝«ام اوفی عبادیه بعد از جنگ جمل بر #عایشه داخل شد و گفت: ای ام المومنین چه میگویی در مورد مادری که فرزند کوچکش را به قتل رسانده است؟ عایشه گفت: برای او جهنم واجب است. آن زن به عایشه گفت: چه میگویی در مورد مادری که بیست هزار نفر از اولاد بزرگ خود را در یک روز بر روی زمین کشت؟ (اشاره به برپایی جنگ جمل) عایشه فهمید که منظور او چیست، گفت: این دشمن خدا را بگیرید.
#عبرتهای_تاریخی
#تاریخ_امیرالمومنین
#جنگ_جمل
@ayatollah_haqshenas
🌹السلام علیک یافاطمه الزهرا🌹
🌷آقا سلام ، روضه مادر شروع شد...
باران اشک های مکرر شروع شد...
🏴🏴
آقا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دَم یک در شروع شد...
تا ریشه های #چادر_خاکی مادرت
آتش گرفت ، روضه معجر شروع شد...🔥🔥
فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد...
😭😭
این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد...
وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شروع شد ...
😭😭
دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه سر شروع شد...
▪️فرا رسيدن ايام فاطميه و شهادت ام ابيها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسليت باد
🏴🏴
🌷🔘🌷🔘🌷🔘🌷
#ایام #فاطمیه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
@ayatollah_haqshenas
🔸عن فاطمة الزهرا (سلام الله علیها):
«لقد قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) :
" مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَی وَ لَا تَأْتِی" » 🕋
🔻حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود:
«همانا رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: مَثَل امام، همچون کعبه است، که باید بسویش بروند (و طواف نمایند)، نه آنکه (بمانند تا) او بسویشان بیاید».🕋
📚(بحارالانوار، ج ۳۶، ص۳۵۳)
🔸عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) :
" مَثَلُ عَلِیٍّ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کَمَثَلِ الْکَعْبَةِ النَّظَرُ إِلَیْهَا عِبَادَةٌ وَ الْحَجُّ إِلَیْهَا فَرِیضَةٌ".
🔻مَثَل علی (علیه السلام) در میان این امت، مَثَل کعبه است، که نظر به او عبادت است، و حج و طواف بر حول وجودش فریضه و واجب است.
(بحارالانوار، ج۴۰، ص۴۳)
#روایت_فاطمی
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#امام_شناسی
#ولایت
@ayatollah_haqshenas
🌟 فرازهایی از دعای رهبرانقلاب در نماز بر پیکر شهید سپهبد سلیمانی:
🌷 خدایا! شهادت را روزی ما کن
🔺️ «اللّهُمَّ... وَ اَلحِقنا بِهِم وَ ارزُقنَا الشَّهادَةَ فِی سَبیلِکَ یا مَولایَ.»
خدایا! ما را به آنها ملحق کن و شهادت در راهت را روزی ما گردان، ای مولای من!
#درآرزوی_شهادت
#امام_خامنه_ای
#دعای_ولی
@ayatollah_haqshenas
● الامام خامنئی : اللهم انا لانعلم منه الا خیرا عاشَ سَعيداً و ماتَ شَهيدا🌷🌷
#امام_خامنه_ای
#حاج_قاسم
@ayatollah_haqshenas
هدایت شده از طب الرضا
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیر آب، از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
| السلام علیک یاابا صالح المهدی(عج)|
#امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم
#صبـحـتــون_امـام_زمـانـــے
@ayatollah_haqshenas
💐فضائل فاطمی
جابربن عبدالله انصاری می گوید: به حضرت باقر«ع» عرض کردم: «فدایت شوم، یابن رسول الله! برای من حدیثی در فضیلت جده ات فاطمه زهرا بفرمایید تا هنگامی که آن را برای شیعیان بیان می کنم خوشحال گردند.
امام باقر«ع» فرمود: پدرم و او از جدم، از رسول خدا«ص» نقل می فرمود که: در روز قیامت برای انبیاء و رسل منبرهایی از نور برپا می شود و منبر من در روز قیامت از همه بلندتر است. آنگاه خداوند می فرماید: «خطبه بخوان»، پس خطبه ای بخوانم که احدی از انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده است. پس برای اوصیاء نیز منبرهایی از نور برافراشته می شود و در میان آنها منبری برای وصی من علی بن ابی طالب نصب می گردد که از همه بلندتر است؛ آنگاه خداوند به علی«ع» می فرماید خطبه بخوان، پس خطبه ای می خواند که احدی از اوصیاء مانند آن نشنیده است.
آنگاه برای فرزندان انبیاء و رسل منبرهایی از نور نصب می گردد، پس برای دو فرزند و نوه و دو ریحانه ایام حیاتم (حسنین«ع») منبری برپا می شود و به آنان گفته می شود خطبه بخوانید و آن دو خطبه هایی می خوانند که هیچ یک از فرزندان انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده اند.
ادامه دارد...
@ayatollah_haqshenas
💐ادامه نقل فضیلت
آنگاه منادی که جبرئیل است ندا می دهد: فاطمه دختر محمد«ص» کجاست؟ آنگاه فاطمه«ع» برمی خیزد، [تا اینکه فرمود😏 خدای تعالی می فرماید: « ای اهل محشر! کرامت و بزرگواری از آن کیست؟» محمد و علی و حسنین«ع» عرض می کنند: «برای خدای واحد قهار. آنگاه خداوند می فرماید: ای اهل محشر! من امروز کرامت و بزرگی را برای محمد و علی و فاطمه و حسنین«ع» قرار دادم.
ای اهل محشر! سرها را پایین افکنده و چشم ها را ببندید، این فاطمه است که به سوی بهشت می رود. آنگاه جبرئیل شتر بهشتی می آورد، در حالی که دو طرفش را دیباج آویزان کرده اند و مهار آن از لؤلؤ تازه است. حضرت بر آن سوار می شوند و خدای متعال صدهزار فرشته را در طرف راست و صدهزار فرشته در سمت چپ وی می فرستد، و صدهزار فرشته را مأمور می فرماید تا حضرت فاطمه«س» را روی بال های خود سوار کنند تا ایشان را به در بهشت برسانند. وقتی که به در بهشت می رسند، حضرتش می ایستد، خدای متعال می فرماید: «ای دخت حبیب من! چرا توقف کردی و حال آنکه من تو را امر کرده بودم به بهشت من درآیی؟» حضرت صدیقه«س» عرض می کند: «پروردگارا دوست می دارم که ارزش و قدر و قیمت من در مثل چنین روزی شناخته شود». خداوند می فرماید: «یا بنت حبیبی! ارجعی فانظری من کان فی قلبه حب لک او لاحد من ذریتک خذی بیده فادخلیه الجنه!؛ ای دختر حبیب من! برگرد و بنگر هر که در قلبش محبت تو و یا محبت یکی از فرزندان تو باشد، دستش را بگیر و او را داخل بهشت نما.»
ادامه دارد...
@ayatollah_haqshenas
💐نهایت فضیلت
حضرت باقر«ع» فرمود: «والله ای جابر! در آن روز حضرت زهرا«س» شیعیان و دوستانش را برمی گزیند و انتخاب می کند، همانگونه که پرنده دانه نیکو را از دانه بد جدا می کند. وقتی که شیعیان سیده زنان دو عالم به آن بزرگوار نزدیک و بر در بهشت می آیند، خدای تعالی در قلب آنان چنین می افکند که در آنجا بایستند. وقتی می ایستند خداوند می فرماید: «ای دوستان من! توقف شما برای چیست؟» و حال آنکه فاطمه دخت حبیب من شفاعت شما را نموده است؟ پاسخ دهند: پروردگارا ما دوست داریم که در چنین روزی ارزش و منزلت مان شناخته شود.
خداوند می فرماید: « ای دوستان من! برگردید و ببینید چه کسی به خاطر آنکه شما فاطمه را دوست می داشتید، شما را دوست می داشت؟ چه کسی به شما به خاطر دوستی فاطمه زهرا«س» غذا داد؟ چه کسی شما را به خاطر دوست داشتن فاطمه«س» لباس پوشانید؟ چه کسی به شما به خاطر دوستی فاطمه«س» شربتی نوشانید؟ چه کسی به خاطر فاطمه«س» و دوستی وی، غیبت غیبت کننده ای را از شما رد کرد؟ پس دستش را بگیرید و او را وارد بهشت نمایید.
📚بحارالانوار، ج 8، ص 51؛ تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی، ص 113.
#فضائل_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#ایام #فاطمیه
#شفاعت
@ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چندین بار قسم جلاله حاج قاسم برای یک توصیه مهم
@ayatollah_haqshenas
◾️نماز لیلة الدفن
1⃣شهید قاسم سلیمانی فرزند حسن
2⃣ شهید حسین پور جعفری فرزند محمد
3⃣ شهید شهروز مظفری فرزند حسین
4⃣شهید هادی طارمی فرزند محمد رضا
5⃣ شهید محید زمانی نیا فرزند فریدون
6⃣شهید جمال ابن جعفر( ابومهدی المهندس)
▪️امشب سه شنبه ۱۷ دی
▪️نماز لَیلَةُ الدّفن یا نماز شب اول قبر را برای میت در شب اول قبر (از اول شب تا صبح) میخوانند و بهترین وقت آن بعد از نماز عشا است.
▪️نماز لیله الدفن دو رکعت است:
در رکعت اول سوره «حمد» و «آیتالکرسی» (آیات 257 -255 سوره بقره)
▪️در رکعت دوم سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قدر» بخواند
▪️چون سلام داد بگوید:
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَها إِلىٰ قَبْرِ قاسم ابن حسن سلیمانی.
نماز فراموش نشود.
@sardarbakery
🏵سردار شهید سید حسین علم الهدی
🔺تولد: ١٣٣٧ / اهواز
♦️مسئولیت: فرمانده سپاه هویزه
🔻شهادت: ١۶ #دی ١٣۵٩/ هویزه /اصابت آر پی جی
#_سالروزشهادت
✍️شب عملیات در خواست آب ڪرد می خواست غسل شهادت بڪنه.
اما آب به اندازه ڪافی نداشتیم.
گفت، به اندازه شستن سرم آب بدید
گفتم فردا عملیاته دوباره کثیف میشی... مگه میخوای بری تهران؟!
گفت : نه!
فردا میخوام به ملاقات خدا بروم ...
خاطره ایی از شهید محمد حسین علم الهدی
راوی یکی از همسنگرانش
#یادشهدا
#سیره_عاشقان
@ayatollah_haqshenas
💠فرازی از وصیت
شهید سید حسین علم الهدی:
🌷ما عاقلانه فکر میکنیم، عاشقانه عمل میکنیم.
ما زندگی را در رنج میگذرانیم تا راحتی و آرامش ایجاد کنیم.
تمامی عمر میرویم به این امید که لحظاتی بنشینیم، تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمیکنیم و نمی یابیم.
زیرا مرتبا از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود.
#شهید_دفاع_مقدس
#وصیت_نامه_شهدا
#پنجاه_سال_عبادت
#شادی_روح_شهداصلوات
@ayatollah_haqshenas