امام صادق (علیه السلام):
سپس ظاهر می شود علم در شهری که نامش قم است، شهری که معدن علم و فضل می شود، حتی (در اثر آن) هیچ کسی «مستضعف در دین» نمی ماند حتی خانم های پرده نشین در حجله های شان. و این در نزدیکی های ظهور قائم ما (علیه السلام) خواهد بود. پس خداوند، قم و اهلش را جانشین حجّة خواهد کرد. و اگر چنین نبود زمین اهل خود را فرو می برد. در حالی که حجّتی در زمین نمانده باشد. پس علم فوران می کند از قم به دیگر سرزمین ها در مشرق و مغرب، و تمام می شود حجت خداوند بر خلق، تا احدی در روی زمین نماند، که علم و دین به او نرسیده باشد. سپس ظاهر می شود قائم (علیه السلام) و سیر می کند و سبب نقمت و سخط خدا بر کسان (ی که در صدد حجت بودند و حجّت قم را نپذیرفتند) می شود. زیرا خداوند از بندگانش انتقام نمی گیرد مگر پس از آنکه حجت را انکار کنند.
(بحارالانوار جلد ۵۷ صفحه ۲۱۳)
توضیح:
۱- مستضعف
انسان مستضعف به چند نوع است:
الف: مستضعف در خلقت: کسی که بدلیل صغر سنّ و یا نقص هوش و استعداد، دچار ضعف باشد.
ب: مستضعف جسمی: کسی که در خلقتش یا در اثر سانحه ای و یا چیزی توان جسمی نداشته باشد.
ج: مستضعف سیاسی: کسی یا جامعه ای که قدرت های سیاسی نا حق بر او مسلط باشند.
د: مستضعف دینی: کسی که پیام دین به او نرسیده باشد.
ه: مستضعف فرهنگی: کسی که در یک فرهنگ باطل متولد شود و در آن بزرگ شود و از معایب آن اطلاع نداشته باشد.
۲- مراد از جمله «حَتَّى لَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِي الدِّينِ»، یعنی کسی در جهان نمی ماند که در صدد دین شناسی باشد و به حقانیت دین قم نرسد. و دیگر کسی از دین شناسان، مکتب شناسان، جامعه شناسان، نمی تواند بگوید: مستضعف بودم و نتوانستم دین صحیح را شناسائی کنم، گرچه چنین کسی یک خانم باشد که در این مسیر کار تحقیقی می کند، حتی اگر از خانه خودش خارج نشود، زیرا وسائل ارتباط جمعی در خانه اش نیز هست.
۳- و جمله «وَ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ»: در حالی که هیچ حجتی در زمین نمانده باشد. این جمله خیلی مهم و دارای معنی و پیام بزرگی است:
تا چهار دهه گذشته هر روز یک «ایسم» پیدا می شد؛ مارکسیسم با گونه های مختلفش از قبیل کمونیسم، نئوکمونیسم، سوسیالیسم، سوسیال دمکراتیسم.
و لیبرالیسم با گونه های متعددش از قبیل لیبرالیسم انگیسی، فرانسوی، بویژه لیبرالیسم سوئدی و سوئیسی که افتخارش کمونیسم جنسی است. و فلسفه های مختلف از قبیل دکارتیسم، کانتیانیسم، وبریسم و... تا برسد به پوپریسم.
و هر کدام از آنها برای خودشان استدلال، احتجاج و حجت داشتند، اینک نه یک ایسمی در دنیا مانده و نه حجتش؛ همگی عملاً به بطلان خودشان رسیده اند، و نه یک ایسم جدید می آید که برای جامعه بشر نسخه بدهد؛ توبره ابلیس ته کشیده و دیگر چیزی در آن نمانده است.
«وَ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ» براستی این جمله یک معجزه است.
و تنها تشیع است که در سرتاسر جهان داعیه مکتب دارد و مدعی حجت است. و اینک مراکز قدرت کابالیسم در جهان در برابر مکتب قم درمانده اند و لذا همه شعارهای بظاهر زیبای مدرنیته را زیر پا گذاشته و به شرارت تروریسم و اسلحه روی آورده اند.
#آسیب_شناسی_حوزه_علمیه
@tebyan314
http://binesheno.com